او سال های زیادی در دوران نهضت ملی شدن صنعت نفت در ایران حضور داشت و گزارش های او از روند اتفاقات در ایران باعث شد جمال عبد الناصر کانال سوئز را ملی اعلام کند. همچنین نگاه مثبتی به انقلاب اسلامی ایران داشت و در توصیف آن می گفت: انقلاب اسلامی تیری است که از قرن هفتم میلادی (صدر اسلام) شلیک شده و بر سینه قرن بیستم میلادی اصابت کرده است.
پایگاه خبری جماران: 28 بهمن سالگرد درگذشت محمد حسنین هیکل نویسنده، روزنامه نگار و سیاستمدار مشهور مصری در سال 94 است. حسنین هیکل شاید امروز در جامعه ایران زیاد شناخته شده نباشد اما قدیمی تر ها او را به عنوان یکی از تاثیر گذارترین شخصیت های معاصر جهان عرب و اسلام می شناسند. او سال های زیادی در دوران نهضت ملی شدن صنعت نفت در ایران حضور داشت و گزارش های او از روند اتفاقات در ایران باعث شد جمال عبد الناصر کانال سوئز را ملی اعلام کند. همچنین نگاه مثبتی به انقلاب اسلامی ایران داشت و در توصیف آن می گفت: انقلاب اسلامی تیری است که از قرن هفتم میلادی (صدر اسلام) شلیک شده و بر سینه قرن بیستم میلادی اصابت کرده است.
به گزارش جماران، محمد حسنین هیکل، دانشمند و پژوهشگر، روزنامه نویس و تاریخ نگار نامدار مصری، در 23 سپتامبر 1923 میلادی ( 31 شهریور 1302)، در روستای باسوس استان القلیوبیه مصر به دنیا آمد. وی یکی از نامدارترین روزنامه نگاران عرب و مصری در قرن بیستم است. او در سال 1942 روزنامه نگاری را آغاز کرد و 17 سال سردبیر روزنامه الاهرام مصر بود. هیکل از زمان ملک فاروق تا زمان مرگش در 28 بهمن سال 94 در طرح ریزی سیاست های مصر نقش داشته است. طی دوره سردبیری هیکل، روزنامه الاهرام مصر توانست به عنوان یکی از ده روزنامه برتر جهان مطرح شود.
او فراتر از یک نویسنده، روزنامه نگار، سیاستمدار و ناظر و کارشناس مسائل راهبردی و کارشناس سیاست های عربی و بین المللی بود. در مراحل حساس و سرنوشت ساز تاریخ مصر پستهای سیاسی متعددی داشت و از زمان ریاست جمهوری جمال عبدالناصر در برخی موارد دوست و مشاور رؤسای جمهور مصر بود و آنها را تغذیه فکری و اطلاعاتی می کرد، و در مواردی نیز منتقد و دشمن سرسخت آنان بود. او سال ۱۹۷۰م، هنگام مرگ جمال عبدالناصر بر بالینش حاضر بود. حتی استفاده از نفت به عنوان سلاح جنگی در برابر اسرائیل که عبدالناصر مطرح کرد؛ اندیشه هیکل بود که مرکز مطالعات سیاسی و استراتژیک اهرام تحت نظر او، آن را مطالعه و بررسی و پیشنهاد کرد. هیکل در دهه 1970م. با تغییر نظام حکومت در مصر و روی کار آمدن انور سادات، نخست در حلقه نزدیکان او بود، اما پس از معاهده کمپ دیوید، با او اختلاف نظر پیدا کرد و به زندان افتاد. پس از ترور انور سادات در سال 1981، حسنی مبارک، رییس جمهور وقت، وی را آزاد کرد. هیکل پس از آزادی از زندان، با تاثیرپذیری از سخنان امام خمینی درباره خیانت انور سادات و زشتی رفتار او، در نکوهش سیاست های انور سادات، کتاب «پاییز خشم» را نوشت.
