واقعیت این است که رابطه ایران با جریان صدر همواره رابطه‌ای مبتنی بر احتیاط بوده است. احتیاط زمانی در یک رابطه سیاسی عنصر غالب می‌شود که ماهیت رابطه سیاسی پیچیده باشد.

به گزارش جماران؛ سفر مقتدی صدر به عربستان صعودی و دیدارش با محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان رخداد بسیار مهمی در تحولات منطقه‌ای بود. بسیاری از ناظران از سفر این روحانی شیعی عراقی به عربستان‌سعودی بسیار متعجب شدند. دفتر جریان صدر در عراق در بیانیه‌ای اعلام کرده است که مقتدی صدر و ولیعهد عربستان در خصوص برخی از مسائل ازجمله راه‌های همکاری دو کشور گفت‌وگو کرده و تأکید کردند در راستای همزیستی مسالمت‌آمیز، همکاری در جهت منافع مشترک دو کشور تلاش کنند. براساس این بیانیه، دو طرف درباره راه‌های همکاری دو کشور، سرمایه‌گذاری در عراق و توسعه مناطق جنوبی و مرکز این کشور مذاکره کردند. همچنین براساس این بیانیه، دو طرف درباره افتتاح کنسولگری در نجف جهت تسهیل در ارتباطات دو کشور، افتتاح خط هوایی دو کشور،‌ تسریع در افتتاح گذرگاه‌های مرزی میان دو طرف جهت تقویت تبادل تجاری و افتتاح گذرگاه جمیمه با نجف بحث و تبادل‌نظر کردند. در این بیانیه آمده است: ولیعهد عربستان ۱۰‌میلیون دلار برای کمک به آوارگان عراقی به دولت این کشور اعطا کرد. سوالی که پس از سفر مقتدی صدر به عربستان مطرح است این است که جریان صدر چه منافع مشترکی می‌تواند با عربستان‌سعودی داشته باشد که ایدئولوژی وهابی را در منطقه نشر و بسط می‌دهد؟! برای پاسخ به این سوال ابتدا باید مقتدی صدر و جریانش را بیشتر شناخت.

واقعیت این است که رابطه ایران با جریان صدر همواره رابطه‌ای مبتنی بر احتیاط بوده است. احتیاط زمانی در یک رابطه سیاسی عنصر غالب می‌شود که ماهیت رابطه سیاسی پیچیده باشد. اگر به پیشینه جریان صدر عراق نگاهی بیندازیم، می‌بینیم که محمد صادق صدر، پدر مقتدی صدر که در دهه ٩٠ میلادی جریان صدر را پایه‌گذاری کرد، در برخی اوقات انتقادات تندی را علیه ایران مطرح کرده است. محمد صادق صدر یک عراقی سرسخت ملی‌گرا بود که تأکید بسیار زیادی بر ریشه عربی و قبیله‌ای برای شیعیان عراق داشت. شاید بتوان گفت که یکی از مهمترین کارهایی که او انجام داد، انطباق سنت‌های قبیله‌ای اعراب در عراق با قوانین شریعت بود. یکی از مهمترین عقاید محمدصادق صدر که در برخی مواقع در خصوص آن با ایران دچار اختلاف می‌شد، این بود که او معتقد بود که شیعیان عرب عراق برای کنترل حوزه برحق هستند. او حتی در برخی مواقع علیه آیت‌الله سیستانی نیز انتقاداتی را مطرح و اعلام کرد که او نمی‌تواند رهبری حوزه نجف را در دست داشته باشد. البته اختلاف نظر محمد‌صادق صدر با ایران هرگز به آن شدت نبود که بحرانی به وجود‌ آید؛ اما همین اختلافات حتی برای مدت زمان کوتاهی صدام حسین را بر آن داشت تا به این جریان فضای لازم را برای شکل‌گیری بدهد؛ چراکه صدام نیز قصد سوءاستفاده از این اختلاف دیدگاه را داشت. هر چند وقتی که تاریخ مصرف این سیاست تمام شد، دستور ترور او و پسرش را صادر کرد.

حالا دیگر آن دوران گذشته است و امروز مقتدی صدر یکی از محترم‌ترین چهره‌ها در میان شیعیان عراق است. برای بسیاری از آنها نام صدر با ضدیت سرسختانه با امپریالیسم هم‌معنی است. پیش از آن‌که نام مقتدی صدر در روزنامه‌ها و خبرگزاری‌های غربی ظاهر شود، خانواده‌ صدر به واسطه‌ شهادت اعضای سرشناسی از این خانواده، شهرتی برای خود کسب کرده بود. سید محمد صدر در ‌سال ۱۹۲۰ نقشی موثر در برابر بریتانیایی‌ها بازی کرد. سید محمدباقر صدر که در فرهنگ عامه‌ عراق با لقب «صدر اول» شناخته می‌شود، به تأسیس حزب الدعوه‌ اسلامی در ‌سال ۱۹۵۸ یاری رساند. حزبی که با هدف دفاع از حوزه (جامعه‌ روحانیان شیعه) در برابر نفوذ سکولاریسم به جامعه‌ عراق تأسیس شد.

