تهران طی همه این سالها همواره گفته بود که برای مذاکره و حل مسائل فیمابین مشکلی ندارد. این عربستان بود که حاضر نمیشد بر سر میز مذاکره بنشیند.در حال حاضر عربستان در حال آزمایش ایران است و جمهوری اسلامی نیز مشکلی با این موضوع ندارد و با سعه صدر منتظر است تا ببیند طرف مقابل چه رویکردی را در پیش خواهد گرفت. تهران عجلهای برای توافق با عربستان یا حل و فصل همه مشکلات در روابط دوجانبه ندارد.
به گزارش جماران؛ روزنامه اعتماد نوشت: از قرار گرفتن در کنار امریکا، اسراییل و امارات برای تحت فشار گذاشتن ایران تا آغاز گفتوگوهای امنیتی با تهران در عراق؛ زمان زیادی طول نکشید که عربستان سعودی دریابد از طریق متحدان فرامنطقهای خود قادر به حل مسائل و بحرانهای پیش رویش نیست و تصمیم گرفت برای اولینبار پس از سال قطع روابط دیپلماتیک، گفتوگوها با ایران را آغاز کند.
روزنامه فایننشال تایمز در روزهای قبل گزارش داد که هیاتهای نمایندگی از ایران و عربستان سعودی در ۲۰ فروردین ماه ۱۴۰۰ در پایتخت عراق؛ بغداد با هم دیدار کردند و این دیدار «مثبت» بوده است. «اعتماد» در گفتوگو با سید صباح زنگنه، نماینده پیشین ایران در سازمان کنفرانس اسلامی به بررسی دلایل آغاز گفتوگو میان ایران و عربستان و نتایج احتمالی این گفتوگوها پرداخته است. این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
ایران و عربستان پس از سالهای طولانی که مذاکره مستقیم را کنار گذاشته بودند اکنون بر اساس گزارشهای موثق مذاکراتی را در بغداد برگزار کردند. ایران طی این سالها آمادگی خود را برای مذاکره اعلام کرده بود اما چه عواملی باعث شد که عربستان سیاست خود را تغییر دهد؟
تهران طی همه این سالها همواره گفته بود که برای مذاکره و حل مسائل فیمابین مشکلی ندارد. این عربستان بود که حاضر نمیشد بر سر میز مذاکره بنشیند و از گفتوگو با جمهوری اسلامی امتناع میورزید. از زمانی که محمد بن سلمان در عربستان به ولیعهدی رسید، ریاض عملا به دنبال آن بود که نوعی هژمونی برای خود در منطقه خلیج فارس اعمال کند و از مصادیق این سیاست میتوان به محاصره قطر و توسعه عملیات نظامی علیه مردم یمن اشاره کرد. ریاض تلاش داشت ایران را از نظر سیاسی در منطقه منزوی و محدود کند و تمایلی نداشت که تهران نقش مهمی در تحولات منطقه داشته باشد. پیگیری این سیاست اما چندان برای سعودیها مفید نبود؛ آنها در موضوع محاصره قطر بدون دستیابی به اهداف مدنظرشان مجبور به عقبنشینی شدند، در جنگ یمن شکست خوردند و اکنون بدون اینکه توفیقی در از بین بردن نفوذ منطقهای ایران داشته باشند، بار دیگر تهران را در حال گفتوگو برای احیای رفع تحریمها و احیای روابط تجاری خود با جهان میبینند. به خصوص در موضوع یمن آنها تصور میکردند که میتوانند پیروزیهای مهمی به دست آورند اما نه تنها هیچ پیروزی ارزشمندی کسب نکردند، بلکه در پی تشدید اختلافات میان ریاض و ابوظبی و همچنین قوت گرفتن انصارالله یمن، خود را در موقعیتی یافتند که مسیر جنگ به کلی تغییر کرده بود. در حالی که عربستان انتظار داشت جنگ یمن به سرعت پایان یابد، امروز آنها در شرایطی هستند که باید هر روز هدف قرار گرفتن یک نقطه استراتژیک از سرزمینشان به وسیله پهپادهای یمنی را تحمل کنند. یک عامل تعیینکننده دیگر نیز برای تغییر احتمالی در رفتار عربستان سعودی مطرح است. تا ژانویه 2021 آنها یک حامی جدی به نام دونالد ترامپ داشتند که در واقع یک چک سفید امضا در اختیار عربستان قرار داده بود تا هر کاری میخواستند انجام دهند. با شکست ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری و کنار رفتن او، ریاض بزرگترین حامی خود را از دست داد و سیاست منطقهای ایالات متحده در قبال عربستان تغییر یافت. اینجا بود که عربستان فهمید باید تغییراتی را در سیاست خود اعمال کند. تلاشها و میانجیگری کشورهایی نظیر عراق و عمان نیز در تسریع این روند بیتاثیر نبود. مجموعه این عوامل سبب شد مقامات عربستانی با قرائت جدیدی از واقعیت روبهرو شوند و بپذیرند که باید در برخی زمینهها نظیر گفتوگو با ایران تجدیدنظر کنند. البته این تغییر کوچک و این گفتوگوهای محدود مشخص نیست که به نتیجهای قابل توجه دست پیدا کنند و باید صبر کرد و دید در آینده چه تحولاتی رخ میدهند.
