به گزارش ایرنا، از مهم ترین اعجاز انقلاب اسلامی ایجاد تحول ، تغییر و تدبر در ابعاد روحی، عقیدتی ، فرهنگی و عرفانی جوانان بود که در آوردگاه هشت سال دفاع مقدس و رویارویی نابرابر مقابل دنیای استکبار ظهور و بروز پیدا کرد و در سیمای شهید محمدحسین فهمیده و نوجوان ترین شهید کشور (شهید علی جرایه) به اوج رسید و موجودیت انقلاب را از دستبرد تتاران تجاوزگر نجات داد.
نمونه دیگر این دگرگونی اعتقادی و سیاسی که باعث شگفتی عالم شد، حرکت اعجازگونه شهید محسن حججی از شهدای شاخص مدافع حرم است که با نگاه سحرانگیزش در لحظه اسارت بدست داعشیان خون آشام یک عالم معنا و مفهوم را به جهان بشریت منتقل کرد.
این جوان بسیجی و مجاهد مبارز با روحیه انقلابی ، الهی و نگاه جهادی در مکتب انقلاب تلمذ کرد ، تربیت دینی آموخت و موانع مسیر عروج را کنار و در جمع لشگریان مخلص هشت نجف اشرف مدارج رشد و تعالی را تمرین و با فرشتگان همدم و همراز و به تراز آنان رسید.
تحول روحی و انقلاب درونی این شهید جاوید در دلنوشته های او آشکار است و مسیرش از ماه ها قبل از شهادت معین شده بود، بطوریکه در مهرماه سال 95 در مقابل معبود خود چنین می نگارد و نجوا می کند:
خدایا تو را به ماه محرم امام حسین(ع) سوگند می دهم مرا محرم کن، خدایا چندی است عقده ای پیشت باز نکرده ام و باز به لطف شما فرصتی مهیا شد، خدایا محرم حسین (ع) آمد، تاسوعا رسید، عاشورا سرآمد، ماه محرم رو به اتمام است و من هنوز وا مانده ام، خدایا چه شده است، مگر من چه کرده ام که اینگونه باید رنج و فراق بکشم.
خدایا: دیگر بس است، اصلا بگذر و یا اینگونه بگویم، خدایا غلط کردم، خدایا بگذر از گناهم و از گذشته ام ببخش، خدایا من باور ندارم که در عالم کبریایی تو گنهکاران را راهی نباشد.
ای آنکه مرا خوانده ای راهم بده.... 95/7/30
او عاشق بود و بیقرار وصل چون پرستوی مهاجری شوق پرواز دوست داشت، جان معراجی اش را بی امان کرده بود، این دلداده مولای منتظران (ع) از تلائلو خضوع و خشوع معاشقه بر سجاده سبز صلوات و دعا روح عرشیش به عشق وصال معبود تکامل یافته و چون کبوتری سبک بال توفیق ضیافت گرفت و در سفره سرخ فام خدا و در کسوت دفاع از حریم منزه اهل بیت(ع) و در پاسداری از صحن و سرای حضرت زینب کبری (س) بدست ددمنشان متوحش داعش و عوامل تکویر و تزویر و ترور به آرزوی دیرینه اش رسید.
چون سلف صالحش به مظلوم کربلا اقتدا کرد ، با تن پاک و بی سر خود به ملاقات معبود نائل شد ، در اوج عزت و عظمت به فیض (عند ربهم یرزقون) رسید و چهره در نقاب سرد و سیاه خاک کشید و دنیایی را متوجه خویش نمود.
مقام معظم رهبری در دیدار با مسئولان فرهنگی کشور می فرمایند: شهید محسن حججی یک نمونه درخشان از رویش های انقلاب اسلامی است و در دنیایی که روزنه های اغواگری صوتی و تصویری فراوان وجود دارد چنین درخشید و خداوند او را همچون حجتی در مقابل چشم همگان قرار داد.
ای عشق تو داده باز جان را پرواز / لطف تو کشیده چنگ جان را در ساز
یک ذره عنایت ای بنده نواز / بهتر ز هزار سال تسبیح و نماز
آری: چنین شد که او راه صد ساله را یک شبه طی نمود و برای بقاء اسلام و سنت رسول خدا (ص) و حرمت خاندان عصمت و طهارت (ع) چون مسیح مطهر سر در طبق اخلاص به دیدار معبود شتافت و لبیک گویان به وجدان خفته تاریخ فریاد سر داد.
