به گزارش جماران، روزنامه شرق در گفت و گو با غلامحسین کرباسچی نوشت:
فکر میکنید با جدیترشدن حضور آقای رئیسی در عرصه انتخاباتی، فضای دوقطبی شکل بگیرد؟ اصلا قائل به شکلگیری چنین فضایی هستید؟
شکلگیری فضای دوقطبی در عرصه انتخابات که محتمل است. حالا هنوز که آقای رئیسی به صورت قطعی اعلام حضور نکرده است. باید صبر کرد و دید در چند روز آینده ایشان اصلا اعلام نامزدی خواهد کرد یا خیر و بعد بر اساس آن به تحلیل و نظر پرداخت.
نکته مهم اما در جریان انتخابات، فارغ از اینکه چه کسی حضور پیدا میکند یا نمیکند، ارائه برنامه است. باید صبر کرد و دید بعد از اعلام حضور ایشان، برنامه او برای مسائل مختلف کشور چه خواهد بود. مثلا برنامهاش برای سیاست خارجی و ارتباطگیری بهتر با دنیا چه خواهد بود؟ مثلا اگر مذاکره را قبول ندارند، به جای آن به چه روشی مستمسک خواهند شد؟ یا مثلا برای معضلات اقتصادی چه راهکاری ارائه خواهند داد. مهم در آستانه انتخابات، ارائه برنامه است.
من فکر میکنم اتفاق خوبی که رخ داده و میتوان آن را جزء افتخارات دولت حساب کرد، این است که جریانات مختلف تصمیم گرفتهاند با استفاده از ابزار سیاسی منویات خود را دنبال کنند. مثلا همین جریان حزبالله که زمانی تجمع غیرقانونی برگزار میکرد یا تجمع و میتینگ را برهم میزد، حالا به این نتیجه رسیده که برای پیادهکردن منویات خود باید از طریق انتخابات و کسب رأی مردم وارد عرصه رقابت شود.
فکر میکنید تحرکاتی که آقای رئیسی از زمان انتصابش در تولیت آستان قدس آغاز کرده و خدماتی که به مردم و زائران ارائه میدهد، میتواند در راستای تحرکات انتخاباتی ارزیابی شود و مردم به آن چه واکنشی نشان میدهند؟
ببینید اینکه گفته شود هرکسی تحرکی انجام میدهد، انتخاباتی است؛ این را درباره دولت هم میتوان گفت. همانطور که گفته و اعلام هم شده که برخی از تحرکات دولت انتخاباتی است. از این رو درباره آقای رئیسی و فعالیتهایی که درباره آستان قدس هم انجام داده، میتوان چنین تلقیای کرد.
همانطور که گفتم مردم به دنبال ارائه برنامه هستند. ببینید کشورداری با اداره مرکزی مثل آستان قدس که مردم با عشق و علاقه برای آنجا کار میکنند و نذورات خود را تقدیم آستان میکنند، فرق دارد؛ با دولت که در جایگاهی قرار گرفته که باید به مطالبات پاسخ دهد. یکی از دولت کار میخواهد، یکی از دولت بازنشستگی میخواهد، یکی به دنبال فضای باز سیاسی است و... یعنی اداره دولت با اداره چنین نهادی خیلی متفاوت است.
از همین رو باید مشخص شود که مثلا برنامه رقیب برای حل معضل اقتصاد و اشتغال چیست. اگر دولت مدعی است سالی ٧٠٠ هزار شغل ایجاد کرده، رقیب او تا چه میزان میتواند اشتغال ایجاد کند و با چه منابعی میتواند این کار را انجام دهد. از سوی دیگر مردم هم مدیریتهای مختلف را تجربه کردهاند. مردم زمانی را تجربه کردهاند که درآمد دولت هنگفت بوده است و حاصل نحوه توزیع آن را هم دیدهاند. بنابراین، خودشان بهترین قضاوتکننده و تصمیمگیر دراینباره هستند. اینگونه نیست که مردم نشسته باشند تا هیئترئیسه جمعی... برای آنها تصمیم بگیرند و بگویند فلان فرد نامزد اصلح است یا مقبول است و اینها... . مردم با توجه به تجربههای این دورهها برنامههای افراد و مجموعههای سیاسی را مدنظر دارند.
