این عملیات همچنین نتیجه دو دهه کار اطلاعاتی روشمند در آمادهسازی برای یک جنگ تمام عیار بود که بسیاری انتظار داشتند سرانجام رخ دهد. تحقیقات نیویورک تایمز، بر اساس مصاحبه با بیش از دوازده مقام فعلی و سابق اسرائیلی، آمریکایی و اروپایی که به شرط ناشناس ماندن صحبت کردهاند، نشان میدهد که جاسوسان اسرائیلی تا چه اندازه به حزبالله نفوذ کرده بودند. آنها افرادی را برای کار گذاشتن دستگاههای شنود در سنگرهای حزبالله استخدام کردند، جلسات بین یک فرمانده ارشد و چهار فرد دیگر را ردیابی نمودند و رصدی تقریباً دائمی به حرکات رهبران گروه شبه نظامی داشتند.
به گزارش جماران؛ انتخاب نوشت: در ۲۶ سپتامبر، در حالی که نتانیاهو قرار بود برای شرکت در نشست مجمع عمومی سازمان ملل به نیویورک پرواز کند، نخست وزیر با مشاوران ارشد سیاسی، اطلاعاتی و نظامی خود گردهم آمد تا در مورد تصویب ترور گفتگو کند. آنها همچنین باید تصمیم می گرفتند که آیا از قبل به آمریکایی ها اطلاع دهند یا خیر. نتانیاهو و سایر مشاوران ارشد با اطلاع دادن به دولت بایدن مخالفت کردند. آنها معتقد بودند که مقامات آمریکایی در برابر این حمله مقاومت خواهند کرد، اما در هر صورت، ایالات متحده در صورت تلافی ایران به دفاع از اسرائیل خواهد پرداخت.
شیرا فرنکل و رونن برگمن در نیویورک تایمز نوشتند: سید حسن نصرالله تا لحظه ترور، باور نداشت که اسرائیل او را هدف قرار خواهد داد.
در ادامه این مطلب آمده است: در حالی که او در داخل یک دژ حزبالله در عمق ۴۰ فوتی زیر زمین حضور داشت، دستیارانش از سید حسن نصرالله خواستند تا به مکانی امنتر برود. بر اساس اطلاعات جمعآوریشده توسط اسرائیل که بعداً با متحدان غربی به اشتراک گذاشته شد، آقای نصرالله این درخواست را نادیده گرفت. از نظر او، اسرائیل علاقهای به یک جنگ تمام عیار نداشت.
آنچه او نمیدانست این بود که آژانسهای جاسوسی اسرائیل تمام حرکات او را ردیابی میکردند — و سالها بود که این کار را انجام میدادند.
مدت کوتاهی پس از آن، جتهای اف-۱۵ اسرائیل هزاران پوند مواد منفجره را پرتاب کردند و این پناهگاه را در انفجاری که آقای نصرالله و سایر فرماندهان ارشد حزبالله را دفن کرد، منهدم نمودند. بر اساس اطلاعات به دست آمده، روز بعد، پیکر آقای نصرالله در کنار یک ژنرال ارشد ایرانی مستقر در لبنان پیدا شد. به گفته چندین نفر که از این موضوع اطلاع داشتند، هر دو نفر بر اثر خفگی جان باخته بودند.
مرگ رهبر باصلابت حزبالله که دههها فرماندهی یک گروه شبه نظامی لبنانی در مبارزه با دولت اسرائیل را بر عهده داشت، نقطه اوج یک حمله دو هفتهای بود. این کارزار ترکیبی بود از جادوی فناوری مخفیانه با نیروی نظامی وحشیانه، از جمله منفجر کردن از راه دور مواد منفجره پنهان شده در هزاران پیجر و بیسیم که توسط حزبالله استفاده میشد، و همچنین یک بمباران هوایی ویرانگر با هدف نابودی هزاران موشک ها و راکت هایی که قادر به اصابت به اسرائیل بودند.
این عملیات همچنین نتیجه دو دهه کار اطلاعاتی روشمند در آمادهسازی برای یک جنگ تمام عیار بود که بسیاری انتظار داشتند سرانجام رخ دهد. تحقیقات نیویورک تایمز، بر اساس مصاحبه با بیش از دوازده مقام فعلی و سابق اسرائیلی، آمریکایی و اروپایی که به شرط ناشناس ماندن صحبت کردهاند، نشان میدهد که جاسوسان اسرائیلی تا چه اندازه به حزبالله نفوذ کرده بودند. آنها افرادی را برای کار گذاشتن دستگاههای شنود در سنگرهای حزبالله استخدام کردند، جلسات بین یک فرمانده ارشد و چهار فرد دیگر را ردیابی نمودند و رصدی تقریباً دائمی به حرکات رهبران گروه شبه نظامی داشتند.
