امام چگونه از سید حسن خمینی دلجویی کرد؟
کبریت از دستم به زمین افتاد و آقا بیدار شد اما به رویم نیاورد و از من دلجویی کرد.
جی پلاس ـ منصوره جاسبی: تابستان بود و گرمای نجف و آقا[1] که زیر نورگیر سرداب خوابیده بود. من هم که کودکی پنج ـ شش ساله بودم با کبریتی خود را سرگرم کرده و بازی می کردم.
در همین حین، کبریت از دستم روی زمین افتاد و او را از خواب بیدار کرد.
بسیار ترسیدم و با بغض به گوشه حیاط رفتم و منتظر تا آقا مرا دعوا کند.
آقا از پله ها بالا آمد و دستی به سرم کشید و نوازشم کرد تا ترسم بنشیند و هیچ به رویم نیاورد که او را از خواب بیدار کرده ام.[2]
- امام خمینی (س).
- برگرفته از خاطره یادگار امام، حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی.
دیدگاه تان را بنویسید