بر خلاف پروپاگاندای سیاه و همیشگی، مذاکره دیپلماتیک هیچ گاه به معنای تسلیم نیست، بله مذاکره ای که در پایان یک جنگ و برای تسلیم و خلع سلاح و ترک مخاصمه انجام میشود، به معنای تسلیم در برابر قدرت غالب است؛ اما مذاکره مستقیم و دو جانبه آنهم بدون پیش شرط و در شرایط متوازن نه تنها نشانه ضعف نیست که نشانه قدرت و استحکام ساختاری است.
بکارگیری این واژه برای برخی به ماجرای «جن و بسمالله» میماند، به محض نام آوری از «مذاکره» گویی اتمسفر ادراکی آنان دچار اختلالات حاد شده و پالسهای نامتقارن دریافت میکند و منظومه گفتاری و رفتاری آنان دچار ارتشعات عجیب و غریب شده و واکنشهای تند و غیرمنتظره ارسال میشود.
واکنشهای سلبی - تکفیری نسبت به رویکرد مذاکره محور و تعامل مدار در سیاست خارجی بهخصوص نسبت به طیف موسوم به جهان غرب را میتوان در قالب دو رویکرد کلان تقسیم و دسته بندی کرد.
طیفی از منتقدان به فراخور شرایط دو دهه اخیر در پیامد تحریم های ظالمانه، از وضعیت رخ داده دچار انتفاع هستند و تمایلی به تغییر شرایط و گشایش در ساختار تحریمها ندارد، چرا که کسب و کار آنان دچار رکود و اختلال شده و منافع آنان مختل میشود.
از طرف دیگر جمعی از مخالفان مذاکره از آنجایی که دال مرکزی گفتمان خود را بر مقوله استکبار ستیزی و ضدیت با غرب تعریف و قالب بندی کردهاند و عطف به آن آرایش و صورت بندی ساختار سیاسی خود را شاکله بخشیدهاند، هرگونه مذاکره و تلطیف فضا در این مسیر را در راستای منافع و مطامع رقبای سیاسی خود ارزیابی کرده و خدشه و رخنه بر جایگاه سیاسی خود می پندارند و به مخالفت با آن می پردازند. نگاه آنان به مقوله مذاکره نه دیدگاه فرصت محور که تهدید مدار است و در چنین چارچوبی طبیعی است که با گارد بسته و رویکرد دفعی و انتحاری به استقبال آن بروند.
در دیگر سو، طیفی از منتقدان از منظر جهان بینی و ایدئولوژی و باورمندی است که به مخالفت با مذاکره می پردازند. آنان از یک طرف سوابق ناخوشایند روابط فی مابینی و سابقه اجحاف و رویکردهای استعماری، استثماری ایالات متحده علیه ایران در طول سده اخیر را در ذهن و خاطره خود دارند و از طرف دیگر در صورت بندی ذهنی آنان دوگانه «نبرد-مذاکره» اصالت مبنایی ندارد.
بدین سان آنان مذاکره را به معنای تسلیم و وادادگی محض قلمداد میکنند و گمان دارند که هرگونه مذاکره و تلاش در این مسیر به معنای تسلیم محض و بی چون و چرا در برابر آمریکا و جهان غرب است و از این حیث و منظر به مخالفت با مذاکره میپردازند.
نکته آنجاست که طیف اول یعنی منتقدان طیفی نگر و سیاسی محور و نیز کاسبان تحریم، درصدد القای همان تفسیر معوج و برداشت اعوجاجی از مذاکره به معنای تسلیم به گروه دوم هستند و روی آن مانور ایذایی می دهند و به واسطه آن در مسیر مذاکره اختلال و اخلال ایجاد میکنند.
طی چند روز گذشته همزمان با زمزمه هایی از امکان مذاکره مستقیم و رو در رو با آمریکا، که بارزترین نمود آن در سخنان دکتر عبدالعلی زاده رئیس ستاد انتخاباتی پزشکیان و نماینده رئیس جمهوری در هماهنگی اجرای سیاستهای کلی توسعه دریامحور، مورد تصریح و اشاره مستقیم قرار گرفت.