ما ذوالفقار حیدریم یکباره طوفان می کنیم / ما پایگاه کفر را با خاک یکسان می کنیم
خدشه ای وارد شود بر مرقد آل علی (ع) / کربلا را تا مدینه بیت الاحزان می کنیم
حججی رفت و حجت بر ما تمام کرد و همه را در مقابل تاریخ مدیون نموده باید به رسالت خود واقف باشیم و از کنه جانمان فریاد کنیم:
ای شهید سر از تن جدا، تو حجت خدا بر بندگان شدی، تو دلدادی تا دلدار دوران باشی، چشم هدیه کردی تا وجدان تاریخ بینا بماند، دستت چون عباس علمدار وا نهادی تا دعای دوستی به اجابت برسد، پای تنت با گیوتین گناهکاران قطع شد تا ستون سعادت نلرزد و سقف سماحت فرو نریزد.
ای حجت خدا: زبانت به تیغ تخاصم سپرده شد تا فریاد زمان رسا بماند، لعینیان لب لطیفت را بریدند تا زمزمه زهد و ذکاوت درگوش تاریخ شنیده شود.
تو چون منصور حلاج سرت با جسم خویش وداع کرد تا سرنوشت اسلام بدرستی رقم بخورد ، گلویت با تیر حرمله زمان چاک گردید تا نفرت نمرودیان داعشی عالم گیر شود، هیبت حیدروارتان شهره شهر و شیدایی شد تا انسانیت مدیون آخرین نگاه تو شود.
شیعه آماده جنگ است و دیدن دارد / چند روزی است که سرم میل پریدن دارد
اگر تا حشر چشم انس و جان گردد گریانت / چو خون سینه ات جاری شد از چاک گریبانت
تو از جان و تن خود دست شستی در ره جانان / سلام الله بر جسمت سلام الله بر جانت
کرم فرما پناهی ده نگاهش کن قبول بنما/ که میثم بوده با سوز درونش مرثیه خوانت
غربت نگاهت آشیانه آسایش جانیان را به ظلمت نشانیده و وجدان های بیدار را به دادخواهی واداشته است
آموزه دیدگانت و استواری اراده ات شورشگران یاغی و اربابان خبیث و خائن آنان را رسوای روزگار نمود و جامه جنایت و مغز متعفن جلادان آدم کش را به آتش عذاب سپرد.
جانم بسوختی و به دل دوست دارمت / تو با راس خود بخرام من بخدایت می سپارمت
تو در ملاقات با مرگ شمشیر را به سخره گرفتی، ترس را به بازی، بیقراری را به نسیان ، زندگی را به سکون و سکون را به عالم علم کردی تا ردای محبت خدا بپوشی و مدال سخن گویی شهیدان بی سر را به گردن آویخته ، پای برگه امتحان دنیا و آخرت را با انگشت خونین بیارایی و چتر چراغت را سرپوشم نهاده تا باغچه عمرمان از گزند شهاب سنگ حادثه در امان بماند و من نیز به پاس این فداکاری ، هزار کوچه تماشای فدای قدمت می کنم.
ای محسن: تو چون کبریت سرت را به تباهی عشق دادی تا فضای گیتی تاریک نگردد ، توسن قلم در پهنه حیات به تلاش و تلاطم درآوردی تا عمر آزادگی یخ نبندد و با آب رنگی، صفحه ماندگاری را نقاشی کردی تا چشم نشاط و طراوت عالم بسته نشود.
کیسه اشکم شبی وا می شد ای کاش/ همه در دم مداوا می شد ای کاش
به هرکس قسمتی دادی خدایا / شهادت قسمت ما می شد ای کاش
ای نماد حقیقت: حنجرت با خنجر دون صفتان به تاراج رفت تا مجرای مهر و مراد و زخم زندگی بر جان آدمیت بسته نشود.
سر مبارکت از اوج عزت به زمین نشست تا پرچم شهامت و شهادت از فراز تاریخ در اهتزاز بماند و حریم اهل بیت (ع) از دستبرد دد صفتان مصون شود.
بر اهل حرم اگر جسارت بشود / این قافله گر دوباره غارت بشود
یک تن ز یزیدیان نماند در شام / بر لشگر حق اگر اشارت بشود
رشته حیات طیبه تو و صدها مدافع مخلص حرمین شریفین در سوریه و عراق به ظاهر فریبنده دنیا منقطع شد تا غرش زمین در فراز زمان بپیچد و چون بیرق ریزعلی، قطار انسانیت از ریل رهایی منحرف نگردد.
