آغاز سال 1398 با اتفاقات غیرمنتظرهای همراه شد؛ اتفاقاتی تلخ که دامنه آن چندین استان کشور را دربر گرفت و کام مردم ایران را تلخ کرد. سیل ویرانگر در استانهای غربی و شمالی کشور در نوروز 98 قطعا مهمترین اتفاق 16 روز گذشته است. در این میان اما چیزی که این تلخی را بیشتر کرد، عدم توانایی دولت در مقابله با این اتفاقات بود. از چندین و چند روز قبل از وقوع سیل همه منابع کارشناسی در حوزه آب و هوایی گفته بودند بارانهای شدیدی در پیش است و کشور نیازمند تمهیدات گستردهای برای مقابله با این بارشهاست؛ پیشبینی صحیحی که متاسفانه از سوی دولت مورد توجه قرار نگرفت و حتی بعدا معلوم شد این بیاعتنایی آنچنان عمیق است که برخی از مسئولان استانهای درگیر سیل حتی در جغرافیای ایران حضور ندارند و با وجود اطلاع از این وضعیت ترجیح دادهاند تعطیلات خود را در خارج از کشور سپری کنند. این نکته البته در سخنان رهبری هم نمایان بود و در گلایههای ایشان از فقدان اقدامات کافی دولت برای مقابله با سیل. این نمای نوروز 98 سوای مصادیق آن، شباهت بسیار زیادی با نوع مدیریت دولت در جریان بحرانهای دیگر و بهویژه مساله تحریم و شرایط اقتصادی ناشی از برجام و خروج آمریکا از این توافق دارد، چراکه همان وقایعی که در حادثه سیل رخ داد، در جریان برجام، خروج آمریکا از برجام و تشدید تحریم نیز رخ داده بود. در هر دوی این اتفاقات، کارشناسان پیش از وقوع اتفاق، پیشبینیهای لازم را انجام داده و هشدارها را داده بودند، ولی در مساله تحریم اقدامات دولت حسن روحانی بعد از 18 اردیبهشت 97 بسیار کمرمق و آشفته آغاز شد و در جریان وقوع سیل اخیر نیز، اقدامات دولت ناکافی بود و نتوانست از گستردگی خسارات به صورت جدی بکاهد. در این ایام به جای حضور دولت اما گروههای ثانوی وارد میدان شدند و به کمک مردم شتافتند؛ از ارتش و سپاه گرفته تا گروههای مردمنهاد و جهادی به میدان کمک آمدند تا کاستیها را جبران کنند و التیامبخش زخم مردم باشند. پیشبینیها در مورد مدیریت کلان قوه مجریه اما گویای این است که این سنت مدیریتی و نحوه مقابله با وقایع و حوادث و اساسا ماهیت، جنس ایده، نحوه عمل و توان دولتهای یازدهم و دوازدهم در اداره کشور آنقدر نیست که بتواند به سادگی مسیر پیشرو را به پایان برساند و لذا بالاجبار باید در این مسیر اتحاد عملی میان مردم، میان دستگاههای غیردولتی و... صورت پذیرد و با انسجامی جدی در کنار دولت ماند تا ایام باقیمانده تا 1400 نیز طی شود و کشور به سلامت از این جاده بگذرد. سبک مدیریت از راه دور دولت پروژهمحور حسن روحانی، هنوز حدود دو، سه ماهی تا فوت کردن شمع دوسالگی آغاز به کار دومین دورهاش فاصله دارد، ولی از آنجا که تنها پروژه این دولت برجام بود و آن ایده نیز امروز حال و روزش اظهر منالشمس است، گویی از سال گذشته کرکرههای دولت بهکلی پایین کشیده شدهاند. تا امروز دولتیها نشان دادهاند با آب پاکی که ترامپ روی توافق هستهای ریخته، هیچ ایدهای برای پیشبرد امور ندارند و در همان سال اول سوت پایان را در عمل زدهاند و با روزمرگی چوبخط تا 1400 را میکشند. دولت از سیل نوروز 98 همانقدر شوکه شد که از خروج ترامپ از برجام در بهار 97! و نکته قابلتوجه اینکه هم خروج ایالات متحده از توافق هستهای از ماهها قبل