پایگاه خبری جماران، نشریه «حریم امام» در شماره 356 خود و به مناسبت چهلمین سالروز تشکیل کمیته های انقلاب اسلامی به فرمان امام خمینی(س)، به اولین نهاد برآمده از انقلاب پرداخته است:
فرمان امام خمینی مبنی بر تشکیل کمیته های انقلاب اسلامی
ملت معظم ایران اهالی سلحشور تهران
در این موقع که پیروزی نهایی ملت عزیز نزدیک است، لازم است به تذکرات زیر به طور تکلیف شرعی الهی و تعهد ملی توجه نمایند. متخلف از آن، مخالف خداوند تعالی و خائن به کشور و نهضت اسلامی است .
1- اکنون که دستگاه دیکتاتوری و ستمکاری برچیده شد، باید از ه ر نوع خرابکاری و چپاول و آتش سوزی و ظلم احتراز شود؛ و بر عموم است که از اینگونه اعمال غیر اسلامی و غیر انسانی بشدت جلوگیری نمایند . آنان که دست به این اعمال وحشیانه می زنند خائن به مملکت و مخالف نهضت اسلامی هستند .
2 - باید ملت تا برقراری نظم از طرف دولت موقت، نظارت در حفظ مراکز عمومی از قبیل وزارتخانه ها و بانکها و دیگر مراکز دولتی و ملی بنمایند، و اموال ملت را نگذارند هدر برود . ملت عزیز! نگذارند بدخواهان منعکس کنند که با به هم خوردن رژیم فاسد، هرج و مرج و خرابکاری جای آن را گرفته است .
3 - به فرصت طلبانی که می خواهند با ماسک انقلابی از رژیم منقر ض پشتیبانی کنند و نهضت را بدنام نمایند، مهلت فعالیت ندهید و ملت مسلمان باید ابتکار را به دست بگیرد .
4 - مأمورینی که از طرف جناب آقای نخست وزیر اسلامی مأموری ت دارند، سربازان انقلابند و باید با آنان همکاری کنید؛ و اگر مخالفین مردم مسلمان خواستند کارشکنی کنند از آنها جلوگیری کنید .
5 - لازم است مردم هر چه زودتر از خیابانها به مساجد و مراک ز اجتماع بروند و به فرمودۀ علمای اعلام و خطبای محترم گوش دهند. و بر علمای اعلام و خطبای بلاد است که به مساجد و مراکز عمومی تشری ف برده و مردم را دعوت به صلاح و سداد کنند؛ و از اعمال خلاف شرع و خلاف مسیر نهضت بشدت جلوگیری نمایند و با بیانی رسا، مردم را ا ز هرج و مرج و خرابکاری باز دارند و حکم شارع مقدس را ابلاغ نمایند .
6 - اکنون که قوای انتظامی، از قبیل ارتش و ژاندارمری و شهربانی، ب ه ملت پیوسته اند بر عموم ملت لازم است که به هیچ وجه تعرض به آنان نکنند و آنان را چون برادر نگهداری کنند. و بر علمای اعلام است که مردم را ارشاد کنند که از قوای انتظامی، که تحت لوای حکومت اسلام ی آمده اند، حمایت نمایند. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
روح الله الموسوی الخمینی
57 / 11 / 23
انتصاب آقای حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر ناطق نوری به فرماندهی کمیته
بسمه تعالی
با تشکر از جناب حجت الاسلام آقای مهدوی که با همۀ توان د ر خدمت به اسلام کوشا هستند و با تأسف از استعفای ایشان، جنا ب حجت الاسلام آقای ناطق نوری را به سرپرستی کمیته های انقلا ب اسلامی در سراسر کشور ایران منصوب نمودم. امید است تمام افراد کمیته ها و حضرات روحانیون که در کمیته ها هستند با جناب ایشان همکاری و کمک نمایند. توفیق ایشان را در خدمت به اسلام و مسلمین خواهانم.
روح الله الموسوی الخمینی
61 / 5 / 17
انتصاب آقای حجت الاسلام و المسلمین سید علی اکبر محتشمی پور به فرماندهی کمیته
بسمه تعالی
با تشکر از خدمات جناب حجت الاسلام آقای ناطق نوری، جناب حجت الاسلام آقای محتشمی را به سرپرستی کمیته های انقلاب اسلامی در سراسر کشور منصوب نمودم. امید است با همکاری افرا د کمیته ها و حضرات روحانیون که در این نهاد هستند، موفق به خدمت به اسلام و مسلمین گردند.
روح الله الموسوی الخمینی
1364 / 8 / 21
انتصاب آقای حجت الاسلام و المسلمین سید سراج الدین موسوی به فرماندهی کمیته
بسم الله الرحمن الرحیم
فرزندان عزیزم، فرماندهان و مسئولین و اعضای دلاور کمیته ها ی انقلاب اسلامی سراسر کشور ایّدهم الله تعالی کمیته های انقلاب اسلامی، این نهاد انقلابی و برگزیده از متن مرد م مسلمان، که در روزهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی شکل گرفت و بعد از پیروزی بلافاصله هسته های مقاومت را در سراسر کشور تشکیل داد و حافظ اسلام و انقلاب گردید، مسلمانان را شاد و دشمنان اسلام و کشو ر را ذلیل کرد. اینجانب از زحمات اعضای دلیر و رشید پاسداران کمیته ها تشکر می کنم . از آنجا که خواسته اید نماینده ای در آن نهاد تعیین نمایم، جنا ب حجت الاسلام آقای سراج الدین موسوی ایّده الله تعالی فرمانده کل کمیتۀ انقلاب اسلامی، که از افراد با سابقه و سختی کشیدۀ قبل و بعد از انقلاب می باشد، را به نمایندگی از جانب خود در آن نهاد منصو ب می نمایم. توفیق ایشان و تمامی پاسداران شجاع کمیته های انقلا ب اسلامی را از خداوند متعال خواستارم.
روح الله الموسوی الخمینی
66 / 5 / 22
نهادی انقلابی و مردمی
تحولات و نیازهای ناشی از پیروزی انقلاب، مسئولان بلندپایه انقلاب از جمله رهبری، شورای انقلاب و دولت موقت را بر آن داشت که به منظور برآوردن نیازهای انقلاب و حفظ دستاوردهای آن به ایجاد نهادهای انقلابی اقدام نمایند. در این راستا یکسری نهادها با مسئولیت به ظاهر معین و با ماهیت انقلابی که برخاسته از متن جامعه و فعل و انفعالات درونی انقلاب بود، شکل گرفتند. این نهادها که هر کدام برای حل معضل و چالش خاصی پدید آمده بودند به دو دسته تقسیم میشوند. دسته اول نهادهایی بودند که نیاز به آن طولانی تشخیص داده شد همانند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، جهاد سازندگی، وزارت اطلاعات، کمیتهها و دادگاههای انقلاب و همچنین یکسری نهادهای دیگر که بعدها برخی تبدیل به وزارتخانه شدند. گروه دوم شامل سازمان هایی است که در رابطه با مسائل و مشکلات تحمیل شده بر انقلاب به وجود آمده و به منظور حل مقطعی این معضلات تبلور سازمانی یافته همانند بنیاد مهاجرین جنگ تحمیلی، سازمان بسیج اقتصادی، هیأتهای هفت نفرۀ تقسیم زمین… .
اگرچه وجود وظایف مشابه و مضاعف در یک مجموعه ومرتبط از نظر علم و اصول سازماندهی حکومتی قابل توجیه نمی باشد و ارگانهایی اجرایی هم عرض را به تقابل، تعارض، تعلل و کارشکنی در کار همدیگر وامی دارد و تهیه بودجه کشور را که فعالیتهای دولت را براساس طبقه بندی دستگاهی، حوزۀ عملیاتی و هزینه ها... مشخص مینماید به چالش وامی دارد و آثار سوء اجتماعی، اقتصادی، فنی و علمی... نیز به جای میگذارد لیکن بعد از انقلاب دلایلی، نیروهای انقلابی را به ایجاد چنین نهادهایی وادار کرد که مهمترین این دلایل را میتوان در عدم سرعت کافی دستگاههای موجود اداری برای حل مشکلات بعد از انقلاب و عدم اطمینان نیروهای انقلابی به دستگاههای موجود و خطر نفوذ مخالفین انقلاب در تصمیم سازیها و... ذکر کرد.
این سازمانها که هر کدام بنا به ضرورت و نیاز خاصی شکل گرفتند، بدین صورت بودند: 1ـ دادسراها و دادگاههای انقلاب؛ 2ـ کمیتههای انقلاب اسلامی؛ 3ـ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ 4ـ بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی؛ 5ـ بنیاد شهید انقلاب اسلامی؛ 6ـ بنیاد 15 خرداد؛ 7ـ ستاد بازسازی و نوسازی مناطق جنگ زده؛ 8ـ سازمان تبلیغات اسلامی؛ 9ـ شورای عالی انقلاب فرهنگی؛ 10ـ هیأتهای هفت نفره واگذاری زمین؛ 11ـ بنیاد علوی؛ 12ـ ستاد اقتصادی؛ 13ـ مؤسسه نهضت سوادآموزی؛ 14ـ جهاد سازندگی 15ـ مجمع امور صنفی؛ 16ـ دبیرخانۀ ائمه جمعه و جماعات و... .
با توجه به اهمیت و میزان تأثیرگذاری کمیتههای انقلاب اسلامی در تحولات انقلاب، روند تشکیل آن را مورد بررسی قرار میدهیم.
کمیتههای انقلاب اسلامی
کمیتهها قبل از پیروزی انقلاب شکل گرفتند به صورتی که در هر شهر و محله تعدادی از طرفداران شیفته انقلاب اسلامی اطراف روحانی محل جمع گردیده و با استفاده از اسلحه هایی را که از اسلحه خانهها به دست آورده تحرکاتی را علیه رژیم شاه شروع نمودند. عمید زنجانی یکی از اعضای روحانیت مبارز و چهرههای مؤثر در شکل دهی به کمیتهها در این مورد میگوید: کمیتهها قبل از انقلاب کار خود را شروع کرده و در اواخر سال 1357 خود به خود به یک تشکل رسمی تبدیل گردید یعنی رژیم در حال فروپاشی بود و مملکت صاحب نداشت بالاخره حرف، حرف امام بود ولی هنوز انقلاب به پیروزی نهایی نرسیده بود که کمیتههای موقت انقلاب تشکیل شد... .
شکلگیری هسته اولیه
مهمترین پایگاه کمیتههای انقلاب در ابتدا جنوب تهران بود و با استفاده از خیل عظیم طرفداران انقلاب در این بخش از پایتخت براحتی تعداد قابل ملاحظه ای نیروی مسلح مهیا گردید. عمید زنجانی در این مورد میگوید: بعد از آمدن امام به کشور که همه امور مخصوصاً در جنوب تهران به دست انقلابیون افتاده بود ما این تشکیلات یا نیمه تشکیلات را به یک مراکز مسلح تبدیل کردیم و دوستان سلاحهای زیادی را که از جاهای مختلف نظامی به دست میآوردند در یک مرکز جمع آوری کردند و بدین ترتیب کمیتۀ موقت انقلاب اسلامی در جنوب تهران شکل گرفت.