شهید محسن حججی را می گویم که سر مبارکش بر نیزه نیرنگ رفت تا تن مجروح اسلام به مسلخ مرگ نرود، جان عزیزش را تقدیم جانان نمود تا نمرود دوران ادعای خدایی نکند.
ای وای اگر پا به حرم بگذاری / یک تکه ز دیوار حرم برداری
شیعه به بین الحرمین حساس است / گفتم به گوش اربابت بسپاری
او از حرم آل الله دفاع و چون جدش حسین فاطمه (ع) گلویش با تیغ و تیر جفا بریده شد و عریان و مثله میهمان تربت پاک خدا شد تا ملک معنویات بسامان باشد، تاریخ تکرار نشود، عرصه ایثار متجلی گردد، خیمه اهل بیت پیامبر (ص) به دست آتش سپرده نشود.
او در هاله گمنامی در سوریه ، عراق و لبنان جان در طبق اخلاص نهاد تا جاودانه شود.
خون شهیدان از آب اولی تر است / این خطا از صد صواب بالاتر است
محنت و عشق از همه ادیان جداست / عاشقان را ملت و مذهب خدا است
حججی عاشق بود و می و ماه و مستی و میخانه و مذهب را از آن خدا می دانست و با آخرین تبسم معنادارش، من و ما و میهن را مدیون خود کرد تا در سفر و حذر یادش را با خود همراه کنیم و بر کوی و برزن و خال و خواب و خیابان شهره بازار نمائیم.
بیا عاشقی را رعایت کنیم / ز یاران عاشق حمایت کنیم
از آنها که خونین سفر کرده اند / سفر بر مدار خطر کرده اند
حکایت کنیم از تباری شگفت / که کوبید در هم حصاری شگفت
در این عرصه با یار بودن خوش است / به رسم شهیدان سرودن خوش است
رجاء واثق داریم که به حرمت قطرات خون شهید محس حججی، حسین همدانی و هزاران جان داده در این طریق منور و مدافعان مخلص حرم، قبای سبز سخاوت لایق قد رعنای مدافعان راستین حق و عدالت و سیلاب سهمگین نیستی و نابودی نیز نصیب وهابیون و تکفیری های لعین ، عذاب عظیم و انتقام ابدی هم میهمان دائمی آمریکا و اسرائیل و آل خبیث سعود گردد.
نگارش: سید حرمت الله موسوی مقدم
7174/6119
نمونه دیگر این دگرگونی اعتقادی و سیاسی که باعث شگفتی عالم شد، حرکت اعجازگونه شهید محسن حججی از شهدای شاخص مدافع حرم است که با نگاه سحرانگیزش در لحظه اسارت بدست داعشیان خون آشام یک عالم معنا و مفهوم را به جهان بشریت منتقل کرد.
این جوان بسیجی و مجاهد مبارز با روحیه انقلابی ، الهی و نگاه جهادی در مکتب انقلاب تلمذ کرد ، تربیت دینی آموخت و موانع مسیر عروج را کنار و در جمع لشگریان مخلص هشت نجف اشرف مدارج رشد و تعالی را تمرین و با فرشتگان همدم و همراز و به تراز آنان رسید.
تحول روحی و انقلاب درونی این شهید جاوید در دلنوشته های او آشکار است و مسیرش از ماه ها قبل از شهادت معین شده بود، بطوریکه در مهرماه سال 95 در مقابل معبود خود چنین می نگارد و نجوا می کند:
خدایا تو را به ماه محرم امام حسین(ع) سوگند می دهم مرا محرم کن، خدایا چندی است عقده ای پیشت باز نکرده ام و باز به لطف شما فرصتی مهیا شد، خدایا محرم حسین (ع) آمد، تاسوعا رسید، عاشورا سرآمد، ماه محرم رو به اتمام است و من هنوز وا مانده ام، خدایا چه شده است، مگر من چه کرده ام که اینگونه باید رنج و فراق بکشم.
خدایا: دیگر بس است، اصلا بگذر و یا اینگونه بگویم، خدایا غلط کردم، خدایا بگذر از گناهم و از گذشته ام ببخش، خدایا من باور ندارم که در عالم کبریایی تو گنهکاران را راهی نباشد.
