در این یادداشت که روز دوشنبه نسخه ای از آن در اختیار ایرنا قرار گرفت، آمده است : این روزهای کرونایی، مهم ترین پرسش مردم این است که تکلیف چیست؟ شهرها قرنطیه می شوند؟ اصناف و بازار و ادارات بسته می شوند؟ و دها سوال و ابهام و نگرانی دیگر...
مسئولان استانی هر روز جلسه دارند و با ستاد مرکزی هم مشورت می کنند، تصمیماتی هم گرفته اند و مقامات قضایی استان، خصوصا دادستان هم پای آن ایستاده اند. اما گاهی یک اظهار نظر و مصاحبه، که تحقیقا از سر دلسوزی هم بوده، مردم و مقامات محلی را سردرگم می کند.
به خاطر دارم که اوائل فروردین امسال در ماجرای سیل خوزستان، استان کرمان معین حمیدیه شد و پس از تشکیل ستاد مدیریت بحران ،قرار شد همان شب ۲۸ تن اقلام ضروری با حدود ۱۴۰ نفر نیرو به اهواز اعزام شوند. همین جا یاد کنم از سردار عرب نژاد که با یک تلفن آقای استاندار، پرواز فوق العاده ای گذاشت و پول پرواز چارتر را هم نگرفت و مهندس تقی زاده که مدیرعامل وقت گل گهر بود و تنها با درخواست تلفنی آقای دکتر فدایی استاندار، تعهد داد ۱۰ میلیارد تومان کمک کند و هلال احمر هم متولی شد.خلاصه آن که ساعت یک بامداد حرکت کردیم و صبح اول وقت حمیدیه بودیم و هر کدام، مشغول کار و مسئولیت خود شدیم . شهردار کرمان و مهندس موسوی معاون عمرانی و مدیر کل حوزه استاندار هم بودند.من به سپاه رفتم که مرکز هدایت عملیات بود. یاد سردار ابوحمزه هم به خیر، که آن وقت فرمانده سپاه ثارالله بود و سه روز قبل از تصمیم دولت ، در حمیدیه مستقر شده بود. مثل همیشه، سپاه در خط مقدم بود.
با برآورد اطلاعاتی اولیه، در مقابل دو راهبرد قرار داشتیم و همه تصمیمات بعدی، به آن انتخاب مربوط می شد. تصمیم درست ، شهر را نجات می داد و راهبرد غلط، فاجعه می آفرید. مصوبه مدیریت بحران استانداری خوزستان ، که لابد با مرکز هم هماهنگ شده بود، تخلیه حمیدیه بود و حتی اسناد و مدارک ادارات دولتی و فرمانداری را هم به یک جای امن برده بودند و شیشه ها و درب های بانک ها را ایزوگام کرده بودند .
شهر در آستانه ی سقوط و غرق شدن بود، با مردمی که از نگاه شان ، آمیزه ای از خواهش و خشم، عزم و اراده و ترس را می شد توأمان، خواند. مردمی که یک تاریخ، مقاومت و سربلندی را پشت سر خود داشتند و حالا در برابر سیل خروشان کرخه، با حدود ۳۰۰۰ متر مکعب آب در ثانیه قرار داشتند و تصمیم از مقامات بالا، که دستور داده بودند شهر را تخلیه کنید!! جمع بندی اولیه ما در سپاه، که از قضا امام جمعه نجیب آن شهر، حجه الاسلام لفته پور هم حضور داشت این بود که، شهر باید حفظ شود.
بلافاصله با آقای استاندار تماس گرفتم و گفتم جمع بندی ما در صحنه این است که حالت حمیدیه، مشابه وضعیت خرمشهر در زمان جنگ و محاصره است و اگر به مردم کمک کنیم ، شهر حفظ می شود و نیازی به تخلیه نیست. والا مردمی که یک بار جلوی تجاوز انگلیسی ها و یک بار مقابل بعثی ها ایستاده اند، هیچ گاه دولت را نخواهند بخشید. روز بعد بلافاصله آقای دکتر فدایی، خودش را به اهواز رساند.
ابتدا به بیابان های اطراف اهواز رفتیم که از هر سو در محاصره ی سیل بود و آقای شریعتی استاندار خوزستان ، مردانه پای کار بود، دو استاندار دیداری کوتاه داشتند و گفتگویی کردند و سپس به دیدار وزیر کشور رفتیم. دکتر رحمانی فضلی از آغاز سیل، که از گلستان شروع شده و به لرستان و خوزستان رسیده بود، با تمام توان و بی وقفه در منطقه بود و فرماندهی عملیات مقابله با سیل، اسکان آوارگان و هدایت فعالیت های امدادرسانی را بر عهده داشت.
در جلسه چهار نفره با آقای وزیر، دکتر فدایی نظر استان کرمان برای حفظ شهر حمیدیه را مطرح نمود و مورد موافقت قرار گرفت و بعد ،سیل کمک ها و ماشین آلات از کرمان روانه شد و به دستور سردار شهید حاج قاسم ،موکب های اربعین هم فوج فوج به میدان آمدند، مسئولین محلی و مردم حمیدیه و سایر مناطق هم جانانه کمک کردند، سیل بندها مستحکم شدند و کرخه خروشان و عصبانی، رام شد و از آوارگی ۲۱ هزار نفر با این تصمیم درست، پیشگیری شد .
حالا در این روزهای سخت و نفس گیر ، کرمان جزو آخرین استان هایی بود که درگیر کرونا شده و با تلاش ستاد استانی ، که حالا ارتش، سپاه، نیروی انتظامی و نیروهای مردمی و مسجدی هم به کمک آمده اند، شرایط نسبتا مطلوبی داریم . اما خطر جدی است و مردم بلاتکلیف اند. تجربه سیل خوزستان و دهها تجربه ای که از دوران دفاع مقدس داریم ،به ما می آموزند که همیشه، خرد جمعی و فرماندهان صحنه، بهترین تصمیم را می گیرند تا کسانی که از دور، اوضاع را رصد می کنند.
اگر تصمیمی به صورت کارشناسی و منطقی، با در نظر گرفتن مقتضیات بومی و الزامات ملی گرفته می شود، باید در تعامل بین مردم ، ارکان حکومتی و دولت، محکم پای آن ایستاد.