محمد احمدزاده مربی انزلی چی فوتبال کشورمان مثل همیشه خلاف جریان آب شنا می کند، در روزگاری که اکثر ورزشکاران و مربیان به خصوص فوتبالیست ها مشاغل دوم پرطمطراقی را برای خود برگزیده اند، انتخاب شغل دوم از سوی محمد احمدزاده نیز مثل همیشه چالش برانگیز بود.
البته شاید رستوران داری عابدزاده و منصوریان یا ساختمان سازی علی کریمی و فرهاد مجیدی و یا حتی تولیدی پوشاک علی دایی و نمایشگاه اتومبیل علی پروین و تجارت جواد نکونام و خداداد عزیزی در زمینه عطر و فرش و ... انتخابی فان (FUN) و از روی سرگرمی و کسب سود بیشتر بوده باشد اما قطعا راننده کامیون شدن ممی از روی ناچاری و انتخابی جهت گذران زندگی بوده است، حتی تجارت واردات کامیون کریم باقری هم هیچ شباهتی با آن ندارد.
گفتیم که ممی دوست داشت همیشه خلاف جریان اب شنا کند، در روزگاری که تجربه و سابقه حرف اول را در بین تیم ها می زد او جوانگرایی محض می کرد، در دورانی که کسی حتی به چیزهای بد فکر هم نمی کرد، بحث دوپینگ را مطرح کرد و چالشی جدی در فوتبال کشور به وجود آورد، حتی در دوره اخیر مربیگری در کشور عراق در 15 کیلومتری داعش را انتخاب کرد که هیچکس حتی فرماندهان نظامی هم آن را پیشنهاد نمی دادند و الان هم که راننده کامیون شد تا به قول خودش از اتهام و توهین و فحاشی فرار کرده باشد.
اما ممی قصه ما مثل همیشه فکر می کرد که دارد کار درست را انجام می دهد، او جوانگرایی کرد تا شهامت را به دیگران بیاموزد، او بحث دوپینگ را مطرح کرد تا فساد را در فوتبال ریشه کن کند، به اربیل عراق رفت تا برخی تابوهای بی خود را بشکند، الان هم رانندگی کامیون را انتخاب کرد تا بگوید این فوتبال کثیف ارزش کوچک شدن و فحش خوردن را ندارد.
بار کامیون او تیر آهن و مصالح ساختمانی نیست، بلکه اگر خوب دقت کنی می بینی ممی تریلی تریلی معرفت و شجاعت و شهامت با خود حمل می کند و از این شهر به آن شهر می برد، اما متاسفانه کیست که ببیند.
2007
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.