مدیرکل سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی منطقه جنوب غرب کشور با تبیین علمی وضعیت کانونهای داخلی تولید غبار در استان خوزستان گفت: بیش از 90 درصد کانونها در محیطهای سبخایی و شورهزارها واقع شدهاند که اگر برای آنها اقدامی نکنیم، همه این عرصهها به کویر و شورهزار تبدیل میشوند.
به گزارش جماران، علی اژدری در نشست هماندیشی دانشگاه، دولت، سازمان های مردم نهاد و رسانه با موضوع ریزگردها و راهکارها که در اهواز برگزار شد، با تبیین علمی وضعیت موجود کانونهای داخلی تولید غبار در استان خوزستان و شناسایی عوامل مؤثر در تشکیل و گسترش کانونها، اظهار کرد: بر مبنای مطعاتی که به طور خاص از سال 94 در این حوزه انجام دادهایم، کشور ما از نظر جغرافیایی در کمربند نواحی خشک و بیابانی دنیا واقع شده و به طور طبیعی در معرض طوفانهای غبار قرار دارد.
وی با اشاره به تهیه نقشه خطرپذیری وقوع طوفانهای گرد و غبار در کشور از سوی سازمان زمینشناسی گفت: بر اساس این مطالعه استان خوزستان در میان استانهای کشور بیشترین خطرپذیری را از این حیث دارد. البته باید توجه کرد که میان طوفانهای ماسهای و طوفانهای ریزگرد تفاوت وجود دارد.
مدیرکل سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی جنوب غرب کشور توضیح داد: در طوفانهای ماسهای ذرات ماسه تا ارتفاع 15 متر و به شکل جهیدن و غلتیدن جابهجا میشوند اما طوفانهای ریزگرد ذرات زیر 20 میکرون هستند که به طور معلق تا مسافت های بسیار زیاد نیز حمل میشوند.
اژدری عنوان کرد: در ارتباط با ماسههای روان و پهنههای ماسهای در خوزستان تقریبا وضعیت از پیش مشخص بوده است. 226 هزار هکتار عرصههای ماسه بادی در خوزستان وجود دارد که راههای تثبیت آن نیز کاملا مشخص است و اقداماتی مانند نهالکاری، مالچ پاشی و ... انجام میشود. بر اساس اعلام ادارهکل منابع طبیعی، عملیات تثبیت برای 120 هزار هکتار از این عرصهها انجام شده است.
وی با بیان اینکه در خصوص طوفانهای ریزگرد به طور خاص از سال 81 با تغییراتی که در روند وقوع آن رخ داد، مشکلات این پدیده نیز بسیار بیشتر شد، گفت: از جمله این تغییرات افزایش فراوانی وقوع ریزگردها بوده است. البته این موضوع روند ثابتی را نشان نمیدهد که به طور فرایندهای در سالهای اخیر رشد کرده باشد اما افزایش غلظت، افزایش ماندگاری از چند ساعت به چند روز و افزایش فاصله انتقال که پیش از این بیشتر خوزستان و استانهای غربی کشور را در بر میگرفت اما اکنون بخشهای مرکزی و شرق کشور را نیز درگیر کرده است، از تغییرات این پدیده است.
مدیرکل سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی جنوب غرب کشور تصریح کرد: اولین گام در بحث ریزگردها بعد از وقایع بهمن 93، شناسایی و اولویتبندی کانونهای گرد و غبار بوده است. مطالعات زیادی در بحث کانونهای خارجی انجام شد و این کانونها به نوعی شناخته شده بودند و در کشورهای عراق، سوریه و عربستان واقع شدهاند، اما در ارتباط با کانونهای داخلی، وضعیت پیچیدهتر بود و واقعا مشخص نبود که کدام مناطق خوزستان از نظر کانونهای داخلی حائز اهمیت است.
اژدری ادامه داد: در خرداد 94 به دنبال تصمیماتی که در کمیته استانی ستاد مقابله با ریزگردها اتخاذ شد، ادارهکل زمینشناسی همراه با دیگر دستگاهها مانند محیط زیست، منابع طبیعی و دانشگاهها این مطالعات را آغاز کرد.
اژدری خاطرنشان کرد: با استفاده از 8 لایه اطلاعاتی تغییر دما، رطوبت، پوشش گیاهی، کاربری اراضی، خاکشناسی، اقلیم، شیب و زمینشناسی در 900 نقطه برداشت زمینی در طی 90 روز کار صحرایی با برداشت 300 نمونه رسوب از دشتهای خوزستان نقشه پراکنش کانونها تهیه شد.
