حضرت امام شرایط زمان را تشریح می کنند تا گستره توده به آگاهی و بیداری برسد. این نگاه حضرت امام نسبت به کار رسانه ای است و اهم حرکت و مبارزات حضرت امام با همین نگاه به بیداری توده صورت گرفته است. این غایت مسوولیت رسانه هاست.
یک روزنامه نگار و گرافیست گفت: نگاه امام خمینی(س) به مقوله رسانه بسیار قابل بحث و قابل تامل است و هنوز هم کمتر مورد مراجعه قرار گرفته است. در این نگاه حضرت امام آزادی را مساوی و برابر با معنای تعالی انسان دیده اند و آن را این گونه ترسیم کرده اند و وقتی هم که بخواهیم استناد کنیم می فرمایند که" آزادی از بالاترین موهبت هایی است که از طرف خداوند به انسان عطا شده است."
سهراب هادی در تبیین جایگاه رسانه در اندیشه حضرت امام خمینی(س) و آزادی بیان و قلم در این دیدگاه به خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران گفت: این مسایل هم امروز و هم از ابتدای انقلاب، جزو مسایل و موارد اساسی موضوع مناسبات اجتماعی و ایجاد ارتباط فرد با فرد و مبتنی بر موضوع نیاز رجوع فرد به جامعه است. چون وقتی در مجموع "هستی شناسی" یک انسان مطالعه می کنیم، می بینیم که بحث تنهایی و بی ارتباط بودن یک حفره بسیار وحشتناکی است که همه از افتادن در چنین حفره ای دوری می کنیم. پس، موضوع اجتماع، اهمیت اجتماع و ارتباط فرد با جامعه و تاثیری که جامعه بر فرد می گذارد، همه بر می گردد به قابلیت های رسانه. امروز، رقم های بسیار نجومی حول بسط و گسترش "رسانه" سرمایه گذاری می شود. چرا که این همه، امکان گسترش ارتباط را به وجود می آورد.
وی با اشاره به این که ما به عنوان کسانی که در ایجاد مناسبات اجتماعی و ایجاد رابطه فرد با جامعه، حضرت امام را مقتدای خود می دانیم، گفت: آزادی یک ترسیم همیشگی از هستی شناسی است. این که، چقدر از آن را به وجود آوردیم و چقدر با موانع مواجه بودیم، چقدر با کمبود امکانات رسانه ای و چقدر با کمبود تخصیص سرمایه و ثروت در کشور مواجه بودیم، همه این ها مباحثی است که می توانیم به آن بپردازیم. اما در مقابل آن نیز، بحث حضرت امام در حوزه انسان و آزادی تا اینجا می توان به آن پرداخت که مفهوم دیدگاه حضرت امام را در تعریف فرد می توان یافت. تعریف فرد تعمیم داده می شود به جوامع. جوامعی که از این نوع افراد تشکیل شده اند. "انسان های متعالی مخلوق."
این ادراکی است از همه آنچه که حضرت امام به وجود آوردند و برای به وجود آوردن این مفهوم، همه مسیر را پشت سر گذاشتند و در سیر مبارزاتشان از این مفهوم عدول نکردند، "بیداری توده ها" و "انسان متعالی مخلوق". بیداری توده ها از آگاهی به وجود می آید و آگاهی از رسانه و ارتباط داشتن و این اهمیت ارتباط است. "انسان متعالی مخلوق"، تفاوت انسانیت و حیوانیت است. تنها چیزی که تفاوت انسان و حیوان را مشخص می کند، آگاهی و بیداری و دانش و علم است که همه آن ریشه عقلانیت دارد. نقل هم بعد از عقل قرار دارد. یعنی عقل اقدم بر نقل است. در آفرینش حضرت حق، ما مختار و آزاد و عاقل آفریده شده ایم. پس، باید رجوع کنیم به عقل. عقل از بیداری و بیداری از رسانه است.
پس، تفاوت انسان و حیوان در دیدگاه حضرت امام به میزان آگاهی است و آگاهی از طریق رسانه و دانش و علم و آموزش به دست می آید که همه این ها تحت لوای آزادی ممکن است. هر جایی که آزادی نباشد اصلا انسانیت معنا پیدا نمی کند و بردگی است.