بزرگترین مشکل کمیتههای انقلاب در ابتدا آشنا نبودن به فنون نظامی بود زیرا اکثر افراد جمع آوری شده توان هدایت و یا اجرای جنگ نظامی حتی درگیریهای خیابانی که برحسب ضرورت و فوق العاده، نیازمند و با اهمیت بودند، نداشتند اما با برنامههای فشرده و با کمک افرادی که در نهادهای نظامی مخصوصاً ارتش عضویت داشتند تا حدودی جبران گردید. عمید زنجانی میگوید: ... ما به لحاظ مسائل نظامی تجربه ای نداشتیم لذا تعدادی از نظامیان متدین انقلابی را آوردیم اسلحهها را تحویل اینها دادیم و آموزش نظامی را به آنها محول کردیم بعد از آن افرادی را عضوگیری نمودیم سریعاً عضوگیری توسعه پیدا کرد و همه مسلح شدند در نتیجه قبل از عید 1358 یعنی در اسفند 1357 ما ده هزار نفر پاسدار به صورت رسمی با کارت داشتیم... .
قبل از سال 1358 یعنی در همان دو ماه آخر سال 1357 مسئولان ذی ربط موفق شدند تشکیلات نیم بند کمیتهها را به سازمانی مجهز و با سلسله مراتب معین و دارای قدرت کافی برای رسیدن به اهداف خاص تبدیل کنند که مهمترین هدف آن حفاظت از انقلاب اسلامی در برابر بازماندگان رژیم پهلوی و دیگر معاندان و مخالفان انقلاب بود. کمیته ده هزار نفری تهران از چنان تحرکی برخوردار بود که هر اقدام تحریک آمیز از جانب مخالفان را سریعاً سرکوب میکرد.
سازماندهی
مهمترین مشکل کمیتههای انقلاب، فقدان بستر قانونی آن بود. به صورتی که بسیاری از میانه روهای انقلاب حاکم بر دولت موقت و شورای انقلاب و همچنین گروههای متعدد سیاسی را به تحریک علیه آن واداشت. به طوری که از همان روزهای آغازین انقلاب، دولت موقت وعدۀ انحلال این کمیتهها را داد و آنها را به عنوان نهادی مزاحم برای اقدامات دولت معرفی کرد. در همین حال گروههای سیاسی همچون فداییان و مجاهدین که کمیتهها را مانع آزادی عمل خود میدانستند، نیز خواستار انحلال آنها بودند. اما این واقعیت مشهود بود که کمیتهها بتدریج از جایگاه پیش بینی شده خود در انقلاب فراتر رفته و در بسیاری از امور حکومتی که تحت کنترل دولت موقت و دیگر نهادهای قانونی بود، دخالت مینمود تا اینکه شورای انقلاب در آخرین روزهای سال 1357 آیین نامۀ تشکیل آنها را تنظیم و اعلام نمود. براساس این آیین نامه هدف از تشکیل کمیتهها تنها حفظ انتظامات کشور و تأیید دولت قانونی در جهت پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی ذکر شده بود. همچنین در ادامۀ این مطلب قید گردیده که ضروری است مردم و کمیتهها برنامههای خود را در این جهت تنظیم کنند که هیچ گونه اصطکاکی با برنامههای دولت قانونی پیش نیاید. در آیین نامۀ فوق به طور دقیق وظایف کمیتۀ مرکزی تهران که مرکز ثقل فعالیت بود به همراه کمیتههای شهرستان معین گردیده است. بر اساس آن از جمله وظایف کمیتۀ مرکزی عبارت بود از:
1ـ نظارت کامل در اجرای فرامین حضرت آیت اللّه العظمی امام خمینی؛
2ـ نظارت و ایجاد هماهنگی در کمیتههای مناطق تهران و شهرستانها؛
3ـ تشخیص صلاحیت و عزل و نصب مسئولین کمیتهها و تأسیس و انحلال کمیته ها؛
4ـ رسیدگی به شکایات واصله از کمیتههای مناطق و شهرستان و اشخاص و ارجاع آنها به مقامات صلاحیتدار؛
5ـ صدور احکام و دستورات جهت دستگیری مجرمین و افراد ضد انقلاب اسلامی در مواقع ضروری؛
6ـ تشکیل شوراها و صدور اعلامیهها به منظور آشنایی هرچه بیشتر افراد به وظایف شرعی و قانونی خود؛
7ـ ارتباط با مقامات مسئول دولتی، خاصه مقامات قضایی و انتظامی در جهت نزدیکی مساعی با مأموران دولتی؛
8ـ سعی و کوشش در تشریح وظایف کمیتهها به مقامات مسئول دولتی و تلاش در استقرار کامل و تسلط دولت موقت انقلاب اسلامی بر کلیۀ امور و انحلال کمیته ها.
همچنین در این آیین نامه از کمیتههای مناطق تهران و شهرستانها خواسته شده بود که:
کلاس درس برای مسئولان انتظامی تشکیل دهند و آنان را به وظایف شرعی و اخلاقی آشنا سازند. از وظایف اصلی هر کمیته به انتخاب افراد با ایمان، شایسته و متعهد به عنوان مسئول انتظامی و به طرد افراد بیایمان، فاسد و ضد انقلاب دست زنند و به مساعدت و همکاری با سازمانهای دولتی در فعالیتهای اجرایی تا تسلط و استقرار کامل نیروهای رسمی دولتی، حفظ انتظامات و امنیت منطقهها بخصوص اماکن عمومی و سازمانهای دولتی، مبارزه با فعالیتهای ضد انقلاب از هر گروه تحت هر نام و هر عنوان به وسیله افراد آگاه و متعهد و خنثی کردن توطئههای خرابکارانه آنان و با تشکیل مجامع عمومی به منظور ایراد سخنرانی جهت آگاهی دادن افراد منطقه به رسالتهای اصیل انقلاب اسلامی و آشنا ساختن به وظایف شرعی خود در این موقعیت حساس اقدام کنند. همچنین محافظت اموال مصادره شده یا اموالی که فاقد سرپرست میباشند تا تعیین تکلیف قطعی آنها از طرف مقامات صلاحیتدار، دستگیری مجرمین سیاسی یا جنایتکاران رژیم سابق و دستگیری متهمان جنایی از قبیل قاتل و سارق، متجاوز به نوامیس مردم و امثال اینها، رسیدگی به دعاوی حقوقی و اختلافات و نزاعها بین افراد به صورت اصلاح و کدخدامنشی و ارجاع به محاکم صالحه و جلوگیری از گرانفروشی، همکاری در حفظ بهداشت و نظافت شهر و همکاری با پلیس از جمله وظایف کمیتهها محسوب شده بود.
پالایش کمیتهها
فعالیت کمیتههای انقلاب بعد از به دست آوردن جایگاه قانونی مناسب، تا حدودی تعدیل گردید و مسئولان عالی رتبه کمیتهها نیز پذیرفتند که در پیکرۀ آن به عنوان یک نهاد خودجوش مردمی، بسیاری افراد غیر صالح و حتی ساواکی وجود دارد که در پناه کمیته سعی در اذیت و آزار مردم و رسیدن به مطامع سیاسی ـ اقتصادی خود را دارند. آیت اللّه مهدوی کنی، مسئول کمیته انقلاب اسلامی، در 16/2/58 دستورالعملی را صادر نمود که نماد آگاهی مسئولین از یکسری انحرافات و تصمیم راسخ آنان به حل این معضلات میباشد. بخشی از این دستورالعمل بدین شرح بود:
ما موظفیم کمیتهها را تصفیه کنیم و اکنون چنین اقداماتی را آغاز کرده ایم باید افرادی در کمیتهها بمانند که مورد تأیید و شناسایی کامل سرپرست کمیتهها قرار گرفته باشند. ایشان همچنین در مورد افراد خاطی که از کمیتهها اخراج میشوند گفتند که افرادی که از کمیتهها اخراج شده یا میشوند به گروهها و طیفهای مختلف سیاسی تعلق دارند. در بین آنها مأموران ساواک پلیس، مأموران شهربانی و افرادی که فاقد صلاحیت اخلاقی هستند وجود دارند.
به هر حال کمیتههای انقلاب به عنوان یک نهاد خودجوش مردمی که در شرایط دشوار دوران گذار قاطعانه از موجودیت انقلاب اسلامی در مقابل سختترین دشمنان آن دفاع کرده بود از قوتها و ضعفهایی برخوردار بود که ارزیابی آن نیازمند پژوهش مستقلی است. این کمیتهها در سالهای بعد نیز نقش مهمی در استقرار نظم و امنیت جامعه عهده دار شدند و در پایان جنگ با ادغام در شهربانی و نیروهای ژاندارمری که ساختار مشابه قبل از انقلاب را داشتند نهاد دیگری به نام نیروی انتظامی را تشکیل دادند.
سید علیاکبر میرلوحی: کمیتهها دشمن را مرعوب میکرد
ادغام ضروری و لازم بود/ گاهی موازی کاریهایی در زمینههای مختلف صورت میگرفت و همین امر موجب ناهماهنگی میشد/ نقطه قوت حضور کمیته در جنگ، در عملیات مرصاد بود
سید علی اکبر میرلوحی قائم مقام معاونت عملیات و فرمانده سابق کمیتههای انقلاب اسلامی در استانهای سیستان و بلوچستان و هرمزگان، اقدامات کمیتهها در مقابله با قاچاق مواد مخدر و حفظ امنیت مرزها را مورد توجه قرار داد و از ضرورت تاسیس کمیته انقلاب اسلامی و نقاط ضعف و قوت کمیتهها سخن به میان آورد.
بفرمایید که از چه سالی وارد کمیتة انقلاب اسلامی شدید و چه مسئولیتی را بر عهده داشتید؟
در ابتدا در کمیته انقلاب اسلامی انقلاب اسلامی اصفهان مشغول به کار شدم. در آنجا شورای مدیریت کمیته انقلاب اسلامیهای انقلاب تشکیل شد که بنده هم عضو شورای سه نفره بودم. پس از مدتی به تهران منتقل شدم و در بخش فرهنگی و اتاق خبر کمیته انقلاب اسلامی، مسئولیتی بر عهده گرفتم. پس از آن در سال 1366 به فرماندهی کمیتة انقلاب اسلامی استان هرمزگان و پس از آن در سال 1367 به فرماندهی کمیته انقلاب اسلامی انقلاب استان سیستان و بلوچستان منصوب شدم. همزمان فرماندهی قرارگاه تاکتیکی مقداد در شرق کشور و مسئولیت مبارزه با اشرار و مواد مخدر و ضدانقلاب را بر عهده داشتم. در انتهای سال 1369 به قائم مقامی معاونت اطلاعات عملیات کل در مرکز منصوب شدم. در واقع از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا سال 1370 در کمیته انقلاب اسلامی انقلاب اسلامی مسئولیتهای مختلفی را بر عهده داشتم تا اینکه این نهاد با نیروی انتظامی ادغام شد. پس از ادغام از نیروی انتظامی استعفا دادم. در طول این مدت فعالیت در کمیتة انقلاب اسلامی، در سپاه پاسداران هم حضور داشتم.
