جی پلاس/ به مناسبت سالروز شهادت؛
روایتی شیرین از کمک هایی که شهید کشوری به نام امام به فقرا می کرد
نیمه آذر سال 59، سردار بی ادعایی که متعهدانه به مردم و کشورش خدمت می کرد، هنگامی که از ماموریتی سخت باز می گشت به درجه…
نیمه آذر سال 59، سردار بی ادعایی که متعهدانه به مردم و کشورش خدمت می کرد، هنگامی که از ماموریتی سخت باز می گشت به درجه…
"هر روز ستاره ای را از این آسمان به پایین می کشند امّا باز این آسمان پر از ستاره است. این بار نیز در پی امر امام،…
پانزدهم آذر ماه سال 59 بود که خبر شهادتش موجی از غم را بر دل ها نشاند، احمد کشوری را می گویم، خلبان شجاعی که ایمان و…
شهید کشوری و شهید شیرودی برای دفع حمله ضد انقلاب به ماموریت رفته بودند که پس از پایان عملیات برای هلی کوپتر شهید کشوری…
حمیدرضا و احمد با چوب هایی که تهیه می کردند، وسایل چوبی درست کرده و همدیگر را برای دیدن کارهای هنری خود دعوت می کردند.
احمد عزیز در بندی از وصیتنامه اش خطاب به پدر و مادرش می نویسد: «اگر گریه های امام حسینی و تاسوعا و عاشورایی نبود،…
آنقدر دلنشین قرآن را تلاوت می کرد که با وجود همه خطرات، بی سیم ها روشن می شد و همه گوش به صدایش می دادند.
برای زدن مواضع و مهمات دشمن رفته بود که پشیمان شد و برگشت.
هلی کوپترش را در حالی که ترکش به باکش خورده بود، با سلامتی به پادگان رساند و از آن روز شد، خلبان بی باک.
از شرایطم عروس خانم برای ازدواج، نمازخوان بودن داماد بود و چه خوب ادا می کرد این شرط عروس را.
احمد می گفت: شاید امروز پاسخ کار مثبتی را که کرده ایم نگیریم ولی یک روز هست که باید جواب پس بدهیم، آن روز روز سختی است.
با پول تو جیبی هایش هر تعداد که می توانست مجلات مبتذل را می خرید و دور می ریخت تا چشم جوانان محله کمتر به آنها بیفتد.