هادی در ادامه افزود: در این دیدگاه حضرت امام، مفهوم انسان متعالی مخلوق، مظهر معنای انسانی خود را در تفاوت با حیوانیت و در عبور از جهالت به روشنی، بیداری، آگاهی و عقل می بیند. تعالی، شرایطی است که، از جهت در "امان بودن" و در "مرتبه بالا قرار داشتن" فرد در جامعه است که این تعالی، از جمله سرویس ها و امکانات و مناسباتی است که نظام ها و حاکمیت برای افراد در جامعه به وجود می آورند. ایجاد مناسبات درستی که حق، ناحق نشود، ظلم واقع نشود، استبداد صورت نگیرد، مسیر به قهقهرا نرود تا تعالی به وجود بیاید. ایجاد تعالی در یک جامعه از برنامه ریزی های کلان فرهنگی، آموزشی، اجتماعی، اقتصادی و... صورت گیرد تا در یک گستره وسیع امنیت مناسبات صحیح انسانی و همواره حرکت به سوی بیداری انسان صورت گیرد.
وی در ادامه گفت: مساله دیگر مساله انسان متعالی مخلوق است. در اینجا مخلوق اهمیت پیدا می کند که در نگاه روشنفکرانه دینی، در شناخت دین، فرد آگاه بشود که مخلوق است و خالقی دارد. تفسیر این مساله در نگاه حضرت امام این است که کسی را به بندگی نگیرید و بنده کسی نشوید. در نگاه حضرت امام، این گونه، مناسبات اجتماعی ترسیم می شود و پایه این اندیشه می شود که همه چیز در معنای برابری و در کنار یکدیگر قرار گرفتن و بر مبنای احترام متقابل و انسانیت و بهره مند شدن از سرویس های اندیشه ای و فکری است. وقتی سیر مبارزات حضرت امام را مطالعه می کنیم، می بینیم که هیچ گاه برای رسیدن به چنین فضایی که در واقع می خواهد عبور از شرایط زمانش باشد، به خشونت متوسل نشدند و هیچ وقت برای روشن ساختن وضع موجود با مبارزه مسلحانه و با حرکت تحکمی حرکت نکردند. شرایط زمانی که حضرت امام می فرمایند استکبار ستیزی، ظلم ستیزی و استعمار ستیزی. زمان در این دوره ای که امام بیان می کنند این گونه است: حاکمیت استبداد، حاکمیت جهالت، حاکمیت ظلم، حاکمیت استعمار و چپاول شدن در همه معنای بیداری، هستی و انسانیت و دانش که از ناحیه یک جریان استعماری وارد ایران می شود و عوامل داخلی اش در ایران مستحکم می شود، حضرت امام در این برآورد وارد زمان می شوند و با نگاه بیداری توده ها، وضع موجود را تحلیل می کنند که اینجا به لحاظ سیستم هایی که استعمار و استبداد به وجود آورده، جهالت واقع شده است. حضرت امام وضع را تشریح می کنند تا گستره توده به آگاهی و بیداری برسد. این نگاه حضرت امام نسبت به کار رسانه ای است و اهم حرکت و مبارزات حضرت امام با همین نگاه به بیداری توده صورت گرفته است. این غایت مسوولیت رسانه هاست.
سهراب هادی با اشاره به سیر طولانی مبارزات حضرت امام افزود: وقتی از ایشان در ابتدای مبارزات پرسیده می شود چگونه می خواهید به مقصود برسید، می فرمایند یاران من در گهواره هستند. کار اندیشه ای می کنم که این نسل به آگاهی برسد و همگرا شود و این اتفاق افتاد و وقتی حضرت امام وضع موجود را با کثرت آحاد جامعه ایران و جهان مطرح می کنند، به آن گستره می رسیم که مردم بر مبنای صدق گفتار و صدق عملی که در رفتار امام می بینند، با ایشان پیوند می خوردند. این آگاهی بر زمان مساله ای است که حضرت امام برای مردم مطرح می کنند و پیوند مردم صورت می گیرد و بعد تعیین مسیر می کنند. برای خروج از وضع موجود استعمار و استکبار را پس می زنند و سپس جمهوری اسلامی را جایگزین می کنند. "جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه بیش". آن ایستادگی و مقاومت بر مبنای یک تفکر روشنفکرانه دینی است که جمهوریتی که خالق بودن و مخلوق بودن را در آن مشاهده می کنیم. یعنی پهنه "جهان بینی جمهوری" که کف آن مبتنی بر جامعه است و چشم اندیشه ای آن و خاستگاه اجتماعی اش، بسط نگاه قرآنی است.
وی در ادامه اظهار داشت: جمهوریت یعنی حق همه آحاد جامعه در پیوند کثرت و بعد چتر اندیشه ای جهان بینی آن یک نگاه الهی است. انسان متعالی مخلوق که به حضرت حق و ذات باریتعالی بازگردانده شود. این همان چیزی است که حضرت امام به حق می روند و از حق می آیند و مردم را با خود به حق می برند و این نوعی نقش رسالت انبیایی است.
