امین حق ره نگارنده کتاب در مصاحبه با ایرنا در خصوص این هنرمند می گوید: برای هنر معاصر گیلان «منوچهر ویسانلو» یک استثناء است. او با آنکه همهی عمر، پسِ پرده نشسته ، خودش، هنرش و خاطرش را به حافظهی تاریخی هفتادسالهی یک قوم تحمیل کرده است.
حق ره می افزاید: رشکبرانگیز است که آوازهی نام این سیمای بیبدیل و گوهر پرفروغ موسیقی شمال، دهههاست در هرکجای این سامان، پیوسته و به مهر، بلند و بی انقطاع شنیده میشود.
به باور این پژوهشگر فرهنگی ، این آوازه از آن روست که منوچهر ویسانلو رفته و ماندهی عمرش را بیمنّت و به شوق، دور از هیاهوی شهرت و آفاتِ مَنیّت و اندیشهی مصلحت، هزینهی خواستهی قلباش برای موطناش و نشر و ثبت درستِ هنر و ثبتِ هنرِش نموده است .
نویسنده با بیان این که نام ویسانلو در میان تکنوازان همهی تاریخ موسیقی ایران شهره است خاطرنشان می کند: سالیان نوازندگی ویولن در رادیو گیلان، اجراهای بی شمارِ صحنهای در گوشهگوشه ی ایران، و بیشتر، آن چند سال همسازی و همراهی با ارکستر حنّانهی بزرگ، خود گواهی مُتقن و مستند بر این مدعاست.
به باور وی زندگانی هنری منوچهر ویسانلو اما جدای از نوازندگی، ساحت دیگری هم دارد: «سازندگی». که در سه سطح جلوه گر است.
نگارنده، گستره دیگری از زندگی ویسانلو را معلمی می داند و ادامه می دهد :او همواره آموزگارِ هنر بوده است. چه روزهای جوانی که در مدارس انزلی درس نقاشی میداد و شوق میآفرید، و چه در زمانهی پختهگی و کارآزمودهگی تا امروز که خستگی ناپذیر، به شیفتگان موسیقی، ساز و آواز میآموزانَد. وی تصریح می کند : این وجه معلّمی شخصیّت ویسانلو را هم از خیل بیشمار هنرجویان و هنرمندانی که در مکتب او ساز عاشقی مشق کردهاند و حالا در هوای ایران و جهان عطر خوش موسیقی میپراکنند میتوان دریافت.
مولف خلاقیت را بخش دیگری از زندگی ویسانلو می داند و می گوید : وی همواره در همهی این هفت دههی رفته، در قامت پدیدآورندهای پرکار و خلّاق، بر بلندای تاریخ هنر گیلان ایستاده است.
حق ره یاداور می شود: مجموعه ترانهها و تصانیف جانانه که او برای بزرگان آواز گیلان و ایران ساخت و بسیار قطعات آهنگینی که نوشت و نواخت و پرداخت و پیراست، گنجینه ی ذیقیمت و گرانسنگی شد که برای امروز و فردای ما و فرزندانمان به یادگار ماند.
وی با اشاره به سازماندهی بعنوان ساحت دیگری از زندگی این هنرمند تصریح می کند : بُعد دیگر زندگانی هنری ویسانلو، معطوف به جانِ دوراندیش و محصولِ ذهن منظم و سازمان یافتهی اوست.
به اعتقاد وی ویسانلو از جوانی تا امروزِ کار دیدهگی، هرجا که بود و به هر عرصهای که دل گذاشت، متفاوت از قاطبهی اهل هنر، خلوت نگزید، فردا را دید، تشکّل ساخت و سازمانی اندیشید.
حق ره یاداور می شود: بنیان نهادن نخستین کانون هنر انزلی همراه با یاران دور و دیر در دههی بیست، رهبری ارکستر رادیو رشت از دههی سی، سازماندهی شورای شعر و موسیقی رادیو در دههی چهل، حضور مسئولانه در وزارت اطلاعات و رادیو در قامت مدیر ادارهای که در دههی پنجاه ملزومات اهالی هنر را تا دورترین سرزمینها به پایتخت میسنجید و برای اهل موسیقی امیدواری و شوق میآفرید، و تلاش برای حفظ و اشاعهی موسیقی با بنیان نهادن شورای موسیقی گیلانزمین در ادارهی جوانِ ارشاد، بعد از روزهای عسرت و خاموشی دههی شصت، او را به سیمایی نادر و سرمایهای تمام ناشدنی برای موسیقی مردمان دیلم و گیل بدل کرد.