مهمترین دغدغه عربستان همواره مسائل امنیتی بوده است
جزییات منتشر شده از سوی رسانهها نشان میدهد گفتوگوها در سطح مقامات ارشد امنیتی دو کشور بوده. چرا دو کشور گفتوگوها را در سطح امنیتی آغاز کردهاند؟
مهمترین دغدغه عربستان همواره مسائل امنیتی بوده. این موضوع به ضعف ساختاری حاکمیت در ریاض بازمیگردد. آنها عموما مسائل امنیتی را بر همه مسائل دیگر نظیر مسائل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی مقدم میدانند و تداوم این روند در طول سالیان دراز باعث ایجاد نوعی وسواس امنیتی در ذهن حاکمان آلسعود شده است. البته جمهوری اسلامی ایران نیز مشکلی با گفتوگو در این سطح ندارد اما ترجیح ایران گفتوگوهای سیاسی و دیپلماتیک بود که گویا ریاض تمایلی به آن نداشت. در حال حاضر باید در نظر داشت که نه تنها اولویت ریاض مسائل امنیتی است، بلکه در جنگ قدرتی که در درون عربستان وجود دارد، این شخصیتها و تشکیلات امنیتی هستند که دست بالاتری نسبت به سایر مقامات و نهادها دارند.
در حال حاضر عربستان در حال آزمایش ایران است
اختلافات میان ایران و عربستان پس از قطع روابط دیپلماتیک دو کشور به شدت افزایش پیدا کرد. آیا دو کشور در مقطع زمانی فعلی حل و فصل اختلافات را در چارچوب مذاکراتی جامع در دستور کار قرار خواهند داد یا با توجه به پیچیدگیهای موجود صرفا به صورت موردی به گفتوگوها ادامه خواهند داد؟
معتقدم در حال حاضر عربستان در حال آزمایش ایران است و جمهوری اسلامی نیز مشکلی با این موضوع ندارد و با سعه صدر منتظر است تا ببیند طرف مقابل چه رویکردی را در پیش خواهد گرفت. تهران عجلهای برای توافق با عربستان یا حل و فصل همه مشکلات در روابط دو جانبه ندارد. هرچند تهران همواره آماده گفتوگوهای جامع بوده اما ایران به رفتارهای مخرب عربستان عادت کرده و با دستپاچگی به دنبال توافق نیست. به عقیده من اگر رویکرد دو طرف در این گفتوگوها واقعگرایانه باشد، امکان دستیابی به هر تفاهمی وجود خواهد داشت اما مجموع شرایط نشان میدهد که دستکم در مقطع زمانی فعلی چنین دورنمایی دیده نمیشود. اگر عربستان دریابد که نمیتواند با پول امنیت اجاره کند و قدرتهای فرامنطقهای قادر به حل و فصل مشکلات این کشور نیستند آنگاه به سوی همکاری با کشورهای منطقه و گفتوگو پیرامون مشکلات خواهد رفت. حرف من این است که با اعمال عقلانیت در سیاست منطقهای میتوان بر همه مشکلات فائق آمد و از بحرانها در روابط دوجانبه عبور کرد اما باید نگاه درست و اراده کافی برای این موضوع وجود داشته باشد.