اساساً چه ضرورتی داشت که کمیتة انقلاب اسلامی تشکیل بشود و فرضاً اگر این نهاد تشکیل نمیشد، چه خللی در ادارة کشور و پیشبرد اهداف انقلاب پیش میآمد؟
ضرورت وجود کمیته انقلاب اسلامی به محض پیروزی انقلاب در 22 بهمن 1357 احساس شد؛ به همین خاطر در روز 23 بهمن 1357 طی حکمی از سوی حضرت امام، رسماً کار خود را آغاز کرد. در واقع اولین نهادی که رسماً تشکیل شد، کمیتة انقلاب اسلامی بود. چون مسئلة امنیت در کشور مطرح و مهم بود. ضرورت داشت تا از اموال بیتالمال و ادارات و اسناد و همة داراییهایی که متعلق به کشور بودند، حفاظت صورت بگیرد؛ بنابراین به دستور حضرت امام کمیته انقلاب اسلامی تشکیل شد.
بعدها کمیته انقلاب اسلامی اشکال مختلفی پیدا کرد، اما ابتدای کار، اولین حکمی که حضرت امام صادر فرمودند، حکم تشکیل و سازماندهی کمیتة انقلاب اسلامی بود. در ابتدا مرحوم آیتالله مهدویکنی از سوی حضرت امام ریاست کمیته انقلاب اسلامی را بر عهده گرفت. در سالهای بعد شخصیتهای دیگری ریاست کمیته را بر عهده گرفتند و به تدریج این سازمان ابعاد مختلفی پیدا کرد و مسئولیتهای متفاوتی را عهدهدار شد. رفته رفته اساسنامه و شرح وظایف قانونی پیدا کرد و مسئولیتهایش تعریف شد. نقش کمیته در ابتدای کار، اساسی بود. بسیاری از کسانی که بعدها به وزارت و موقعیتهای بالای دیگری رسیدند، از نیروهای کمیتة انقلاب اسلامی بودند. به نظرم میتوان اسم کمیتة انقلاب اسلامی را «ام الادارات جمهوری اسلامی» گذاشت. اغلب نیروهای کمیته، جوان و پُرنشاط بودند و طبیعی بود که برای نهادهای مختلف از همین نیروهای انقلابی و کارآمد استفاده کنند. البته همة نیروهای مستخدم ادارات در رژیم سابق، به جز تعداد کمی، جزو مردم بودند؛ اما به هر حال در فضای آن روزهای انقلاب ناامنی و بیاعتمادی در سطح کشور وجود داشت. به همین خاطر سعی میشد از نیروهای انقلابی که در کمیتهها فعال بودند، استفاده بشود. نیروهایی که امین اموال و پاسدار امنیت کشور بودند. این افراد خالصترین نیروهای انقلاب به شمار میآمدند و طبیعی بود وقتی اولین نهاد در جمهوری اسلامی تشکیل شد، بسیاری از نیروهای جوان و مخلص و شهادت طلب به عضویت آن دربیایند. نیروهایی که در مبارزات انقلابی شرکت داشتند و بسیاری از آنان زندانی رژیم سابق بودند. همة این نیروها به کمیته انقلاب اسلامی رفتند و خالصانه به کشور خدمت کردند. رفته رفته کمیتة انقلاب اسلامی سازمانیافتهتر شد و برای سازمانها و نهادهای تازه تأسیس نیرو میفرستاد. همانطور که عرض کردم، کمیته را میتوان مادر همة نهادهای انقلاب اسلامی نامید.
وظایف اصلی کمیته انقلاب اسلامی را ذکر کنید و بفرمایید در انجام وظایف خود چقدر موفق بود؟
کمیته در ابعاد مختلف فعالیت میکرد. در ابتدا کارکرد اصلی آن مبارزه با اشرار و قاچاقچیانِ مواد مخدر و ضد انقلاب بود. در کنار آن، حفظ امنیت شهرها و روستاها را بر عهده داشت. همة این وظایف زیر نظر کمیته بود. رفته رفته مسئولیتهای کمیته گسترش یافت؛ بهطوری که در شرح وظایف آن، نظارت بر اماکن، مبارزه با فحشا و منکرات، مبارزه با گروهکها و... ذکر شده بود. البته این وظایف را در کنار دیگر نهادهای ذیربط بر عهده داشت و بعدها بهعنوان همکاری با نهاد بسیج، همکاری با سپاه پاسداران، همکاری با نیروهای نظامی و... وظایف خود را پیش میبرد. آن زمان که هنوز ادغامی صورت نگرفته بود، همکاری با نیروهای ژاندارمری و شهربانی را بر عهده داشت. سوای بعضی از نارساییها و ناهماهنگها، اما واقعاً مسئولیت سنگینی بر دوش کمیته انقلاب اسلامی بود. در واقع ژاندارمری، شهربانی و کمیتة انقلاب اسلامی مأموریت مشترکی داشتند. ژاندارمری بیشتر در روستاها حضور داشت و شهربانی در شهرها و کمیتة انقلاب اسلامی در کنار اینها در ابعاد وسیعتری همکاری میکرد. البته کمیتة انقلاب اسلامی به خاطر انقلابی بودن شاخصتر بود. نیروهایی که در کمیته بودند، سابقة فعالیت در نیروهای نظامی نداشتند؛ به همین خاطر کمیته پدیدة شاخصی بود. همان موقع هم برای نهادهای مختلف شاخصتر بودن کمیته انقلاب اسلامی در کنار سایر نهادهای مشابه، امر پذیرفتهای بود. فعالیت کمیته انقلاب اسلامی در زمان ادغام با دو نهاد دیگر، به جایی رسید که محور ادغام واقع شد. بسیاری از فرماندهان جدید از میان نیروهای کمیته انتخاب شدند. دلدادگی نیروهای کمیته باعث شد که ادغام به خوبی انجام بگیرد؛ یعنی بدون هیچگونه تنشی. طبیعی بود وقتی سه نهاد با هم ادغام بشوند، اختلافی میان سران هر کدام پیش بیاید؛ اما شاهد این قضیه بودیم که در سال 1370 وقتی ژاندارمری و شهربانی و کمیته انقلاب اسلامی با هم ادغام شدند، هیچگونه تنشی و اختلافی میان نیروهای هر کدام صورت نگرفت و این سه نهاد به خوبی در هم حل شدند و نهاد جدیدی به نام نیروی انتظامی را تشکیل دادند که تا امروز دارد به وظایف خودش عمل میکند.
مسئولیت حضرتعالی در معاونت اطلاعات کمیته چه بود؟
البته من مدت زمان کمی در معاونت اطلاعات حضور داشتم. در ماههای پایانی سال 1369 قائم مقام معاونت اطلاعات بودم و طبیعی است که مسئولیت همة عملیاتی که کمیته انجام میداد بر عهدة این معاونت بود. ارتباط با استانها و تهیة دستورالعملهای اجرایی، نحوة کار، انجام عملیات، انتخاب و گزینش فرماندهان استانها و شهرستانها و... از جمله وظایف معاونت اطلاعات بود. معاونت اطلاعات در این زمینهها نقش اساسی داشت و طبیعی بود که ما هم در آن حوزه افراد را گزینش میکردیم و صلاحیتشان را تشخیص میدادیم. نوع ابزارآلات و سلاحها و تجهیزات را بر اساس ضرورتها و مأموریتها تهیه میکردیم و به بخشهای مختلف مربوطه میدادیم.
در دورة ریاست چه کسی در کمیته انقلاب اسلامی، این نهاد سازمانیافتهتر و منسجمتر عمل میکرد؟
کمیته نمایندهای از سوی حضرت امام داشت که در رأس امور بود. دو سال قبل از پایان کار کمیته، آقای سراجالدین موسوی این مسئولیت را بر عهده داشت. در آن موقع بخش ریاست کمیته و بخش نمایندگی رهبری یکی بود و این مسئله از چند جهت به کار کمیته خیلی کمک میکرد: یکی در باب بهکارگیری نیروها و شناخت ایشان از نیروهای انقلابی، دوم اینکه نمایندگی رهبری قوت و قدرت ایشان را در فرماندهی و ریاست کمیته بیشتر میکرد. پس از آن، بخش ریاست کمیته و بخش نمایندگی رهبری از هم تفکیک شد.
البته در این دوره هم به دلیل این که نیروها خلوص داشتند با هم همکاری میکردند و تأثیر چندانی در این دوگانگی اصلاً به وجود نیامد. بنابراین انتخاب افراد از بین افراد با صلاحیت و با سابقه و با جدیت انسانهای توانمند بر عهده معاونت اطلاعات بود. در آن موقع در انتخاب فرماندهان نقاط قوت میدیدم که افراد با صلابت و جدیت کارها را پیش میبردند و انصافاً در آن موقع مشکلی از این نظر به وجود نمیآمد.
ضرورت تأسیس دانشکدهای تحت نظر کمیتة انقلاب اسلامی چه بود؟
کمیته انقلاب اسلامی نگاه درازمدتی به فعالیتهای خود داشت و بر این باور بود که مسئله امنیت کشور را برای همیشه بر عهده دارد. بر همین اساس سعی میکرد ابزار لازم را در همین رابطه به وجود بیاورد. کمیته درصدد بود که از روشهای سنتی و از حالت غیر تخصصی خارج بشود و سعی میکرد علم روز را هم اضافه کند. در همین راستا دانشکدهای تأسیس و نیروهای بسیار خوبی را تربیت کرد. یکی از ویژگیهای بسیار خوب کمیته انقلاب اسلامی، به خصوص در سالهای پایانی فعالیتش این بود که سعی کرد نیروهای تحصیلکرده را جذب کند و در همین راستا به آموزش نیروها بپردازد. مسئولان کمیته درصدد ورود تخصص و تکنولوژی به مسئله امنیت کشور بودند. بر همین اساس دانشکدهای تأسیس کردند و نیروهای بسیار خوبی را جذب نمودند. البته این تشکیلات آموزشی بعدها به نهاد نیروی انتظامی منتقل شد. بخشی از نگاه آموزشی به مسئله نیروی نظامی و انتظامی به رویکرد کمیته انقلاب اسلامی در آن زمان برمیگردد. خوشحالم که نیروی انتظامی این کار را ادامه داد و به حمدالله نیروهای بسیار خوبی را تربیت کرد و همچنان فعالیتش در این زمینه ادامه دارد.