ای آنکه مرا خوانده ای راهم بده.... 95/7/30
او عاشق بود و بیقرار وصل چون پرستوی مهاجری شوق پرواز دوست داشت، جان معراجی اش را بی امان کرده بود، این دلداده مولای منتظران (ع) از تلائلو خضوع و خشوع معاشقه بر سجاده سبز صلوات و دعا روح عرشیش به عشق وصال معبود تکامل یافته و چون کبوتری سبک بال توفیق ضیافت گرفت و در سفره سرخ فام خدا و در کسوت دفاع از حریم منزه اهل بیت(ع) و در پاسداری از صحن و سرای حضرت زینب کبری (س) بدست ددمنشان متوحش داعش و عوامل تکویر و تزویر و ترور به آرزوی دیرینه اش رسید.
چون سلف صالحش به مظلوم کربلا اقتدا کرد ، با تن پاک و بی سر خود به ملاقات معبود نائل شد ، در اوج عزت و عظمت به فیض (عند ربهم یرزقون) رسید و چهره در نقاب سرد و سیاه خاک کشید و دنیایی را متوجه خویش نمود.
مقام معظم رهبری در دیدار با مسئولان فرهنگی کشور می فرمایند: شهید محسن حججی یک نمونه درخشان از رویش های انقلاب اسلامی است و در دنیایی که روزنه های اغواگری صوتی و تصویری فراوان وجود دارد چنین درخشید و خداوند او را همچون حجتی در مقابل چشم همگان قرار داد.
ای عشق تو داده باز جان را پرواز / لطف تو کشیده چنگ جان را در ساز
یک ذره عنایت ای بنده نواز / بهتر ز هزار سال تسبیح و نماز
آری: چنین شد که او راه صد ساله را یک شبه طی نمود و برای بقاء اسلام و سنت رسول خدا (ص) و حرمت خاندان عصمت و طهارت (ع) چون مسیح مطهر سر در طبق اخلاص به دیدار معبود شتافت و لبیک گویان به وجدان خفته تاریخ فریاد سر داد.
ما ذوالفقار حیدریم یکباره طوفان می کنیم / ما پایگاه کفر را با خاک یکسان می کنیم
خدشه ای وارد شود بر مرقد آل علی (ع) / کربلا را تا مدینه بیت الاحزان می کنیم
حججی رفت و حجت بر ما تمام کرد و همه را در مقابل تاریخ مدیون نموده باید به رسالت خود واقف باشیم و از کنه جانمان فریاد کنیم:
ای شهید سر از تن جدا، تو حجت خدا بر بندگان شدی، تو دلدادی تا دلدار دوران باشی، چشم هدیه کردی تا وجدان تاریخ بینا بماند، دستت چون عباس علمدار وا نهادی تا دعای دوستی به اجابت برسد، پای تنت با گیوتین گناهکاران قطع شد تا ستون سعادت نلرزد و سقف سماحت فرو نریزد.
ای حجت خدا: زبانت به تیغ تخاصم سپرده شد تا فریاد زمان رسا بماند، لعینیان لب لطیفت را بریدند تا زمزمه زهد و ذکاوت درگوش تاریخ شنیده شود.
تو چون منصور حلاج سرت با جسم خویش وداع کرد تا سرنوشت اسلام بدرستی رقم بخورد ، گلویت با تیر حرمله زمان چاک گردید تا نفرت نمرودیان داعشی عالم گیر شود، هیبت حیدروارتان شهره شهر و شیدایی شد تا انسانیت مدیون آخرین نگاه تو شود.
شیعه آماده جنگ است و دیدن دارد / چند روزی است که سرم میل پریدن دارد
اگر تا حشر چشم انس و جان گردد گریانت / چو خون سینه ات جاری شد از چاک گریبانت
تو از جان و تن خود دست شستی در ره جانان / سلام الله بر جسمت سلام الله بر جانت
کرم فرما پناهی ده نگاهش کن قبول بنما/ که میثم بوده با سوز درونش مرثیه خوانت
غربت نگاهت آشیانه آسایش جانیان را به ظلمت نشانیده و وجدان های بیدار را به دادخواهی واداشته است
آموزه دیدگانت و استواری اراده ات شورشگران یاغی و اربابان خبیث و خائن آنان را رسوای روزگار نمود و جامه جنایت و مغز متعفن جلادان آدم کش را به آتش عذاب سپرد.