*اما آقای هنر چگونه به سامان شد؟
حق ره در باب چگونگی نگارش کتاب آقای هنر بیان می کند: از گذشته در اندیشهی ساخت فیلم مستندی از زندگی هنری منوچهر ویسانلو بودم. من همچون او زاده و ساکن انزلیام و این همنفسی و یگانهگی در زاد و بوم، همواره انگیزهی مضاعفی برای ساخت این مجموعه بود. پس جشن 82 ساله گیاش در اسفند 92 بهانهای شد برای ثبت گفتگوهایی مفصّل میان من و او مقابل دوربین. مشغلههای دیگر اما بعد، مانع ادامهی تولید فیلم شد و پروژه، علیرغم میل قلبی معطّل ماند. این گذشت تا میانهی سال 95.
وی یاداور می شود:از پیمان برنجی دوست خوبِ روزنامهنگارم شنیدم که در اندیشهی تدوین کتاب زندگی و آثار منوچهر ویسانلو ست. برایم بسیار خوشآیند بود وگفتم که پیشتر گفتگوهایی انجام شده است و اسنادی گردآمده و همه در اختیارش خواهند بود. هماهنگیها هم برای نشست و مصاحبه انجام شد. این از بزرگواری پیمان بود که دو سه ماه بعد رفیقانه پیغام داد: «کار، مال توست». اسباب خوشبختیام شد. پس از آن، جلسات هفتهگیمان با منوچهر ویسانلو برای ضبط جزئیتر خاطرات و هم گردآوری اسناد برقرار بود.
حق ره می گوید: برای ثبت زندگینامه اما به رسم مالوف از شیوهی پرسش و پاسخ بهره گرفته شد. طبیعتاً در مواردی اندک ( همچون ثبت برخی جزئیات، مثل نامها و نشانها و مکانها و دورههای تاریخی) حین گفتگو با استاد، حافظه یاریاش نمیکرد. پس داده ها ضمن مطابقت با اطلاعاتِ حاصل از تحقیقات مقدماتی و هم منابع موجود، و بعد، اخذ تائید از شخص مصاحبه شونده، نهایی می شد.
وی تصریح می کند: در مسیر ثبت روایاتی که به داوری آمیخته است به خصوص آنچه که به تاریخ موسیقی و افراد موثر در آن معطوف بود تمامی مساعی بر نقل امانتدارانه و بی دخل و تصرفِ اظهارات راوی بود. و آنجا که احساس شد خواننده نیاز به اطلاعات و توضیحاتی فراتر از متن گفتگو دارد، موارد در پانوشت به شکل تحشیه و تکمله آمد.
حق ره خاطرنشان می کند:ابتدا در نظر بود برگزیدهی آثار هنرمند، از نو، نُت نویسی شوند تا همراه متن ترانههایی که در دست بود به پیوستِ مجموعه در اختیار مخاطبان قرار گیرند. بعد از دسترسی به نتهای دستنویس اما تصمیم بر آن شد که همان نسخههای اصلی از پارتیتورها (صفحهٔ نت نویسی شده که نت تمام بخشهای سازی و آوازی یک ارکستر سمفونیک، ارکستر مجلسی یا همنوازهای دیگر بر روی آن ثبت شده ) و متن ترانهها به خطّ شخص استاد، در بخش پایانی کتاب به طبع درآیند.
نگارنده در خاتمه می افزاید: با سامان گرفتن مجموعه اما دغدغهی دیگرش بازسازیِ ترانههای ناشنیده یا کمتر شنیده شدهی منوچهر ویسانلو بود که آن هم با همراهی دوستانی هنرمند در دستور کار قرار گرفت و حالا امید است با به انجام رسیدن آن در آیندهای نزدیک، امکان بهرهمندی علاقهمندان موسیقیِ بومی به نسخههای شنیداری آثار این چهرهی موثر و تاریخساز هنرِ معاصرِ گیلان هم میسّر شود.
به گزارش ایرنا، منوچهر ویسانلو از موسیقی دانهای نادر و بی رقیب موسیقی گیلان به شمار می آید. وی 17اسفند ماه 1310 در بندر انزلی چشم به جهان گشود . تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاه خود طی کرد . آبان ماه 1329 به عنوان هنرآموز نقاشی ، در آموزش و پرورش انزلی ، استخدام و سپس وارد رادیو تلویزیون شد .
ویسانلو در ادامه فعالیت هنری اش به رادیو ایران رفت و در ارکستر زنده یاد مرتضی حنانه به عنوان نوازنده برگزیده شد. او از سال 1356 تا 1358 مسئول شورای موسیقی رادیو تلویزیون گیلان بود.این هنرمند پیشکسوت در حال حاضر نیز از اعضای اصلی شورای موسیقی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان گیلان است.استاد ویسانلو تا به امروز شاگردان بسیاری را در زمینه نوازندگی ویولون تعلیم داده است.
از آثار استاد ویسانلو می توان به سکوت ساحل ( با صدای عاشور پور) ، غنچه ( با صدای تورج رضاپور)، والس ماهیگیر ( با صدای بیژن راعی)، دختر شالیزار ( باصدای پور رضا) ، خنده ساقی ( با صدای غواص) امید ناپیدا ( با صدای ناصر مسعودی) اشاره کرد.
