دعای سیزدهم صحیفه سجادیه+ ترجمه

دعای سیزدهم صحیفه سجادیه به دعای امام سجاد علیه السلام برای طلب حوائج از خداوند متعال اختصاص دارد.

لینک کوتاه کپی شد
به گزارش خبرنگار جی پلاس، صحیفه سجادیه پس از قران و نهج البلاغه مهمترین میراث مکتوب شیعه به حساب می آید که امام سجاد علیه السلام بسیاری از معارف دینی از جمله خداشناسی، جهان‌شناسی، انسان‌شناسی و مباحث عالم غیب، فرشتگان، رسالت انبیا، جایگاه پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)، امامت، فضایل و رذایل اخلاقی، گرامیداشت اعیاد، مسائل اجتماعی و اقتصادی، اشارات تاریخی، نعمت‌های مختلف خداوند، آداب دعا، تلاوت، ذکر، نماز و عبادت را در قالب دعا بیان کرده اند. این کتاب گرانقدر به زبور آل محمد (ص) شهرت دارد و از نظر فصاحت و بلاغت مورد توجه قرار گرفته است و شرح های بسیاری بر آن نوشته شده است. متن دعای سیزدهم این کتاب گرانقدر به طلب امام علیه السلام برای حوایج از خدای متعال است که به همراه ترجمه آن در ادامه آمده است:
 
 
وَ کانَ مِن دعائِه علیه‌السّلام فى طَلَبِ الْحَوائِجِ‌ اِلَى اللّهِ تعالى‌
«دعاى آن حضرت در طلب حوائج از خداى متعال»
 
اَللَّهُمَّ یا مُنْتَهى‌ مَطْلَبِ الْحاجاتِ، وَ یا مَنْ عِنْدَهُ نَیْلُ
پروردگارا، اى نهایت مطلب حاجات، و اى کسى که رسیدن به تمام خواسته‌ها در دست
 
الطَّلِباتِ، وَ یا مَنْ لایَبیعُ نِعَمَهُ بِالْاَثْمانِ، وَ یا مَنْ لایُکَدِّرُ
توست، و اى آن که نعمتهایت را به بها نمى‌فروشى، و اى کسى که عطاهایت را به کدورت
 
عَطایاهُ بِالْاِمْتِنانِ، وَ یا مَنْ یُسْتَغْنى‌ بِهِ وَ لایُسْتَغْنى‌ عَنْهُ، وَ یا
منّت آلوده نمى‌ کنی، و اى که به تو بى‌نیاز شوند، و از تو بى‌نیاز نباشند، و اى
 
مَنْ یُرْغَبُ اِلَیْهِ وَ لایُرْغَبُ عَنْهُ، وَ یا مَنْ لا تُفْنى خَزآئِنَهُ
آن که به تو رو کنند، و از تو روى برنتابند، اى که درخواستها گنجهایت را فانى
 
الْمَسآئِلُ، وَ یا مَنْ لاتُبَدِّلُ حِکْمَتَهُ الْوَسآئِلُ، وَ یا مَنْ لاتَنْقَطِعُ
نمى‌کند، و اى که هیچ دستاویزى حکمت تو را تغییر نمى‌دهد، و اى کسى که رشته نیاز
 
عَنْهُ حَوآئِجُ الْمُحْتاجینَ، وَ یا مَنْ لایُعَنّیهِ دُعآءُ الدّاعینَ،
نیازمندان از تو قطع نمى‌شود، و اى که دعاى دعاخوانان تو را خسته نمى‌کند،
 
تَمَدَّحْتَ بِالْغَنآءِ عَنْ خَلْقِکَ وَ اَنْتَ اَهْلُ الْغِنى‌ عَنْهُمْ،
تو وجود خود را به بى‌نیازى از همه خلق ستوده‌اى و تو به بى‌نیازى از ایشان شایسته‌اى،
 
وَ نَسَبْتَهُمْ اِلَى الْفَقْرِ وَ هُمْ اَهْلُ الْفَقْرِ اِلَیْکَ، فَمَنْ حاوَلَ
و ایشان را به نیازمندى و فقر نسبت داده‌اى و ایشان سزاوار چنین نسبت‌اند، از این جهت
 
سَدَّ خَلَّتِهِ مِنْ عِنْدِکَ، وَرامَ صَرْفَ الْفَقْرِ عَنْ نَفْسِهِ بِکَ، فَقَدْ
هر کس رفع نیاز خود را از جانب تو بخواهد، و برگرداندن فقر را از خویشتن به وسیله تو طلب کند، حقّاً
 