هیکل ضمن ریاست مرکز پژوهش های الاهرام مصر، تا کنون دهها کتاب و مقاله نیز به رشته تحریر درآورده است. بعضی از آثار او در رابطه انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی است. از جمله آنها؛ «مدافع آیت الله»، «ایران روایتی ناگفته»، «ایران کوه آتشفشان» و «دیداری دوباره با تاریخ» که به فارسی هم منتشر شده است. نگاهی به نوشته های بی شمار او در مورد تاریخ مصر و سراسر منطقه عربی و مسائل سرنوشت ساز و کشمکش های سیاسی و نیز ماهیت نظام های حاکم آن و قضیه فلسطین و... شاهد بر این است که او گنجینه تاریخ سیاسی معاصر عرب و منطقه خاورمیانه بود.
هیکل از ملی شدن کانال سوئز تا گفت وگوهای وحدت عربها و از جنگ شش روزه تا پیمان کمپ دیوید و تمام امتیازدهی ها و فروپاشی های مربوط به آن و از دوران جمال عبدالناصر تا صعود و نزول سادات و زمان عبدالفتاح السیسی همه را پشت سر گذاشت. به خاطر همین عقبه تاریخی و فکری در جهان عرب و به ویژه مصر همه نحله های فکری برای حسنین هیکل احترام ویژه ای قایل بودند، با این که همواره جایگاه نقادانه خود را نیز نسبت به سیاست و اهالی آن از دست نداده بود.
حسنین هیکل و ایران
هیکل به ایران نگاه و توجهی ویژه دارد. ایران را دارای تمدنی کهن همچو مصر می دانست و به آن احترام ویژه ای قائل بود. چرا که ایران و ایرانی توانسته بود در طول تاریخ فرهنگ و زبان ملی خود را حفظ نماید. روزی از وی می پرسند: شما مصریان، با آن پیشینه درخشان فرهنگی چه شد که عرب زبان شدید؟ گفت ما عرب زبان شدیم برای این که «فردوسی» نداشتیم. توجه و نگاه هیکل به ایران بخشی از توجه و نگاهش به مصر بود. به باور او، ایران و مصر دو قدرت اساسی منطقه خاورمیانه هستند.
او در دوران نخست وزیری دکتر محمد مصدق به ایران آمد و با شاه 32 ساله ملاقات کرد و با گزارش ملی شدن صنعت نفت ایران در کتاب خود – ایران بر قله آتشفشان – سبب تحریک جمال عبدالناصر در جهت ملی کردن کانال سوئز شد. این کتاب، نخستین کتاب هیکل است که در سال 1951م. به زبان عربی منتشر شد. پس از جنگهای 1967 با اسرائیل، هیکل تلاش داشت روابط سیاسی مصر و ایران را مجددا برقرار کند، لذا در سال 1975م. هیکل به دعوت محمدرضا پهلوی مجدداً به ایران آمد و با شاه، امیرعباس هویدا، جمشید آموزشگار، نعمت الله نصیری و... دیدار و گفتگو کرد. در این دیدار بی پرده با محمدرضا پهلوی، گفتگو و از وی انتقاد کرد. به باور هیکل، ایران روزگار محمدرضا پهلوی، قویترین هم پیمان اسرائیل در منطقه خاورمیانه بود و اسرائیل با همه امکانات و ابزارهای خود از او حمایت می کرد.
این نویسنده مصری و ایران شناس درباره مالکیت سه جزیره ایرانی معتقد بود: اختلاف بین امارات متحده عربی و ایران بر سر مالکیت این جزایر ایرانی در واقع اختلاف نظر ساختگی و واهی اماراتی ها بوده و کاملاً سیاسی است. وی می گفت: در آن زمان کشورهای عربی به رهبری ملک فیصل پادشاه عربستان سعودی با ایران وارد مذاکرات شده و خواستار آن شدند که بحرین با ۷۰ درصد جمعیت شیعه به یک کشور عربی تبدیل شود و در مقابل، این سه جزیره را که اکنون امارات متحده عربی مدعی مالکیت آن است به ایران واگذار شود.
این روزنامه نگار برجسته مصری با ابراز ناخرسندی از شیوه تعامل کشورهای عربی با تهران معتقد بود که کشورهای عربی، به ویژه مصر ایران را در برهه ای از زمان بدون دلیل و فقط به خاطر حفظ روابط با آمریکا، از دست دادند و این تاسف بار است. همچنین به نظر حسنین هیکل انقلاب اسلامی ایران، هم پیمان قدرتمندی را از اسرائیل گرفت و بزرگترین آسیب را به اسرائیل وارد کرد.
