آیت الله حسین مظاهری در سخنانی به بیان اهمیت جلسات عزاداری امام حسین(ع) پرداخته و گفت: متأسّفانه روضهها از این نظر کمرنگ شده است که دلها در اثر گناه و حرامخوری سیاه شده است، لذا اشک در مجالس کم شده است. به راستی حال در مجالس کم شده است. روضهخوانها و مبلّغها معمولاً اشکالی ندارند.
به گزارش جماران، رئیس حوزه علمیه اصفهان با تاکید بر اینکه فرهنگ برپایی جلسات عزاداری برای ائمه(ع) و به ویژه امام حسین(ع) باید به فرزندان خود و نسلهای بعد منتقل کنیم گفت: همۀ ما و مخصوصاً جوانها باید به این عزاداریها و روضهها و توسّلها اهمیّت دهیم.
او عزاداری ها برای ائمه(ع) را رمز تشیّع و پشتوانه آن دانست و ادامه داد: اگر جمهوری اسلامی است و اگر هست سال مقاومت و پیروزی است، مرهون آن است.اگر تشیع، آن درّ گرانبها را ایرانی توانست از زیر لایوگلهای ظلم بنیامیّه و بنیالعباس بگیرد و از نسلی به نسل آینده دهد، همین روضهها و عزاداریهاست.
آیت الله مظاهری بیان کرد: متأسّفانه روضهها از این نظر کمرنگ شده است که دلها در اثر گناه و حرامخوری سیاه شده است، لذا اشک در مجالس کم شده است.
او اضافه کرد: بعضیها منتظر این هستند که این منبر تمام شود و شامی به او دهند، بخورد و برود و این خیلی خطرناک است.
متن کامل سخنان آیت الله مظاهری در زیر می آید:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین والصلاه والسّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیه الله فی الأرضین و لَعنه الله عَلی اعدائهم أجمعین.
جلسۀ قبل درباره عزاداریها بود که فهمیدیم این عزاداریها علاوه بر اینکه ثواب بالایی دارد، برای دنیا و آخرت ما مفید است. برای رفع بلاها و برای دفع بلاها مفید است؛ و بالاخره این عزاداریهاست که بین ما و خدا واسطه میشود که خدا نظر لطفی به ما عنایت کند. این عزاداریها موجب میشود در روز قیامت ما مورد شفاعت اهلبیت «سلاماللهعلیهم» واقع شویم. این عزاداریها موجب میشود در روز قیامت رستگار شویم، و باید به این عزاداریها اهمیّت داد. این توسّلها و این عزاداریها برای ما و برای بچههای ما خیلی مفید است. بچههای ما باید این عزاداریها را از این نسل به نسل دیگر بدهند، چنانکه این عزاداریها از زمان ائمّۀ طاهرین «سلاماللهعلیهم» چنین شد. این توسّلها همیشه بوده است. راجع به پیغمبر اکرم «صلّیاللهعلیهوالهوسلّم» میبینیم که توسّلها را داشتهاند و راجع به حسینشان عزاداری داشتهاند. اوّل کسی که روضه خوانده است، خدا برای حضرت آدم بوده است. پروردگار عالم به حضرت آدم و بعد هم به حضرت موسی میفرماید این شیعه یک فضیلت دارد و فضیلتش عاشوراست. خدا مصیبت عطش خوانده است، هم برای حضرت آدم و هم برای حضرت موسی. در روایات داریم که خود امام حسین وقتی به دنیا آمد، جبرئیل با یک فوج از ملائکه برای تبریک آمد و پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوالهوسلّم» او را نزد حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» بردند و تبریک خدا را به حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» گفتند. اما بعد آمدند در میان مردم و یک روضه خواندند. مردم ضجه زدند و بلند بلند گریه کردند و پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوالهوسلّم» یک زنگ خطر هم زدند و فرمودند الان ضجه میکشید اما بعد اهل بیتم را یاری نمیکنید. بعد هم منبر رفتند و روایت ثقلین را خواندند و در این جلسه روضه بود. فرمودند اینها پارۀ دل من و نور چشم من هستند اما حسینم را در کربلا میکشند و من قتلگاه و حرم مطهرش را میبینم. پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوالهوسلّم» بارها و بارها برای اهل بیتش و مخصوصاً امام حسین روضه خوانده است. امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» بارها روضه خواندهاند. خبر شهادت امام حسین«سلاماللهعلیه» را میدادند و روضه میخواندند. ائمۀ طاهرین به این خواندن روضه اهمیت میدادهاند.[۱] چنانکه بعد نیز همۀ مراجع و علما و عموم شیعه به این روضه اهمیت دادهاند تا اینکه رسیده به ما و ما هم باید این خواندن روضه و عزاداری و توسّل را فراموش نکنیم و بدانیم پشتوانه خوبی برای تشیّع است. بدانیم برای رفع بلا و برای دفع بلا خیلی مفید است. بدانیم برای اینکه بتوانیم تأمین آتیه برای خودمان و عاقبت بهخیری برای خودمان و عاقبت بهخیری برای اولادمان کنیم، خیلی مفید است و انسان میبیند کارهای مهم، مرهون همین عزاداریهاست.