سیاست خاورمیانهای ایالات متحده در قبال عربستان متناقض است. واشنگتن همزمان با فشار آوردن به این کشور در خصوص مسائل حقوق بشری همچنان از مسوول شناختن بن سلمان خودداری میکند و ملاحظاتی در این باره دارد. این سیاست دوگانه در ادامه چه نتایج و تبعاتی در پی خواهد داشت؟
ایالات متحده همچنان نفوذ زیادی در تعیین سیاستهای عربستان سعودی دارد و این کشور هنوز یکی از متحدان جدی ریاض به حساب میآید. یکی از موضوعاتی که در سالهای اخیر ضررهای زیادی به منافع واشنگتن در جهان وارد کرده، اشتباهات وحشتناک ریاض در دوره قدرت گرفتن بن سلمان بوده. از موضوعات داخلی عربستان گرفته نظیر عزل ولیعهد قبلی تا زندانی کردن بسیاری از مقامات، شخصیتها و بازرگانان معروف تا گروگانگیری سعد حریری نخستوزیر لبنان و بعدتر قتل فجیع جمال خاشقجی روزنامهنگار منتقد عربستانی همه و همه مسائلی بود که باعث شد به اعتبار واشنگتن به عنوان متحد ریاض ضربه وارد شود. این اشتباهات یکی و دو تا هم نبودند؛ دیدیم که در یمن عربستان چگونه با زیرپا گذاشتن تمامی اصول حقوق بشری فاجعه انسانی به بار آورد یا شاهد بودیم که ریاض چگونه با مطرح کردن موضوع محاصره قطر و اصرار بر این اشتباه خود را مضحکه کرد. امریکاییها تصمیم گرفتهاند با بازنگری در روابط خود با عربستان دیگر متحمل هزینههایی نشوند که اشتباهات ریاض روی دوش آنها میگذارند. بسیاری در مجلس نمایندگان، مجلس سنا و کاخ سفید رابطه امریکا با کشوری نظیر عربستان را رابطه آبرومندی نمیدانستند و از همین رو بود که دولت جدید سیاستهای متفاوتی را در مقایسه با دولت جدید اتخاذ کرد. امریکا در حالی این بازنگریها را در سیاست خود با ریاض اعمال میکند که نمیخواهد روابط دوجانبه میان ایالات متحده و عربستان به کلی نابود شود یا واشنگتن نفوذش را روی سران سعودی از دست بدهد. از طرفی امریکا نگران است که اگر با افزایش فشارها، نارضایتیها در عربستان اوج بگیرد، چارچوب ساختاری حاکمیت عربستان دچار تزلزل شود و به منافع خاورمیانهای ایالات متحده ضربه وارد شود. این ملاحظات سبب شده تا کاخ سفید ضمن کنار گذاشتن سیاست دولت ترامپ در قبال عربستان، به دنبال رابطهای متعادلتر با این کشور باشد. این به معنای پایان اتحاد سنتی ریاض و واشنگتن نیست.
تغییر رویکرد خاصی از سوی عربستان در مساله یمن دیده نشده است
بهرغم اعلام اولیه دولت بایدن، نیویورک تایمز گزارش داده احتمالا برخی توافقهای فروش سلاح به عربستان از سوی دولت بایدن تایید خواهد شد. آیا اقدامی مثبت و عملی در راستای حل مساله یمن از سوی عربستان صورت گرفته یا دولت بایدن در حال عقبنشینی است؟
تغییر رویکرد خاصی از سوی عربستان در مساله یمن دیده نشده. مقامات امریکایی هم وعده داده بودند که تسلیحاتی را به آلسعود نخواهند فروخت که در جنگ یمن مورد استفاده قرار گیرد. این وعده از ابتدا مشخص بود که قرار نیست به حمایتهای نظامی ایالات متحده از عربستان پایان دهد. دولت بایدن تا هر اندازه که در ادعای خود مبنی بر ضدیت با جنگ یمن صادق باشد، باز هم نمیتواند از سود هنگفت فروش تسلیحات به عربستان سعودی به عنوان یک مشتری دست به نقد بگذرد. عربستان یکی از بزرگترین خریداران تسلیحات در جهان است و امریکا قصد ندارد به فروش سلاح به این کشور پایان دهد. احتمال بسیار تنها نوع تسلیحات قابل فروش به عربستان تغییر خواهد کرد و فروش مواردی نظیر رادارها، سامانههای دفاع هوایی و تجهیزاتی که کمتر تهاجمی باشند در دستور کار قرار خواهد گرفت.