در شرح وظایف کمیته، حضور نیروها در جنگ ذکر شده یا خیر؟ آیا نیروهای کمیته از طرف خود کمیته و با همین عنوان، عازم جبههها میشدند یا بهصورت متفرقه و از طریق نهادهای دیگر اعزام میشدند؟
مسئولیت اصلی کمیته مبارزه با اشرار و قاچاقچیان مواد مخدر و ضد انقلاب و تأمین امنیت در کل کشور بود؛ اما از همان ابتدا جنگ تحمیلی آغاز شد. اگرچه کمیته در رابطه با جنگ مسئولیت مستقیمی بر عهده نداشت؛ اما چون نیروهای کمیته انقلابی و دلسوز بودند همگی بهنوعی سعی داشتند به عناوین مختلف در جنگ حضور داشته باشند. تا مدت زیادی نیروهای کمیته در نهادهای مختلفی مانند سپاه و سایر مراکز نظامی شرکت میکردند. تعداد زیادی از آنان شهید شدند. رفته رفته به این نتیجه رسیدند که بایستی این مسئله را ساماندهی بکنند و لشکری تشکیل بدهند و عملاً هم این اتفاق افتاد. در پایان جنگ وقتی آمار اعزام نیرو از کمیته به جبهههای جنگ را بررسی میکردیم با عدد بسیار بالایی رو به رو شدیم. بیشتر از 50 هزار نفر از نیروهای کمیته به جبهههای جنگ اعزام شدند. فقط تعداد شهدای کمیته بیش از هزار نفر هستند. تعداد زیادی از آنان مفقود شدند. نزدیک 5 هزار نفر از نیروهای کمیته جانباز شدند. همچنین تعدادی از آزادگان و کسانی که به دست نیروهای بعث عراق اسیر شدند از نیروهای کمیته انقلاب اسلامی بودند. اینها مسائل و اقداماتی است که بر اثر فعالیتهای کمیته انقلاب اسلامی و جهادی که این نهاد بر عهده گرفته بود، حاصل شد. طبیعی بود که نقش کمیته در جنگ و تأمین امنیت و در مبارزه با مواد مخدر و قاچاق نقش بیبدیل بود. کمیته در همه این زمینهها نقشِ مهمی را ایفا کرد. آن موقع فضای معنوی در کشور حاکم بود که شاید دیگر چنین فضایی و چنین جوی برای ما حاصل نشود.
کمیته انقلاب اسلامی بهگونهای فعالیت داشت که در دل همه ضد انقلاب و قاچاقچیان مواد مخدر ترس و وحشتی ایجاد کرده بود. من در آن زمان که مسئولیتی بر عهده داشتم، میدیدم که قاچاقچیان مواد مخدر چقدر از نیروهای کمیته وحشت داشتند. گاهی به عناوین مختلف میخواستند با ما صحبت و مذاکره کنند؛ اما میترسیدند؛ چون از برخورد قاطع کمیته انقلاب اسلامی وحشت داشتند. همه اینها حاصل آن جدیت و صلابت نیروهای کمیته انقلاب اسلامی بود که از ابتدای انقلاب در این زمینهها خالصانه و قاطعانه به کشور خدمت میکردند.
از نظر شما آیا ادغام کمیتة انقلاب اسلامی با دو نهاد دیگر نیروی انتظامی در سال 1370 کار درستی بود؟ اگر در این زمینه نقدی به تصمیمگیری مسئولان آن موقع دارید، بیان کنید.
آن موقع نگاه دیگری به این قضایا داشتیم و ادغام نهادهای نظامی را نمیپسندیدیم؛ اما امروزه تصور ما بر این است که این اقدام کار اساسی و مدبرانه از سوی مسئولان عالیرتبه نظام بود. گاهی موازی کاریهایی در زمینههای مختلف صورت میگرفت و همین امر موجب یکسری ناهماهنگیهایی میشد. البته که همه دلسوز بودند و قصد خدمت داشتند. هر کسی به نوبه خود تلاش کرد و این ادغام باید صورت میگرفت. با این حال معتقدم که کمیته انقلاب اسلامی در آن موقع صلابت بسیار خاصی داشت و دشمن را بسیار مرعوب میکرد. این مسئله در آن موقع بسیار مهم بود و نقش اساسی را در سرکوب دشمنان ایفا میکرد.
بنابراین نگاه ما در آن موقع به مسئله ادغام، منفی بود. هر چند امروزه وقتی مسئله را بررسی میکنیم، میبینیم که کار به جایی بود. البته معتقدیم بعضی از نیروهای کارآمد و شایسته کمیته انقلاب اسلامی پس از ادغام به کار گرفته نشدند و از آنان استفادة مناسب نشد؛ اما اصل ادغام مورد تأیید ما هست. ادغام کار الزامآوری بود و باید این کار صورت میگرفت. با این حال امکان داشت و میشد که معایب این کار کمتر باشد. اما اصل آن را نمیتوان کار کرد؛ لذا ادغام ضرورت داشت و لازم بود.
نقاط قوت و ضعف کمیتة انقلاب اسلامی در طول مدت دوازده سالة خدمتش را ذکر کنید.
در یک نگاه کلی برآیند کار را باید مثبت تلقی کرد. هر کاری محاسن و معایب خودش را دارد و کار کمیته انقلاب اسلامی از این قاعده مستثنا نیست. با این حال معتقدم محاسن آن خیلی بیشتر از معایب آن بود و خوب است که در یک فرصت و مجالی به معایب آن پرداخت و آن معایب را موشکافی و بررسی کرد. همانطور که عرض کردم محاسن کار کمیته انقلاب اسلامی بسیار بیشتر از معایب آن بوده است. معتقدم اگر ادغام صورت نمیگرفت، رفته رفته معایب آن بیشتر میشد؛ بنابراین ادغام و عملکرد کمیته در زمان خودش را تأیید میکنم؛ اما ادامه کار بهصورت متفرقه را تأیید نمیکنم. امروزه هم گرفتار این تخلف هستیم. به نظر من در برخی از نهادها باید ادغام صورت بگیرد. بسیاری از نیروهای موجود در کشور بهصورت متفرقه عمل میکنند و در این زمینه باید هماهنگیهای لازم صورت بگیرد و از موازی کاریها و تفرقه کاریها جلوگیری بشود. گاهی نیروها در جهت خلاف هم حرکت میکنند و این به ضرر انقلاب است. باید روزی برسد که همة اینها یکسان و یکنواخت بشوند. لذا این ادغام در نهادهای دیگر نظام هم باید صورت بگیرد. شاید از دید مقامات و مسئولین هنوز موقعیت آن فراهم نشده که برخی نهادها را با هم ادغام کنند. اما به نظرم همانطور که جهاد کشاورزی با جهاد سازندگی ادغام شد، چون به صلاح نظام بود، نظام جمهوری اسلامی نیاز به ادغام نهادهای دیگر هم دارد. انشاءالله در فرصتهای آتی و در شرایطی که اقتضا کند، این امر صورت بگیرد.
نقطه قوت حضور کمیته در جنگ، در عملیات مرصاد بود. وقتی منافقین به کمک حزب بعث عراق وارد خاک ایران شدند، رزمندگان ایرانی، به خصوص نیروهای کمیته انقلاب اسلامی به میدان آمدند و طی عملیاتی آنها را شکست دادند. نقش کمیته در عملیات مرصاد، نقش بیبدیلی بود. نیروهای کمیته انگیزه قوی برای مقابله با منافقین داشتند و دیگر اینکه شناخت کافی از گروهکهای ضدانقلاب به خصوص منافقین در طول آن سالیان دست پیدا کردند. اغلب بچههای کمیته، نیروهای مجاهدین را میشناختند و با کم و کیف عملیات آنها آشنا بودند. نیروهای کمیته همیشه بسیج و آماده بودند. به محض اینکه عملیات مرصاد آغاز شد، کمیتههای انقلاب اسلامی همة استانها بسیج شدند. همة فرماندهان با همة امکاناتشان وارد میدان شدند. من در آن موقع در شرق کشور بودم و نیروها را برای علمیات بسیج میکردم. در صورتی که شرایط کشور در داخل ملتهب بود و ما در شرق کشور درگیر مسائل دیگری بودیم. با این حال همة نیروها در هر استانی، احساس کردند که الان ضرورت جای دیگری است و باید وارد میدان بشوند. وقتی همگی وارد میدان شدند، منافقین شکست سختی خوردند. آن پیروزی بزرگ که ناامیدی بزرگی برای منافقین و ارتش بعث عراق به وجود آورد، مقدمهای برای پیروزیهای بعدی شد. دشمن خیال میکرد با این عملیات تهران را هم تصرف میکند! رزمندگان ایرانی و در رأس آنها نیروهای کمیته پاسخ سختی به توهمات دشمن دادند. کمیته در آن عملیات موفقتر از سایرین عمل کرد. همة مسئولان هم اذعان کردند که نقش نیروهای کمیته در جنگ و در آن عملیات تاریخی و غیرقابل انکار است.
چرا کمیته به حفظ امنیت مرزهای کشور توجه داشت؟
از همان ابتدای پیروزی انقلاب، مرزهای کشور از آن جهت که نقاط آسیبپذیر نظاماند، مورد توجه دشمنان بود. به همین دلیل از همان ابتدا کمیته در مرزها فعال شدند؛ به خصوص در شرق و تا حدودی در شمال غرب کشور نقش کمیتهها بیبدیل بود. بستن تنگهها، بستن مرز، استقرار نیروها، ساختن پاسگاههای متعدد در مرز و... از جمله کارهای اساسی کمیته در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی بود. کارهای مهندسی، عملیاتی، فنی و راهسازی هم بر عهدة کمیته بود. بسیاری از بخشهای مرزی کشور حفاظت آنچنانی نداشت. تنگهها محل تاخت و تاز دشمنان و نیروهای ضدانقلاب و اشرار و قاچاقچیان مواد مخدر بود که همة اینها را کمیته با داشتن امکانات محدود توانست ببندد. با سعی و تلاش و چنگ و دندان، از مرزها حفاظت و حراست کرد و این بزرگترین موفقیتی بود که کمیتهها در این بخش داشتند. هزاران تن مواد مخدر و هزاران سلاح گرم توسط نیروهای کمیته کشف شد. نیروهای کمیته از نفوذ نیروهای دشمن جلوگیری کردند و البته اینها ساده به دست نیامد. کمیته شهدای زیادی تقدیم انقلاب و اسلام کرد. در مرزهای کشور این اتفاقات صورت گرفت؛ در حالی که کشورهای همسایة ما نه انگیزة کافی داشتند و نه امکانات. به همین خاطر مرزهای خودشان را به روی قاچاقچیان مواد مخدر رها کرده بودند. همة مرزها را باید خود ما حراست میکردیم. تقریباً هیچگونه هماهنگی مرزی بین ما و کشورهای همسایه صورت نمیگرفت. همة اینها به تدریج ایجاد شد و رفته رفته ما بر مرزها مسلط شدیم. امروزه میبینیم که جمهوری اسلامی در مرزهای خودش تسلط کاملی دارد.
در آن موقع رعب و وحشتی از کمیته در دل دشمنان وجود داشت. هر جا سایة کمیته را میدیدند، آنجا ظاهر نمیشدند و فرار میکردند. از مقابله با کمیته هراس زیادی داشتند. کمیته بودجههای زیادی در این رابطه و برای انسداد مرزها و به کارگیری نیروها جذب کرد.
توسط کمیتة انقلاب اسلامی صدها کیلومتر راه و جاده با کمترین بودجه و امکانات ساخته شد.
