بوشهر؛ جزیره خوشبختی شهید دوران و همسر
هوا گرم بود اما زندگی من گرمتر؛ بوشهر جزیره خوشبختی من بود و...
هوا گرم بود اما زندگی من گرمتر؛ بوشهر جزیره خوشبختی من بود و...
سرد بود و زمخت؛ ترس داشت و خشک بود؛ اما عشق عباس بود و برایم دوست داشتنی شد.
در همان برخورد اول عباس به دلم نشست و کار خودش را کرد و این آغازی شد برای زندگی مشترکمان.
بعد از گذراندن دوره دو ساله خلبانی در امریکا به او پیشنهاد ماندن دادند اما نپذیرفت و برگشت.