چندین بار چشمانش را باز و بسته کرد و به رویم لبخند زد تا اینکه دیگر چشمانش باز نشد.

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: ساعت، هفت صبح روز یازدهم دی ماه را نشان می داد که به دلم افتاد سری به خانه مادر بزنم. وقتی رسیدم مرتضی[۱] در کنار مادر خوابیده بود. ... سردش بود و از درد به خود می پیچید. سرش را روی پایم گذاشتم و نوازشش کردم. سر افتاد و دوباره روی پایم گذاشتم. چند بار چشمانش را باز و بسته کرد و به رویم لبخند زد و لحظاتی بعد برای همیشه چشمانش را بست. یادم هست بعد از چند روزی که از مجروحیتش گذشت و من کمی آرام شدم برایم تعریف کرد و گفت: آر پی جی می زدم که بمبی در نزدیکی ام اصابت کرد. و دست و پایی که در هوا پرتاب شد. آنقدر بدنم گرم بود که نفهمیدم آن پا، پای خودم بود و دست دست همرزمم. [۲]

  1. شهید مرتضی جافر که در جبهه سوسنگرد مجروح شد و پس از سال های جانبازی در یازدهم دی ماه ۹۱ به شهادت رسید.
  2. شیرین جافر، همسر جانباز شهید ابراهیم مهران راد.
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.