موضع حضرت امام نسبت به عملکرد کمیته و تداوم فعالیت آن چه بود؟
نگاه حضرت امام از همان روز اول پیروزی انقلاب اسلامی مشخص بود؛ چون خود ایشان دستور تشکیل کمیته را دادند. این نگاه هم ادامه داشت و تأثیر کمیته در حفظ امنیت مرزها و مسائل داخلی کشور، موجب شده بود که علاقة امام به کمیته بیشتر بشود. بهطوری که نزدیکترین فرد به خودشان، یعنی جناب آقای سید سراجالدین موسوی را به نمایندگی رهبری و فرماندهی کل کمیتة انقلاب اسلامی منصوب کردند. نقش ایشان در کمیته هم واقعاً بیبدیل بود. نزدیک بودن فرماندة کل کمیته به امام و عنایتی که امام به کمیتهها بیش از پیش پیدا کردند، برای ما بسیار حائز اهمیت بوده است. ما احساس کردیم که علاوه بر اینکه نهاد انقلابی هستیم، قرابتی بیش از پیش هم با حضرت امام پیدا کردیم. هر وقت میخواستیم به ملاقات حضرت امام برویم، حاج آقای سراجالدین موسوی این هماهنگی را انجام میداد. هر وقت مشکلی میان کمیته انقلاب با سایر نهادها پیش میآمد، نگاه حضرت امام، نگاه پدرانه و حمایتگرانه بود و حقیقتاً با رهنمودهای ایشان مشکلات ما حل میشد. این افتخار ما بود که حضرت امام حفاظت و حراست و حمایت میکرد از بچههای کمیته؛ و به همین میزان بچههای کمیته خودشان را فرزندان امام میدانستند.
کمیتة انقلاب اسلامی برای مقابله و مبارزه با قاچاق مواد مخدر چه اقداماتی انجام داد؟
مسئلة مواد مخدر ابعاد مختلفی دارد: یکی از ابعاد آن جهانی است و نقش قدرتها و مراکز مالی و مافیایی در سطح بینالمللی در آن پُررنگ میباشد. به هر حال قاچاقچیان با این قدرتها ارتباط دارند. بُعد دوم موقعیت جغرافیایی کشور ما است. ایران با برخی از کشورهای آلوده به مواد مخدر، مثل افغانستان از نظر جغرافیایی همجوار است. بُعد سوم ترانزیت مواد مخدر است که از کشور ما به کشورهای همجوار از راه آبی یا زمینی منتقل میشود. در این میان و در نقل و انتقالات آلودگیهایی برای مردم خود ما ایجاد میکند. متأسفانه آمار بسیار وحشتناکی از تعداد معتادان و میزان مبادلة مواد مخدرِ، اعم از صنعتی و غیرصنعتی، در کشور وجود دارد. در حال حاضر هم ما با این پدیده مواجه هستیم. در ابتدای انقلاب مسئولیت مقابله و مبارزه با مواد مخدر بر عهدة کمیتة انقلاب بود. اگر نهادهای دیگر در این زمینه فعالیت داشتند، فعالیتشان جانبی بود و محور اصلی مبارزه با مواد مخدر، با کمیتة انقلاب اسلامی بود. البته نیروها و نهادهای دیگر خدماتی در این زمینه داشتند؛ از جمله ژاندارمری، شهربانی، سپاه پاسداران و حتی نیروهای بسیج که هر کدام به نوبة خود برای مبارزه با توزیع مواد مخدر در کشور با کمیته انقلاب اسلامی انقلاب اسلامی همکاری و هماهنگیهای لازم را به عمل میآوردند؛ با این حال محور اصلی مبارزه با مواد مخدر کمیته انقلاب اسلامیهای انقلاب بود. در این زمینه با شرایط آن زمان کمیته انقلاب اسلامی تا حد زیادی موفق بود. اگر امروزه بخواهیم قضاوت کنیم شاید به این نتیجه برسیم که برخی از تصمیمگیریها و عملکردها در آن دوره چندان درست نبود؛ اما نیروهای کمیتة انقلاب اسلامی مخلصانه، داوطلبانه و شهادت طلبانه پیگیر بودند و نقش اساسی در مبارزه با مواد مخدر در کشور داشتند. خوف و ترسی که در دل قاچاقچیان و مافیای مواد مخدر از کمیته انقلاب اسلامیها وجود داشت، بیش از سایر نیروهای جانبی و حاشیهای بود و این میتوانست یکی از نقاط قوت کمیته انقلاب اسلامیهای انقلاب اسلامی باشد که در این راستا کمیته انقلاب اسلامیها انصافاً موفق بودند.
بعد از ادغام کمیته انقلاب اسلامی انقلاب اسلامی با شهربانی و ژاندارمری، نهاد دیگری با نام نیروی انتظامی تشکیل شد که فعالیتهای این نهاد در زمینة مبارزه با مواد مخدر در کشور، غیرقابل انکار و قابل اعتنا و قابل احترام است. نیروهای زیادی در این راه شهید شدند. امروزه نیروی انتظامی در حال مبارزه با مواد مخدر است؛ اما با روشهای جدید. انصافاً باید از نیروی انتظامی هم تشکر کرد. اغلب نیروهای نیروی انتظامی، همان نیروهای کمیتة انقلاب اسلامی هستند. بسیاری از آنها بازنشسته شدند. میتوان گفت که نیروهای انتظامی بقایا و ترکیبی از همان نیروهای کمیتة انقلاب اسلامی هستند.
در پایان اگر نکتة خاصی در بارة کمیتة انقلاب اسلامی و نقش آن در حفظ انقلاب باقی مانده، آن را بهعنوان حُسن ختام گفتوگو بیان کنید.
به نظر من کمیتة انقلاب اسلامی مادر همة نهادهای جمهوری اسلامی ایران بود. حتی نخستوزیر کشور، جزو نیروهای کمیته بود. وزیر صنایع کشور جزو نیروهای کمیته بود. اغلب نیروهای کمیته بعدها به نهادهای مختلف نظام رفتند و مشغول خدمت شدند. اگر بخواهیم احصاء کنیم، تعداد زیادی از سازمانها و نهادها، نیروهای قاطع و مؤثر خودشان را از دل کمیته انقلاب اسلامی انقلاب اسلامی دریافت کردند.
محمدرضا جورکش: کمیته برای حفظ و تداوم انقلاب شکل گرفت
سرتیپ پاسدار محمدرضا جورکش مدرس دانشگاه و از فرماندهان سابق کمیتههای انقلاب اسلامی، اهم وظائف و خدمات کمیتهها را تشریح کرد و به اهداف دانشکده کمیته و دلیل ادغام کمیتهها و تشکیل نیروهای انتظامی اشاره کرد.
در ابتدا خودتان را معرفی کنید و از سوابق و مسئولیتهایتان در انقلاب برای ما بگویید.
بنده محمدرضا جورکش، سرتیپ پاسدار، بازنشسته، جانباز جنگ تحمیلی، از پیشکسوتان و فرماندهان سپاه، مدرس دانشگاه علوم انتظامی و دارای مدرک دکتری علوم سیاسی هستم. از سال 1357 به عضویت کمیتة انقلاب اسلامی درآمدم و بیشترین سوابق و فعالیتهایم در دوران دوازده سالة کمیتة انقلاب اسلامی، در جبهه جنگ بود. حدوداً صد و بیست بار سابقة حضور در جبهة جنگ و مناطق عملیاتی دارم. مدتی هم بهعنوان فرماندة کمیتة استان آذربایجان غربی فعالیت میکردم. همچنین مدتی فرماندة کمیتة شرق تهران و چند صباحی هم نمایندة کمیتة انقلاب اسلامی در کلانتری شهرری و نارمک بودم.
از چه زمانی و چگونه به کمیته انقلاب پیوستید؟
در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی عضو سازمان فجر اسلام بودم. بعد از اقدامات تروریستی گروهک فرقان، این نیاز احساس شد که شخصیتهای عالی رتبة کشور محافظ داشته باشند. در آن موقع سپاه هنوز تشکیل نشده بود. کمیتة انقلاب اسلامی هم هنوز سازمانیافته نبود. بنده از طریق سازمان فجر اسلام بهعنوان سرتیم حفاظت از شهید بزرگوار دکتر بهشتی مشغول انجام وظیفه بودم. مدتی مسئولیت سرتیم حافظت از ایشان را بر عهده داشتم. وقتی دولت بازرگان بعد از تسخیر لانة جاسوسی استعفا داد، امور نخستوزیری به شورای انقلاب محول شد و دکتر بهشتی دبیر آن شورا بود. من هم از بخش حفاظت به دبیرخانة شورای انقلاب منتقل شدم و انجام وظیفه میکردم. قبل از محاصرة سنندج توسط احزاب دموکرات و کومله از طرف دکتر بهشتی به سنندج عازم شدم. از من خواست که به آنجا بروم و برای تأمین معیشت مردم فروشگاههای زنجیرهای را در اختیار مردم قرار بدهم. با محاصره و شروع جنگ کردستان، این طرح که خیلی بهجا و نشان از درایت و ذکاوت دکتر بهشتی بود، موفق به انجام و اجرا نشد؛ لذا به تهران برگشتم. در اواخر سال 1358 از طرف دکتر بهشتی مأموریت پیدا کردم که به کمیته بروم و اطلاعات لازم را از وضعیت کمیته و سازماندهی و انسجام آن کسب کنم و خدمت ایشان ارائه بدهم تا تدبیر و تمهید کند و سازمان کمیته به نحو درست شکل بگیرد. مأموریتم به درازا کشید تا اینکه به جبهه رفتم تا پایان جنگ در جبههها حضور داشتم. بعد از عملیات مرصاد بهعنوان فرماندة کمیتة استان آذربایجان غربی مشغول کار شدم تا اینکه در سال 1370 ادغام نیروهای انتظامی رقم خورد.
اساساً چه ضرورتی داشت که کمیتة انقلاب اسلامی تشکیل شود؟
طبیعی است که بعد از انقلابی در هر کشوری بههمریختگی سیاسی، نظامی و اجتماعی به وجود میآید. اگر چه پیروزی انقلاب اسلامی ایران کمترین بههمریختگی را به همراه داشت، اما به هر حال حکومت شاهنشاهی فرو ریخته و ارتش انسجام خودش را از دست داده و پلیس منفعل شده بود؛ ادارات هم به تعطیلی کشیده شده بودند. با این حال اغلب مردم انتظار داشتند که این اوضاع تداوم نداشته باشد تا به زندگی و معیشت خودشان رسیدگی کنند. به همین خاطر سازمان و تشکیلاتی لازم بود که نیازهای روزمرة مردم را پاسخ بدهد و امور را سازماندهی کند. بر همین اساس کمیتة انقلاب اسلامی بهعنوان ضرورت اجتنابناپذیر برای ادارة کشور در حین پیروزی و در حین انقلاب و همچنین بعد از پیروزی انقلاب برای تداوم و حفظ انقلاب شکل گرفت. طبیعی بود ما یک دورة انتقال قدرت و تحول انقلابی داشتیم که از مدتها قبل، یعنی از بهمن ماه شکل گرفته و اوج آن در 12 و 22 بهمن 1357 بود. کمیتهای برای استقبال از حضرت امام در 12 بهمن شکل گرفته بود. همین کمیته بعدها تبدیل شد به کمیتة انقلاب اسلامی که اعضای آن در مساجد مستقر شدند و امور مردم را در دست گرفتند. تا اینکه دولت موقت معرفی شد. بعد از آن هم نیروهای کمیته بهصورت داوطلب و خودجوش در همة امور سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... برای ساماندهی و رفع نیازهای مردم و حفاظت و امنیت از انقلاب اسلامی در کل کشور بسیج شدند. این کمیته سالها به فعالیت خودش ادامه داد. تلقی این بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی که دولت قانونی مستقر میشود، همة ادارههای کشور سر جای خودشان قرار بگیرند و مأموریت کمیته انقلاب اسلامی هم پایان میپذیرد. به همین خاطر به آن کمیتة موقت میگفتند؛ چون بر اساس ضرورت شکل گرفته بود. تصور عموم این بود که پس از مدت زمانی ضرورت آن به ادارهها و نهادهای قانونی طبق قانون اساسی محول میشود.