از آن‌جا که محمدباقر صدر حامی انقلاب سیاسی بود، پسرعموی‌اش سید محمدصادق صدر (صدر دوم) جنبشی توده‌ای را سازماندهی کرد تا ارتباط روحانیان شیعه با نیازهای معنوی و سیاسی-اجتماعی مسلمانان را بازیابی کند. در ‌سال ۱۹۹۱ وقتی ایالات متحده ارتش عراق را از کویت بیرون کرد، شیعیان عراق به پا خاستند به این امید که واشنگتن به کمک‌شان خواهد آمد. اما هیچ خبری از کمک واشنگتن نشد. پس از سرکوبی وحشتناک انتفاضه‌ شعبانیه به دست صدام، شیعیان عراق خشمگین و ترس‌خورده شدند. افزون بر این درد و رنج، تحریم‌های سازمان ملل زندگی مردم عادی عراق را ویران کرد. هر چند تحریم‌های سازمان ملل سیاستمداران رده‌بالای عراق را هدف گرفته بود، اما عملا تأثیر چندانی روی آنها نداشت. در همین دوران بود که دشمنی آشکار محمدصادق صدر با غرب بشدت طنین‌انداز شد. او خطبه‌های روز جمعه‌اش را با این جمله آغاز می‌کرد: «نه، نه به آمریکا! نه، نه به اسراییل!» صدام روز نوزدهم فوریه‌ ۱۹۹۹ محمدصادق و دو پسر بزرگش را ترور کرد.

مقتدی صدر پس از به قتل رسیدن پدر و دو برادرش، رهبری جنبش صدر را به عهده گرفت. حمله‌ ائتلاف بین‌المللی به رهبری آمریکا به عراق این فرصت را در اختیار مقتدی گذاشت که از شخصیتی کمتر شناخته‌شده و روحانی‌ای با اعتبار متوسط به یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین چهره‌های سیاسی در عراقِ پس از صدام تبدیل شود. ملی‌گراییِ نیرومند مقتدی صدر و مخالفت تزلزل‌ناپذیرش با آمریکا، نقشی محوری برای محبوبیت اجتماعی او بازی کرد. وقتی واشنگتن حکومت ائتلافی موقت عراق را در سیزدهم جولای ۲۰۰۳ تشکیل داد، شیعیان رقیب و رهبران سکولار با اشتیاق به حکومت ائتلافی پیوستند. مقتدی صدر این کار را نکرد. بیش از همه‌ رهبران دیگر در عراق اشغالی، مقتدی صدر متوجه این نکته بود که تبدیل‌شدن به بازیچه‌ دست نهادی خارجی چه عواقب وخیمی می‌تواند داشته باشد. مقتدی صدر در پیام‌هایش جوانان، تنگدستان و شیعیان شهری را مخاطب قرار داد. گروه بین‌المللی بحران در ‌سال ۲۰۰۶ گزارش داد مقتدی صدر از همان ابتدا «صدای هویتی مغرور، معتبر و مردمی بود که از مبارزه‌ خشونت‌آمیز در برابر دلایل ریشه‌ای ستم طرفداری می‌کرد.»

گرایش‌های ناسیونالیستی در این روحانی شیعه عراق از همان ابتدا دیده می‌شد. مقتدی صدر استدلال می‌کرد فقط یک عراقی واقعی حق دارد قدرت مذهبی و سیاسی را به دست بگیرد و فقط چنین کسی است که می‌تواند بر شیعیان عراق حکومتی مشروع داشته باشد. در حالی ‌که سایر رهبران شیعه در برابر نیروهای ائتلاف رویکردی آشتی‌جویانه در پیش گرفتند، مقتدی صدر دشمنی پدرش با غرب را زنده کرد و اشغال عراق را به‌عنوان ادامه‌ درد و رنج پست‌کننده‌ای دانست که رژیم تحریم‌ها در دهه‌ گذشته به شیعیان عراق تحمیل کرده بود.  

مقتدی اما بعد از خروج آمریکا در عراق، عقاید ناسیونالیستی خود را در جهت دیگری دنبال کرد و به محض این‌که وارد این مسیر شد، نشان داد که عنصری مهارناشدنی است. او حمایتش را به هیچ وجه در طبق اخلاص قرار نمی‌دهد. او به‌رغم ارتباط نزدیکی که با ایران داشته است، هرگز به‌عنوان عنصری که چشم و گوش بسته در اختیار سیاست‌های ایران باشد، عمل نکرده است. اتفاقا به همین دلیل بود که مقتدی صدر حتی از درگیر شدن با العبادی که مورد حمایت ایران است نیز ترسی به دل راه نداده.

مقتدی تاکتیک منحصر به خود را دارد. حامیانش در ‌سال گذشته به راحتی وارد منطقه سبز بغداد شدند و پارلمان را اشغال کردند و درنهایت ظرف چند ساعت پارلمان را خالی کرده و باز گشتند. تاکتیک مقتدی نمایش قدرت و سپس آرام‌کردن فضا است. او می‌خواهد همه بفهمند چه قدرتی دارد و در عین حال قصد دارد این پیام را برای همه ارسال کند که قصد ناامن‌کردن فضا را ندارد. مقتدی صدر به خوبی می‌داند که اگر اعتراضات حامیانش به آشوب عمومی تبدیل شود، از نفوذش در عرصه سیاسی کاسته خواهد شد.