مؤسّس حوزۀ علمیۀ قم، انصافاً خیلی کار کرده است. وجود مراجع گذشته و الان در اثر خدمات این مرد بوده است. حتی حضرت امام بارها میفرمود: اگر انقلاب کردیم، مرهون آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری است. ایشان فرموده بودند: قم، مرهون یک توسّل است. فرموده بودند خواب دیدم به من گفتند ده روز دیگر میمیری و چون خواب حجت نبود، من به خواب اهمیت ندادم و به دنبال درس و بحثم بودم. اما به راستی روز دهم تب شدیدی کردم و دم مرگ رفتم. فهمیدم که به راستی خواب صادق بوده و نزدیک است که بمیرم. منزلم در بالاخانهای بود که مشرف بود به حرم امام حسین«سلاماللهعلیه» و قبر امام حسین را میدیدم. توسّل کردم و گفتم آقا کاری برای اسلام نکردهام و میخواهم کاری برای اسلام بکنم و بمیرم. مرحوم حاج شیخ فرمودند عزرائیل و اعوانش آمده بودند که جان مرا بگیرند. امّا قاصدی از طرف امام حسین آمد و فرمود آنها برگردند. بالاخره آنها رفتند و من خوب شدم. مرحوم حاج شیخ بارها میفرمودند یک توسّل به امام حسین یک حوزه علمیه قم درست کرد. این حوزه علمیه قم خیلی پربرکت بوده است و انشاءالله تا زمان امام زمان نیز روز به روز رو به ترقّی باشد.
حضرت امام«رضواناللهتعالیعلیه» میفرمودند این جامعه کبیره در حرم مطهّر امیرالمؤمنین علی«سلاماللهعلیه» این نظام را به ما داد. حضرت امام در پانزده سالی که در عراق بودند، یک شب نشد که به حرم نروند. سر ساعت معیّن یعنی ساعت ۹ شب میرفتند و با توسّل خاصی در و دیوار میبوسیدند و دست به در و دیوار میزدند و خودشان را متبرّک میکردند و چون خلوت بود تکیه به رواق مطهر میدادند و زیارت جامعه را میخواندند، حتّی در ایّامی که وضع بد بود. مرحوم آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی گفته بود که یک شب به جای اینکه باران بیاید، شن میآمد و هوا طوفانی بود. ساعت ۹ ایشان مهیا شدند برای رفتن به حرم. من رفتم که با عقل با ایشان صحبت کنم. گفتم آقا امیرالمؤمنین نزدیک و دور دارد؟ فرمودند نه. «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ»؛[۲] مفهوم و مشابه این آیه در قرآن تکرار شده است که هرکاری میخواهی بکن، امّا توجه داشته باش که در محضر خدا و در محضر پیغمبر و در محضر ائمۀ طاهرین«سلاماللهعلیهم» هستی. لذا گفته بودند دور و نزدیک ندارد. گفته بود اگر چنین است امشب به حرم نروید و زیارت جامعه را همین جا در اطاق بخوانید. مرحوم حاج آقا مصطفی گفته بودند که ایشان بلند شدند و عبا به دوش گرفتند و تبسم کردند و فرمودند: این ذهن عوامانه ما را از ما نگیر. یعنی باید به حرم بروم و توسل کنم و زیارت جامعه را بخوانم و با امیرالمؤمنین انس بگیرم.
نظیر این زیاد است که شیعه در اوامر مهمی که برایش جلو میآمد، آن بلا را با توسل رفع میکرد یا آن نعمت را جلب میکرد. زیاد دیده شده که جداً عالی میدهند. البته گدایی میخواهد و تواضع میخواهد و دل میخواهد و توجه میخواهد آنگاه حتماً عنایت میکنند. کم است که مصلحت نباشد و به جای آنچه او میخواهد چیز دیگری بدهند. اگر جداً عزاداری شد و اگر به راستی در عزاداریها گناه نشد، اگر جداً در عزاداریها خلوص بود و اگر به راستی بخواهند، عنایت میکنند.