انقلاب اسلامی ایران و هیکل
هیکل به انقلاب اسلامی ایران علاقه مند بوده و خود را متأثر و شگفت زده از آن می دانست. به باور او انقلاب اسلامی ایران با انقلاب روسیه تفاوت دارد و قابل مقایسه نیست. هیکل با تأسی به نظر امام خمینی درباره شباهت انقلاب و خیزش مردم امروز ایران با حرکت صدر اسلام، انقلاب اسلامی ایران را تیری که از قرن هفتم میلادی (صدر اسلام) شلیک شده و بر سینه قرن بیستم میلادی اصابت کرده است، می پنداشت. وی به عنوان یک مسلمان دوست دار پیشرفت و موفقیت انقلاب بود.
پس از پیروزی انقلاب و پیش آمد گروگانگیری سفارت آمریکا، از افراد مذاکره کننده با ایران برای آزادسازی گروگانهای آمریکایی بود و این نشان از اعتماد و احترام و جایگاه ایشان نزد سران انقلاب است. در این اواخر نیز حسنین هیکل در یک برنامه تلویزیونی که از شبکه مصری «سی بی سی» پخش شد، گفت: من از شیوه برخورد کشورهای عربی با ایران بسیار ناراحتم، واقعا نیازی به این طرز تعامل نبود. و تاکید کرد: جای بسی تاسف است که ما بدون دلیل و به نفع آمریکایی ها، روابطمان با ایران را از دست دادیم . آمریکایی ها خوب می دانستند که برخی از کشورهای عربی از انقلاب اسلامی در ایران دچار سوء تفاهم شده بودند و از آن سوء استفاده کردند. آنها کاری کردند که ما مبارزه با اسرائیل را فراموش کنیم و به جای آن درگیر جنگ شیعه و سنی شویم.
امام خمینی و حسنین هیکل
محمد حسنین هیکل با بیشتر صاحب نظران و سیاستمداران و رجال فرهنگی شش دهه اخیر خاورمیانه و دنیای عرب دوستی و آشنایی و مراوده داشته و آثار زیادی از این دیدارها و تجربه های خود نوشته است. یکی از کتابهایش شرح دیدارها با هفت تن از شخصیت های تأثیرگذار قرن بیستم است. یعنی: خوان کارلوس، آلبرت آینشتاین، جواهر لعل نهرو، یوری آندروپوف، محمدرضا پهلوی، ژنرال مونتگمری، راکفلر. او با امام خمینی نیز در پاریس و ایران دیدار و مکاتبه داشته است.
او می گفت با رهبری آیت الله خمینی فصل نوینی در تاریخ ایران گشوده خواهد شد. از دیدگاه حسنین هیکل، امام خمینی چهره جدیدی در صحنه بین المللی بود و در هیچ یک از جنبش های انقلابی، قهرمانی قابل مقایسه با او یافت نمی شود. هیکل، رهبران کاریزماتیک را به خوبی می شناخت و در نخستین دیدار با امام خمینی بر این باور بود که در برابر تجربه ای منحصر به فرد از تاریخ معاصر جهان قرار گرفته است. به باور او، امام خمینی فوق العاده با هوش بوده و اوضاع را به خوبی رصد می کرده است. حسنین هیکل معتقد بود رهبر کبیر انقلاب اندیشه ورز خوبی بود که از جهت های گوناگون، اندیشه هایش بی نهایت پیشرفته بوده و هیچ پیوندی با روزگار فعلی ندارد. از طرفی او را همانند شخصیت های بزرگ صدر اسلام می دانست که با معجزه ای، به دنیا بازگشته تا پس از به خون غلتیدن شهدای اهل بیت(ع)، سپاه علی(ع) را رهبری کند.
