به گزارش جماران، روزنامه اطلاعات در یادداشتی به قلم علیرضا خانی نوشت:

امیل دورکیم دانشمند بزرگ فرانسوی جمله‌ای دارد درباره دزدی. او می‌گوید دزدی، هر چه که بد باشد، یک کارکرد خوب دارد و آن اینکه با وقوع هردزدی، افکار عمومی بار دیگر بر حق مالکیت فردی و ضرورت جلوگیری از مخدوش شدن آن، میثاق می‌بندد.

اما این را، فقط می‌توان بر جرایمی تعمیم داد که زیان وارده در آن جرایم، قابل جبران باشد. وقتی جرمی رخ می‌دهد که جان آدمی، گوهر الهی به ودیعه گذاشته شده را، می‌گیرد و نابود می‌کند دیگر نمی‌توان از یادآوری حق حیات، به عنوان کارکرد قتل نام برد. 

ماجرای غم‌انگیز و دلخراش آتنا، این روزها احساسات عمومی را جریحه‌دار کرده است و همه مردم خواهان نقش‌آفرینی جدی حاکمیت در پیگیری و احقاق حق خانواده این کودک معصوم هستند، اما بواقع وقتی موضوع جان آدمی در میان است، مگر هیچ نیرویی در طبیعت می‌تواند برای آن جبرانی بیابد؟ شاید، قتل، جنایت و تعرض در همه دنیا رخ دهد، اما این هرگز و به هیچ‌وجه نمی‌تواند تکرارپذیری این جنایات را توجیه کند. وقتی رسانه‌ها‌، بلافاصله و نسنجیده یادداشت و مقاله و تحلیل می‌‌نویسند و قاتل را بیمار روانی و جنسی نشان می‌دهند، نادانسته‌ دارند حکم برائت برای او صادر می‌کنند. 

وقتی داستان بیجه و قتل فجیع و سوزاندن جسد ستایش 6 ساله رخ می‌دهد و غبار فراموشی می‌گیرد بدون آنکه علما و دانشمندان را به تعمق وا دارد و افکار عمومی در برابر چرایی تکرارپذیری این وقایع قانع شود، وقتی در خانواده‌ها، آموزش اصول اولیه جنسی تابو می‌شود، وقتی آموزش و پرورش هر نوع آموزشی را در ابتدائیات جنسی و دفاع از حریم تن، نسخه آموزشی غرب برای ولنگاری و لاابالی‌گری بداند، وقتی دستگاه قضا از میان به گفته خودشان میلیونها پرونده بر زمین مانده، هفته‌ها از فرصت خود را صرف آن می‌کند تا بداند بالاخره فضای داخلی اتومبیل سواری شخصی، حریم شخصی است یا عمومی، وقتی کشف قاتل جنایتکار، آن هم در محلی ثابت و درست در چند قدمی ناپدیدشدن آتنا، 23 روز تمام طول می‌کشد... همه این‌ها زمینه را برای تکرارپذیری چنین جنایاتی که پرده‌ای از خاکستر و اندوه بر افکار و احساسات میلیون‌ها انسان می‌کشد، فراهم می‌کند.

وقتی هیچ کس توجه نمی‌کند که مرد رنگرز که به گفته پلیس 5 فقره سابقه کیفری با جرایم «کودک ربایی»، «تجاوز به عنف» و «اعمال منافی عفت» داشته، چگونه می‌توانسته با همه این جرایم به راحتی مشغول رنگرزی باشد. مگر طبق قوانین موجود، دست کم یک جرم از سه جرم فوق، حکم اعدام ندارد؟ چگونه می‌تواند کسی که به گفته پلیس سابقه کیفری کودک ربایی و تجاوز به عنف دارد، رها شود در جامعه تا باز به سان کرکسی خون آشام به جان اطفال معصوم و نازنین مردم بیفتد؟

روزگار عجیبی است، انگار وعاظ و خطبا و اخلاقیون به مسیری می‌روند و جامعه به مسیری دیگر. همه فضاهای رسانه‌ای رسمی، پر است از موعظه برای سلامت نفس و اخلاق و پرهیزگاری و پاکیزگی و تقوی و طهارت روح و هر شبکه تلویزیونی را که باز می‌کنیم، کسی در حال درس اخلاق دادن است و در آن سو، در فضای عمومی و عینی جامعه، مدام آمار تعرض و تجاوز و آزار و سرقت و زورگیری و کلاهبرداری و قتل و جرح و جنایت فزون می‌شود.

در هر جای عالم باشد، نهادی، گروهی، سازمانی، دانشگاهی مطالعه می‌کند که چه شده است که اثرگذاری وعظ و پند و اندرز و نصیحت و خطابه کسانی که به هر حال متولیان اخلاق و دین و هدایتگران جامعه‌اند تا این حد تنزل کرده و کم شده است؟ این کار اتفاقاً برای همان گروه هدایتگران جامعه بیشتر لازم و مفید است که دلایل تاثیرناگذاری حرف‌ها و راه‌ها و شیوه‌هایشان را بدانند.

آتنا به شکل غم‌انگیزی مرده است، اما آتناهای دیگری هر روز در پیاده‌روهای شهرها راه می‌روند و چنگال وحشی جنایت و مرگ بر بالای سرشان است. باید به غیر از مویه و ابراز همدردی و محکومیت و ناله و نفرین، کار دیگری کرد. کودکان ما، گناهکار نیستند که در میان جامعه بی‌توجه و مسئولان گرفتار در روزمرّگی و بی‌مبالاتی، به دنیا آمده‌اند.

 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.