وی این نقشه را حاصل یک کار گروهی در ستاد استانی مبارزه با ریزگردها عنوان کرد و گفت: بر این اساس مساحتی حدود 350 هزار هکتار در قالب 7 محدوده جنوب هورالعظیم، شمال خرمشهر، شرق اهواز، جنوب شرق اهواز، محدوده بندر امام تا امیدیه، محدوده ماهشهر تا هندیجان و شرق هندیجان به عنوان کانونهای داخلی گرد و غبار شناسایی شدند.
وی با بیان اینکه کانونهای جنوب شرق در اهواز با 112 هزار هکتار به تنهایی 33 درصد از کانونهای داخلی را به خود اختصاص میدهد و بیشترین مساحت را دارد، افزود: پس از آن کانون بندر امام - امیدیه با 85 هزار هکتار و ماهشهر هندیجان با 53 هزار هکتار بزرگترین کانونهای داخلی را تشکیل میدهند. کانون جنوب شرق اهواز همراه با کانون شرق اهواز که سهم 5 درصدی را به خود اختصاص میدهد، حدود 38 تا 40 درصد کانونها را در فاصله 20 کیلومتری اهواز تشکیل میدهند که همین دو کانون بحران 9 بهمن سال جاری را ایجاد کردند.
مدیرکل سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی منطقه جنوب غرب کشور، با تقسیمبندی وضعیت کانونهای داخلی از نظر نوع کاربری اراضی ادامه داد: از این میزان 205 هزار هکتار مرتع و 50 هزار هکتار اراضی کشاورزی دیم بوده است که به کانونهای تولید غبار تبدیل شدند. همچنین اراضی بدون پوشش، تالابهای خشک شده و اراضی کشاورزی آبی که در گذشته با نهرهای سنتی آبیاری میشد و به دلیل کمبود آب رها شدند، اکنون به کانونهای گرد و غبار تبدیل شدهاند. به طوری که مراتع و اراضی آبی و دیم تبدیل شده به کانونهای گرد و غبار مساحتی حدود 270 تا 280 هزار هکتار است که به طور مستقیم با معیشت جوامع محلی در این مناطق مرتبط بوده و بیش از چند ده روستا در این مناطق به طور مستقیم از نظر معیشت با این مراتع و اراضی کشاورزی وابسته بودند که طی این فرایند با از دست دادن اراضی به نوعی ناگزیر به کوچ و مهاجرت شدند.
وی با اشاره به عوامل شکلگیری کانونها گفت: افزایش دمای سطح (یک تا دو درجه طی 30 سال گذشته)، کاهش رطوبت (بیش از 10 درصد) و از بین رفتن پوشش گیاهی سه عامل کلی ایجاد کانونهای گرد و غبار هستند که دو عامل کاهش رطوبت و از بین رفتن پوشش گیاهی بر اثر عملکرد عوامل انسانی ایجاد شدهاند.
مدیرکل سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی منطقه جنوب غرب کشور با بیان اینکه بیش از 60 درصد سطح استان دارای اقلیم خشک و خیلی خشک است، این اقلیمها را بسیار شکننده و آسیبپذیر توصیف کرد و افزود: تمام کانونهای گرد و غبار داخلی در همین دو اقلیم خشک و خیلی خشک واقع شدهاند.
اژدری افزود: برخی از ویژگیهای محیط خوزستان نیز موجب تشدید این آسیبپذیری و شکنندگی شده است که از جمله آنها میتوان به شیب بسیار کم اشاره کرد که در دشت خوزستان به ازای هر 15 کیلومتر یک متر اختلاف ارتفاع وجود دارد؛ همچنین بافت سنگین خاک که به طور عمده با ترکیب رسی است، خاصیت مویینگی بسیار بالایی دارد. شوری و عمق کم آبهای زیرزمینی که اغلب زیر 2 متر است، از دیگر ویژگیهای تشدید کننده آسیبپذیری اقلیم خوزستان است.
وی عنوان کرد: در چنین دشتی تالابها، آبگیرها و مراتع همه رطوبت و پوشش خود را مدیون آورد آبی از بالادست حوضه و سیلابهایی بودند که گاه و بیگاه این عرصهها را فرا میگرفت. طی چند دهه گذشته مهار غیراصولی آبهای سطحی و دستکاری در بالادست حوضه موجب شد که این آورد آبی کاهش یابد که آثار آن در رطوبت کم، پوشش گیاهی بسیار ضعیف و در نهایت خشک شدن عرصهها و تبدیل شدن به کانونهای گرد و غبار نمود یافته است.