قانون موقتی تحت عنوان قانون انقلاب اسلامی تصویب شد و در 23 بهمن 1357 بهعنوان اولین نهاد خودجوش مردم رسماً فعالیت خود را آغاز کرد. بعدها بهعنوان مادر نهادهای انقلابی شناخته شد. پس از سالها فعالیت در امور مختلف کشور، سرانجام در سال 1370 با نیروهای نظامی دیگر ادغام شد.
کمیته قبل از پیروزی انقلاب تشکیل شد یا بعد از آن؟
قبل از تشریف فرمایی حضرت امام، هستة اولیة کمیتة انقلاب اسلامی، تحت عنوان کمیتة استقبال از حضرت امام شکل گرفت. در آن زمان رژیم طاغوت نگرانیهای شدیدی از ورود حضرت امام به کشور ایجاد کرده بود. همگان نگران جان حضرت امام بودند و همین نگرانی عمومی باعث شد که اولین هستة کمیته بهعنوان کمیتة استقبال از حضرت امام شکل بگیرد که مهمترین مسئولیت آن حفاظت از جان امام و ایجاد امنیت برای ورود ایشان به کشور بود.
وظیفة اصلی کمیته بعد از پیروزی انقلاب چه بود و چقدر در انجام وظایف خود موفق عمل کرد؟
یکی از وظایف و مسائل اصلی نقش کمیتة انقلاب اسلامی، حفظ و تداوم انقلاب اسلامی بود. به هر حال گروهکهای تجزیهطلب و ضدانقلاب در کشور فعال بودند. اوضاع بههمریختة کشور، یک انسجام و هوشیاری میطلبید که بتواند همة اینها را کنترل کند و با همة ناامنیها مقابله کند و بتواند مردم را برای رسیدن به آرامش و تأمین نیازهایشان حمایت و هدایت نماید. کنترل پمپبنزینها، کنترل کارخانههای تولیدی، ترافیک، دادگستری و دادگاهها، تعزیرات و کنترل گرانفروشی و دیگری اموری که به طریقی به اجتماع مربوط است، در سالهای اول پیروزی انقلاب اسلامی بر عهدة کمیتة انقلاب اسلامی بود. همچنین مبارزه با قاچاق کالا، مبارزه با قاچاق مواد مخدر، مبارزه با تجزیهطلبان در کردستان و خوزستان و ... از جمله وظایف کمیتة انقلاب اسلامی بود که به نحو شایسته و با کمترین هزینة تحمیلی به دولت، توسط کمیته صورت میگرفت.
این وظایفی که برای کمیته ذکر کردید، قانونی بودند؟ یعنی نهاد قانونگذار این شرح وظایف را برای کمیته انقلاب اسلامی به تصویب رسانده بود؟
بعد از استقرار امنیت و انسجام در کشور و سپری شدن دو سال از پیروزی انقلاب اسلامی، میطلبید که کمیتة انقلاب اسلامی در یک چارچوب مشخصی و قانونی در کشور انجام وظیفه کند. بر همین اساس قانون تشکیل کمیتة انقلاب اسلامی تدوین شد. مسئلة قاچاق مواد مخدر هم یکی از معضلات اصلی کشور بود که سلامت جوانان و خانوادههای ما را تهدید میکرد و این تهدید، جدی و پیامدش طلاق، و فروپاشی خانوادهها و از کار افتادن نیروی جوان و فساد در سطح کشور بود. از این رو مسئلة قاچاق مواد مخدر تهدید عمده تلقی شد. تا قبل از آن مبارزه با قاچاق مواد مخدر بر عهدة شهربانی و ژاندارمری بود؛ اما با کارآمدی نیروهای کمیتة انقلاب اسلامی، این وظیفه به کمیته محول شد. یکی از مسئولیتهای اصلی و مؤثر کمیتة انقلاب اسلامی مبارزه با قاچاق مواد مخدر بود که با تجهیز و تکمیل و استقرار یگانهای مختلف، به خصوص در شرق کشور (سیستان و بلوچستان) و جنوب خراسان و کرمان این مسئولیت را بر عهده گرفت و توانست با نتایج بسیار قابل قبولی در سالهای اول انقلاب با این پدیدة شوم مبارزه کند و کارایی خود را در این زمینه به اثبات برساند. در اساسنامه و شرح وظایف کمیتة انقلاب اسلامی، مبارزه با قاچاق مواد مخدر، بهعنوان مسئولیت اصلی تعریف شده است.
به غیر از مبارزه با قاچاق مواد مخدر، مهمترین اقدامات کمیته در سالهای اول پس از پیروزی انقلاب چه بود؟
از روزهای اول پس از پیروزی، کمیتة انقلاب اسلامی تحت لوای ساختار یک دولت در همة زمینهها و مسائل باید ورود میکرد و این مسئله ناگزیر بود. تا زمانی که دولت موقت تشکیل شد، کمیته بهعنوان دولت در همة زمینهها نقش ایفا میکرد و حتی در نهادهای نیروهای مسلح، شهربانی، ژاندارمری، ادارة کار، وزارت صنعت، وزارت تعاون، شهرداری و... فعالیت داشت و به خاطر خدمترسانی با اقبال خوبی از سوی مردم مواجه شد. رفته رفته وقتی نهادهای قانونی در کشور مستقر شدند، مسئولیت کمیته هم کمتر شد و مسئولیتهای مختلف کمیته به دستگاههای مسئول محول شد و کمیته در قالب نهاد نظامی تا سال 1370 باقی ماند. نیروهای کمیته در طول دوران دفاع مقدس به منطقه جنگ اعزام میشدند. برخی از نیروهای کمیته شهید و برخی دیگر هم جانباز شدند. از این رو میزان عملکرد و عظمت کمیته برای انقلاب و نقشی که در حفظ و تداوم انقلاب داشت، کاملاً مشخص و مطلوب است و وظایف خودش را به نحو احسن انجام داده است. جا دارد که از این نهاد انقلابی که نیروهایش با اخلاص کامل به انقلاب خدمت میکردند، به عظمت یاد کنیم.
البته هر نهادی علاوه بر نقاط قوت، نقاط ضعف هم دارد. در آن موقع به خاطر هجوم داوطلبانة مردم برای حضور در کمیته انقلاب اسلامی، ممکن بود که بعضی افراد باطل و خطاکار هم در بدنة کمیته نفوذ کنند. بیشتر ضعفهای کمیتة انقلاب اسلامی هم از همین ناحیه بود. بنده در همان زمان به دستور شهید بهشتی مأموریت پیدا کردم تا همین نارساییها و کمبودها و معضلات کمیته را شناسایی کنم و افراد ناصالح را از کمیته جداسازی نمایم و سازماندهی جدیدی شکل بدهم. کمیتة انقلاب اسلامی به نوبة خودش از زمان تأسیس تا پایان مأموریتش بیشتر از وظایف خودش بهعنوان دولت در جمهوری اسلامی انجام وظیفه کرد.
هدف از تأسیس دانشکدهای زیر نظر کمیتة انقلاب اسلامی چه بود و سرانجام آن چه شد؟
وقتی نیروهای کمیته انقلاب اسلامی شکل سازمان یافتهتری به خود گرفتند، ضعف نظام آموزشی آن احساس شد. به همین خاطر با استقرار یگانهای آموزشی به این کار اهتمام ورزیده شد و در نهایت با آسیبی که تشخیص داده شد، کمیتة انقلاب اسلامی برای تأسیس دانشکدة نظامی تا مقطع کاردانی از وزارت علوم مجوز گرفت. این دانشکده از میان نیروهای داوطلب و نیروهای مستخدم در کمیته افرادی را جذب میکرد. افراد به منظور تحصیل علوم نظامی در دانشکده ثبتنام میکردند تا وارد سیستم نظامی بشوند و مأموریتها را به نحو شایستهای انجام بدهند. این دانشکده بعدها و در سالهای پایانیِ مأموریت کمیتة انقلاب اسلامی، از وزارت علوم مجوز تحصیل تا سطح کارشناسی را گرفت. در سال 1370 سه نهاد شهربانی، ژاندارمری و کمیتة انقلاب اسلامی باهم ادغام شدند و نهاد جدیدی با عنوان نیروی انتظامی شکل گرفت. دانشکده هم با عنوان دانشگاه علوم انتظامی امین، زیر نظر این نهاد به فعالیت خودش ادامه داد.
حضرتعالی با ادغام کمیتة انقلاب اسلامی با ژاندارمری و شهربانی موافق بودید یا مخالف؟ علتش را هم توضیح بدهید.
یکی از مسائل و مصائبی که باعث شد امروز کشور و انقلاب با تحلیل ارزشها مواجه بشود، خالی کردن ماهیت ارزشی و انقلابی نهادها بود. ما همان موقع ضمن احترام به همة نهادهای نظام جمهوری اسلامی، با ادغام کمیتة انقلاب اسلامی مخالف بودیم و این کار را به مصلحت نظام و ارزشهای انقلاب نمیدانستیم. در همان سال در مخالفت با ادغام نیروهای انتظامی مقالهای نوشتم که نسبتاً تند بود. به هر حال ما انقلابی بودیم و در جنگ هم حضور داشتیم؛ به همین خاطر نمیتوانستیم نسبت به این کار بیتفاوت باشیم. ما میدانستیم که این سه نهاد نمیتوانند با هم تطابق داشته باشند. همان موقع به من گفتند که قلمت تند است و آن را به نام کمیته ننویس و به نام خودت بنویس. مقاله را به نام خودم نوشتم.
تنها لایحهای که فقط با یک اختلاف بین موافقین و مخالفین در طول این سالیان به تصویب رسید، لایحه ادغام نیروهای انتظامی است. این لایحه با اختلاف یک رأی بیشتر از رأی مخالفین در مجلس تصویب شد. این لایحه باعث شد که یک ابهت و اقتدار از نظام جمهوری اسلامی کم بشود. امروزه تمام سیاستمداران و دستاندرکارانی که مسئلة ادغام نیروهای انتظامی را دنبال میکردند، نتیجه گرفتند که کار درستی انجام ندادند.