حق ره می افزاید: رشکبرانگیز است که آوازهی نام این سیمای بیبدیل و گوهر پرفروغ موسیقی شمال، دهههاست در هرکجای این سامان، پیوسته و به مهر، بلند و بی انقطاع شنیده میشود.
به باور این پژوهشگر فرهنگی ، این آوازه از آن روست که منوچهر ویسانلو رفته و ماندهی عمرش را بیمنّت و به شوق، دور از هیاهوی شهرت و آفاتِ مَنیّت و اندیشهی مصلحت، هزینهی خواستهی قلباش برای موطناش و نشر و ثبت درستِ هنر و ثبتِ هنرِش نموده است .
نویسنده با بیان این که نام ویسانلو در میان تکنوازان همهی تاریخ موسیقی ایران شهره است خاطرنشان می کند: سالیان نوازندگی ویولن در رادیو گیلان، اجراهای بی شمارِ صحنهای در گوشهگوشه ی ایران، و بیشتر، آن چند سال همسازی و همراهی با ارکستر حنّانهی بزرگ، خود گواهی مُتقن و مستند بر این مدعاست.
به باور وی زندگانی هنری منوچهر ویسانلو اما جدای از نوازندگی، ساحت دیگری هم دارد: «سازندگی». که در سه سطح جلوه گر است.
نگارنده، گستره دیگری از زندگی ویسانلو را معلمی می داند و ادامه می دهد :او همواره آموزگارِ هنر بوده است. چه روزهای جوانی که در مدارس انزلی درس نقاشی میداد و شوق میآفرید، و چه در زمانهی پختهگی و کارآزمودهگی تا امروز که خستگی ناپذیر، به شیفتگان موسیقی، ساز و آواز میآموزانَد. وی تصریح می کند : این وجه معلّمی شخصیّت ویسانلو را هم از خیل بیشمار هنرجویان و هنرمندانی که در مکتب او ساز عاشقی مشق کردهاند و حالا در هوای ایران و جهان عطر خوش موسیقی میپراکنند میتوان دریافت.
مولف خلاقیت را بخش دیگری از زندگی ویسانلو می داند و می گوید : وی همواره در همهی این هفت دههی رفته، در قامت پدیدآورندهای پرکار و خلّاق، بر بلندای تاریخ هنر گیلان ایستاده است.
حق ره یاداور می شود: مجموعه ترانهها و تصانیف جانانه که او برای بزرگان آواز گیلان و ایران ساخت و بسیار قطعات آهنگینی که نوشت و نواخت و پرداخت و پیراست، گنجینه ی ذیقیمت و گرانسنگی شد که برای امروز و فردای ما و فرزندانمان به یادگار ماند.
وی با اشاره به سازماندهی بعنوان ساحت دیگری از زندگی این هنرمند تصریح می کند : بُعد دیگر زندگانی هنری ویسانلو، معطوف به جانِ دوراندیش و محصولِ ذهن منظم و سازمان یافتهی اوست.
به اعتقاد وی ویسانلو از جوانی تا امروزِ کار دیدهگی، هرجا که بود و به هر عرصهای که دل گذاشت، متفاوت از قاطبهی اهل هنر، خلوت نگزید، فردا را دید، تشکّل ساخت و سازمانی اندیشید.
حق ره یاداور می شود: بنیان نهادن نخستین کانون هنر انزلی همراه با یاران دور و دیر در دههی بیست، رهبری ارکستر رادیو رشت از دههی سی، سازماندهی شورای شعر و موسیقی رادیو در دههی چهل، حضور مسئولانه در وزارت اطلاعات و رادیو در قامت مدیر ادارهای که در دههی پنجاه ملزومات اهالی هنر را تا دورترین سرزمینها به پایتخت میسنجید و برای اهل موسیقی امیدواری و شوق میآفرید، و تلاش برای حفظ و اشاعهی موسیقی با بنیان نهادن شورای موسیقی گیلانزمین در ادارهی جوانِ ارشاد، بعد از روزهای عسرت و خاموشی دههی شصت، او را به سیمایی نادر و سرمایهای تمام ناشدنی برای موسیقی مردمان دیلم و گیل بدل کرد.
*اما آقای هنر چگونه به سامان شد؟
حق ره در باب چگونگی نگارش کتاب آقای هنر بیان می کند: از گذشته در اندیشهی ساخت فیلم مستندی از زندگی هنری منوچهر ویسانلو بودم. من همچون او زاده و ساکن انزلیام و این همنفسی و یگانهگی در زاد و بوم، همواره انگیزهی مضاعفی برای ساخت این مجموعه بود. پس جشن 82 ساله گیاش در اسفند 92 بهانهای شد برای ثبت گفتگوهایی مفصّل میان من و او مقابل دوربین. مشغلههای دیگر اما بعد، مانع ادامهی تولید فیلم شد و پروژه، علیرغم میل قلبی معطّل ماند. این گذشت تا میانهی سال 95.
