فرشید باغشمال: جهانگردان بزرگ از ابن بطوطه و یاقوت حموی گرفته تا مارکو پولو در باب آن، توصیفات مبسوط در مورد آن گفته‌اند.

طاق‌ها و قوس‌های خیره‌کننده بازار تبریز، تقریباً نظیر ندارد. زیبایی بازارهای تاریخی سایر شهرهای کشور، قابل‌قیاس با یک تیمچه از بازار تبریز هم نیست. حتی اگر هفت‌نسل، اهل تبریز باشی، ممکن است در پیچ خم سراهای بازار گم‌ شوی. بیش از پنج هزار کسبه در سراها، تیمچه‌ها، دالان‌ها، حمام‌ها و مدرسه‌ها  حضور دارند. گفته‌اند بازاریان تبریز در گذشته، با علوم مذهبی و قرآن و حدیث مانوس بوده‌اند و اصول بیع و خیارات شرعی را از مکاسب شیخ انصاری ازبر می‌کردند. ریش‌سفیدان بازار، در امداد خلق خدا و مراتب اخلاق و وارستگی، نامور بوده‌اند و نقش ارشادی و تعلیمی‌شان کمتر از روحانیون وقت نبود.

به هر حال، بازار تبریز، در گذشته‌های دور، عالَمی برای خودش داشته ‌و مجموعه‌ای از اقتصاد و اخلاق را  گرد هم آورده‌بود. ماحصل آن هم خیر و برکت برای شهر بود. اما امروز از آن اقتصاد فعال و ایضاً از حکمت و معرفتی که در تیمچه‌ها و دالان‌ها جاری بود، کمتر جلوه‌ای به چشم می‌خورد.

اقتصاد  بازار تبریز، با آن پیشینه چشمگیر، قافیه را به مجتمع‌های تجاری پرزرق و برق باخته‌است. نسل نو، کارکرد تجاری بازار را قبول ندارد و سال و ماهی یکبار، پس از عکاسی از گوشه‌وکنار بازار و  نوستال‌بازی با دالان‌ها و تمیچه‌ها، مایحتاج خود را از هایپرمارکت‌های مدرن می‌خرد.

وضعیت ساختاری بازار نیز، بی‌شباهت به محتوای اقتصادی آن نیست. هر گوشه از بازار که مهیای کسب‌و‌کار تشخیص داده شده، به مرور، با انواع میخ و سیم و الوار و پیت حلبی و برزنت و نایلون، به آلونکی کریه و دل‌آزار تبدیل شده است.

یکی از  اصناف قدیمی بازار، نقل می‌کرد که سال‌ها پیش، پیرمرد باربَری بود که ظهرها در کنج یکی از تیمچه‌ها، می‌نشست و نفسی تازه می‌کرد. پیرمرد باربَر، مُرد و بار روی دوشش را به پسر سپرد. پسر که میراث حمّالی پدر را کسر شان می‌دید، بارِ اجدادی را زمین گذاشت و بر کنجی که سال‌ها محل خواب قیلوله پدر بود، گلیمی انداخت و بساط لیف و کیسه و صابون پهن کرد. سرمای زمستان که رسید، دور همین سکو را نایلون کشید (به اصطلاح امروز: پارتیشن!). مدتی بعد، اتاقک نایلونی را به دکه آلمینیومی تبدیل کرد و  از سیم‌های آش‌ولاش بالای سر، انشعاب برق گرفت. تابلویی هم بالای حُجره‌اش! زد. به این ترتیب، آرام‌آرام کار و کاسبی خود را تثبیت کرد. حالا همین آقاپسر، از کسبه رسمی بازار است که قرینه معماری یکی از تیمچه‌های مهم بازار را با بندکشی دیوار و آویزان کردن اَلَک و بیل و لنگ و ...  متلاشی کرده‌است.

این رویّه، حال و روز کلی حیات بازار تبریز است. بازاری که با پشتوانه کارکرد مهم سیاسی و اجتماعی‌اش، عملاً به صورت خودمختار اداره می‌شود و نظارت‌ دستگاه‌های اجرایی ذی‌ربط در آن، فاقد تاثیرگذاری، ماندگاری و بازدارندگی لازم است. و البته دستگاه‌‌های متولی هم، تا حدودی در این وضعیت حل شده‌اند و نیازی به «گیر دادن الکی» به معضلات بازار نمی‌بینند. ک

سی از وضعیت حجره‌های زیرزمینی که به دپوهای خطرناک تبدیل شده خبر ندارد. اخطارهای آتش‌نشانی جدی گرفته نمی‌شود. هنوز در گوشه‌وکنار بازار می‌توان پوسترهای انتخابات مجلس چهارم و پنجم را تماشا کرد! سیطره سد معبرها روز‌به‌روز در حال پیش‌رَوی است و دکه‌های بدمنظر مثل قارچ در گوشه‌وکنار بازار پدید می‌آیند. تمام این‌ها به پدیده‌های غیرقابل‌مهار تبدیل شده است.

بعلاوه، مشکلات فرهنگی بازار به خصوص در ارتباط با گردشگران خارجی جدی است و علی‌رغم ثبت جهانی بازار، معلوم نیست فضای اجتماعی این مجموعه، چقدر مهیای پذیرش گردشگر است. مجموعه‌های مرتبط با بازار، نظیر میراث‌فرهنگی و شهرداری، در صیانت از کالبد تاریخی بازار، از سویی باید انتظارات فرهنگی شهروندان را برآورده کنند و از سوی دیگر، سایه قهر و غضب اصناف را بالای سر خود می‌بینند.

آخرین نمود این کشمکش‌ها، پروژه پیاده‌راه جمهوری اسلامی است که مشابه آن، در تمام شهرهای تاریخی، به عنوان الگوی موفق معماری و شهرسازی اجرا شده و توجیه ترافیکی، زیست‌محیطی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آن، از هر نظر قابل‌دفاع است. اما همین طرح، با میدان‌داری چند بازاری، سه ماه است که بلاتکلیف مانده‌است. فصل عمرانی تبریز سردسیر، به سرعت در حال سپری‌شدن است و هنوز مدیریت شهری، مشغول نازکشیدن بازاری‌هاست. جالب این‌که در آخرین نشستی که شهردار تبریز با گروهی از بازاری‌های قدیمی‌ داشت، مشخص شد که بخش  قابل‌توجهی از اصناف معترض، ارتباط و انتفاعی با محدوده پروژه ندارند 

معضلات جانکاه بازار تبریز، در وهله اول نیازمند تعصب عمومی اصناف به این بنای عزیز و فاخر، و در وهله دوم، درگرو جدیت مدیریت ارشد استان است. بدون این دو پیش‌نیاز، جسم نحیف بازار تبریز، روز به روز تکیده‌تر خواهد شد؛ آن‌قدر که شاید روزی به جای نوشتن این دلشوره‌‌‌ها، مرثیه‌خان حذف بازار تبریز از فهرست میراث تاریخی یونسکو باشیم. هیچ بعید نیست.

 

46

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

  • کدخبر: 705840
  • منبع: khabaronline.ir
  • نسخه چاپی
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.