به گزارش جماران، روزنامه وقایع اتفاقیه نوشت:
حضور دکتر علیاکبر ولایتی در مراسم امضای قرارداد نفتی با کنسرسیومی به رهبری توتال فرانسه، تمام نقشههای دلواپسان را نقش بر آب کرد.
در عین حال، تلاش موازی او و هممسلکان سیاسیاش در جبهه پایداری، مقابله همهجانبه با رویکردهای دولت روحانی در وزارت نفت بود؛ وزارت نفتی که با سکانداری مجدد زنگنه و بازگشت نیروهای کابینه اصلاحات، آواربرداری از مخروبه هشتساله معجزه هزاره سوم را در دستور کار قرار داده بود. پس هجوم به وزارت نفت هم پس از وزارت امورخارجه در اولویتهای دلواپسان قرار میگرفت.
ماجرای پیچیده پرونده کرسنت و گره کور تنیده بر آن که دستپخت دولت مطلوب دلواپسان بود، یکی از گلوگاههای هجوم همیشگی زاکانی و دوستانش بوده است؛ جایی که مصوبه شورایعالی امنیت ملی، دست وزارت نفت را در پاسخگویی متناسب بسته بود و دلواپسان از همین گزاره، کمال استفاده را در تخریب وزارت نفت به کار بستند و با وجود آگاهی از مصوبه شورا و لزوم سکوت مصلحتآمیز در این پرونده برای به سرانجام رسیدن داوری بینالمللی درباره آن، وقعی به مصالح کشور ننهادند و تاختند و تاختند. بیشک زنگنه بیشتر از همه مردم ایران از ماوقع کرسنت آگاه بود و خوب میدانست چه کسانی و در چه زمانی، کرسنت را به یک بحران اقتصادی و حقوقی بینالمللی برای کشورمان بدل کردهاند. او فقط در ایام تبلیغات انتخابات دوره دوازدهم، مهر سکوت را برداشت و گوشههایی از حقایق تلخ این پرونده را آشکار کرد تا دلواپسان، کمی عقب بنشینند و جبهه حمله را عوض کنند.
عملیات تخریبی جدید در هجمه به فرمت جدید قراردادهای نفتی با سرمایهگذاران خارجی تعریف شد. دلواپسان به سرکردگی زاکانی و با همراهی میرکاظمی و جبهه پایداری و حتی چهرههای شاخصی همچون احمد توکلی، آتش سنگینی علیه قراردادها تهیه دیدند؛ آنقدر که بارها و بارها وزارت نفت، اقداماتی در جهت اصلاح اشکالات شکلی و محتوایی قراردادها را خبری کرد و اعلام شد که دغدغههای رهبری هم در این اصلاحات لحاظ شده است اما شلیکها پایانی نداشت. زیرا قرار نبوده و نیست که تخریب و کارشکنی و هجوم، پایانی داشته باشد. هدف مشخص است: هیچ دستاوردی از برجام نباید به ثمر بنشیند و اطاله اهداف دولت تا پایان عمر خدمتش در دستور کار باشد.
این چنین بود که پیشنهاد آتشبس یکطرفه زاکانی در این روزهای پرهیاهو، عجیبوغریب به نظر میرسید و البته این تعجب همگانی، چندان هم بیراه نبود. چند روزی از آتشبس یکطرفه جنابشان نگذشته بود که خبر رسید مذاکرههای وزارت نفت با طرف خارجی عاقبت به سرانجام رسیده و قرارداد توسعه فاز یازدهم پارس جنوبی در قالب کنسرسیومی میان شرکت ملی نفت و توتال فرانسه منعقد خواهد شد. پنج میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی آنهم در روزگاری که دولت تندروی ترامپ در آمریکا همه راهها را برای خلاصشدن از برجام و تحت فشار گذاشتن دیگر کشورها برای منع همکاری با ایران میآزماید. شکستهشدن یکی از تابوهای روزگار تحریم و بازشدن مسیر همکاری ایران و جهان، نه باب میل جمهوریخواههای جنگطلب آمریکایی است و نه ظاهرا مطلوب برخی دلواپسان داخلی!
جناب زاکانی پیش از ظهر 12 تیر در بیانیهای اعلام کرد که علیه این قرارداد باید شورید و آتش به اختیار برپا کرد. او افزود که وقت فریادکشیدن است و پیشبینی کرد که این قرارداد، منشأ فساد و ننگ خواهد شد! اینچنین بود که خیلی زود، نقاب از آتشبس پوشالی فرو افتاد و پیشنهادی که احمد توکلی معتقد بود باید با آب طلا نوشت، در عرض چند روز از دستورکار، خارج و آشکار شد که حضرات از هیچ اقدامی در جهت کارشکنی کوتاه نمیآیند. کسی نمیتواند معتقد باشد که هیچ قراردادی خالی از اشکال و ایراد است اما بیشک مجموعه وزارت نفت و مدیران دولت یازدهم نه از جبهه خصم هستند و نه قصد خیانت و توطئه و وطنفروشی دارند. روزگاری نفت کشور به اشخاصی مشکوک و معلومالحال هبه شد و چند میلیارد دلار از اموال ملت به تاراج رفت. آدمهایی که همین امروز و پس از چند سال سکوت، همچنان میگویند که حاضرند بمیرند اما پول نفت را برنگردانند! آن روزگار از آتش به اختیار و فریاد کشیدن، هیچ خبری نبود.
هرچند آتش به اختیار جناب زاکانی هم نیمروزی بیشتر دوام نیافت و با حضور علیاکبر ولایتی در حاشیه مراسم امضای قرارداد رو به خاموشی گرفت. خسته نباشی دلاور، خدا قوت...