هیکل پس از نخستین دیدار در پاریس بود که علاقه مند امام خمینی شد و خود را دوست و دلسوز امام خمینی و ایران دانست. لذا با توجه به پایان اجازه شش ماهه دولت فرانسه جهت اقامت امام در آن کشور، هیکل با دوستان خود در الجزایر تماس گرفته و برای امام خمینی تقاضای پناهندگی سیاسی می کند. هیکل امام خمینی را استراتژیست انقلابی خبره می دانست؛ زیرا به نظر او امام خمینی نخستین رهبر و مرجعی است که در برخورد با شاه، تقیه را تحریم کرد؛ از آیین های سوگواری و عزاداری به خوبی در جهت انقلاب استفاده کرد؛ خود را محدود به ایران نکرد و همه مسلمانها را مخاطب قرار داد؛ از زبان و قلم به بهترین شیوه استفاده کرد؛ اسلام را به عنوان یک کل معرفی کرد و دین و سیاست را همزمان خواستار شد و بر عدم جدایی این دو تاکید کرد.
در این دیدار امام خمینی، محمد حسنین هیکل را نویسنده ای بزرگ و توانا معرفی می کند و از او می خواهد در جهت روشنگری افکار عمومی درباره قیام مردم ایران کتابی درباره ایران انقلابی بنویسد و چنین کاری را ادای دین هیکل به ایران و پشتیبانی از مردم آن، می داند. به نظر میرسد کتاب «ایران: روایتی که ناگفته ماند» در پاسخ به این درخواست باشد که پس از دیدار دوم با امام خمینی نوشته و منتشر کرد.
دیدار دوم هیکل با امام خمینی، تقریبا یکسال پس از دیدار نخست، در قم انجام گرفت. وی هدف سفر خود به ایران را نگارش کتابی درباره انقلاب ایران معرفی می کند. پس از این دیدار و به جهت ارتباط هیکل با امام خمینی و انقلابی های ایران، هارولد ساندرز، معاون وزارت خارجه وقت امریکا، چند بار به دیدار هیکل رفت و میانجیگری در موضوع گروگان های امریکایی سفارت امریکا را خواستار شد. هیکل نیز از جمله مذاکره کنندگان با ایران در خصوص این موضوع بود.
پس از این دیدار در قم، هیکل مکاتبه ای نیز با حضرت امام داشت. او در خصوص لزوم قطع وابستگى همه جانبه به امریکا در 27 اسفند 1358ش. نامه ای به امام خمینی نوشت. این نامه زمانی به دست حضرت امام رسید که ایشان در بیمارستان بستری بودند، لذا در پاسخ مرقوم کردند:
«نامه شما وقتى به تهران رسیده بود که من مریض و در بیمارستان بسترى بودم؛ و به همین جهت مطلع نشدم. و اکنون که آن را خواندم، لازم است این حقیقت را گوشزد نمایم که مسائل امریکا چنان نیست که با این قضایا حل شود.»
مطالعه چکیده ای از دو مصاحبه حسنین هیکل با امام خمینی، گوشه ای از حال و هوا و فضای سیاسی و اجتماعی آن زمان را نمایان خواهد کرد.
گزیده ای از اولین مصاحبه؛ پاریس، دوم دی ماه 1357
س. حرکت اسلامى را در مقایسه با زمان پیامبر چگونه مى بینید؟
ج. حرکت کنونى ایران نمونه اى است از حرکت صدر اسلام؛ که در یک مدت کوتاهى، تأثیرى بسیار عمیق و طولانى بر جاى خواهد گذاشت.
س. آیا پیش بینى مى کنید که حرکت اسلامى ایران استمرار پیدا کند و به سایر کشورها نیز سرایت نماید؟
ج. استمرار این جنبش از ناحیه مسلمانان ایران- قطعاً- خواهد بود؛ اما ایران محتاج به کسانى است که از خارج کمک کنند؛ کمک تبلیغاتى کنند، نویسندگان بزرگ، اداى دَین کنند. در چنین مشکلاتى به واسطه قلمهاى تواناى خود، مسائل را مطرح، به مردم خود و به سایر مردم جهان برسانند، و این از موجبات تقویت روحى مردم ایران خواهد بود، تا آنها هم در استمرار خود ثابت قدم بشوند
س. چند سال قبل من شاه را در ایران ملاقات کردم. همه تصور مى کردند که اوضاع تثبیت شده است. سؤال این است که چرا این وضع اتفاق افتاد؟ چگونه اتفاق افتاد؟ و این توسعه عظیم جنبش از کجا ناشى مى شود؟
ج. این قدرت، ناشی از اسلام است. جنبش در همه جهات، دینی است، اسلامی است؛ سیاست هم داخل آن است. عمق جنبش به حدی است، که این مسائلی مثل کودتا و فشار نظامی حل شده است؛ دولت نظامی و حکومت نظامی حل شده است؛ مردم اعتنایی ندارند. امروز مردم برای اسلام فریاد می زنند. ما احراز تکلیف شرعی کرده ایم؛ احراز امر الهی داریم؛ این همان منطق صدر اسلام است؛ همان منطق است که اگر کشته شویم به بهشت می رویم، اگر بکشیم به بهشت می رویم؛ اگر شکست بخوریم به بهشت می رویم، اگر شکست بدهیم به بهشت می رویم؛ لذا از شکست نمی ترسیم؛ لذا ما ترسی نداریم.