این داستانی از پیشرفتها است، مانند سال ۲۰۱۲ که واحد ۸۲۰۰ اسرائیل — معادل آژانس امنیت ملی این کشور — انبوهی از اطلاعات، از جمله جزئیات مخفیگاههای رهبران و زرادخانه موشک و راکتهای حزب الله را سرقت کرد. البته عقب گردهایی هم وجود داشت، مانند اواخر سال ۲۰۲۳ که یک تکنسین حزبالله به باتریهای بیسیمها مشکوک شد.
و برای حفظ تلاشهایشان، تعجیل هایی نیز در کار وجود داشت، مانند ماه سپتامبر، زمانی که واحد ۸۲۰۰ اطلاعاتی را جمعآوری کرد که نشان میداد نیروهای حزبالله تا اندازهای نگران پیجرها شده و برخی از آنها را برای بازرسی به ایران فرستاده اند.
مقامات ارشد اطلاعاتی که نگران بودند این عملیات فاش شود، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل را متقاعد کردند تا دستور انفجار آنها را صادر کند، و این امر منجر به کارزاری شد که به ترور آقای نصرالله انجامید.
کارزار علیه حزبالله، بخشی از جنگ گستردهتری بود که منجر به کشته شدن هزاران نفر در لبنان و آوارگی بیش از یک میلیون نفر شد.
تضاد بین رویکردهای اسرائیل در قبال حزبالله و حماس نیز آشکار و ویرانگر است. تمرکز اطلاعاتی شدید بر حزبالله نشان میدهد که رهبران این کشور معتقد بودند که این گروه شبهنظامی لبنانی بزرگترین تهدید قریبالوقوع برای اسرائیل است. و با این حال، این حماس در نوار غزه بود که یک حمله غافلگیرانه را آغاز کرد و تل آویو را غافلگیر کرد. گروهی که اطلاعات اسرائیل معتقد بود نه علاقهای به حمله به اسرائیل دارد و نه توانایی آن را.
اسرائیل دههها با سید حسن نصرالله و فرماندهان ارشد حزبالله، دچار بنبست شده بود، و ارزیابیهای اطلاعاتی اسرائیل به این نتیجه رسیده است که بازسازی این گروه پس از مرگ آنها سالها و احتمالاً بیش از یک دهه طول خواهد کشید. گروه رهبران فعلی نسبت به نسل قبلی تجربه جنگی بسیار کمتری دارند.
با این حال، رهبران جدید، مانند بنیانگذاران حزبالله، از یک اصل محرک اصلی هدایت میشوند: درگیری با اسرائیل.
سرتیپ شیمون شاپیر، مشاور نظامی سابق نتانیاهو و نویسنده کتاب «حزب الله: بین ایران و لبنان» گفت: «حزبالله نمیتواند بدون جنگ با اسرائیل به دریافت حمایت و تأمین مالی از ایران ادامه دهد. این دلیل وجودی حزبالله است.»
وی افزود: «آنها دوباره مسلح و بازسازی خواهند شد. این اتفاق دیر را زود رخ خواهد داد.»
«استفاده کن یا از دست بده»
پس از دوره ای از تبادل آتش محدود بین اسرائیل و حزب الله، بحث در داخل دولت اسرائیل در مورد باز کردن «جبهه شمالی» علیه حزبالله تجدید شد. به گفته چهار مقام اسرائیلی، ارتش اسرائیل و موساد استراتژیهای مختلفی را برای کارزاری علیه حزبالله طراحی کردند.
به گفته یک مقام ارشد نظامی اسرائیل، بارنیا، رئیس موساد، در اواخر ماه اوت نامهای محرمانه به نتانیاهو نوشت. این نامه از کارزار دو تا سه هفتهای حمایت میکرد که شامل از بین بردن بیش از نیمی از تواناییهای موشکی این گروه و تخریب تأسیسات آن در حدود شش مایلی مرز اسرائیل بود. در همان زمان، مقامات ارشد نظامی تلاش خود را برای لابی با نتانیاهو برای تشدید کارزار علیه حزبالله آغاز کردند.
اطلاعات جدید برنامهریزی انجام شده را مختل کرد. به گفته چندین مقام، نیروهای حزبالله مشکوک شده بودند که ممکن است در پیجرها خرابکاری صورت گرفته باشد.
در ۱۱ سپتامبر، اطلاعات نشان داد که حزبالله برخی از پیجرها را برای بررسی به ایران میفرستد و مقامات اسرائیلی میدانستند که دیر یا زود این عملیات مخفی فاش می شود.
به گفته چهار مقام امنیتی اسرائیل، در ۱۶ سپتامبر، نتانیاهو با روسای ارشد امنیتی دیدار کرد تا بررسی کند که آیا پیجرها را در یک عملیات «استفاده کن یا از دست بده» منفجر کند یا خیر. برخی با آن مخالفت کردند و گفتند ممکن است باعث حمله متقابل تمام عیار حزبالله و احتمالاً حمله ایران شود.
