بهاءالدین خرمشاهی، حافظ شناس مشهور و مترجم برجستۀ قرآن، یکی از طرفداران سریال شهرزاد است و در گفتوگو با روزنامه و سایت اعتماد، با صراحت لهجهای کمسابقه در سلوک عملیاش، به دفاع از سریال شهرزاد و کارگردان آن حسن فتحی برخاست.
در واکنش به این فشارها، حسن فتحی (کارگردان سریال) از هنرمندان و فرهیختگان جامعۀ ایران خواست که سکوتشان را بشکنند و به حمایت از "شهرزاد" برخیزند. بهاءالدین خرمشاهی، حافظ شناس مشهور و مترجم برجستۀ قرآن، یکی از طرفداران سریال شهرزاد است و در گفتوگو با روزنامه و سایت اعتماد، با صراحت لهجهای کمسابقه در سلوک عملیاش، به دفاع از شهرزاد و حسن فتحی برخاست.
وی می گوید: « این گروه فشاری که علیه سریال شهرزاد دارد ساخته میشود، فقط زیان میزند. یعنی به هنر و آزادی بیان و حتی به مردم زیان میرساند؛ مردمی که یک اثر هنری مطلوب را دیده و پسندیدهاند. چرا مردم را محکوم کنیم؟ من معقتدم این مخالفتها با "شهرزاد" حاصل بیکاری فکری است» کتتن کامل این مصاحبه را بخوانید:
چنانکه میدانید، سریال شهرزاد در جامعۀ ایران با استقبال گستردهای مواجه شد ولی الان که فصل دوم این سریال دارد ساخته میشود، فشارهای پیدا و پنهانی از طرف طیفهای سیاسی و فکری گوناگون و بعضاً متضادی وجود دارد تا ساخت این سریال متوقف شود. شما جزو حامیان "شهرزاد" هستید و از ادامۀ ساخت آن دفاع میکنید یا در این اختلاف بیطرفید یا اینکه مخالف ساخته شدن شهرزاد 2 هستید؟
وقتی یک اثر هنری در جامعۀ ایران موفق میشود و با استقبال مردمی و روشنفکری مواجه میشود، این امر باعث میشود که توجه تندروهای راستگرا و اصولگرا به آن جلب شود و بنای مخالفت با آن اثر هنری را میگذارند و در قبال آن اثر هنری، احساس خطر میکنند. من این کنش یا واکنش را نه میفهمم نه میپذیرم. بدین ترتیب من حتماً موافقم که سریال شهرزاد، که این همه مقبول افتاده و محبوب شده، ادامه پیدا کند. ضمناً نمیشود که همۀ ما بنشینیم سریالهای "برگریزان" و "نبرد گلها" را ببینیم! اگر قرار است یک رقابت سازنده (و نه سوزنده) برگزار شود، هنرمندان ما باید امکانات داشته باشند و دستشان باز باشد و آزاد باشند. وگرنه مردم که تلویزیون خودمان را اصلاً روشن نمیکنند تا ببینند چیز خوبی پخش میکند یا نه. دلیلش هم این است که مردم ما از تلویزیون خودمان ناامید شدهاند و میدانند در قیاس با شبکههای ماهوارهای، چیز جذابی ندارد. بنابراین برای اینکه این اقبال به شبکههای ماهوارهای کاهش یابد و هنرمندان ما تشویق شوند و آقای فتحی هم، که اثرش به حق با استقبال مردم مواجه شده، بتواند ساخت فصل دوم "شهرزاد" را به پایان ببرد، به نظر من واجب است که ایشان آزادی عمل داشته باشند. این گروه فشاری که علیه سریال شهرزاد دارد ساخته میشود، فقط زیان میزند. یعنی به هنر و آزادی بیان و حتی به مردم زیان میرساند؛ مردمی که یک اثر هنری مطلوب را دیده و پسندیدهاند. چرا مردم را محکوم کنیم؟ من معقتدم این مخالفتها با"شهرزاد"حاصل بیکاری فکری است و برآمده از این نگاه است که - به قول استالین - هر که از ما نیست، بر ماست. قطعاً این منطق مخالفان شهرزاد منطق استالینی است. من یکبار به کسی گفتم که غیر سیاسیام. او هم به من گفت تو ضد انقلابی! در صورتی که اگر من ضد انقلاب بودم، سیاسی میشدم. اپوزیسیون سیاسی است. من نه اپوزیسیون هستم نه با اپوزیسیون همدلی دارم. کشور خودمان را دوست دارم و دلم میخواهد که هنر ما ببالد، رشد کند و میوه بدهد؛ میوۀ غیر ممنوعه!