البته ایران مسلما نگران عمیق‌شدن اختلافات داخلی میان گروه‌های شیعی در عراق است. در عین حال با دقت تحرکات آن دست از سیاستمداران عراقی که موافق محدود ساختن نفوذ تهران در بغداد هستند را نیز زیر نظر دارد. زمانی مقتدی صدر حامیانش را به خیابان‌های بغداد دعوت می‌کرد، ایران تلاش بسیاری برای میانجیگری میان رهبران شیعه عراق صورت داد، تا بلکه نوعی مصالحه میان آنها صورت گیرد و همه آنها را بار دیگر زیر یک چتر بازگرداند. برای مثال، سید حسن نصرالله، رهبر حزب‌الله لبنان، در فروردین ماه‌ سال ٩٥ ملاقات‌هایی با مقتدی صدر، نوری المالکی و حسن شهرستانی، معاون و سخنگوی آیت‌الله سیستانی صورت داد. خبرها حاکی از آن بود که در این ملاقات‌ها درخصوص همکاری میان گروه‌های شبه نظامی شیعی صورت گرفته است اما توافقات سیاسی میان رهبران این گروه‌ها حاصل نشد.

مقتدی صدر طی چند ‌سال اخیر نشان داده که به دنبال امتیاز گرفتن است. او قصد دارد این پیام را به همه طرف‌‌های درگیر در عراق ارسال کند که باید او را به‌عنوان یک چهره موثر سیاسی در عرصه سیاسی عراق به رسمیت بشناسند. این مرد مهار‌نشدنی در حال حاضر قصد دارد خود را در نقطه‌ای قرار دهد که بتواند هم از ایران و هم از العبادی امتیاز طلب کند. سفر او به عربستان نیز دقیقا به همین منظور انجام شده است. مقتدی صدر و جریانش زمینه همکاری‌های مشترک را با عربستان‌سعودی ندارند. این دو از دو ایدئولوژی کاملا متفاوت ریشه می‌گیرند و هر دو طرف آن‌قدر سرسخت هستند که از ایدئولوژی خود کوتاه نیایند. صدر اما با سفر به عربستان می‌خواهد نمایش قدرت بدهد. می‌خواهد بگوید که می‌تواند به‌عنوان یک روحانی ذی‌نفوذ در عراق به کشوری سفر کند که از لحاظ سیاسی در نقطه مقابل ایران و عراق قرار دارد و در آن‌جا نیز با فرد دوم عربستان دیدار کند. البته نباید از این واقعیت غافل بود که العبادی نیز به کمک مقتدی صدر برای جلوبردن دستور کار اصلاحات کابینه‌اش نیاز دارد. ایران نیز به هیچ عنوان نمی‌خواهد که مقتدی صدر برای کابینه عراق مشکل ایجاد کند و این کشور را حالا که از شر داعش خلاص شده، در گردونه یک ناآرامی داخلی سیاسی قرار دهد.

البته تحلیل دیگری نیز درباره رفتارهای اخیر مقتدی صدر وجود دارد که در برخی محافل داخلی شنیده می‌شود. برخی معتقدند که مقتدی صدر ممکن است با عربستان ‌سعودی ارتباط‌هایی برقرار کرده باشد و برخی دیگر نیز بر این عقیده‌اند که امکان این‌که عربستان‌سعودی مقتدی صدر را تطمیع کند، وجود دارد. اما با توجه به نوع سلوک و رویکرد سیاسی مقتدی‌صدر بعید به نظر می‌رسد که چنین امری امکان‌پذیر باشد. علاوه بر این، تا کنون هیچ سند، دلیل و یا حداقل نشانه‌هایی مبنی بر این امر دیده نمی‌شود. علاوه بر این حداقل تا به اینجای کار هیچ منافع مشترکی میان مقتدی صدر و عربستان‌سعودی وجود ندارد. محافل سیاسی ایران همواره نگران بازی‌های سیاسی عربستان در عراق بوده‌اند و حالا که مقتدی صدر چنین رفتارهایی از خود نشان داده‌ است، تا حدودی قابل انتظار است که آنها این رفتار مقتدی صدر را نیز ریشه در سیاست‌های عربستان در عراق بدانند.  علاوه بر این مقتدی صدر درست زمانی اعتراضات گسترده خود در عراق را آغاز کرد که دولت العبادی مشغول مبارزه با داعش بود و این ناآرامی‌ها دولت العبادی را در این مبارزه تضعیف می‌کرد. شاید به همین دلیل بود که برخی تحلیلگران ایرانی به احتمال دست داشتن عربستان‌سعودی در این تحولات فکر می‌کردند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

  • کدخبر: 714782
  • منبع: روزنامه شهروند
  • نسخه چاپی

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.