قطعا رژیم اشغالگر قدس مایل نیست که ایران و عربستان در مسیر تنشزدایی قرار داشته باشند
اسراییل از تنش میان تهران و ریاض سود میبرد. بر این اساس فکر میکنید تلآویو چه واکنشی به گفتوگو میان ایران و عربستان داشته باشد؟
قطعا رژیم اشغالگر قدس مایل نیست که ایران و عربستان در مسیر تنشزدایی قرار داشته باشند. اسراییل از هر ابزاری استفاده خواهد کرد تا مانع از به نتیجه رسیدن گفتوگوها میان تهران و ریاض شود و جلوی گرایش به تفاهم با ایران را در میان برخی مقامات سعودی بگیرد. این رژیم بر پایه ایجاد اختلاف، تفرقهافکنی و تهاجم به منافع کشورهای منطقه بنا شده و منافع خود را در تداوم تنشها در منطقه خاورمیانه میبیند. تلآویو هیچگاه مایل نبوده کشورهای بزرگ منطقه قدرتمند باشند و بتوانند با کنار گذاشتن اختلافات منطقهای، قدرت عمل لازم را برای کنترل زیادهخواهیهای این رژیم پیدا کنند. آنچه تلآویو در قبال مصر انجام داد یا آنچه این رژیم تلاش کرد بر سر سوریه بیاورد، تنها گوشهای از اقدامات رژیم صهیونیستی در راستای این سیاست است. به عقیده من تلآویو هرکاری خواهد کرد که این تنشهای موجود در روابط تهران و ریاض فروکش نکند.
عربستان همزمان بر مخالفت با برنامه هستهای ایران، برنامه هستهای خود را پیش میبرد و بارها تلاش کرده تا اجازه غنیسازی را از امریکا دریافت کند اما این تلاشها موفقیتآمیز نبوده. با بازگشت دوباره ایالات متحده به برجام آیا سیاست تغییری در سیاستهای هستهای خود صورت خواهد داد؟
عربستان تلاشها برای رسیدن به توانایی غنیسازی سوخت هستهای را کنار نخواهد گذاشت و خواهد کوشید تا چه از طریق همکاری با امریکا چه از طریق همکاری با چین به این خواست دست پیدا کند. بحث غنیسازی موضوعی بسیار حیاتی برای ریاض است و البته از نگاه ایالات متحده یک خط قرمز جدی محسوب میشود. اینکه جمهوری اسلامی با مقاومت بسیار توانست این حق خود را منتزع کند و خود را به عنوان یک کشور دارای حق غنیسازی به دنیا بشناساند یک دستاورد بسیار بزرگ و خاص بود و بعید میدانم عربستان سعودی توان این کار را داشته باشد. ریاض به این ناتوانی آگاه است و از همینرو ابتدا کوشید که برجام به نتیجه نرسد یا نابود شود و بعد که دید قادر به این کار نیست خواستار آن شد که به عنوان یکی از طرفهای برجام خود را در مذاکرات غالب کند. عربستانیها میخواستند با سوار شدن به قطار برجام نوعی همذاتپنداری با ایران، حق غنیسازی را برای خود نیز به دست آورند و در این مسیر هم تاکنون ناکام بودهاند؛ چراکه قطار برجام برای سوار کردن مسافران جدید توقفی نخواهد داشت. برای عربستان مفیدتر این بود که با کشورهای بزرگ خاورمیانه نظیر ایران، سوریه، مصر و ... گفتوگو کند تا این مجموعه از کشورها توافقی در خصوص خاورمیانه عاری از تسلیحات هستهای امضا کنند و اجماعی ایجاد شود که سازمانهای بینالمللی را تحت فشار بگذارند تا اسراییل خلع سلاح هستهای شود.