به گزارش روز یکشنبه خبرنگار اعزامی ایرنا، رییس جمهوری برای سفر به شهرستان آزادشهر استان گلستان و بررسی حادثه از نزدیک و گفت وگو با خانواده های داغدیده اصرار داشت.
در برابر اصرار عده ای هم که به مناسبت دوران انتخابات خواهان حضور ایشان در برنامه دیگر و در جمع هواداران بودند، تاکید کرد که 'وقتی مردم منطقه و استان عزادار هستند و هنوز برخی محبوس در عمق معدن هستند؛ برنامه تبلیغاتی و انتخاباتی چه معنا دارد؟!'
پیش از ظهر وارد آزادشهر شدیم. معدن زمستان یورت در ارتفاعات کوه است. در پایین نخست همه خانواده های آسیب دیده و عزیز از دست داده به صورت جمعی با رییس جمهوری صحبت کردند.
خیلی از آن ها هم از شرایط سخت کار و حقوق و بیمه نامناسب و کم توجهی مسوولان این معدن غیر دولتی گله داشتند. با صراحت تمام هم سخن گفتند، در ادامه هم رییس جمهوری تک به تک پای درد دل چند خانواده مصیبت دیده نشست.
همان جا برخی همراهان گفتند پس دیگر معدن نرویم چون ممکن است عده ای اعتراض کنند و برخی فرصت طلبان سیاسی سوء استفاده کنند. ایشان دوباره مخالفت کرد که «هر چه می خواهند بکنند. تا اینجا آمده ام. بالا (معدن) معدنکاران و کارگران و نیروهای امدادی مشغول کار هستند. خدا قوت که باید بگویم.»
مسافت زیادی تا بالای کوه و محوطه معدن بود، رسیدیم. معدنکاران و برخی خانواده هایشان بودند. عزیز و همکار از دست داده، یا چشم انتظار یک خبر از زیر آوارها. هم از غم می گفتند و هم از گله های کهنه.
دردهای سالیان دراز و کم توجهی های تلنبار شده را به رییس جمهوری امروزشان می گفتند. بغض داشتند و حق هم داشتند. حتی نماینده آن زحمت کشان بالای خودروی رییس جمهوری آمد و اتفاقا با همان بلندگوی ایشان صحبت کرد. انتظارات و انتقادها را گفت.
حسن روحانی در پاسخ به عزیز معدنکاری که از همه پر حرارت تر بود و از بی توجهی چند دهه گذشته گله داشت، گفت: برادر عزیزم! اتفاقا من تا اینجا آمده ام که حرف های شما را بشنوم.
پایین نرسیده بودیم که برخی رسانه های برخوردار از بیت المال به جای انعکاس حضور رییس جمهوری، بر پیکر معدنکاران و دردمندی خانواده هایشان پایکوبی سیاسی و انتخاباتی کردند و دروغ که معدنکاران با سنگ و چوب به روحانی حمله کرده اند و او از معدن فرار کرده است و ...!
حال آن که معدن کاران شریف حرف می زنند و انتقاد می کنند. آن ها که سنگ و چوب انداخته و می اندازند، کسان دیگرند.
آقایان دلسوز معدن کاران! روحانی به میان معدن کاران و خانواده هایشان رفت. ایستاد. انتقاد و گله و درد دلشان را شنید. گیریم به زعم شما 'تبلیغاتی' هم بود؛ راستی شما کجا مشغول تبلیغات بودید؟!
1751/1429
خبرنگار: خسرو محمدی**انتشار:محسن طاهرزاده
در برابر اصرار عده ای هم که به مناسبت دوران انتخابات خواهان حضور ایشان در برنامه دیگر و در جمع هواداران بودند، تاکید کرد که 'وقتی مردم منطقه و استان عزادار هستند و هنوز برخی محبوس در عمق معدن هستند؛ برنامه تبلیغاتی و انتخاباتی چه معنا دارد؟!'
پیش از ظهر وارد آزادشهر شدیم. معدن زمستان یورت در ارتفاعات کوه است. در پایین نخست همه خانواده های آسیب دیده و عزیز از دست داده به صورت جمعی با رییس جمهوری صحبت کردند.
خیلی از آن ها هم از شرایط سخت کار و حقوق و بیمه نامناسب و کم توجهی مسوولان این معدن غیر دولتی گله داشتند. با صراحت تمام هم سخن گفتند، در ادامه هم رییس جمهوری تک به تک پای درد دل چند خانواده مصیبت دیده نشست.
همان جا برخی همراهان گفتند پس دیگر معدن نرویم چون ممکن است عده ای اعتراض کنند و برخی فرصت طلبان سیاسی سوء استفاده کنند. ایشان دوباره مخالفت کرد که «هر چه می خواهند بکنند. تا اینجا آمده ام. بالا (معدن) معدنکاران و کارگران و نیروهای امدادی مشغول کار هستند. خدا قوت که باید بگویم.»
مسافت زیادی تا بالای کوه و محوطه معدن بود، رسیدیم. معدنکاران و برخی خانواده هایشان بودند. عزیز و همکار از دست داده، یا چشم انتظار یک خبر از زیر آوارها. هم از غم می گفتند و هم از گله های کهنه.
دردهای سالیان دراز و کم توجهی های تلنبار شده را به رییس جمهوری امروزشان می گفتند. بغض داشتند و حق هم داشتند. حتی نماینده آن زحمت کشان بالای خودروی رییس جمهوری آمد و اتفاقا با همان بلندگوی ایشان صحبت کرد. انتظارات و انتقادها را گفت.
حسن روحانی در پاسخ به عزیز معدنکاری که از همه پر حرارت تر بود و از بی توجهی چند دهه گذشته گله داشت، گفت: برادر عزیزم! اتفاقا من تا اینجا آمده ام که حرف های شما را بشنوم.
پایین نرسیده بودیم که برخی رسانه های برخوردار از بیت المال به جای انعکاس حضور رییس جمهوری، بر پیکر معدنکاران و دردمندی خانواده هایشان پایکوبی سیاسی و انتخاباتی کردند و دروغ که معدنکاران با سنگ و چوب به روحانی حمله کرده اند و او از معدن فرار کرده است و ...!
حال آن که معدن کاران شریف حرف می زنند و انتقاد می کنند. آن ها که سنگ و چوب انداخته و می اندازند، کسان دیگرند.
آقایان دلسوز معدن کاران! روحانی به میان معدن کاران و خانواده هایشان رفت. ایستاد. انتقاد و گله و درد دلشان را شنید. گیریم به زعم شما 'تبلیغاتی' هم بود؛ راستی شما کجا مشغول تبلیغات بودید؟!
1751/1429
خبرنگار: خسرو محمدی**انتشار:محسن طاهرزاده
کپی شد