استاد بزرگوار ما حضرت آیتالله العظمی بروجردی، چشمشان در جوانی خیلی کمسو بوده است. حتّی میفرمودند یک وقتی عینک من شکست و در بروجرد عینکساز نبود و من دو سه روز در خانه ماندم و نه توانستم مطالعه کنم و نه توانستم بیرون بیایم تا اینکه به تهران آمدند و عینک مرا درست کردند و به من دادند و من توانستم مطالعه کنم یا از خانه بیرون بیایم. در وقتی که ما شاگرد ایشان بودیم یعنی به قم آمده بودند، چشمهای مبارک ایشان خیلی پرنور بود. خودشان پیر بودند، امّا چشمشان جوان بود و کتاب وسائل را از دور ولو اینکه برق هم نبود، میخواندند. ایشان قضیه را نقل کردند و گفتند تاسوعایی سینهزنها به خانۀ ما آمدند. آنها گِل به سرشان مالیده بودند و وقتی دور خانه میگشتند دیدم آقایی حالی دارد. من از گِل سر او بدون اینکه بفهمد گرفتم و مقداری گل به پشت چشمهایم مالیدم و همان وقت احتیاج به عینک پیدا نکردم. همان وقت عینک را برداشتم و چشمهایم پرنور و پرسو شد.
مرحوم آیت الله العظمی خوئی فرموده بودند روضه هفتگی در خانه ما بود و مزاحم مطالعه من بود. زنها بعد از روضه مینشستند و جلسه میگرفتند و من از خانمم تقاضا کردم این روضه تعطیل شود. روضه تعطیل شد و دو سه هفته طول نکشید که چشمهای من درد گرفت به اندازهای که درسم تعطیل شد. یک شب خانمم خواب دیده بود که کسی گفته بود بناست که چشمهای شوهرت کور شود و اما اگر بخواهی خوب شود به امام حسین توسّل پیدا کن و مقداری تربت ابیعبدالله را در آب بریز و به پشت چشمهای شوهرت بمال. مرحوم آقای خوئی گفته بودند که نصف شب مرا بیدار کرد و قضیه را گفت و مقداری تربت در آب ریخت و آن را پشت چشمهای من مالید و همان وقت چشمهای من خوب شد.
اگر رفع بلای عمومی بخواهیم، این توسّلها مفید است. دشمن همیشه میخواسته که این عزاداریها را از دست ما بگیرد و یا لاأقل کمرنگ کند. همیشه دشمن میخواسته و کار فرهنگی هم کرده است. گاهی قلدرمآبانه مثل رضاشاه جلو میآمد و حسینیهها را خراب میکرد یا در زمان بنیامیه و بنیعباس نمیگذاشتند حسینیه بسازند و روضه بخوانند. اما گاهی هم کار فرهنگی میکردند. متأسّفانه امروزه چنین شده است و میخواهند این روضهها و عزاداریها را به واسطۀ کار فرهنگی از ما بگیرند. اینکه میگویند سینه زدن یعنی چه و این گریهها چه فایده دارد؟! مگر روز عاشورا روز زنده شدن تشیّع نیست، پس عید بگیرید و امثال اینها. حتّی اینها را در دانشگاهها به خورد بچهها میدهند. یعنی کار فرهنگی میکنند که این عزاداریها و توسّلها را از ما بگیرند. گاهی میگویند پول این زیارتی که میروی به فقرا بده و امام حسین بهتر راضی است. یا پول این جلسات روضه را به مستمندان بدهی، امام حسین بهتر راضی میشود.