از آن قابل پیشبینی بود و هم سیل اخیر توسط سازمان هواشناسی پیشبینی شده بود. در این میان نکته قابلتوجهتر این است که این شوکها - اگرچه در چرایی ایجادش سوال است- نیز دولت را به عمل وانداشته است. بیمیوهگی باغ برجام چنان برای دولت غیرقابل باور بود که در ابتدای سال گذشته شوکه شود و تا پایان سال و همچنان با بازاری افسارگسیخته روبهرو بودیم؛ سیل افزایش قیمتها پراید را در زمره خودروهای لوکس قرار داد، به گوسفند اعتمادبهنفسی داد که خود را در کورس رقابت با خاویار قرار دهد، عزت را به مرغ و تخم و مرغ هدیه کرد و درنهایت پیاز را در میان لاکچریها نشاند تا اشک امید را در چشمانش ببیند. با اینحال دلار جهانگیری همچنان 4200 تومانی خوانده میشد تا مردم ایران یادشان باشد که تدبیر سوپرمنگونه دولت، به قول نزدیکان دولتیها «بیسابقهترین رانت سازمانیافته تاریخ اقتصاد ایران» را رقم زده است. سال 98 نیز آبسالی بود، ترسالی بود، نعمت بود، نقمت بود یا هر چه بود و هست؛ مساله این است که در لحظه وقوعش دولت نبود! با اینکه سیل مانند زلزله دفعی نیست و پیشبینیها وقوعش را خبر میدهد؛ مناف هاشمی، استاندار گلستان که به هر دلیل تعطیلات را در آلمان به سر میبرد، شهردار ایلام هم که خارج از کشور بود و گفت نیاز به استراحت داشته! در لرستان هم که اطلاعرسانی به مردم ضعیف بود و بحث بر سر سوءمدیریتها و ابقا و عزل فرماندار بالا گرفته بود. وضعیت غایبهای دولتی در این شرایط بحرانی بهگونهای بود که پنجمین روز فروردینماه، معاون اول رئیسجمهور با بخشنامهای رسمی تمامی استانداران و فرمانداران را ملزم به حضور در محل کار کرد. البته بر این مدیران خرده کمتری است وقتی رئیس دولت هم تا چند روز بعد از بحران همچنان در قشم به سر میبرد؛ سفری که بعد از طی شدن تعطیلات، سفر فشرده کاری خوانده شد! از این رو بیراه نیست بگوییم که حتی با این پیشفرض که تحریم و سیل را بیسابقه بخوانیم، با پدیده بیسابقه دولتی خسته مواجه هستیم تا آنجا که میتوان این وضعیت را وضعیت بیدولتی خواند؛ دولتی که نه ایدهای برای ادامه راه دارد و نهانگیزهای. با این وصف سیلها و تکانههای طبیعی و غیرطبیعی تا این اندازه سهمگین هم نباشند، چنین حال آشفتهای را رقم خواهند زد. خلأهایی که غیردولتیها پر کردند آنچنانکه گفته شد، در جریان سیل شمال و غرب کشور گروههای مختلفی به همراهی با دولت برای کمک به مردم شتافتند و آتش به اختیار به سازماندهی نیروهای خود در این مناطق مشغول شدند. حضور نیروهای نظامی و گروههای جهادی در این ایام در استانهای گلستان، فارس و لرستان چشمگیر بود. در گلستان و در ایامی که مناف هاشمی، استاندار در سفر خارج از کشور حضور داشت، یگانهای مختلفی از سپاه و ارتش به یاری مردم شتافتند و با حضور در مناطق به امدادرسانی مشغول شدند. فرماندهان قدیم و جدید ارتش و سپاه، یگانهای مختلف مانند یگانهای زرهی از جمله آنها بودند و حتی کار به جایی رسید که فرمانده نیروهای قدس سپاه پاسداران که اساسا ماموریت خارجی دارد و مردم سراغش را در دمشق، حلب و بغداد بیشتر میگیرند تا در تهران، در منطقه حضور یافت. سرلشکر سلیمانی اعلام کرده که برنامه یکماههای برای حضور در لرستان و امدادرسانی به مردم دارد. علاوهبر این، محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص، حسین یکتا و نیروهایش در قرارگاه جهادی امام رضا و... نیز به کمک مردم شتافتند. در دو هفته گذشته نیروی زمینی ارتش و سپاه که دستور ویژهای نیز از رهبر انقلاب گرفته بودند، همه توان خود را به مناطق سیلزده آوردند و اقداماتی مانند لایروبی رودخانهها و مسیلها که باید قبلا از سوی دولت انجام میگرفت را برعهده گرفتند. در این میان البته باید گفت امکانات لجستیکی نیروهای مسلح مانند بیمارستانهای صحرایی که با سرعت بالایی به مناطق سیلزده رسیدند و به امدادرسانی مشغول شدند، همگی قابلتوجه بودند، اما شاید آنچه بیش از این مورد توجه مردم قرار گرفت، حضور شخصی فرماندهان نظامی در این مناطق بود. ویدئوهای مردمی و مستند در این روزها نشان میداد برخی فرماندهان شخصا برای انجام برخی اقدامات حضور یافتهاند و راسا مدیریت امدادرسانی را در غیاب برخی مدیران دولتی به دست گرفتهاند. علاوهبر این، گروههای جهادی از سراسر کشور نیز به سرعت بخشی از کمکها را برعهده گرفتند. این شرایط و وحدت و اقدامات مردمی و مجموعههای غیردولتی که بخش عمدهای از نیازمندیهای حادثه سیل را پوشش داد، البته تداعیگر این است که در وضعیت کنونی همین داشتن وحدت و عملکردن باید برای حوزههای دیگر نیز تکرار شود و همه به کمک دولت بشتابند تا کشور بتواند بر مشکلات مختلف غالب شود. کفایت و کیفیت حکمرانی در هنگامه سختیها محک میخورد بیتردید در بحرانهایی چون سیل، بیش از هر زمان دیگری یک دست دولت صدا ندارد و عبور سلامت از بحران نیازمند دست بهدست دادن همگانی است. اما حسن روحانی تا امروز نشان داده که حتی در شرایط بحرانی نیز مرغ تدبیرش تنها یک پا دارد و در مقابل کمک و همیاری نیز نهتنها روی خوش نشان نمیدهد، که حتی زبانش همانقدر تند است که پیشتر در مقابل انتقادات تند بود. در آخرین نمونه میتوان به عملکرد نیروهای مختلف در سیل آققلا اشاره داشت؛ سیلابی که در هنگام وقوعش روحانی همچون سالهای گذشته تعطیلاتش را در سفر فشرده کاری (!) قشم میگذراند و به دستور رهبری نیروهای همیشه پای کار سپاه و ارتش به کمک گلستان آمدند. سیلابی که گلستان را به رودستان شبیه کرده بود و عبور از کوچه پسکوچههایش را تنها با قایق میسر میساخت و در این شرایط نیازی به گفتن نیست که تا چه حد شرایط امدادرسانی مشکل بود. در این میان برای خروج سیلاب و رهاسازی آب انباشتشده در منطقه شامگاه چهارم فروردین دستور تخریب بخشی از مسیر خط آهن گرگان- اینچهبرون صادر شد؛ اقدامی که مشابه آن در برخی مناطق خوزستان نیز اتفاق افتاد و با شکافته شدن سیلبندها باعث تخلیه آب رودخانهها شد. با اینحال چند روز بعد از بحران گلستان آقای رئیسجمهور که به قول خودش برایش سوال بود که چرا آب از آققلا و گمیشان (گلستان) خارج نمیشود، با هلیکوپتر برای دقایقی از منطقه بازدید کرد و در نهم فروردینماه در سخنانی انتقادی گفت: «جادهها و راهآهن را شکافتهاند؛ این هیچ تاثیری ندارد، آب از یک سمت به سمت دیگر رفته است. با این کار سیلاب آققلا به گمیشان منتقل شده. طبق گزارشها، شکستن جادهها هیچ تاثیری نداشته است. رودخانه باید آب را خارج کند.» ریشه رفتار رئیسجمهور را میتوان در مشاوران آقای روحانی جستوجو کرد. حسامالدین آشنا، مشاور رئیسجمهور و رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری است که به حسب اتفاق خیلی هم به توئیتر علاقهمند است و این روزها بیش از پیش علاقه دارد که دستی در نثر مسجع داشته باشد. اگرچه خیلی نثرهای مسجعش به مذاق خوش نمیآید و توئیت کنایهآمیزش چون فردوسی شاعر ملی است و فروغی شاعر میلی یا اشارهاش به مدیری واکنشبرانگیز شده است. در اوج بحران سیل نیز وی بیآنکه به فرمانده کل سپاه اشارهای داشته باشد، توئیت کرد: «هنگام قایقسواری درباره شکافتن جاده و مدیریت سیلاب تصمیم نگیریم و آن را منتشر نکنیم.» آشنای دولت در توئیتی دیگر نوشت که سیلاب آمده و آب زیاد است و شناگران آبندیده هم دل به دریا زدهاند. مشاور رئیسجمهور در گفتوگو با «ایسنا» عدم حضور آقای روحانی در جلسه ویژه با رهبری را هم اینگونه توجیه کرد: «این جلسه از هفته قبل در سطح معاون اول و اعضای ستاد مدیریت بحران کشور و مسئولان دستگاههای عملیاتی و اجرایی درگیر در امدادرسانی پیشبینی و هماهنگ شده بود.» به قول یکی از توئیتهای حسامِ آشنای دولت «سیلاب آبی است فراوان که میبرد جان و مال غافلان و میریزد آبروی کاهلان!» بد نیست آقای مشاور این توئیتشان را برای خود بازخوانی کنند: «سیلاب ویرانگر جلوهای از خشم طبیعت در غیاب تدبیر هدایتگر است. کفایت و کیفیت حکمرانی در هنگامه سختیها است که محک میخورد نه در هنگام آسودگیها.» تلاش برای احیا در میان ناکارآمدی دولتی دو نفر تلاش کردند تا خود را از وضعیت قبلی و چسبندگی به حسن روحانی جدا کنند و لذا بیشتر از شخص رئیسجمهور در میدان دیده شدند؛ اولی وزیر کشور است که بعد از وقوع سیل و حجم گسترده انتقاداتی که از او، استانداران و فرمانداران میشد، با حضور در مناطق سیلزده و شهرهای درگیر بحران تلاش کرد قدری از کاستیها مانند اعطای مرخصی به استاندار در اوج بحران، کم کند و غفلت وزارت کشور در این ماجرا را پوشش دهد. نفر دومی که یک هفته گذشته بیشتر از هر کس دیگری به چشم آمد و در غیاب معنادار رئیسجمهور توانست خود را قدری از زیر سایه روحانی خارج کند، اسحاق جهانگیری بود؛ کسی که قبلا به واسطه وقایعی چون ماجرای عدم توانایی در تغییر منشی دفترش مورد توجه افکار عمومی قرار گرفته و اینگونه القا شده بود که به صورت جدی در دولت محدود شده است. جهانگیری در این ایام با حضور در برخی صحنهها توانست تاحدودی جای خالی روحانی را پرکند. سفر سهروزه او به استانهای درگیر سیل یعنی کرمانشاه، لرستان و خوزستان، صدور دستور انتقال امکانات شهرداریهای بزرگ کشور به این استانها و سرکشی به برخی مناطق سیلزده یا در خطر، برخی از سدها و بعضی روستاها از جمله این اقدامات است. او البته در جریان دیدار مسئولان با رهبر انقلاب برای رسیدگی به مسائل استانهای درگیر با سیل که غیبت روحانی بهشدت به چشم میآمد، حضور یافت و گزارش داد و البته پیش از آن نیز در روزهای ابتدایی بحران در گلستان و زمانی که مناف هاشمی استاندار این استان در محل کار خود حاضر نبود نیز خود را نشان داد و به جای وزیر کشور دستور عزل وی را صادر کرد. این اقدام جهانگیری حتی باعث شد حکم مناف هاشمی برای سازمان امور مالیاتی نیز منتفی شود و استاندار سابق گلستان به این سمت نرسد.
روزنامه فرهیختگان
تهرام/3001/
روزنامه فرهیختگان
تهرام/3001/
کپی شد