ایران طلسم شکست‌ناپذیری استراتژیک اسرائیل را شکست. هرچند در رسانه‌ها و فضای مجازی عربی، اهمیت استراتژیک حمله ایران به اسرائیل کوچک‌نمایی می‌شود، اما حقیقت این است که این حملات از لحاظ استراتژیک بسیار مهم بود. این حمله به فرماندهان نظامی اسرائیلی نشان داد که نه‌تنها ایران توانایی هدف قرار دادن خاک اسرائیل را دارد، بلکه ترسی هم از انجام چنین عملیاتی ندارد.

به گزارش جماران، مهران کامروا (استاد دانشگاه جورج‌تاون قطر) در روزنامه هم‌میهن  نوشت:

اول؛ با پایان یافتن عملیات ایران، تلاش‌ها برای عدم واکنش از سوی تل‌آویو در حال انجام است. کشورهای تاثیرگذار در منطقه نگران بروز یک درگیری هستند و آن‌طور که نشان می‌دهند، تلاش می‌کنند که این تنش کاهش پیدا کند. در مقاطع مختلف زمانی، شاهد این بودیم که وقتی تهدید یا اقدامی علیه اسرائیل انجام شد، آن‌ها واکنش بیش از حدی (overreaction) نشان داده‌اند.

این نوع از واکنش به‌طور معمول دو دلیل نظامی و سیاسی دارد. دلیل نظامی آن این است که اسرائیل از لحاظ جغرافیایی و به‌خاطر مساحت اندک، همیشه خود را تحت تهدید می‌بیند. اسرائیلی‌ها تلاش می‌کنند که قواعد بازی را به نفع خود تغییر دهند و با یک حمله شدید امکان ضدحمله را از طرف مقابل بگیرند. دلیل سیاسی این نوع واکنش، در حال حاضر به وضعیت داخلی اسرائیل برمی‌گردد. نتانیاهو یک دولت ائتلافی لغزنده دارد و با اعتراض‌های داخلی مواجه است. امکان فروپاشی این دولت دور از انتظار نیست و شرایط فعلی او، این اجازه را نمی‌دهد که چهره‌ای ضعیف از خود نشان دهد.

البته در حال حاضر این امکان وجود دارد که به‌خاطر تهدید ایران، آمریکا جلوی اسرائیل را گرفته باشد. ایران به کشورهای خلیج‌فارس هشدار داده است که اگر از پایگاه‌های آمریکایی این کشورها اقدامی علیه ایران صورت بگیرد، از خود دفاع می‌کند و تا زمان نوشتن این چند خط، اسرائیل واکنشی نشان نداده است. اما تصورم این است که طی ۴۸ ساعت تا یک هفته آینده واکنشی انجام خواهد شد. اگر نتانیاهو بخواهد قوی ظاهر شود، ممکن است نقطه‌ای در خاک ایران را هدف قرار دهد.

دوم؛ حمله ایران به اسرائیل در دو دهه گذشته بی‌سابقه بوده است. سال ۲۰۰۳ صدام چند موشک به اسرائیل شلیک کرد. پس از ۲۱ سال، این اولین باری بود که یک کشور به‌طور رسمی اسرائیل را مورد هدف قرار داد. ایران طلسم شکست‌ناپذیری استراتژیک اسرائیل را شکست. هرچند در رسانه‌ها و فضای مجازی عربی، اهمیت استراتژیک حمله ایران به اسرائیل کوچک‌نمایی می‌شود، اما حقیقت این است که این حملات از لحاظ استراتژیک بسیار مهم بود. این حمله به فرماندهان نظامی اسرائیلی نشان داد که نه‌تنها ایران توانایی هدف قرار دادن خاک اسرائیل را دارد، بلکه ترسی هم از انجام چنین عملیاتی ندارد. قواعد بازی بعد از این حمله تغییر کرد. دیگر شرایط به‌گونه‌ای نیست که اسرائیل منافع ایران در سوریه را بزند و پاسخی از سوی تهران نگیرد.

سوم؛ ایران توانایی نظامی خود را نشان داد و اثبات کرد که توازن قدرت برای او اهمیت دارد. نشان داد که نه‌تنها توانایی ضربه زدن را دارد بلکه در صورت نیاز، حاضر به استفاده از تسلیحات خود نیز هست. معتقدم که تنش‌های سیاسی افزایش پیدا می‌کند. اما به‌طور کلی آنچه در ذهن دارم این است که به‌طور عمومی در وضعیت پرتنش منطقه تغییری ایجاد نخواهد شد. معتقدم که روند عادی‌سازی روابط بین اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیج‌فارس با تاخیری یک تا دوساله، ادامه پیدا خواهد کرد؛ البته شاید به خاطر وقایع غزه یک تا دو سال به تاخیر بیفتد.

چهارم؛ اگر پیش از این رسانه‌هایی مثل بی‌بی‌سی، سی‌ان‌ان و دویچه‌وله را نگاه می‌کردید متوجه می‌شدید که وقوع نسل‌کشی در فلسطین برای آن‌ها اهمیتی ندارد. متاسفانه این عملیات باعث شد که غزه از صدر اخبار پایین بیاید. اگر رسانه‌های غربی را رصد کنید، در حال حاضر تمرکز آن‌ها بر درگیری ایران و اسرائیل است.

پنجم؛ چین و روسیه از این وضعیت به‌صورت غیرمستقیم سود می‌برند. هر اتفاقی که توجه دنیا را از اوکراین دور کند، به سود روسیه است. در حال حاضر تمام دنیا تمرکز خود را روی ایران و اسرائیل گذاشته است. هر مسئله‌ای که آمریکا را در سطح جهانی درگیر کند، برای چین یک پدیده مثبت است. چین نیز به‌طور غیرمستقیم از این وضعیت خوشحال است.

آخر؛ ما باید مواظب باشیم که با آتش بازی نکنیم. اسرائیلی‌ها به‌خصوص جناح راست، به‌طور تاریخی دنبال بهانه‌ای برای زدن یک ضربه کاری به ایران بوده‌اند. حرکات میدانی و دیپلماتیک باید با یکدیگر هماهنگی داشته باشند که منافع استراتژیک ایران ضربه نخورند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

  • کدخبر: 1629005
  • نسخه چاپی

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.