س. چگونه این وضع اتفاق افتاد؟ ناظرینی که به ایران نگاه می کنند و اوضاع ایران را بررسی می کردهاند، نمی توانند این حرکت عظیم را باور کنند. این اولین نمونه در تاریخ است؛ خصوصاً تنها نمونه ای است که از راه دور جنبش، رهبری و کنترل می شود. عظمت این جنبش از کجا ناشی می شود؟
ج. جزیره ثبات و آرامش ایران همراه با اختناق بود. هر اختناقی انفجاری را به وجود می آورد. اختناق همگانی به دنبالش انفجار همگانی است. مردم از هر جهت در فشار بودند؛ همه انتظار خروج از این فشار را داشتند؛ و همه امیدشان رفتن شاه شده بود. جهات متعدده ای پیش آمد که مردم به شدت در رنج بودند. سازمانیها و ساواکیها و سایر مراکز و عمال دولتی، چنان با مردم رفتار کردند که برای همه یک عقده شد، و این عقده عمومی شد؛ به طوری که همه منتظر یک نیشتر بودند که این عقده بشکافد و همه بیرون بریزند. این عقده را روحانیت بیرون ریخت. من زبان مردم را می فهمم و نهادهای جامعه را می شناسم. با زبان مردم صحبت می کنم و از نهان آنها سخن می گویم. تمام نقاط ضعف پنجاه ساله را - که حاضر در قضایا بوده ام - انگشت می گذارم؛ مطلع بودم، ناظر بودم. همه مردم در حال انفجار بودند، همه منتظر بودند. این حالت استبدادی، انفجار را به فعلیت رساند؛ قیام روحانیت باعث انفجار شد.
س. برنامه شما بعد از رفتن شاه چیست؟ این برنامه باید یک برنامه سیاسی باشد. انتقال از یک حرکت خالص مذهبی به یک حالت سیاسی و یا سیاسی - مذهبی، چگونه انجام پذیر است؟
ج. مذهب ما یک مذهب سیاسی است. علمای مذهب از سیاست اطلاع دارند. در مملکت ما قحط الرجال نیست؛ رجال دانشمندِ مسلمانِ مدیر، در همه رشته ها داریم. بعد از رفتن شاه، یک دسته دزد می روند و یک دسته امین و کاردان به جایشان خواهند نشست.
گزیده ای از دومین مصاحبه؛ قم، 28 آذر 1358
س. در سال گذشته چیزهای زیادی رخ داد و چیزهای زیادی هم شنیدیم و الآن که من آمدم اینجا، میبینم مشکلات زیادی در عین پیروزیهای زیاد در کشور ایران موجود است.
ج. پشت سر هر انقلابی در عالم اینطور آشفتگیها هست. و من باید بگویم که انقلاب ما انقلاب بزرگی بوده است و در حد خودش بالاترین انقلاب بوده است. با وضعی که حاضر است و ما شاهد بودیم و پشت سر آن آشفتگیهایش ناچیز است. آنطوری که انقلابهای دیگر بودند که بعد از پنجاه سال، شصت سال، بعد از چند سال باز گرفتار هستند، ما آن گرفتاریها را نداریم. و مهم هم این است که انقلاب ما اسلامی است و ملی. ملت مسلم قیام کرده است برای اسلام و هر قیامی که اینطور باشد پشت سرش آنطور خونریزیها، آنطور وحشیگریها پیدا نمیشود.
