هر چند که امروزه گذر زمان موجب فراموشی برخی از این مراسم شده است. با این حال مردم این دیار کهن این روز را با شور و شادی خاصی گرامی می دارند. در زیر نیم نگاهی به آداب این روز در زنجان قدیم داشته ایم:
طبق یک سنت دیرینه در زنجان قدیم مرسوم بوده که شب چهارشنبه آخر سال آتش می افروختند. شلیک تفنگ، ترقه و سایر مواد منفجره نیز از وسایل و ابزار شور و شادی مردم در این روز خاطره انگیر بود.
رسم بر این بود که تمامی چهارشنبههای اسفندماه جشن گرفته شود و هرکدام از این چهارشنبهها نیز دارای اسم خاصی بود. به این ترتیب که چهارشنبه اول اسفند «یئکه چهارشنبه» چهارشنبه دوم اسفند «قودوق چهارشنبه» چهارشنبه سوم «کوله چهارشنبه» و چهارشنبه چهارم «ایل آخر چهارشنبه» نامیده می شد. در چهارشنبه اول اسفند، مردم بالای پشت بام می رفتند و جلوی ناودانها، عدس، گندم یا نخود که آن را نمادی از برکت میدانستند، میریختند.
افراد خانواده با پایین آمدن از پشت بام، دور سفرهای که میوه هفت مغز در آن چیده شده بود، جمع میشدند و به شادمانی میپرداختند و از این سفره برکت می گرفتند. مردم همواره سعی می کردند تا چهارشنبه را با خوبی و خوشی سپری کنند و پس از آن خود را برای فرا رسیدن نوروز آماده میکردند.
آتیل ، ماتیل چهارشنبه
"سید عیسی" از ساکنان کوچه خان ناظم دروازه ارک زنجان بود. وی، با یادی از برپایی مراسم چهارشنبه سوری در آن محله ی قدیمی زنجان، می گوید: در این محله بعد از اولین بن بست آتش پهنی گسترده می شد و همسایه ها و اهالی محل دور آن جمع می شدند، گاها پیش می آمد که برخی از همسایه ها که در آن سال قوم و خویش نزدیک خود را از دست داده بودند، اهالی به اتفاق هم جمع می شدند و ضمن حفظ حرمت از او جهت سهیم شدن در شادی چهارشنبه آخر سال دعوت می کردند.
وی درباره راز و رمز پریدن از روی آتش پرسیدم چنین پاسخ می دهد: شاید علت این بود که بیماری ها،ناراحتی ها و نگرانی های سال کهنه را به آتش می سپردیم، تا سال نو را با آسودگی و شادی آغاز کنیم. امروزه نیز همچون زمان های قدیم، در شب چهارشنبه سوری گروهی از جوانان در کوچه ها یا پشت بام منازل خود مخصوصا در روستاها آتش روشن می کنند و سپس با پریدن از روی آن این شعر را می خوانند: "آتیل ، ماتیل چهارشنبه آینه تکین بختیم آچیل چهارشنبه باش آغریم ، دیش آغریم بوردا غالسین چهارشنبه "
انداختن چوب کبریت در گهواره
وی در صحبت هایش به یکی از رسوماتی که خانم ها در چهارشنبه سوری برگزار می کردند، اشاره می کند: خانم ها گهواره ای با خود در چهارشنبه آخر سال می آوردند.
گهواره آویزان شده که تکان می خورد از بالای آن یک قطعه چوب کبریت می انداختند. اگر قطعه چوب داخل آن می افتاد، نشانگر این موضوع بود که آن خانم در آن سال بچه دار خواهد شد!
وی ادامه می دهد: این مراسم تا دمادم عصر روز چهارشنبه با پختن آش چهارشنبه ادامه داشت و از سر چاه آب با خودمان به خانه می آوردیم که به آن آب چهارشنبه می گفتیم.
شکستن کوزه های قدیمی و خرید کوزه های جدید از دیگر برنامه های اجرا شده در این روز بود که این زنجانی در صحبت هایش از آن آداب فراموش شده یاد می کند و می افزاید: پولی با آب در کوزه میاندازند و از بام به زیر میانداختند. این پول نصیب فقرا و محتاجان میشود. مردم زنجان در چهار شنبه آخر سال دخترانی را که می خواستند زود شوهر دهند به آب انبار می بردند و هفت گره بر لباس آنها می زدند و پسران نابالغ باید آنها را باز می کردند.
شال انداختن
مراسم شالاندازی سنت و آیینی است که امروزه از زندگی شهری رخت بربسته ولی هنوز در بیشتر مناطق روستایی زنجان معمول است.
بعد از مراسم آتش افروختن در چهارشنبه،جوانان بر بام خویشان و همسایگان رفته و دستمالی را از پنجره و در روستاها از روزن بامها به درون آویزان میکردند و صاحب خانه دستمال را از آجیل و میوه و سایر هدایا پر میکرد و می گفت: "چک الله مطلبین وئرسین ..." یعنی : "بکش؛ خداوند مرادت را بدهد" . محبوبه خانم در این رابطه می گوید: نوجوانان و جوانان با برداشتن شال یا توبره ای در چهارشنبه سوری با تاریک شدن هوا به پشت بام دوست و آشنا می رفتند و شال خود را از سقف که دریچه ای برای تهویه بود، آویزان می کردند، صاحب خانه هم تحفه ای به آن می پیچید. صاحب خانه اگر شال را می شناخت تحفه ای را به شال می بست و اگر تازه داماد خانه اش بود، هدیه نوروزی را به روز بعد موکول می کرد. فردای آن روز بره یا گوسفندی را که در شان تازه داماد بود به او می دادند.