طَلَبَ حاجَتَهُ فى مَظآنِّها، وَ اَتى‌ طَلِبَتَهُ مِنْ وَجْهِها. وَ مَنْ تَوَجَّهَ
که حاجتش را در جایگاه اصلى خود خواسته، و به دنبال مطلبش از راه صحیح برآمده، و هر که
 
بِحاجَتِهِ اِلى‌ اَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ، اَوْ جَعَلَهُ سَبَبَ نُجْحِها
در نیاز خود به یکى از آفریدگان تو رو کند، یا او را به جاى تو وسیله برآمدن حاجت
 
دُونَکَ، فَقَدْ تَعَرَّضَ لِلْحِرْمانِ، وَاسْتَحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَوْتَ
قرار دهد، بى‌شک خود را در معرض نومیدى آورده، و از جانب تو سزاوار محرومیت
 
الْاِحْسانِ. اَللَّهُمَّ وَ لى اِلَیْکَ حاجَةٌ قَدْ قَصَّرَ عَنْها جُهْدى،
از احسان شده. خداوندا، به درگاهت حاجتى آورده‌ام که قدرت دستیابى به آن را ندارم،
 
وَ تَقَطَّعَتْ دُونَها حِیَلى، وَ سَوَّلَتْ لى نَفْسى رَفْعَها اِلى‌ مَنْ
و رشته چاره‌جوییام در مقابل آن گسسته، و نفس من در نظرم چنین آراسته که آن نیاز را به‌کسى اظهار کنم
 
یَرْفَعُ حَوآئِجَهُ اِلَیْکَ، وَلایَسْتَغْنى فى طَلِباتِهِ عَنْکَ، وَ هِىَ زَلَّةٌ
که او خود نیازهایش را به درگاه تو مى‌آورد، و درخواسته‌اش از تو بى‌نیاز نیست، و این لغزشى است
 
مِنْ زَلَلِ الْخَاطِئینَ، وَ عَثْرَةٌ مِنْ عَثَراتِ الْمُذْنِبینَ، ثُمَّ انْتَبَهْتُ
از لغزشهاى اشتباه‌کاران، و درافتادنى است از درافتادنهاى گناهکاران، سپس به یادآورى
 
بِتَذْکیرِکَ لى مِنْ غَفْلَتى، وَ نَهَضْتُ بِتَوْفیقِکَ مِنْ زَلَّتى، وَ رَجَعْتُ
تو از خواب بى‌خبرى بیدار شدم، و به توفیق تو از آن لغزش برخاستم، و به یارى تو
 
وَ نَکَصْتُ بِتَسْدیدِکَ عَنْ عَثْرَتى، وَ قُلْتُ: سُبْحانَ رَبّى کَیْفَ
از درافتادن برگشته و بازپس آمدم، و گفتم: پاک و منزه است پروردگارم، چگونه
 
یَسْئَلُ مُحْتاجٌ مُحْتاجاً؟ وَاَنّى‌ یَرْغَبُ مُعْدِمٌ اِلى‌ مُعْدِمٍ؟ فَقَصَدْتُکَ،
نیازمندى از نیازمندى طلب نیاز کند؟ و چگونه تهیدستى از تهیدستى دیگر گدایى کند، پس اى خداى من از
 
یا اِلهى، بِالرَّغْبَةِ، وَ اَوْفَدْتُ عَلَیْکَ رَجآئى بِالثِّقَةِ بِکَ، وَ عَلِمْتُ
سر شوق و رغبت آهنگ تو کردم، و از باب اطمینان امید خویش به تو بستم، و دانستم که خواسته من
 
اَنَّ کَثیرَ ما اَسْئَلُکَ یَسیرٌ فى وُجْدِکَ، وَ اَنَّ خَطیرَ ما اَسْتَوْهِبُکَ
از تو هر چند زیاد باشد در کنار دارایی ات بسیار ناچیز است، و چشمداشت فوق‌العاده من به بخششت
 
حَقیرٌ فى وُسْعِکَ، وَ اَنَّ کَرَمَکَ لایَضیقُ عَنْ سُؤالِ اَحَدٍ،
در جنب توانایى تو حقیر است، و دایره بزرگواریت از تقاضاى هیچ کس تنگ نمى‌شود،
 
وَ اَنَّ یَدَکَ بِالْعَطایا اَعْلى‌ مِنْ کُلِّ یَدٍ. اَللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلى
و دست عطایت از هر دستى برتر است. بار خدایا پس بر محمد و
مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَاحْمِلْنى بِکَرَمِکَ عَلَى التَّفَضُّلِ، وَلاتَحْمِلْنى
آلش درود فرست، و با من به کرم خود تفضل نما، و به آنچه
 