نتانیاهو دستور این عملیات را صادر کرد. روز بعد، در ساعت ۳:۳۰ بعد از ظهر به وقت محلی موساد دستور ارسال یک پیام رمزگذاری شده به هزاران پیجر را صادر کرد. ثانیههایی بعد پیجرها منفجر شدند.
در زمانی که پیجرها منفجر شدند، خوزه، تبعه نروژی که رئیس یکی از شرکتهای پوششی موساد بود، در یک کنفرانس فناوری در بوستون حضور داشت.
ظرف چند روز، نام خوزه در مقالات خبری مختلف به عنوان یکی از شرکت کنندگان در این عملیات شناسایی شد و دولت نروژ اعلام کرد که او را برای بازجویی به نروژ فرا می خواند.
به گفته یک مقام اسرائیلی و یک مقام آمریکایی، مقامات اسرائیلی به طور مخفیانه به دولت بایدن فشار آوردند تا اطمینان حاصل شود که خوزه میتواند بدون بازگشت به نروژ، ایالات متحده را ترک کند.
مقامات اسرائیلی محل استقرار خوزه را فاش نکردند. یک مقام ارشد نظامی اسرائیل صرفا گفت که او در «مکانی امن» است.
تصویب ترور
پس از عملیات پیجر، دولت نتانیاهو با حمایت مقامات عالی رتبه نظامی گزینه جنگ تمام عیار را انتخاب کرد، کارزاری که با یک سری تشدید تنشها همراه بود.
روز بعد از منفجر کردن پیجرها، موساد بی سیم ها را نیز که بیشتر آنها هنوز در انبار بودند منفجر کرد، زیرا رهبران حزب الله هنوز جنگجویان را برای نبرد علیه اسرائیل بسیج نکرده بودند.
در مجموع، دهها نفر از جمله چندین کودک در اثر انفجارهای پیجرها و بیسیم ها کشته و هزاران نفر زخمی شدند. بیشتر تلفات از نیروهای حزبالله بود که این موضوع باعث هرج و مرج در میان ردههای بالای این گروه شد.
چند روز بعد، در ۲۰ سپتامبر جتهای اسرائیلی به ساختمانی در بیروت حمله کردند که فرماندهان نیروی نخبه رضوان حزبالله در یک پناهگاه ملاقات داشتند و چندین نفر از آنها را به همراه ابراهیم عقیل، رئیس عملیات نظامی حزبالله کشتند.
در ۲۳ سپتامبر، نیروی هوایی اسرائیل یک عملیات بزرگ انجام داد و بیش از ۲۰۰۰ هدف را با هدف قرار دادن انبارهای موشکهای میانبرد و دوربرد حزبالله مورد اصابت قرار داد.
مهمترین تصمیم همچنان باقی مانده بود: کشتن یا نکشتن سید حسن نصرالله
به گفته دو مقام دفاعی اسرائیل و یک مقام غربی در حالی که مقامات ارشد اسرائیلی در حال بحث و گفتگو بودند، آژانسهای اطلاعاتی اطلاعات جدیدی دریافت کردند مبنی بر اینکه سید حسن نصرالله قصد دارد به یک سنگر دیگر نقل مکان کند، سنگری که حمله به آن بسیار دشوارتر خواهد بود.
در ۲۶ سپتامبر، در حالی که نتانیاهو قرار بود برای شرکت در نشست مجمع عمومی سازمان ملل به نیویورک پرواز کند، نخست وزیر با مشاوران ارشد سیاسی، اطلاعاتی و نظامی خود گردهم آمد تا در مورد تصویب ترور گفتگو کند. آنها همچنین باید تصمیم می گرفتند که آیا از قبل به آمریکایی ها اطلاع دهند یا خیر.
نتانیاهو و سایر مشاوران ارشد با اطلاع دادن به دولت بایدن مخالفت کردند. آنها معتقد بودند که مقامات آمریکایی در برابر این حمله مقاومت خواهند کرد، اما در هر صورت، ایالات متحده در صورت تلافی ایران به دفاع از اسرائیل خواهد پرداخت.
آنها توافق کردند که آمریکایی ها را در بی خبری نگه دارند.
نتانیاهو روز بعد، پس از فرود در نیویورک و تنها ساعاتی قبل از حضور در پشت تریبون سازمان ملل، طرح ترور را تایید کرد.
او در سخنرانی خود، درباره چنگال حزب الله بر روی لبنان صحبت کرد. او به روسای جمهور و نخست وزیران حاضر در نشست گفت: «اجازه ندهید نصرالله لبنان را به لبه پرتگاه بکشاند.»
اندکی بعد، جتهای اف-۱۵ اسرائیلی هزاران پوند مواد منفجره را بر فراز بیروت خالی کردند.
***بازنشر ترجمه این گزارش به معنای تایید آن نیست و تنها برای اطلاع از محتوای آن انجام شده است