وی یاداور می شود:از پیمان برنجی دوست خوبِ روزنامهنگارم شنیدم که در اندیشهی تدوین کتاب زندگی و آثار منوچهر ویسانلو ست. برایم بسیار خوشآیند بود وگفتم که پیشتر گفتگوهایی انجام شده است و اسنادی گردآمده و همه در اختیارش خواهند بود. هماهنگیها هم برای نشست و مصاحبه انجام شد. این از بزرگواری پیمان بود که دو سه ماه بعد رفیقانه پیغام داد: «کار، مال توست». اسباب خوشبختیام شد. پس از آن، جلسات هفتهگیمان با منوچهر ویسانلو برای ضبط جزئیتر خاطرات و هم گردآوری اسناد برقرار بود.
حق ره می گوید: برای ثبت زندگینامه اما به رسم مالوف از شیوهی پرسش و پاسخ بهره گرفته شد. طبیعتاً در مواردی اندک ( همچون ثبت برخی جزئیات، مثل نامها و نشانها و مکانها و دورههای تاریخی) حین گفتگو با استاد، حافظه یاریاش نمیکرد. پس داده ها ضمن مطابقت با اطلاعاتِ حاصل از تحقیقات مقدماتی و هم منابع موجود، و بعد، اخذ تائید از شخص مصاحبه شونده، نهایی می شد.
وی تصریح می کند: در مسیر ثبت روایاتی که به داوری آمیخته است به خصوص آنچه که به تاریخ موسیقی و افراد موثر در آن معطوف بود تمامی مساعی بر نقل امانتدارانه و بی دخل و تصرفِ اظهارات راوی بود. و آنجا که احساس شد خواننده نیاز به اطلاعات و توضیحاتی فراتر از متن گفتگو دارد، موارد در پانوشت به شکل تحشیه و تکمله آمد.
حق ره خاطرنشان می کند:ابتدا در نظر بود برگزیدهی آثار هنرمند، از نو، نُت نویسی شوند تا همراه متن ترانههایی که در دست بود به پیوستِ مجموعه در اختیار مخاطبان قرار گیرند. بعد از دسترسی به نتهای دستنویس اما تصمیم بر آن شد که همان نسخههای اصلی از پارتیتورها (صفحهٔ نت نویسی شده که نت تمام بخشهای سازی و آوازی یک ارکستر سمفونیک، ارکستر مجلسی یا همنوازهای دیگر بر روی آن ثبت شده ) و متن ترانهها به خطّ شخص استاد، در بخش پایانی کتاب به طبع درآیند.
نگارنده در خاتمه می افزاید: با سامان گرفتن مجموعه اما دغدغهی دیگرش بازسازیِ ترانههای ناشنیده یا کمتر شنیده شدهی منوچهر ویسانلو بود که آن هم با همراهی دوستانی هنرمند در دستور کار قرار گرفت و حالا امید است با به انجام رسیدن آن در آیندهای نزدیک، امکان بهرهمندی علاقهمندان موسیقیِ بومی به نسخههای شنیداری آثار این چهرهی موثر و تاریخساز هنرِ معاصرِ گیلان هم میسّر شود.
به گزارش ایرنا، منوچهر ویسانلو از موسیقی دانهای نادر و بی رقیب موسیقی گیلان به شمار می آید. وی 17اسفند ماه 1310 در بندر انزلی چشم به جهان گشود . تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاه خود طی کرد . آبان ماه 1329 به عنوان هنرآموز نقاشی ، در آموزش و پرورش انزلی ، استخدام و سپس وارد رادیو تلویزیون شد .
ویسانلو در ادامه فعالیت هنری اش به رادیو ایران رفت و در ارکستر زنده یاد مرتضی حنانه به عنوان نوازنده برگزیده شد. او از سال 1356 تا 1358 مسئول شورای موسیقی رادیو تلویزیون گیلان بود.این هنرمند پیشکسوت در حال حاضر نیز از اعضای اصلی شورای موسیقی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان گیلان است.استاد ویسانلو تا به امروز شاگردان بسیاری را در زمینه نوازندگی ویولون تعلیم داده است.
از آثار استاد ویسانلو می توان به سکوت ساحل ( با صدای عاشور پور) ، غنچه ( با صدای تورج رضاپور)، والس ماهیگیر ( با صدای بیژن راعی)، دختر شالیزار ( باصدای پور رضا) ، خنده ساقی ( با صدای غواص) امید ناپیدا ( با صدای ناصر مسعودی) اشاره کرد.
کپی شد