این دیدگاه، این عصاره و این مجموعه را باید تحلیل کنیم. برخوردهایی که در طول مبارزه امام با ایشان شده که موقعیت های سلطه طلب و متعارض با این اندیشه، کسانی که منافعشان به خطر افتاده، کسانی که می دانند اگر این معنای هستی شناسی که بنیان های اندیشه حضرت امام در ایجاد یک جامعه ای است که آحادش قایم به رای هستند و مبتنی بر یک نگاه انسان متعالی مخلوق هستند، اگر به وجود بیاید اینجا مدینه فاضله است و همه کسانی که به این گوهره حقیقت انسان که درخشندگی اش در دوره های حکومت ظلم غبار گرفته است، نمایان شود، افراد بسیاری به آن تاسی می کنند و در جهان، نگاهی فراگیر می شود.
هادی در ادامه افزود:حضرت امام فقط برای ایران نمی گویند. بلکه ایران را کانون بسط اندیشه جمهوریت مبتنی بر جهان بینی دینی نگاه می کنند.
وقتی این نظر ظهور می کند، طبیعتا در عرض آن، نظرهای ارتجاعی و جریان های غیر دینی و دنیا پرستی وجود دارد و همه زمینه هایی که حول بسط این اندیشه منافع خود را در خطر می بینند، در تعارض قرار می گیرند و به جایی می رسیم که در موقعیت امروز جهانی حلقه ها به وجود می آید و این حلقه ها موجب می شود که زمینه ها و زوایایی باز شود که در ایجاد موقعیت های به وجود آوردن سیستم های رو در رو با این نظریه ما هم در امروز ایران و هم در موقعیت جهان با یک رو در رویی هایی مواجه می شویم.
وی همچنین گفت: طبیعتا اینجا رسانه ای که به عنوان یک تریبون برای این نگاه می خواهد کار کند، باید ارزیابی هایش مبتنی بر همین نظر باشد. اما متاسفانه به دلیل این که جریان های متفاوتی در ایران حرکت کرد، روزنامه هایی را داشتیم و داریم که این بینش و ادراک را نداشتند. به زعم این که معتقد بودند باید در مسیر اتفاق بزرگی که حضرت امام به وجود آوردند حرکت کنند اما به لحاظ عدم ادراکشان، زوایایی را که به وجود آوردند و تحلیل هایی که دادند، موجب این شد که چندگانگی هایی متفاوت با اصل بینش به وجود بیاید و تجزیه ای در مدیریت رسانه ای کشور ایجاد شود و بسیاری از رسانه ها تبدیل شدند به تیول هایی برای برداشت های شخصی و منافع اقتصادی و دیدگاه های حزبی و گروهی که اینها همه با آن حقیقت نقش رسانه ای که در دیدگاه امام بود، فرق داشت. اگر این موضوع را که آزادی یک موهبت الهی است بپذیریم، می بینیم که بسیاری از رسانه ها در تضاد با این امر عمل می کنند.
وی با اشاره به تاریخچه مطبوعات و رسانه در ایران گفت: علاوه بر این ها یک پیشینه ای در تاریخ مطبوعات ایران، از چهار دهه قبل از انقلاب وجود دارد که عموما روزنامه ها حزبی بودند. یعنی هر روزنامه دریچه ای به اندیشه یک حزب بود و هیچ وقت رسانه ای به معنی ذات رسانه نداشتیم که تمام گستره سیصد و شصت درجه جامعه را منعکس کند. ذات رسانه این است که امروز یک جریانی را با تمام پشت صحنه آن، منعکس می کند و فردا جریانی دیگر را. ممکن است این جریان ها بسیار متفاوت باشند با یکدیگر ولی نقش رسانه این است که در جهت آگاهی مردم حرکت کند. عموما رسانه ها در تاریخ ایران، ارگان بودند و ارگان ها کمانی از تمام سیصد وشصت درجه را نمایان می کنند که مواضع حزبی را مشخص می کنند. پس از یک دوره بعد از دهه اول بعد از انقلاب، در دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی، ظهور نوع دیگری از روزنامه نگاری به وجود آمد که موجب شتابی شد که کمی به اصالت حقیقی روزنامه نگاری نزدیک شدیم و روزنامه هایی در ایران پدید آمد که خواستند به این مساله ذات رسانه ای بودن بپردازند. البته نه این که کاملا تطبیق داشتند با مواضع حضرت امام ولی به آن اصالت های نقش رسانه ای نزدیک شدند.
