تصمیم شورای شهر انزلی برای برچیدن بازار سنتی ماهی و میوهی ابتدای شنبهبازار، اشتباه است. اشتباهی همچون کور کردن چشم برای اصلاح ابرو! ظاهراً مبنای این تصمیم نادرست، شکایت صاحبان چند مغازهی اطراف و تقاضای ترافیکی بوده است که نشان میدهد باز هم نه مطالعهی درستی از منظر فرهنگی - اجتماعی انجام شده، و نه حتی در مورد جوانب اقتصادی آن پژوهش شده است. تصمیمگیری برای داراییهای یک شهر به این آسانی نیست که با درخواست حقوقی تعدادی از شهروندان به جریان بیفتد و با سادهترین راهحل (تخریب) به پایان برسد.
این همان مسیری ست که شوراهای قبلی با لجاجت و چشمان بسته طی کردند و حاصلش نابودی بسیاری از سرمایههای فرهنگی انزلی شد. چطور شورایی که گردشگری را مهمترین صنعت شهر میداند، بدون مطالعه، رأی به ایدهای میدهد که حتی کارشناسان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری با آن مخالفاند؟
امیدوارم نمایندگان این شورا پیش از آنکه دیر شود و ضربهی جدیدی بر پیکر رنجور هویت تاریخی بندرانزلی وارد آید، اهمیت «مطالعه» را جدی بگیرند و به این بدیهیات توجه کنند:
1. بازار مورد بحث که از میدان انزلی شروع شده و تا تقاطع خیابان میرزاکوچکخان ادامه مییابد، آخرین مکان رویداد باقی مانده از بازارهای سنتی مردمساز این شهر است. برای گردشگرانی که شیفتهی قدم زدن در این بازار بودهاند، همهی جذابیت، پویایی، سرزندگی و زیبایی آن، در همین شکل بدوی و ارگانیک فضا و مناسبات اجتماعی خاصش تجلی یافته است. اتفاقاً سازههای چوبی کج و معوج، معماری کاربردی، چیدمان غیرهندسی و مبلمان ارزانقیمت این فضاست که هویت آن را شکل داده و در کنار اطوار و رفتار فروشندگانش، به یک میراث کوچک اما ارزشمند فرهنگی تبدیل کرده است. اگر مدیران شهری تصور میکنند با صرف پول و اعتبار و مصالح ساختمانیِ بهتر میتوانند در جایی دیگر از شهر یک فضای عمومی جدید با این قدرت و محبوبیت بسازند، یعنی فقط «مهندسی» فکر میکنند و شهر را یک مکان «اجتماعی» نمیدانند.
2. اعتراض صاحبین مغازههای اطراف، قطعاً نیاز به رسیدگی دارد. شاید عجیب نباشد اگر برای آنها افزایش ارزش سرمایه شخصی بر مصالح اقتصادی شهر ارجحتر به نظر برسد اما بر مدیران شهری واجب است که کمی پیچیدهتر و عمیقتر بیندیشند و راهحلی برد-برد برای تمام ذینفعان انتخاب کنند. برای درک پیچیدگی و عمق این مسئله، توجه شورا را به مطالعهی میدانی سادهای که مهندس نیما سپاسخواه در خیابان آذربایجان غازیان صورت داده و نارضایتی کنونی کسبه را از برچیدن دکههای میوهفروشی آنجا رصد کرده، جلب میکنم.
آنوقت میبینند چطور همان کسبهای که زمانی با برچیدن بازار مذکور موافق بودند، حالا از بیرونقی و دلمردگی خیابانشان شکایت میکنند!
حالا هم به جای نابودی این بازار، آخرین سناریو برای شهرداری باید این باشد که چند باب مغازهی معترض اطراف را از محل درآمدهای شهر خریداری کند و به فعالیتهای سازگار فرهنگی و گردشگری اختصاص دهد؛ کاری که نمونهاش را در شهرهای دیگر بسیار دیدهایم.
3. بحث تکراری برچیدن این بازار با هدف تعریض خیابان و تشکیل یک رینگ ترافیکی برای حرکت سهلتر اتومبیلها، از همان دیدگاه ماشینمحور ادارهی شهر و ارجحیت حرکت ماشین بر نیازهای فرهنگی-اجتماعی انسانها نشأت میگیرد. هیچچیز مضحکتر از این نیست که یک فضای عمومی واجد ارزشهای فرهنگی و گردشگری (آن هم در بافت تاریخی شهر) را برای افزایش عرضهی محورهای سواره، نابود کنید!
4. اگر درک سود اقتصادی «نگاهداشت» این بازار برای شهر انزلی، در نظر شوراییان گنگ به نظر میرسد، میتوان با یک بررسی سادهی اقتصادی و توجه به مؤلفههای بدیهی صنعت گردشگری به کمکشان شتافت. نمونههای عینی و عملی هم آنقدر در دسترساند که نیاز به توضیح بیشتر نیست.