بِعَدْلِکَ عَلَى الْاِسْتِحْقاقِ، فَما اَنَا بِاَوَّلِ راغِبٍ رَغِبَ
به عدلت شایسته آنم با من رفتار مکن، زیرا من اولین کسى نیستم که همراه شوق به سویت رو کرده
 
اِلَیْکَ فَاَعْطَیْتَهُ وَ هُوَ یَسْتَحِقُّ الْمَنْعَ، وَلا بِاَوَّلِ سآئِلٍ سَئَلَکَ
و تو از فضلت به او عنایت فرموده‌اى با آنکه مستحق منع بوده، و نخستین خواهنده نیستم‌ که ازتو خواسته
 
فَاَفْضَلْتَ عَلَیْهِ وَ هُوَ یَسْتَوْجِبُ الْحِرْمانَ. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‌
و تو در حقش کرم کردى در صورتى که مستحق محرومیت بوده است. بار خدایا، بر محمد و آلش درود
 
مُحَمَّدٍ وَ الِهِ، وَ کُنْ لِدُعآئى مُجیباً، وَ مِنْ نِدآئى قَریباً،
فرست، و جواب دهنده دعایم باش، و به ندایم التفات کن،
 
وَ لِتَضَرُّعى راحِماً، وَ لِصَوْتى سامِعاً، وَلاتَقْطَعْ رَجآئى
و بر زاریم ترحم فرما، و صدایم را بشنو، و رشته امیدم را قطع
 
عَنْکَ، وَلاتَبُتَّ سَبَبى مِنْکَ، وَلاتُوَجِّهْنى فى حاجَتى هذِهِ
مکن، و دستاویز مرا از خود جدا مکن، و در این حاجت
 
وَ غَیْرِها اِلى‌ سِواکَ، وَ تَوَلَّنى بِنُجْحِ طَلِبَتى، وَ قَضآءِ حاجَتى،
و دیگر حوائجم روى مرا به سوى غیر خودت قرار مده، و کارساز من باش به برآوردن خواسته‌ام، و روا کردن حاجتم،
 
وَ نَیْلِ سُؤْلى قَبْلَ زَوالى عَنْ مَوْقِفى هذا بِتَیْسیرِکَ لِىَ الْعَسیرَ،
و رسیدن به آرزویم پیش از آنکه از اینجاى خود برخیزم، با آسان کردن مشکلم،
 
وَ حُسْنِ تَقْدیرِکَ لى فى جَمیعِ الْاُمُورِ، وَ صَلِّ عَلى‌ مُحَمَّدٍ
و با سرنوشت خوبى که برایم مقدر کرده‌اى، و بر محمد و آلش درود
 
وَ الِهِ، صَلوةً دآئِمَةً نامِیَةً لَاانْقِطاعَ لاَِبَدِها، وَلامُنْتَهى‌
فرست، درودى دائمى و فزاینده که انقطاع نپذیرد، و زمان آن را پایانى
 
لامَدِها، وَاجْعَلْ ذلِکَ عَوْناً وَ سَبَباً لِنَجاحِ طَلِبَتى، اِنَّکَ
نباشد، و این درود را براى من مددکار قرار ده و سبب برآمدن حاجتم کن، همانا که
 
واسِعٌ کَریمٌ، وَ مِنْ حاجَتى یا رَبِّ کَذا وَ کَذا.
تو کارگشاى کریمى، و حاجتم پروردگارا چنین و چنان است،
 
«وَ تَذْکُرُ حاجَتَکَ، ثُمَّ تَسْجُدُ وَ تَقُولُ فى سُجُودِکَ:»
سپس نیازت را به پیشگاه حق عرضه کن، آنگاه به سجده رو و بگو:
 
فَضْلُکَ انَسَنى، وَ اِحْسانُکَ دَلَّنى، فَاَسْئَلُکَ بِکَ
فضلت به من آرامش مى‌دهد، و احسانت راهم مى‌نماید، پس از تو به ذات مقدست و
 
وَ بِمُحَمَّدٍ وَ الِهِ - صَلَواتُکَ عَلَیْهِمْ - اَنْ لاتَرُدَّنى خآئِباً.
به محمد و آلش - که درود تو بر آنان باد، - درخواست مى‌کنم که مرا از این درگاه نومید نرانى.


 

 

دیدگاه تان را بنویسید