اظهار نظر هیکل پس از ملاقاتهایش با امام
هیکل بعدها در شرح ملاقات هایش با امام می نویسد: «در مورد آیت الله خمینی بایستی بگویم که وی بزرگترین شخصیت معروف و در عین حال ناشناخته در جهان به شمار می آید؛ زیرا مردم او را می شناسند و درباره اش موضع گیری کرده اند؛ ولی زندگی و ساختار شخصیتی او پیچیده تر از این نوع موضع گیریها است، از این رو آیت الله موسوی خمینی یک پدیده انسانی بسیار پیچیده است. من پس از اولین ملاقات با وی در نوفل لوشاتو (روز بیست و سوم سپتامبر ۱۹۷۸م.) با حیرت او را ترک کردم و این در حالی بود که حدود پنج ساعت با او بودم. ابتدا از سوی اطرافیان ایشان مورد استقبال قرار گرفتم، و بعد وارد سالنی که آیت الله در آن می نشست، شدم. آیت الله خمینی وقتی مرا دید با لبخند از جا برخاست. سپس به مدت بیش از دو ساعت با او مصاحبه کردم. آنگاه برای ادای نماز راهی محوطه ای شدیم که قبلاً پارکینگ بود. همراه با بیش از دویست نفر از طرفدارانش که از مناطق مختلف جهان برای شنیدن صدای او به «نوفل لوشاتو» آمده بودند پشت سر آیت الله خمینی نماز را به جا آوردیم وی پس از ادای نماز رو به روی ما نشست و برای حاضران صحبت کرد.
سپس به خانه بازگشتم و شام را در همان جا تناول کردیم. نزدیک نیمه شب که به پاریس برگشتیم، در طول راه فکرم مشغول بود و نتوانستم تصمیم قاطع بگیرم. من او را فردی خوش برخورد، سخنور و معتقد دیدیم و با او غذا خوردم. ولی با وجود این احساس کردم که قادر به اتخاذ موضع قاطعی در مورد او نیستم!
بار دوم او را در قم، شهر مذهبی ایران ملاقات کردم به طرف بام منزلش که دو طبقه بود، رفتم و او را در حال پاسخ به احساسات دهها هزار نفر از مناطق دور ایران برای عرض سلام و تبریک به قم آمده بودند، دیدم. وقتی به همراه «احمد» فرزندش به بالای بام رفتم، او برخاست و در برابر تودۀ مردم از من استقبال کرد. در حالیکه با عمامه و عبای مشکی و نعلین آبی رنگ نزدیک لبه بام روی صندلی نشسته بود بیش از یک ساعت نزد او ماندم بعد ازجا برخاست و از پلکان پایین رفته و راهی اتاق خود گردید. من هم به دنبال او رفتم و در اتاق بر روی پتویی که او بر آن می نشست، نشستم. صحبت را از دوران تبعید در حومه پاریس آغاز کرده و به حومه تهران؛ یعنی قم رساندم.
هیکل، فعال تقریبی
گفتگو و تقریب بین مذاهب اسلامی یکی از دغدغه های محمد حسنین هیکل بود. او همیشه در تلاش بود تا بین مسلمانان ارتباط برقرار باشد و جامعه مسلمانان از هر فرقه و مذهبی در صلح و دوستی زندگی کنند. در همین راستا بود که سعی می کرد ایران هراسی را در بین سران از بین برده و نشان دهد که ایران و جهان عرب؛ شیعه و سنی با هم دشمن نیستند.
محمد حسنین هیکل در فروردین ماه امسال (1394ش) بود که در یک برنامه تلویزیونی (شبکه مصری سی بی سی) گفت: من از شیوه برخورد کشورهای عربی با ایران بسیار ناراحتم، واقعا نیازی به این طرز تعامل نبود. من در پاریس با امام خمینی (ره) دیدار کردم و صحبت های او را شنیدم. امام خمینی (ره) نیم ساعت با شیخ محمد شلتوت شیخ اسبق الازهر مصر (از بزرگان اهل سنت و از فعالان وحدت بین شیعه و سنی) صحبت و تلاش های وی را در تقریب بین مذاهب اسلامی بسیار تحسین کرد و آن را ستود.
