با توجه به اینکه نتیجه انتخابات فرانسه روز گذشته مشخص شد و راستهای افراطی در آن شکست تاریخی خوردند، باید بررسی کرد چرا مردم فرانسه به پوپولیستها رأی منفی داده و میانهروها را برگزیدند و چرا پوپولیستها توانستهاند با حداقل حامیان خود که به حدود 30 درصد میرسد درجامعه فرانسه راه پیدا کنند؟ چنین خطری میتواند کل اروپا را هدف قرار دهد.
به گزارش جماران، روزنامه ایران به قلم فریدون مجلسی، نوشت: حقیقت این است که چند اتفاق افراطی خشم آور در زمانی کوتاه پیش از انتخابات فرانسه اذهان عمومی فرانسویان متعلق به سطوح فرهنگی پایینتر را بر آشفت و با اثرگذاری کوتاهمدت به سود خانم لوپن تمام شد. با اینکه اصولاً پوپولیسم بر اذهان ناپختهتر اثر میگذارد، اما همانند ابر بهاری پس از سپری شدن اندک زمانی و بازگشت منطق و عقلانیت، فروکش میکند. بنابراین قابل پیشبینی است، در کشوری که مهددموکراسی است، میان پرده پوپولیستها پایان یافته و اعتدال همیشگی سکاندار فرانسویها خواهد شد. مستند این ارزیابی آن است که پوپولیستها حتی در بحرانیترین شرایط نیز نتوانستند نظر موافق بیش از یک سوم رأیدهندگان را جلب کنند. فراموش نکنیم که در انتخابات فرانسه شمار غایبین که از نتیجه دور نخست قهر کرده بودند نیز زیاد بود، وگرنه درصد کمتری از مشارکتکنندگان نصیب جبهه ملی خانم لوپن میشد. با مشخص شدن نتیجه انتخابات فرانسه، اروپا نیز نفس راحتی کشید و کابوس پیروزی دومینووار پوپولیستها برفراز قاره سبز زدوده شد. اینک که ناکامی پوپولیستهای حاکم بر شماری از کشورهای جهان آشکار شده، میتوان انتظار داشت، هشیاری رأی دهندگان در قبال این پدیده بدخیم افزایش یافته و پوپولیستها راه دشواری را برای اغفال مردم، فراروی خود دارند.
هرچند که باید به خاطر داشت، برای راست افراطی و پوپولیسم فرانسه که تاکنون جایگاهی در انتخابات این کشور نداشته، این شکست، نوعی پیروزی است. فرانسه کشوری است که ادعای عقلانیت سیاسی و حقوق بشر و آرمانهای بشر دوستانه دارد و فرهنگ عمومی و تاریخی آن با پوپولیسم مخالف است. فرانسه طعم پیروی از پوپولیسم را در جنگ با فاشیسم آلمان چشیده است و به خاطر دارد. به همین دلیل حزب جبهه ملی خانم لوپن معمولاً قادر نبوده است بیش از ده یا پانزده درصد آرای فرانسویان را به خود جلب کند. بنابراین شکست با کسب نزدیک به 34 درصد آرا برای آن یک شکست آبرومند و حتی پیروزمندانه است. کسانی که به خانم لوپن رأی دادند معتقد به آرمانهای متعصبانه و حتی نژادپرستانه او و حزبش بودند. در حالی که آرای امانوئل ماکرون را باید آرای واکنشی نامید. یعنی عملاً طرفداران میانهروی لیبرال ایشان همراه با آرای گلیستها، سوسیال دموکراتها، سوسیالیستها و اصولاً جناح چپ را به خود جلب کرد. ماکرون خود نیز به این واقعیت واقف است و به همین دلیل قاعدتاً باید در گزینش دولت و وزرای خود از نوعی ائتلاف با نیروهایی که به او رأی دادند، پیروی کند.
اما نکته بسیار مهم در این انتخابات که در برنده شدن ماکرون مؤثر بود اعلام سیاست ضد اروپایی خانم لوپِن بود. او نگران افزایش مهاجرت کارگران «اروپای عقب مانده» یعنی لهستان و رومانی و بلغارستان و حتی مجارستان و کشورهای بالکان به فرانسه و تنگ کردن جا برای نیروی کار فرانسوی است و روی این شعارها که جنبه پوپولیستی دارد، بسیار متمرکز شدهاست. در حالی که بسیاری از فرانسویها موفقیت کشورشان را در بقا در اتحادیه اروپا، همراهی با آلمان و تا حدی ایتالیا میدانند که خصوصاً پس از خروج بریتانیا اهمیت بیشتری هم یافته است. اتحادیه در بیش از نیم قرن برایشان صلح و توسعه اقتصادی به ارمغان آورده است. نگرانی از آثار سیاسی و اقتصادی نامعلوم خروج از اتحادیه اروپا را باید از دلایل پیروزی مجموعه مخالفان دست راستیها دانست. تصور میشود نتیجه این انتخابات تکلیف انتخابات آینده مجلس فرانسه را هم روشن کند و جبهه ملی افراطی خانم لوپن را در موضع نسبتاً ضعیف باقی خواهد گذاشت و دولت ائتلافی وضعیت باثباتتری خواهد یافت.