کار فرهنگی دیگر و بدتر، آنکه خرافتها را در روضهها و دستهها میآورند که جوانها از روضهها زده شوند، به واسطۀ خرافتهایی که عقلش نمیپسندد. یا اینکه خرافتها را در روضهها میآورند تا دشمن و استکبار جهانی بهانه کند و روضه و عزاداری را کمرنگ و بیرنگ کند. الان هم کار فرهنگی افراطی و تفریطی میکند که این روضهها از ما گرفته شود. همه میدانند، دشمن و دوست میدانند که این عزاداریهاست که انقلاب را به ما داد. اگر این مساجد و این عزاداریها و این حسینیهها نبود، ما الان انقلاب نداشتیم. انقلاب پیروز شد به واسطۀ رمز «یا حسین». در آن هشت سال جنگ با رمز یا حسین و یا زهرا حمله میکردند و امکانات کم بود اما امام حسین پشتوانه بود. بعضی اوقات اینها از نظر عده و امکانات بسیار کم بودند و دشمن از نظر تجهیزات عالی بود، اما شکست میخورد. آن رمز یا حسین و شعار یا زهرا کار میکرد. دشمن اینها را دیده و میداند، لذا کار فرهنگی میکند که این روضهها را از ما و مخصوصاً از نسل آینده بگیرد. قرآن میفرماید:
«وَ إِذا تَوَلَّى سَعى فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فیها وَ یُهْلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ»[۳]
راجع به شما کمرنگ میکند و کم کم راجع به نسل آینده بیرنگ میکند. همۀ ما و مخصوصاً جوانها باید به این عزاداریها و روضهها و توسّلها اهمیّت دهیم. بدانیم رمز تشیّع و پشتوانه تشیّع است و بدانیم اگر جمهوری اسلامی است، مرهون آن است و بدانیم اگر هشت سال جنگ و پیروزی است، مرهون آن است و بدانیم اگر تشیع، آن درّ گرانبها را ایرانی توانست از زیر لایوگلهای ظلم بنیامیّه و بنیالعباس بگیرد و از نسلی به نسل آینده دهد، همین روضهها و عزاداریهاست. اگر دل باشد، خیلی کار میشود.
متأسّفانه روضهها از این نظر کمرنگ شده است که دلها در اثر گناه و حرامخوری سیاه شده است، لذا اشک در مجالس کم شده است. به راستی حال در مجالس کم شده است. روضهخوانها و مبلّغها معمولاً اشکالی ندارند. ما نسل قبل را دیدهایم و الان هم میبینیم، آنها روضه میخوانند و صدایشان هم خوب است و عالی حرف میزنند و عالی روضه میخوانند، امّا هرچه روضه میخواند خبری نیست. بعضیها منتظر این هستند که این منبر تمام شود و شامی به او دهند، بخورد و برود. این خیلی خطرناک است. مجالس ما باید حالی داشته باشد. اگر حال در جلسه آمد، امام زمان به جلسه نظر لطفی میکنند. اگر گریه در جلسه آمد، حضرت زهرا نظر لطفی به جلسه میکند. آن جلسه است که مورد لطف حضرت زهرا و تأمین آتیه برای همه است. ولو کسانی هم دلشان نشکسته باشد و گریه نکرده باشند، آن گریه و حالی که برای بعضی پیدا شده، روی همه تأثیر میگذارد و نه تنها حوائج داده میشود، بلکه رفع و دفع بلا هم میشود. اینکه ائمّۀ طاهرین اصرار میکردند که برای امام حسین گریه کنید، و جلسه امام باقر و امام صادق و مابقی ائمّۀ طاهرین«سلاماللهعلیهم» اینطور بود که خود آنها بلندبلند گریه میکردند و دست به زانو میزدند و داد یا حسین یا حسین میکردند و روضهخوان هم روضه میخواند و مداح هم مدح میخواند.
الحمدلله الان روضه فراوان است و سالهای جوانی ما اینقدر نبود. اما جمعیتی که آن وقت بود، الان نیست. در حالی که باید چندین برابر باشد و مجلس پر باشد. حالی که آن وقت بود، الان نیست یا خیلی کم است. از این نظر هم وقتی حال و اشکی نباشد، آن تأثیری که میخواهیم کم است. البته تأثیر دارد و در این روضهها ولو هیچکس گریه نکند و حالی پیدا نکند، تأثیر دارد. مهمترین تأثیر اینکه میتواند تشیّع را از نسلی به نسل دیگر بدهد. نتیجه و ثواب دارد، امّا اگر حالی باشد و اگر برای مستمع خلوصی باشد و اگر برای گوینده به راستی خلوص باشد، اگر برای کسی که جلسه تهیه میکند، به راستی برای امام حسین«سلاماللهعلیه» باشد و تشریفات نباشد، تأثیرش صد برابر میشود.
خلاصه حرف من امشب اینست که ای جوانها! میخواهند این روضهها و عزاداریها را از ما بگیرند و شما جوانها باید با عملتان نگذارید. در جلسات روضه شرکت کنید و سوز و گداز داشته باشید و از منبر و جلسه خسته نشوید و به دشمن بنمایانید که در صحنه هستیم. بالاتر از خط مقدّم جبهه اینست که انسان به دشمن بنمایاند که در صحنۀ تشیّع هستم و میخواهم این تشیّع را از نسلی به نسل دیگر دهم و یکی از راههایش همین جلسات روضه و عزاداریها و توسّلها و رفتن به کربلا و مشهد و بالاخره اهمیّتدادن به زیارت و ارتباط با ائمّۀ طاهرین«سلاماللهعلیهم» است.