وقتی که مقالة مخالفت با ادغام نیروهای انتظامی را مینوشتم، پاراگرافی را روی صفحة دوم و پشت جلد آن اضافه کردم. حضرت امام عنایت و اعتماد خاصی به کمیتة انقلاب اسلامی داشتند. عموماً حضرت امام همراه با همة نهادهای انقلاب بود. ایشان یکبار فرموده بودند: «غلط میکند کسی که میگوید کمیته نباشد؛ غلط میکند کسی که میگوید دادگاه انقلابی نباشد؛ غلط میکند کسی که میگوید جهاد نباشد؛ غلط میکند کسی که میگوید سپاه نباشد و...» نقل قول حضرت امام را در یک پاراگراف از مقالهام ذکر کردم. وقتی فرماندة کمیته به من گفت که قلمت تند است و این مقاله را به نام خودت بنویس و نه به نام کمیته، مجبور شدم جلد مقاله را که مثل بولتن بود، عوض کنم. آن موقع رئیس کمیتة استان آذربایجان غربی بودم. در آنجا به یکی از معاونینم گفتم که پشت جلد را عوض کند. او یادش رفت که این جمله را به نقل از امام در گیومه بگذارد. وقتی آقای عبدالله نوری در وزارت کشور مسئولیت ادغام نیروهای انتظامی را بر عهده داشت، مرا به دفتر خودش خواست. من گمان کردم که برای فرماندهی نیروی انتظامی آذربایجان غربی برگزیده شدم؛ چون تمام شرایط و شاخصهای آن را داشتم. وقتی وارد وزارت کشور شدم، تیمسار سیف الهی، مسئول حفاظت اطلاعات، مرا دید و گفت: «تو چه کار کردی؟ آقای نوری خیلی از دستت ناراحت است.» وقتی وارد دفتر آقای عبدالله نوری شدم، با عصبانیت به من گفت: «تو خودت غلط کردی...» گفتم: «آقای نوری، چه شده؟» بولتن را نشانم داد و گفت: «اینها چه بود که نوشتی؟ چرا نوشتی غلط میکند کسی که میگوید کمیته نباشد؟!» به ایشان گفتم: «حضرت آقای نوری، اینها سخنان من نیست، اینها فرمایشهای امام است.» گفت: «از کجا آوردی؟» آن موقع اینترنت نبود تا بتوان راحت فرمایشهای امام را پیدا کرد. با استعلام و پیدا کردن صحیفة نور برای آقای نوری ثابت شد که اینها فرمایشهای حضرت امام است. عصبانیت ایشان هم نسبت به بندة حقیر کاسته شد.
از فرمایشهای حضرت امام مراتب علاقة ایشان به کمیتة انقلاب اسلامی مشخص میشود. نیروهای کمیته عاشقانی بودند که بدون توقع و چشمداشتی ایثار میکردند.
در پایان اگر نکتة خاصی دربارة کمیتة انقلاب اسلامی باقی مانده و ضرورت دارد که گفته بشود، آن را بهعنوان حسن ختام گفتوگو بیان بفرمایید.
در پایان مایلم این نکته را عرض کنم که انسان هر چیزی را که به دست میآورد باید ارزش و قدر آن را بداند. شاید اموری که بعدها به دست انسان میرسد، نتوانند ماهیت و قابلیت چیزهای اولیه را داشته باشند. جای کمیتة انقلاب اسلامی در نظام با این همه توطئههای موجود در داخل و خارج از کشور واقعاً خالی است و امیدواریم مسئولین به این نتیجه برسند که کشور به ساختار انقلابی درون شهری، منضبط و منسجمی نیاز دارد تا از ارزشهای انقلاب اسلامی حفاظت کند. به هر صورت حق کمیتهها در طول انقلاب ضایع شد و قدرشان شناخته نشد و بر اساس ماهیتهای مادی، یک اسطورة معنوی را بههم زدند. اگرچه امروزه خیلیها از این کار صورت گرفته پیشمان هستند؛ اما پیشمانی دیگری سودی ندارد. امیدواریم اجر همة پاسداران کمیتة انقلاب اسلامی که با اخلاص در خدمت حضرت امام و انقلاب بودند، مأجور باشد. انشاءالله پاسداران کمیته که در قید حیات هستند، در سلامت و خانوادهشان موفق باشند و آنهایی که شهید شدند یا از دنیا رفتهاند، خداوند روحشان را با اولیای خودش محشور کند و ما را هم عاقبتبهخیر بفرماید.
محمود جاپلقی: اگر کمیته نبود، هرج و مرجها چندین سال طول میکشید
اگر ادغام با دقت بیشتر و تدبیر بهتری انجام میشد/ در مساله امنیت کشور شرایط بهتری تجربه میکردیم
سردار محمود جاپلقی از فرماندهان کمیتههای انقلاب اسلامی، در این گفتوگو نقش کمیتهها در جنگ تحمیلی مخصوصا در عملیات مرصاد و مبارزه با منافقین و نگاه حضرت امام به کمیتهها و اخلاص نیروهای کمیته را مورد ارزیابی قرار داد.
در ابتدا کمیتة انقلاب اسلامی چگونه و برای چه اهدافی شکل گرفت؟
شکلگیری کمیته انقلابی اسلامی ریشه در جلسات مساجد و هیئتها داشت. روزهای منتهی به پیروزی انقلاب و ورود حضرت امام به کشور، مباحثی در مساجد و هیئتها توسط انقلابیون مطرح شد، مبنی بر اینکه برای بازگشت امام به کشور، امنیت ایشان باید حفظ بشود و کمیتهای برای استقبال از ایشان شکل بگیرد. به هر حال انقلاب هنوز پیروز نشده و رژیم شاه و ارکان آن هم در کشور کماکان مستقر بود. به همین خاطر نگرانیهایی وجود داشت و انقلابیون به این فکر بودند که نیروهایی را برای استقبال از امام سازماندهی کنند. در محلة ما، یعنی در میدان خراسان، مرکزیتی به وجود آمد و گروه سیصد نفره بهعنوان کمیتة استقبال تشکیل شد. باقی محلهها هم به همین منوال گروههایی تشکیل میدادند. همین گروهها بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، کمیتة انقلاب اسلامی را تشکیل دادند. در رأس این نیروها روحانیون حضور داشتند و آنان بودند که نیروها را سازماندهی میکردند. در روزهای منتهی به انقلاب، هر کسی در محلة خودش به مسئلة حراست از انقلاب میپرداخت. بعدها حضرت امام حکمی به آیتالله مهدویکنی ابلاغ فرمودند و ایشان را بهعنوان ریاست کمیته انقلاب اسلامی تعیین کردند. از آن پس سازماندهی کمیته شکل رسمیتر به خود گرفت و رفته رفته علاوه بر تهران، در باقی استانها هم حضور سازمانیافتهتری پیدا کرد.
خود حضرتعالی در کمیتة انقلاب اسلامی چه مسئولیتی را بر عهده داشتید؟
در ابتدا، یعنی در سال 1358، مسئول یکی کمیتههای مستقر در کلانتری شهرری بودم. اولین سازماندهی که کمیتة مرکز انجام داد، استقرار نیروها در کلانتریهای استان بود و فرماندهان را خود کمیتة مرکز انتخاب کرد. تقریباً اولین سری سازماندهی شده توسط کمیتة مرکز، همین کمیتههای مستقر در کلانتریها بود. من هم مسئول کمیتة کلانتری شهرری بودم. سپس مسئول کمیتة منطقة سیزده تهران شدم. تهران چهارده منطقه داشت. منطقة یک آن شمیرانات و منطقة چهاردة آن شهرری و منطقة سیزدة آن جنوب غرب تهران بود که تعدادی ستاد فرعی داشت. البته سرپرست روحانی هم داشت و بنده هم مسئول امور انتظامی آن منطقه بودم. بعد از سال 1362 به جبهه جنگ اعزام شدم. پس از بازنشستگی به کار مشاورة حقوقی مشغول شدم؛ چون تحصیلاتم کارشناسی ارشد حقوق است.
چه ضرورتی داشت کمیتة انقلاب اسلامی تشکیل بشود و اساساً اگر این نهاد تأسیس نمیشد، چه اتفاقی رخ میداد؟
در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی، ارکان نظام شاهنشاهی متلاشی شد؛ یعنی هیچ سازمانی دیگر سرپای خودش باقی نماند. برخی از سران ارتش و شهربانی و ژاندارمری که تا قبل از آن در مقابل مردم بودند و جرمهایی مرتکب شدند، از ترس انقلابیون فرار کردند. به همین خاطر سازمانهای نظامی و انتظامی حالت انحلال به خود گرفته بودند. از طرفی نیاز بود که در کشور امنیت برقرار باشد و ادارهها و مراکز مختلف در سطح کشور به کار و فعالیت خودشان ادامه بدهند تا خلل چندانی در روند زندگی و معیشت مردم رخ ندهد. به همین خاطر نیاز بود که از طرف نیروهای انقلابی سازماندهی صورت بگیرد تا بتوانند در برابر افراد ضدانقلاب و بینظمیها مقابله کنند.
کمیته از ابتدای انقلاب عملاً امور همة ادارهها و نهادهای کشورها را انجام میداد. در روزهای اول انقلاب هیچ ادارهای کار نمیکرد و این کمیته بود که کارها را تا حدی سامان میداد؛ چون نیروهای کمیته همه جا مستقر شده بودند. البته شکل سازمان یافته و متمرکزی نداشت و خیلی از کارها به صورت محلی انجام میشد. از سوی بیت حضرت امام و بزرگان انقلاب هم کلیات وظایف ابلاغ میشد. معمولاً بزرگان انقلاب نیروها را راهنمایی میکردند و رفته رفته با حفظ امنیت باعث شد که رؤسا و کارمندان سازمانها و ادارات مختلف به کار خودشان برگردند. در سال دوم پیروزی انقلاب، تقریباً کشور حالت عادی خودش را از نظر فعالیت مجدد ادارات پیدا کرد؛ اما اگر کمیته نبود، هرج و مرجها چندین سال طول میکشید. معمولاً در باقی کشورها وقتی انقلابی رخ بدهد، سالها طول میکشد تا وضعیت کشور به حالت عادی برگردد. بحمدالله در کشور ما با وقوع انقلاب اسلامی، با استقرار نیروهای کمیته در سطوح مختلف، امنیت در مدت زمان کمی در کشور ایجاد شد و همین امر باعث شد که ادارهها سریعتر به کار و فعالیت خودشان ادامه بدهند. با وقوع انقلاب گروهکهای مختلف ضدانقلاب و تجزیهطلب در مرزها، از جمله در خوزستان و کردستان فعالیتهای خودشان را شروع کردند و اگر کمیته انقلاب اسلامی نبود، واقعاً هرج و مرج در کشور سالهای سال ادامه پیدا میکرد و نظام جمهوری اسلامی نمیتوانست در کشور مستقر بشود. بعضی از تحرکات و فعالیتهای ضدانقلابی در داخل کشور، ریشه در توطئههای خارج از کشور داشت. اگر کمیته انقلاب اسلامی در همان ابتدای پیروزی انقلاب به دستور امام تشکیل نمیشد، امروزه معلوم نبود که کشور ما در چه شرایطی به سر میبرد؛ بنابراین کمیته نقش اساسی را در آن ایام پُرالتهاب کشور ایفا کرد. بعدها سپاه شکل گرفت و سازماندهی شد و در مرزها و در جبههها در کنار برادران کمیته استقرار یافت و توانست خدمات ارزندهای برای انقلاب و کشور داشته باشد و انقلاب اسلامی را حفظ کند. اگر چه انقلاب در بهمن 1357 به پیروزی رسید، اما بنا به فرمودة امام، حفظ انقلاب مهمتر از پیروزی آن است. این حفظ و تداوم انقلاب به دست نیامد مگر با مجاهدتهای برادران انقلابی در کمیته در سراسر کشور.