منتقدان همیشگی و مدعیان دلواپس قدیمی، صدای اعتراض بلند کرده و به عنوان نمونه کوچک زاده با تندترین الفاظ ضمن حمله به عبدالعلی زاده، خطاب به قالیباف معترض بود که اینها (طرفداران مذاکره مستقیم) میخواهند ایران را به آمریکا تسلیم کنند و شما باید جلوی آنان را بگیرید(نقل به مضمون)
نکته جالب توجه آنست که در اینجا هم دلواپسان بدون اشاره به شرایط کشور، مصلحت ملک و ملت و یا تاکید تمامی مقامات رسمی دولت که هرگونه مذاکره را بر اساس سه مولفه و عنصر راهبردی عزت، حکمت و مصلحت، مجاز خوانده اند و شرط اساسی هرگونه مراوده و مذاکرهای را حرکت در چارچوب احترام متقابل و مذاکره شرافتمندانه اعلام کردهاند، باز همان پندار معوج، لقلقه زبان دلواپسان است که مذاکره با آمریکا یعنی تسلیم محض و بی چون و چرا در برابر آنان!.
این در حالیست که بر خلاف این پروپاگاندای سیاه و همیشگی، مذاکره دیپلماتیک هیچ گاه به معنای تسلیم نیست، بله مذاکره ای که در پایان یک جنگ و برای تسلیم و خلع سلاح و ترک مخاصمه انجام میشود، به معنای تسلیم در برابر قدرت غالب است؛ اما مذاکره مستقیم و دو جانبه آنهم بدون پیش شرط و در شرایط متوازن نه تنها نشانه ضعف نیست که نشانه قدرت و استحکام ساختاری است.
چرا که طرف مقابل را مجاب به نشستن بر صندلی و دور میز دیپلماسی و پیگیری رایزنی پیرامون منافع مشترکی کرده است که از طرق دیگر و رویکردهای خصمانه امکان تحقق آن را نداشته است.
در قالب مذاکره در هر سطح و جایگاه و ظرف زمانی و مکانی، به طور طبیعی طرفین به داد و ستد پرداخته و بده و بستان انجام می دهند تا به نقطه تفاهم بر سر منافع مشترک برسند و این به معنای ضعف و خلل و وادادگی نیست که عده ای در صدد القای چنین پیش فرضی درباره هرگونه مذاکره با آمریکا هستند.
این بدیهی است که هر طرفی در هر مذاکرهای به دنبال بیشترین آورده برای خود است و البته که طرف آمریکایی نشان داده قابل اعتماد نیست و زیاده طلب است؛ اما راهکار ایستادگی در برابر این زیاده خواهی، نفی بی چون و چرای مذاکره و بستن درهای مراوده نیست.
ابراز تمایل و اعلام آمادگی برای مذاکره مستقیم و بدون پیش شرط و متوازن، بیش و پیش از هر گزاره و گزینهای طرف غربی و پروپاگاندای ایران هراسی آنان را خلع سلاح میکند و توپ را به زمین آنان میاندازد.
از طرف دیگر باید گفت، نقدهای دلسوزانه و اخطار و انذار نسبت به ماهیت غرب نیز نه تنها مذموم و منفی نیست که می تواند کمک حال مذاکره کنندگان و دستمایه چانه زنی آنان روی میز مذاکره با طرف خارجی باشد و اگر دلواپسان حسن نیت دارند به جای حمله به طرف خودی و نفی اصل مذاکره، باید تمرکز و توان خود را روی نقد طرف خارجی متمرکز کنند و از استدلال و عزم و اراده طرف ایرانی حمایت کنند.
نکته آنکه عطف به اظهارات عبدالعلی زاده و خبر ارسال پیام مهم مسعود پزشکیان که گویا قرار است فردا از شبکه NBC ایالات متحده انتشار یابد و نیز لحاظ این نکته که اصول سیاست خارجی همواره و همیشه از سوی نهادهای عالی تبیین و تشریح میشود، باید گفت سیاست مذاکره مستقیم با آمریکا در دستور کار است و چه خوب است دلواپسان به جای اخلال و کارشکنی در مسیر اردوگاه خودی، روی مطالبه گری از طرف خارجی متمرکز باشند.