مدیرکل سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی منطقه جنوب غرب کشور گفت: نتیجه نهایی این امر کویرزایی است. محدود شدن سیلابها، کاهش تغذیه آبخوانها، شور شدن آبهای زیرزمینی را به دنبال دارد، آب زیرزمینی شور در اثر خاصیت کاپیلاریتی به سطح میرسد و تبخیر سطحی بیش از 2 هزار میلیمتر در سال در دشت خوزستان اراضی ما را به نمک زار، کویر یا سبخا تبدیل میکند.
اژدری تصریح کرد: مشکلی که با آن در خوزستان مواجه هستیم بیابانزایی نیست زیرا بیابان تعریف خاص خود را دارد. در بیابان میزان بارندگی کم اما زمین شیرین است و میتوان در آن گیاه کاشت اما اتفاق اکنون در خوزستان کویری شدن و شورهزار شدن است و این شورهزار به دلیل درصد بالای شوری اجازه کشت نمیدهد و این مشکل امروز ما است.
وی با بیان اینکه بیش از 90 درصد کانونها در همین محیطهای سبخایی و شورهزارها واقع شده اند، گفت: بخش دیگری از این عرصهها شورهزار است و بخش دیگر نیز به سمت شورهزار شدن پیش میرود و اگر اقدامی انجام ندهیم همه این عرصهها به شورهزار و کویر تبدیل خواهد شد.
مدیرکل سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی منطقه جنوب غرب کشور در توضیح عوامل طبیعی پدید آورنده این وضعیت اظهار کرد: آنچه به طور عمده در شکلگیری کانونهای داخلی گرد و غبار تاثیر داشته، تغییر اقلیم و خشکسالی در قالب افزایش دما و کاهش رطوبت است اما این عامل عملکرد ناحیهای دارد و همه کانونهای داخلی را به طور یکسان تحت تأثیر قرار میدهد و نمیتوانیم آن را به طور محلی مدیریت کنیم.
اژدری گفت: از سوی دیگر عوامل انسانی در ایجاد این پدیده دخیل هستند که اگرچه ممکن است سهم عوامل انسانی کمتر باشند اما به دلیل عملکرد محلی و اثرگذاری مختص همان کانون، قابل کنترل بوده و وزن آنها در شکلگیری این وضعیت بیشتر است، بنابراین نقش عوامل انسانی را در شکلگیری کانونها بیش از تغییر اقلیم میدانیم.
مدیرکل سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی منطقه جنوب غرب کشور همچنین با بیان نمونههایی از عوامل اثرگذاری انسانی در شکلگیری کانونهای داخلی گرد و غبار در خوزستان به مواردی مانند جاده دسترسی به تاسیسات نفتی در منطقه جنوب شرق اهواز، تغییرات پاییندست رود کوپال متأثر از عوامل انسانی، شکلگیری کانون شرق ماهشهر ناشی از دستکاری در بالادست حوضه آبریز رودخانه جراحی و احداث سدها، تسطیح اراضی برای طرح شهید رجایی با احداث کانالهای زهکشی اشاره کرد.
وی با بیان اینکه این روند هنوز ادامه دارد و عرصههای طبیعی با پوشش گیاهی در حال تبدیل شدن به کانونهای گرد و غبار هستند، گفت: مساحت بالای کانونها مستلزم زمان طولانی و هزینههای گزاف عملیات مهار است و بسیاری از شیوههای معمول دنیا مانند نهالکاری و مالچپاشی باید برای مهار ریزگردها استفاده شود.
اژدری افزود: از سوی دیگر مالچهای جدید نانویی و طبیعی نیز نیاز به زمانهای زیاد برای اجرای پایلوت، آزمایشی و اثبات عملکردی دارند. حال آنکه این کانونها به طور روزافزون در حال افزایش است و از سوی دیگر این عرصهها در مطالعات سالهای 93 تا 94 مشخص و شناسایی شدهاند. به همین دلیل باید هر چه سریعتر اقدامات پیشگپیرانه انجام شود که موجب شناسایی عوامل کانونها و اتخاذ راهکارهای مشخص و بهینه است.