سپاه هم از دل کمیته بیرون آمد. نیروهای سپاه که از جای خاص دیگری نیامده بودند؛ بلکه همان برادران کمیته بودند که سازمان دیگری را برای حفاظت از مرزها تشکیل دادند. بحمدالله نیروی موفقی هم شدند و در حال حاضر بهعنوان نیروهای موفق و مؤثر در خاورمیانه شناخته میشوند.
از عملیات مرصاد و نقش نیروهای کمیته انقلاب اسلامی در شکست منافقین بگویید.
وقتی قطعنامة 598 از سوی ایران پذیرفته شد، دولت بعث عراق عملیات دیگری را در مرزهای جنوب و غرب کشور آغاز کرد. البته از فروردین سال 1367 این مسئله مشخص بود که عراق وارد این عملیات میشود. رئیس وقت کمیته، حاج آقای سراجالدین موسوی دستور داد که نیروهای کمیته به همراه برادران سپاه در برابر عملیات دولت بعث عراق مقابله کنند. نیروهای بسیاری از کمیتة استانهای مختلف کشور بسیج شدند. ده گردان در اهواز و ده گردان هم در کرمانشاه مستقر شدند. در آن موقع چون فرماندة عملیات کل کمیته بودم، مسئول هماهنگی کل نیروها کمیته در غرب را بر عهده گرفتم و خود رئیس وقت کمیته، حاج آقای سراجالدین موسوی، هم به منطقة غرب تشریف آورد. جانشین وقت کمیته، حاج آقای مختار، به همراه نیروهای کمکی دیگر به منطقة جنوب کشور رفتند و در آنجا مستقر شدند. بنا بود که لشکر روح الله در برابر نیروهای بعث عراق مقابله کند؛ اما این سازماندهیها با حملة منافقین از سمت غرب کشور همزمان شد. وقتی منافقین وارد مرزهای کشور شدند، نیروهای ما در غرب هم آماده بودند. نیروهای ما توانستند جلوی پیشروی منافقین را بگیرند. تا اینکه عملیات اصلی مرصاد انجام شد و نیروهای ما در کنار برادران سپاه، منافقین را زمین گیر کردند. ما یازده گردان را در خود کرمانشاه داشتیم که در عملیات مرصاد با همراهی نیروهایی کمیته که در جنوب مستقر بودند در کنار برادران سپاه قرار گرفتیم و عملیات مرصاد را با پیروزی انجام دادیم. حدود دو هفته برای پاکسازی کامل در آن مناطق مستقر بودیم. در واقع مناطق را از وجود منافقین که بعضاً به کوهها و روستاها فرار کرده بودند، پاکسازی کردیم. باقیماندة گروهکهای منافقین دستگیر و تحویل مقامات ذیربط در آن ایام شدند.
مهمترین نقشی که کمیتة انقلاب اسلامی در کشور ایفا کرد چه بود و چگونه توانست بدون تجربة کافی و آموزش نیروهای خودجوش مردمی، در آن زمینههایی که اشاره کردید، موفق باشد؟
کمیته انقلاب اسلامی با پیروزی انقلاب و با متلاشی شدن رژیم سابق شکل گرفت و در حین کار نیروهای خودش را سازماندهی کرد. طبیعی بود که بسیاری از نیروها چون تجربه کافی در زمینه مسائل انتظامی را نداشتند، گاهی با مشکلاتی مواجه میشدند؛ اما آن خلوص نیت و دلسوزی نیروها برای انقلاب و کشور در توفیق کمیته بسیار موثر بود. اگر نیروهای کمیته در سراسر کشور حضور نداشتند با توجه به شرایطی که کشور در آن قرار داشت بدون شک با مشکل تجزیه و خرابکاریهای عوامل دشمن در داخل کشور مواجه میشدیم.
برای مثال وقتی واقعه 1360 آمل رخ داد، این بچه های کمیته بودند که به همکاری سپاه پاسداران شتافتند و غائله گروهک ضد انقلاب کمونیستی را خاتمه دادند.
در سیستان و بلوچستان، ژاندارمری توان مقابله با کاروانهای قاچاق مواد مخدر را نداشت. گاهی اشرار قاچاقچی با تجهیز 100 نفر مسلح، به مقابله با نیروهای انتظامی مستقر در کشور میآمدند. طبیعی است ژاندارمری در آن زمان به تنهایی نمی توانست با این اشرار مقابله کند.
در سالهای 1360 و 1361 گروهکها و منافقین هر کسی را به صرف اینکه حزب الهی بود و به مسجد رفت و آمد داشت یا ریش گذاشته بود، ترور میکردند. بخشی از کار کمیته مقابله با عناصر این گروهکها بود. در واقع امنیت مردم را در برابر اقدامات این عناصر حفظ میکردند.
همچنین در مرزهای کرمانشاه و کردستان نیروهای محلی به تنهایی توان مقابله با اشرار و گروهکهای ضد انقلاب را نداشتند این نیروهای کمیته بودند که به اشکال مختلف به باقی نیروهای مستقر در هر منطقهای کمک میکردند. این نهاد به مرور سازمان یافتهتر شد. اما به هر حال مسئولان نظام در ماههای پایانی سال 1369 تصمیم گرفتند کمیته انقلاب اسلامی را با دیگر نیروهای انتظامی ادغام کنند و این کار عملاً در ابتدای سال 1370 انجام شد.
آیا شما به عنوان یکی از فرماندهان کمیتة انقلاب اسلامی از ادغام این نهاد در سال 1370 ناراضی بودید؟
بله.
علتش چه بود؟
شاید این ادغام اگر هم ضرورت داشت، در آن شرایط و موقعیت کشور زودهنگام بود. میشد از نیروهای کمیته انقلاب اسلامی استفاده بهتر و موثرتر در سطح کشور داشته باشیم به هر حال نیروهای این مجموعه خالصترین دلسوزترین و کارآمدترین نیروهای انقلاب اسلامی بودند که از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی وارد عمل شدند و برای مقابله با هرگونه شرارت و ناامنی و مبارزه با قاچاق مواد مخدر در تمام نقاط کشور آماده بودند. متاسفانه این ادغام خیلی هم فوری انجام شدو ضرورت این کار با این سرعت برای ما هنوز مشخص نشده است. در همان سالی که کمیته با نیروهای دیگر انتظامی ادغام شد، برخی از استانها با مشکلات عدیدهای مواجه شدند. در استان سیستان و بلوچستان هرج و مرجی به وجود آمد و چند عملیات گسترده علیه نیروی انتظامی که تازه داشت خودش را سازماندهی میکرد، صورت گرفت. در یک عملیات نزدیک هفتاد و دو تن از پرسنل ما شهید شدند. در عملیات دیگر سی و پنج نفر توسط کاروانهای اشرار به شهادت رسیدند. شرایط به وجود آمده باعث شد که این اتفاقات صورت بگیرد. اگر ادغام به این سرعت انجام نمیگرفت و با دقت بیشتر و تدبیر بهتری این کار انجام میشد، شاید در آن سالها در مسئلة امنیت کشور، شرایط بهتری را تجربه میکردیم. البته بعدها این نواقص برطرف شد، اما برطرف شدن این نواقص با هزینههای زیادی همراه بود. اگر دقت کار را بیشتر میکردیم و سازماندهی بهتری داشتیم، این اتفاقات نمیافتاد.
بعد از مسئلة ادغام، از نیروهای کمیتة انقلاب اسلامی در نهادهای دیگر استفاده شد؟ آیا شأن و جایگاه آنان حفظ شد؟
بله؛ از نیروهایی که توان مدیریتی داشتند، استفاده شد. بعضی از فرماندهان کمیته در خود نیروی انتظامی مشغول فعالیت شدند و برخی دیگر به سپاه پاسداران رفتند. البته ممکن بود افراد شایستهای که توان مدیریتی بالایی داشتند و در کمیته حضور داشتند، پس از ادغام توسط مسئولین تصمیمگیر شناسایی نشوند یا به لحاظ برخی امور، کنار گذاشته بشوند؛ اما در مجموع به نظرم نیروی انتظامی در جذب پرسنل نیروهای کمیته خوب عمل کرد.
نقاط قوت و ضعف کمیته انقلاب اسلامی را برای ما ذکر کنید.
یکی از نقاط قوت کمیته انقلاب اسلامی، انگیزة خالصانه و روحیة دلسوزانه و ایثارگرانة نیروهایش بود. خودم شاهد بودم که نیروهای کمیته ساعت کاری نمیشناختند و روزهای تعطیلی برای خودشان قائل نبودند. اگر مأموریتی برایشان پیش میآمد، با تمام وجودشان وارد صحنه میشدند. بسیاری از دوستان خوب ما در همین مسیر به شهادت رسیدند.
از نظر شما نقاط ضعف کمیتة انقلاب اسلامی چه بود؟
نقاط ضعف این نهاد به عدم سابقه و تجربة نیروهایش برمیگردد. به هر حال انقلاب در کشور رخ داده و شرایط و اوضاع کشور ملتهب بود. بعضی از نیروهای مردمی خالصانه داوطلب شدند تا برای ایجاد امنیت در سطح کشور تلاش کنند. این نیروها نمیتوانستند آموزش کافی را در آن شرایط ببینند. انقلاب اسلامی در سالهای منتهی به پیروزی به سرعت انجام شد. اگر انقلاب ما طول میکشید و پنج الی شش سال درگیری داشتیم، کمیتهها هم میتوانستند بعد از پیروزی انقلاب راحتتر سازماندهی پیدا کنند. سرعت کار انقلاب باعث شد که نیروهای کمیته دقتهای لازم را در آموزش نداشته باشند. عدم آموزشها و عدم سازماندهی مناسب موجب شد که حتی در پذیرش و گزینشها، دقت کافی صورت نگیرد. افراد با سنین مختلفی داوطلب میشدند و به عضویت کمیتههای انقلاب اسلامی درآمدند. بعدها نیروهای کمیته پاکسازی شدند. بعضاً حتی افراد نابابی در کمیته نفوذ کردند که بلافاصله شناسایی شدند. با این حال در سالهای پایانی مأموریت خود، نهاد شناخته شده و سازمانیافته و منسجم و با درصد خطای تخلف بسیار پایین شده بود. در سازمان قضایی کشور، کمترین پروندههای قضایی از آن نیروهای کمیته بود. با این حال سرنوشت کمیته انقلاب اسلامی با ادغام نیروهای انتظامی به پایان رسید و در کشور به عنوان نیروی انتظامی فعالیت میکرد.
نگاه حضرت امام به کمیتة انقلاب اسلامی چگونه بود و نسبت به تداوم و فعالیتهای آن چه موضعی داشتند؟ اگر خاطرهای از ایشان به یاد دارید، بهعنوان سخن پایانی نقل کنید.
حضرت امام واقعاً بچههای کمیته را صمیمانه دوست داشتند. اساساً ایشان به نهادهای انقلابی علاقهمند بودند. بچههای کمیته هم عاشق امام بودند. بچههای کمیته امام را پدر خود میدانستند. چون نیروهای کمیته بچه مسجدی بودند و با روحانیت نشست و برخاست داشتند، اُنس و علاقة عجیبی به حضرت امام داشتند. یک بار به همراه بچههای کمیته برای دیدار با حضرت امام به جماران رفتیم. در آن دیدار شور و شوق وصفناپذیری در دل بچههای کمیته شکل گرفته بود.