هادی در ادامه افزود: چون این مساله در جامعه تمرین نشده بود، عده ای هراس داشتند از این که این مسایل در روزنامه ها منعکس شود و بعد انعکاس جامعه در روزنامه ها باعث شد، بسیاری منافع خود را در خطر ببینند و برخورد و بایکوت و رو در رویی با این رسانه ها را نیز به وجود آورد. ما می بایست در درجه اول بر اساس نص قانون اساسی و ظرفیت هایی که قانون اساسی دارد، در دوره های مختلف مجلس، به مساله رسانه ها می پرداختیم. در اینجا نقد بر مجلس وارد است که چرا در دوره های مختلف از ظرفیت های قانون اساسی برای تقویت رسانه ها استفاده نشده است و چرا امروز از این ظرفیت های قانون مدنی برخوردار نیستیم برای استحکام بخشیدن به سرفصل های نظر حضرت امام. یعنی وکلا در دوره های مختلف مجلس بومی فکر کردند و با تخصیص منابع برای حل مشکلات دوره ای و موقت، از نقش اصلی مجلس دور شدند. کسانی که در مجلس در خانه ملت حضور دارند، نقششان قانون گذاری است که منبعث از نقش قانونگذاری، باید ظرفیت ها و سرفصل های قانون اساسی که متضمن آزادی های فردی است، در حوزه های مختلف آموزش و اقتصاد و اجتماعی و... شکوفا شود. این اتفاق نیفتاده است. در واقع ما نوعی عقیم بودن را در تبدیل ظرفیت های قانون اساسی به قانون مدنی داریم. این یک نقص اساسی است که در اینجا وجود دارد.
وی همچنین اظهار داشت: نظامی که مبتنی بر آرای حضرت امام است، مسیری را باز کرده که این مسیر می رود که انسان را به سوی قرب الهی برساند و این ظرفیت بسیار ارزشمندی است که ما باید حافظ آن باشیم. دولت ها که بر مبنای جمهوریت انتخاب می شوند، ممکن است منطبق و همسو با نظام ها نباشند. دولت ها می توانند مورد نقد قرار بگیرند. این دولت ها انتخاب شده اند برای این که این مبانی را به اجرا در آورند و این وظیفه رسانه است. الزاما نقد دولت ها نقد نظام نیست. نظام برقرار و استوار، در مسیری که حضرت امام ترسیم کرده اند رو به حرکت الهی، اما آن چیزی که این مسیر را پویا و زنده نگه می دارد، نقد است. مثل نگاهی که در بینش عارف هنرمند شاعر "سهراب سپهری" داریم که می گوید: "من قطاری دیدم که سیاست می برد و چه خالی می رفت" یعنی در واقع سیاست یک نگره کلی است و باید اجرا اتفاق بیفتد. دولت یک دستگاه مجری است. باید فعلیتی به وجود بیاورد که ظرفیت های جامعه نسبت به چهار سال قبل افزایش بیابد. این مخصوص این دولت و آن دولت هم نیست. تمام دولت ها موظف به این امرند. چون دولت انتخاب می شود تا این دکترین، این نظر، این ظرفیت های قانون اساسی را فعلیت ببخشد. دولت مبراست از همه آنچه در چنبره قرار گرفتن های سیاسی می دانیم. دولت یک دستگاه قدرتمند حاذق هنرمند متفکر دارای اندیشه ای منبعث از دکترین رهبری و کسی است که این ظرفیت جامعه را با این نگاه به وجود آورده است و پس از آن باید در تمام حوزه ها نقش اجرایی را ببینیم و بعد از آن باید ببینیم این میزان از وقت و سرمایه که مدیریتش با دولت بوده، آیا دولت در مدیریت هایش قوی بودهاست و یا می تواند قوی تر باشد!
وی در خاتمه گفت: از یک موضوع دیگر نیز استفاده باید کنیم. هر اتفاقی که رخ می دهد، وقتی به آن نگاه کنیم و درباره آن صحبت کنیم، به آن اهمیت داده ایم. وقتی درمورد چیزی حرف می زنیم به آن "شان نقد" می دهیم و وقتی به اتفاقی "شان نقد" دادیم، برای ما مهم می شود.
اگر به چیزی که ارزش نقد دارد توجه نکنیم، بخل ورزیده ایم که از حقارت نقد کننده است. ممکن است کسانی به اثری هنری و ارزشمند اصلا توجه نکنند ولی این باعث انکار ارزش آن نمی شود. هر مخلوق ارزشمندی، باید توسط منتقدان، موکلان ملت و خود ملت مورد نقد و تحلیل قرار بگیرد. این معنای جمهوریت است که همه بتوانند به ارایه نظرات خود بپردازند اما مبتنی بر دیدگاهی که خواستگاه متعالی اندیشه حضرت امام است که می فرمایند این جامعه باید انسان متعالی مخلوق بسازد.