ولی بالاخره زمان انتخابات، وقتی وارد فضای هیجانی و تبلیغاتی شویم، شرایط تغییر خواهد کرد و این تحرکات ممکن است بر رأی و نظر مردم اثر بگذارد؟
شرایطی که کشور با آن روبهرو بوده و هست، شرایطی عادی نبود. خود دولت بارها تأکید کرده که در این چهار سال مشغول آواربرداری بوده است. همین آقایانی که در این جبههها جمع میشوند هم زمانی احمدینژاد را که عامل این شرایط است، اصلح میدانستند. بعد از گذشت عمر دولتش، او را منحرف دانستند، اینها نمیتوانند از زیر بار این آوار شانه خالی کنند. حالا هم که گرد هم آمدهاند و اگر در فضایی قرار بگیرند که بخواهند اقدامات دولت را نقد کنند، باید بگویند به جای این نقدها خودشان قرار است چه چیزی ارائه دهند.
در جریان اصلاحطلب این موضوع روشن است. برنامه جریان اصلاحطلب در حوزه سیاست خارجی و تعامل با دنیا روشن است. این جریان معتقد به مذاکره و بهثمررسیدن آن بود تا بتواند فضای اقتصادی را تغییر دهد. در حقیقت در پس امنیت ایجادشده ناشی از مذاکرات بوده و هست که امکان گشایش اقتصادی فراهم میشود. این درباره جریان رقیب روحانی هم باید مشخص شود. یعنی معلوم شود در تمام حوزههایی که نقد دارد یا قبول ندارد، چه جایگزینی ارائه خواهد داد.
لطفا کمی صریحتر بگویید که با روشنترشدن فضای انتخاباتی و نقشه حضور کاندیداها، آیا واقعا آن جریان دوقطبی که بعضی از تحلیلگران در این چند روز به آن اشاره کردند، شکل میگیرد؟ یعنی آمدن رئیسی آن دوقطبی را شکل میدهد؟ در این صورت استراتژی حامیان دولت و جریان اصلاحطلبان برای مواجهه با این دوقطبی چه خواهد شد؟
ببینید؛ اینکه دوقطبی شکل بگیرد یا نگیرد، مهم نیست. تأکید من این است که باید یک قطب باشد و آن قطب هم خدمت به مردم باشد. یعنی چه رئیسی و چه روحانی بیاید یا هر گزینه دیگری، باید به فکر این باشند که چگونه به مردم خدمت کنند. اینکه جریان رقیب هم از این سخن میگوید که ما برای ریاستجمهوری به ٢٠ میلیون رأی نیاز داریم، همین خودش تغییر مثبتی است. اینکه پذیرفتهاند باید رأی و نظر مردم را مورد توجه قرار دهند و در محاسبات خود وارد کنند.
بالاخره دولت چهار سال در رأس بوده است و مردم هم میبینند که چه تحولاتی رخ داده است. با این حال تیم آقای روحانی باید بکوشند تا همه موارد را به مردم توضیح دهند. جاهایی که نقص داشته را به مردم بگویند و توضیح دهند که اگر اتفاقی در جایی که باید رخ میداده، نداده و نتیجهای دربر نداشته، علت چه بوده است.
یعنی جریان فعالیت به همراه نقصها و وعدههایی که عملی نشده را باید به مردم با شفافیت توضیح داد و اگر کمکاری یا اهمالی هم صورت گرفته، توضیح دهند. این بهترین شیوهای است که تیم آقای روحانی برای این فرصت یکی، دو ماهه باید در نظر داشته باشد. هر قدر همه با شفافیت و صداقت مسائل را توضیح دهند و رقابت واقعی سیاسی بر مبنای برنامههای غیرشعاری شکل گیرد، نتیجه خوبی خواهد داشت.
کپی شد