به کاهش مخاطبان تلویزیون خودمان اشاره کردید. به نظرتان چرا تلویزیون ما به این روز افتاده که حالا باید به سریال شهرزاد حسادت کند؟
مطمئناً حسادت کار آدمهای ناکار و بیتوفیق است. اگر توفیق داشتند، موفقیتشان موجب ارضای روحی آنها میشد و از دیدن یک اثر موفق خوشحال میشدند. ساخته شدن یک سریال خوب و استقبال مردم از آن، مصداق رشد فرهنگ ایرانی است. چرا ما باید با آن مخالف باشیم؟ در یک کلام، بنده از صمیم قلب موافقم که سریال شهرزاد و سریالهای مشابه آن ادامه پیدا کند. اگر قرار باشد "شهرزاد" را با فشار کنار بزنند، دیگر کسی نمیآید سرمایهگذاری کند و اصلاً کسی نمیآید فیلمنامه بنویسد.
بعضی افراد هم مدعی شدهاند چون برخی چهرههای سیاسی و فرهنگی از پشت صحنۀ سریال شهرزاد بازدید کرده، پس فصل دوم این سریال با هدف تأثیرگذاری در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده دارد ساخته میشود.
همۀ این حرفها توهمات است. چهرههای مد نظر این منتقدان، از رجال سیاسی تاریخساز و تأثیرگذار ما بودهاند و شاید گناهی جز میانهروی و میدان دادن به "مخالف" نداشتهاند. این چهرههای محبوب، واجبالاحتراماند و باید از رأی و نظرشان در مسائل گوناگون استفاده کرد؛ چراکه اینها صاحبنظرند و واجد دانش سیاسیاند و عمل سیاسیشان مبتنی بر دانش و بینش است نه مبتنی بر غریزه. اتفاقاً حمایت این چهرههای برجستۀ سیاسی و فرهنگی، حتماً مرا ترغیب میکند که شهرزاد را تا آخر ببینم. نمیخواهم حرفهای حساسیتبرانگیز بزنم. ولی همه باید حق کار کردن داشته باشند؛ بویژه وقتی که با استقبال مردم مواجه میشوند. آخر استقبال مردم یک ارزش است و باید به آن احترام گذاشت. تکصدایی ممکن نیست. جامعۀ تکصدایی محکوم به عقب ماندن است. جامعه باید چندصدایی باشد. یادم است که انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در اواخر عمر عبدالحسین زرینکوب برای ایشان مراسم بزرگداشتی برپا کرده بود. من هم در آن مراسم بودم. مرحوم زرینکوب در آن مراسم گفتند من نمیدانم چرا با من این طور برخورد میشود. یعنی قبلاً در برنامۀ "هویت" مرا بیهویت کردند و الان هم برایم بزرگداشت گرفتهاند. یک بام و دو هوا نباید عمل کرد و آزادی بیان و شجاعت بیان را نباید 'گرفت.
حسن فتحی چند سریال خوب هم در تلویزیون ایران ساختهاند. حالا اینکه یک سریال موفقش در بیرون از تلویزیون، دستمایۀ حمله به او شود، غیر منصفانه به نظر نمیرسد؟
چرا، حتماً غیر منصفانه است. حتی شاید آقای فتحی مایل بوده سریال شهرزاد را برای تلویزیون بسازد ولی مسائل کوچکی مانع این کار شده باشد. حافظ گفته است: با دوستان مروت با دشمنان مدارا. حالا ما میگوییم اگر با دشمنان مدارا نمیکنید، لااقل با دوستان مدارا کنید.
آقای فتحی به هر حال در تئاتر و تلویزیون کارگردان معتبری بوده و بازیگرانی چون علی نصیریان و ترانه عیلدوستی و شهاب حسینی هم جزو افتخارات سینمای ایران بودهاند. اینکه الان به گونهای تبلیغ شود که سریال حسن فتحی با حضور چنین بازیگرانی مصداق یک عمل مجرمانه و خلاف منافع ملی است، برای شما عجیب نیست؟
باید نقد بنویسند. چرا جلوی آزادی بیان و آزادی خلق اثر هنری را بگیرند. در مجلات سینمایی نقد بنویسند. چرا میل به سرکوب دارند؟ ما باید زورمداری را کنار بگذاریم و با انتقاد روشنگری کنیم. آدم وقتی به زور متوسل میشود که دلیل و حجت کافی نداشته باشد. من از ادامۀ ساخت سریال شهرزاد حمایت میکنم و معتقدم آزادی خوداصلاحی دارد.
در پایان، نکتۀ ناگفتهای دربارۀ سریال شهرزاد دارید؟
من از وقتی که هجوم سریالهای خارجی شبکههای ماهوارهای به جامعۀ ما زیاد شد، دلشکسته بودم. اما سریال شهرزاد و استقبال گستردۀ مردم ایران از این سریال، امیدوارم کرد و با خودم گفتم ما فتحی و نصیریان و شهاب حسینی و ترانه عیلدوستی داریم؛ خدا همۀ این عزیزان را حفظ کند و طول عمر بدهد به آقای نصیریان. امیدوارم موفقیتهای بیشتری نصیب این جمع بشود. راه چارۀ بشریت "فرهنگ" است. به نظر من فقر مادی هم در بسیاری موارد ناشی از فقر فرهنگی است.