هیکل تأکید کرد: جای بسی تأسف است که ما بدون دلیل و به نفع آمریکایی ها، روابطمان با ایران را از دست دادیم. آمریکایی ها خوب می دانستند که برخی کشورهای عربی از انقلاب اسلامی در ایران دچار سوءتفاهم شده بودند و از آن سوء استفاده کردند. آنها کاری کردند که ما مبارزه با اسرائیل را فراموش کنیم و به جای آن درگیر جنگ شیعه و سنی شویم. من مخالف تقسیم جهان عرب به دو قطب شیعه و سنی هستم و فکر می کنم تقسیم جهان عرب به شیعه و سنی یکی از بزرگترین جنایات در تاریخ اسلام بود.
هیکل در خصوص اوضاع سوریه با یادآوری اینکه نمی توان مقاومت بشار اسد رئیس جمهوری سوریه و باقی ماندن وی در قدرت در خلال پنج سال گذشته را نادیده گرفت، بر نقش کشورش به عنوان میانجی تأکید کرده و متذکر شده بود که مصر می تواند نقش مثبتی در حل بحران سوریه داشته باشد.
وی، یمن را یک «آتشفشان خاموش» در جنوب شبه جزیره عربی توصیف کرد و گفته بود انفجار این آتشفشان کل منطقه را دربر خواهد گرفت و به طور قابل توجهی کشورهای حاشیه خلیج فارس را تحت تاثیر قرار می دهد و در همین راستا با انتقاد از توسل عربستان به گزینه نظامی در یمن اضافه کرده بود: جنگ چیزی نبود که ما در مرحله اول به آن متوسل شویم، ابتدا باید بررسی می کردیم که عربستان تا چه حد قادر خواهد بود بها و هزینه های این جنگ را بپردازد.
وی تأکید کرده بود: کشورهای عربی در حال حاضر با تقسیم، ویرانی، سردرگمی، ناامیدی و خلأ رهبری دست و پنجه نرم می کنند که همه اینها به دلیل شکست ها و هرج و مرج ها و معضل تروریسم است که در این کشورها می بینیم. برخی ارتش های عربی حقیقتا در مقابله با تروریسم ناکام مانده اند. شمار قربانیان تروریسم در کشورهای عربی از شمار قربانیان مبارزه با رژیم صهیونیستی فراتر رفته و عربها در حال حاضر دیگر چیزی به نام قهرمان یا شهید ندارند.
محمد حسنین هیکل سر انجام در 16 فوریه 2016 (28 بهمن 94) بعد از سال ها فعالیت در عرصه سیاست و تلاش برای نزدیک کردن کشورهای عربی و اسلامی به یکدیگر در سن 93 سالگی رخت از دنیا بربست. یکی از همکارانش از روزهای آخر زندگی هیکل مینویسد: او در رختخواب بیماری شدید نیز سلاح پایداری اش یعنی تعدای کتاب و قلم ودفترش را در کنار داشت و کارش را ادامه می داد.او در هنگام انتقال به بیمارستان حاضر نبود که دولت هزینه درمانش را بپردازد و گفته بود که از دولت می خواهد که تشیع جنازه رسمی برایش برگزار نکند.هیکل در وصیت نامه ی 8 صفحه ی اش نوشته بود که نماز و تدفین وی در مسجد «الحسین» انجام پذیرد و نوار کاست ضبط شده تلاوت قرآن شیخ «محمد رفعت» استاد دوران کودکی اش را بر سر قبرش پخش کنند. هیکل در بند 7 وصیتنامه خود به لزوم مهم بودن و تقویت روابط مصر و ایران اشاره کرده است.
او در عبارات پایانی وصف خود می گوید«مستقبلى صار ورائى» و«هذه تجربتنا» و «نحن قمنا بدورنا» و«رؤیتنا قدمناها» و«الأمانة سلمناها» آینده ام را پشت سرگذاشتم و این تجربه ماست ما به ایفای نقش خود پرداختیم ودیدگاهمان را مطرح کردیم و امانت را به شما سپردیم.
(برگرفته از مقاله محمد رجائی نژاد)