حمید با حرارت تمام از پوششی تعریف می کرد که نمی دانست نامش چیست فقط می خواست بانو راحتتر باشد.

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: به ریزترین کارهای بانویش دقت می کرد، به لباس پوشیدن، غذا خوردن، کتاب خواندن و... و همه اینها برای بانو لذتبخش بود که حمید[1] تا چه اندازه نسبت به او حساس است.

یک روز آمد و با حرارت تمام در حالی که دستهایش را در فضا تکان می داد، گفت: یک چیزهایی آمده که جلو بسته است و تا روی بازوها را می پوشاند و خانم ها زیر چادر سر می کنند، نمی دانم اسمش چیست ولی خیلی خوب است چون برای بچه بغل گرفتن، راحتتری.

بانو با لبخندی به حمید گفت: مقنعه را می گویی؟

حمید کنار بانو نشست و گفت: نمی دانم فقط می دانم که برایت راحتتر است.

از آن روز تا حال، مقنعه جزء جداناشدنی برای چادر بانو شده است.[2]

 
  1. شهید حمید باکری، جانشین فرماندهی لشکر 31 عاشورا.
  1. برگرفته از کتاب نیمه پنهان ماه.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.