قاشق زنی
مراسم قاشق زنی از دیگر رسومی است که در شب چهارشنبه آخر سال برگزار میشد.
"سید عیسی" با بیان اینکه دخترها و پسرهای جوان در تاریکی شب چادر به سر کرده و با زدن قاشق به کاسه ای که از جنس فلز مس بود، صاحب خانه را مطلع می کردند، یادآور می شود: صاحب خانه در کاسه آنها جوراب، مقداری پول و غیره به عنوان تحفه به آنها می داد.
یک پژوهشگر زنجانی در این رابطه اظهار می کند: در این مراسم، شخص حاجتمند، یک قاشق که نمادی از ابزار کندن مثل بیل و کلنگ بود و همچنین یک کاسه که نمادی از برکت زندگی در سال آینده او بود، به دست می گرفت و به در خانه فامیل و آشنایان رفته و قاشق را به کاسه می زد.
"حسن عباسی نیا"اضافه می کند: بزرگ آن خانه، به محض شنیدن این صدا، هر آنچه که در آن لحظه در دست داشت، به همراه هدایایی در کاسه او می ریخت و شخص حاجتمند از روی انباشتگی کاسه، وضعیت سال آینده خود را حدس می زد!.
وی، برگزاری مراسم صبح چهارشنبه را از جمله نکات حائز اهمیت در رسومات شب چهارشنبه شهر زنجان عنوان می کند و اظهار می کند: مردم زنجان، صبح چهارشنبه خود را در کنار رودخانه سپری می کردند و اعتقاد داشتند، علاوه بر آتش، آب نیز به خاطر خاصیت پاکی و زلالی، همه بدی ها را از بین می برد.
مردم زنجان در صبح چهارشنبه، دسته دسته به سمت رودخانه زنجان رود، میرفتند و در راه شعرهایی چون« گل گئدک چای باشینا، من آتیلیم، بختیم آچیلسین» را میخواندند.
پس از رسیدن به رودخانه، از روی آب می پریدند، آب مینوشیدند و روی هم آب میپاشیدند. در زمان برگشتن نیز کوزههایشان را از آب پر میکردند و به خانه میآوردند و از آن به کسانی که نتوانسته بودند در آنجا حاضر شوند، میدادند و به در و دیوارهای خانه و حیاط میپاشیدند تا پاکی آن همه جا را فرا بگیرد.
قیچی کردن آب
یکی از این سنت های قدیمی و جالب که در شهر توسط خانم ها برگزار می شد،" قیچی کردن آب" نام داشت. در این مراسم اول صبح روز چهارشنبه سوری خانم ها دسته جمعی به باغ خانلارباغی یا به سر چاه (یکی از نقاط شهر) زنجان می رفتند. در آنجا آب را قیچی می کردند. عشرت خانم در پاسخ به سوالم در خصوص رمز و راز این سنت دیرینه در زنجان می گوید: آب را قیچی کردن در واقع نوعی نماد جدا شدن و بریدن هرگونه سختی و مشکلات و هرگونه بیماری از تن خود و نزدیکان بود.
کلید گره گشا
مراسم فال کلید یکی دیگر از آداب زنجانی ها در گذشته بود که در دو نوبت انجام می گرفت. یکی شب چهارشنبه سوری که خود به تنهایی دارای مراسم جداگانه و باشکوهی بود و دیگری در شب عید. "ذبیح ا... شاه محمدی"، نویسنده زنجانی در کتاب فرهنگ نامه زنجان، در مورد این سنت ابراز می دارد: دختران دم بخت، زنان بیوه و سایر افراد عامی در حالی که کلیدی را زیر پای راست خود قرار می دادند.پشت در ورودی مشرف به کوچه و معابر، در سکوت محض قرار می گرفتند و نیتی می کردند. قلوب آنان هم آهنگ با صدای پای اولین عابر شروع به طپش می کرد، زیرا معتقدند که هر چه عابر پشت در منزل آنها بر زبان جاری سازد در سرنوشت آنان تاثیر کلی خواهد داشت.
وی یادآور می شود: این مراسم شبیه همان رسم مشهور فالگوش فارسی است و طبیعی است که سخنان عابر، هر اندازه امید بخش باشد فال فالگوش، به سعادت نزدیکتر خواهد بود. در این روز خاطره انگیز قدیمی های این دیار کهن ، کوزه ها و ظروفی قدیمی را که آن موقع بیشتر از جنس سفال بود، در چهار شنبه آخر سال در حیاط خانه چال می کردند و بچه ها با شیطنت آنها را می شکستند تا رنگ کهنگی از خانه ها و دل ها زدوده شود و همه چیز رنگ و بوی تازگی به خود بگیرند.
46