جانم بسوختی و به دل دوست دارمت / تو با راس خود بخرام من بخدایت می سپارمت
تو در ملاقات با مرگ شمشیر را به سخره گرفتی، ترس را به بازی، بیقراری را به نسیان ، زندگی را به سکون و سکون را به عالم علم کردی تا ردای محبت خدا بپوشی و مدال سخن گویی شهیدان بی سر را به گردن آویخته ، پای برگه امتحان دنیا و آخرت را با انگشت خونین بیارایی و چتر چراغت را سرپوشم نهاده تا باغچه عمرمان از گزند شهاب سنگ حادثه در امان بماند و من نیز به پاس این فداکاری ، هزار کوچه تماشای فدای قدمت می کنم.
ای محسن: تو چون کبریت سرت را به تباهی عشق دادی تا فضای گیتی تاریک نگردد ، توسن قلم در پهنه حیات به تلاش و تلاطم درآوردی تا عمر آزادگی یخ نبندد و با آب رنگی، صفحه ماندگاری را نقاشی کردی تا چشم نشاط و طراوت عالم بسته نشود.
کیسه اشکم شبی وا می شد ای کاش/ همه در دم مداوا می شد ای کاش
به هرکس قسمتی دادی خدایا / شهادت قسمت ما می شد ای کاش
ای نماد حقیقت: حنجرت با خنجر دون صفتان به تاراج رفت تا مجرای مهر و مراد و زخم زندگی بر جان آدمیت بسته نشود.
سر مبارکت از اوج عزت به زمین نشست تا پرچم شهامت و شهادت از فراز تاریخ در اهتزاز بماند و حریم اهل بیت (ع) از دستبرد دد صفتان مصون شود.
بر اهل حرم اگر جسارت بشود / این قافله گر دوباره غارت بشود
یک تن ز یزیدیان نماند در شام / بر لشگر حق اگر اشارت بشود
رشته حیات طیبه تو و صدها مدافع مخلص حرمین شریفین در سوریه و عراق به ظاهر فریبنده دنیا منقطع شد تا غرش زمین در فراز زمان بپیچد و چون بیرق ریزعلی، قطار انسانیت از ریل رهایی منحرف نگردد.
شهید محسن حججی را می گویم که سر مبارکش بر نیزه نیرنگ رفت تا تن مجروح اسلام به مسلخ مرگ نرود، جان عزیزش را تقدیم جانان نمود تا نمرود دوران ادعای خدایی نکند.
ای وای اگر پا به حرم بگذاری / یک تکه ز دیوار حرم برداری
شیعه به بین الحرمین حساس است / گفتم به گوش اربابت بسپاری
او از حرم آل الله دفاع و چون جدش حسین فاطمه (ع) گلویش با تیغ و تیر جفا بریده شد و عریان و مثله میهمان تربت پاک خدا شد تا ملک معنویات بسامان باشد، تاریخ تکرار نشود، عرصه ایثار متجلی گردد، خیمه اهل بیت پیامبر (ص) به دست آتش سپرده نشود.
او در هاله گمنامی در سوریه ، عراق و لبنان جان در طبق اخلاص نهاد تا جاودانه شود.
خون شهیدان از آب اولی تر است / این خطا از صد صواب بالاتر است
محنت و عشق از همه ادیان جداست / عاشقان را ملت و مذهب خدا است
حججی عاشق بود و می و ماه و مستی و میخانه و مذهب را از آن خدا می دانست و با آخرین تبسم معنادارش، من و ما و میهن را مدیون خود کرد تا در سفر و حذر یادش را با خود همراه کنیم و بر کوی و برزن و خال و خواب و خیابان شهره بازار نمائیم.
بیا عاشقی را رعایت کنیم / ز یاران عاشق حمایت کنیم
از آنها که خونین سفر کرده اند / سفر بر مدار خطر کرده اند
حکایت کنیم از تباری شگفت / که کوبید در هم حصاری شگفت
در این عرصه با یار بودن خوش است / به رسم شهیدان سرودن خوش است
رجاء واثق داریم که به حرمت قطرات خون شهید محس حججی، حسین همدانی و هزاران جان داده در این طریق منور و مدافعان مخلص حرم، قبای سبز سخاوت لایق قد رعنای مدافعان راستین حق و عدالت و سیلاب سهمگین نیستی و نابودی نیز نصیب وهابیون و تکفیری های لعین ، عذاب عظیم و انتقام ابدی هم میهمان دائمی آمریکا و اسرائیل و آل خبیث سعود گردد.
نگارش: سید حرمت الله موسوی مقدم
7174/6119
کپی شد