همهی اینها که گفتم به معنای تأیید «بیعملی» و «رها کردن فضا به حال خود» نیست. من هم معتقدم بازطراحی اصولی و خلاقانهی این فضا میتواند بهترین پاسخ ممکن برای تمامی گروداران شهر باشد. با استفاده از مطالعات درست و هنر طراحان میتوان به راهحلی رسید که هم بازار را حفظ کند و هم منافع شخصی گروههای معترض را محترم شمارد.
2007
این همان مسیری ست که شوراهای قبلی با لجاجت و چشمان بسته طی کردند و حاصلش نابودی بسیاری از سرمایههای فرهنگی انزلی شد. چطور شورایی که گردشگری را مهمترین صنعت شهر میداند، بدون مطالعه، رأی به ایدهای میدهد که حتی کارشناسان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری با آن مخالفاند؟
امیدوارم نمایندگان این شورا پیش از آنکه دیر شود و ضربهی جدیدی بر پیکر رنجور هویت تاریخی بندرانزلی وارد آید، اهمیت «مطالعه» را جدی بگیرند و به این بدیهیات توجه کنند:
1. بازار مورد بحث که از میدان انزلی شروع شده و تا تقاطع خیابان میرزاکوچکخان ادامه مییابد، آخرین مکان رویداد باقی مانده از بازارهای سنتی مردمساز این شهر است. برای گردشگرانی که شیفتهی قدم زدن در این بازار بودهاند، همهی جذابیت، پویایی، سرزندگی و زیبایی آن، در همین شکل بدوی و ارگانیک فضا و مناسبات اجتماعی خاصش تجلی یافته است. اتفاقاً سازههای چوبی کج و معوج، معماری کاربردی، چیدمان غیرهندسی و مبلمان ارزانقیمت این فضاست که هویت آن را شکل داده و در کنار اطوار و رفتار فروشندگانش، به یک میراث کوچک اما ارزشمند فرهنگی تبدیل کرده است. اگر مدیران شهری تصور میکنند با صرف پول و اعتبار و مصالح ساختمانیِ بهتر میتوانند در جایی دیگر از شهر یک فضای عمومی جدید با این قدرت و محبوبیت بسازند، یعنی فقط «مهندسی» فکر میکنند و شهر را یک مکان «اجتماعی» نمیدانند.
2. اعتراض صاحبین مغازههای اطراف، قطعاً نیاز به رسیدگی دارد. شاید عجیب نباشد اگر برای آنها افزایش ارزش سرمایه شخصی بر مصالح اقتصادی شهر ارجحتر به نظر برسد اما بر مدیران شهری واجب است که کمی پیچیدهتر و عمیقتر بیندیشند و راهحلی برد-برد برای تمام ذینفعان انتخاب کنند. برای درک پیچیدگی و عمق این مسئله، توجه شورا را به مطالعهی میدانی سادهای که مهندس نیما سپاسخواه در خیابان آذربایجان غازیان صورت داده و نارضایتی کنونی کسبه را از برچیدن دکههای میوهفروشی آنجا رصد کرده، جلب میکنم.
آنوقت میبینند چطور همان کسبهای که زمانی با برچیدن بازار مذکور موافق بودند، حالا از بیرونقی و دلمردگی خیابانشان شکایت میکنند!
حالا هم به جای نابودی این بازار، آخرین سناریو برای شهرداری باید این باشد که چند باب مغازهی معترض اطراف را از محل درآمدهای شهر خریداری کند و به فعالیتهای سازگار فرهنگی و گردشگری اختصاص دهد؛ کاری که نمونهاش را در شهرهای دیگر بسیار دیدهایم.
3. بحث تکراری برچیدن این بازار با هدف تعریض خیابان و تشکیل یک رینگ ترافیکی برای حرکت سهلتر اتومبیلها، از همان دیدگاه ماشینمحور ادارهی شهر و ارجحیت حرکت ماشین بر نیازهای فرهنگی-اجتماعی انسانها نشأت میگیرد. هیچچیز مضحکتر از این نیست که یک فضای عمومی واجد ارزشهای فرهنگی و گردشگری (آن هم در بافت تاریخی شهر) را برای افزایش عرضهی محورهای سواره، نابود کنید!
4. اگر درک سود اقتصادی «نگاهداشت» این بازار برای شهر انزلی، در نظر شوراییان گنگ به نظر میرسد، میتوان با یک بررسی سادهی اقتصادی و توجه به مؤلفههای بدیهی صنعت گردشگری به کمکشان شتافت. نمونههای عینی و عملی هم آنقدر در دسترساند که نیاز به توضیح بیشتر نیست.
همهی اینها که گفتم به معنای تأیید «بیعملی» و «رها کردن فضا به حال خود» نیست. من هم معتقدم بازطراحی اصولی و خلاقانهی این فضا میتواند بهترین پاسخ ممکن برای تمامی گروداران شهر باشد. با استفاده از مطالعات درست و هنر طراحان میتوان به راهحلی رسید که هم بازار را حفظ کند و هم منافع شخصی گروههای معترض را محترم شمارد.
2007
کپی شد