مادر که بی تابی مهدی را دید برایش دعا کرد و او هم تسلیم شد و لباسش را پوشید تا همه اعضای خانواده ببینند.

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: بعد از پایان دوره آموزشی و تحویل لباس فرم سپاه راهی خانه شد. همه از خوشحالی مهدی(1) خوشحال بودند و به او اصرار می کردند تا لباسش را بپوشد که آنها ببینند. با اینکه دلش نمی خواست این کار را بکند اما در برابر اصرار خانواده کوتاه آمد و بالاخره لباسش را پوشید اما پیش از آن، انگار که انقلابی درونش باشد به شدت گریه کرد و از مادر خواست تا برایش دعا کند که لیاقت پوشیدن این لباس را پیدا کند. 

مادر که بی تابی مهدی را دید برایش دعا کرد و او هم تسلیم شد و لباسش را پوشید تا همگی ببینند. مهدی از نگاه هایی که به سمتش روانه شده بود خجالت می کشید، خواهر مدام قربان صدقه اش می رفت و می گفت چقدر بهت می آید مانند ماه شب چهارده شده ای. او دیگر طاقت ماندن در میان خانواده را نداشت رفت و چند دقیقه بعد در حالی که لباس را خیلی منظم تا کرده بود آورد و در گنجه لباس ها گذاشت و هر چه خواهر اصرار کرد که یک بار دیگر برای دلخوشی اش آن را به تن کند قبول نکرد که نکرد و گفت: آبجی جان پشت این لباس کلی حکمت خوابیده؛ در زمان جنگ یک سپاهی زمانی حق استفاده از این لباسی را که مزین به آیه قران شده است دارد که در جبهه جنگ حضور داشته باشد و همین هم شد و هیچ کدام از دوستان و آشنایانش ندیدند که مهدی لباس فرم سبزرنگ سپاه را در پشت جبهه به تن کند. او معتقد بود که این لباس، لباس رزم حضرت علی اکبر(س) است و باید تنها به هنگام رزم از آن استفاده کرد.(2)

 

1. شهید مهدی خندان، فرمانده تیپ عمار لشکر 27 حضرت رسول (ص) که در بیست و هشتم آذرماه سال 62 در عملیات والفجر 4 و در منطقه پنجوین به شهادت رسید.

2. برگرفته از خاطره خواهر شهید در سایت نوید شاهد.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.