مسیح مهاجری مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: شیوه یکدست سازی دانشگاه‌ها و محروم ساختن دانشجویان و مراکز علمی از اساتیدی که دارای سلایق مختلف هستند، نه با عقل منطبق است و نه با سیره پیشوایان دینی سازگار است.

به گزارش جماران؛ مسیح مهاجری در مطلبی با عنوان «سراب یکدست ‌سازی دانشگاه‌ها» در روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: اخبار مربوط به یکدست سازی دانشگاه‌ها و اخراج اساتیدی که با تفکر جناح حاکم موافق نیستند، بقدری غیرعادی به نظر می‌رسیدند که تا همین روز‌های اخیر برای دوستداران کشور و انقلاب و نظام اسلامی غیرقابل باور بودند. متأسفانه اطلاعاتی که این روز‌ها می‌رسند، صحت این اخبار را تأیید می‌کنند به ویژه آنکه در روز‌های اخیر این یکدست سازی شامل بعضی از سابقون انقلاب و دفاع مقدس که پرونده‌های سراسر افتخارآمیز از خدمت به کشور دارند نیز شده است.

شیوه یکدست سازی دانشگاه‌ها و محروم ساختن دانشجویان و مراکز علمی از اساتیدی که دارای سلایق مختلف هستند، نه با عقل منطبق است و نه با سیره پیشوایان دینی سازگار است.

روش عقلا در طول تاریخ و در پهنه سرزمین‌های مختلف همواره این بوده و اکنون نیز اینست که تضارب آراء را برای تقویت و ترویج علم لازم می‌دانند و نقد کردن همدیگر را بهترین راه برای رشد فکری و علمی جامعه به حساب می‌آورند. همین روش در دین اسلام و از زبان پیشوایان معصوم با عنوان «حیات العلم بالنقد و الرد» مورد تأیید قرار گرفته و در عمل نیز ائمه علیهم‌السلام به آن پای‌بندی نشان داده‌اند.

مناظره‌های فراوانی که میان آن حضرات به ویژه امام صادق، امام رضا و امام جواد علیهم‌السلام با افراد ضدخدا که ماتریالیست‌های امروز هستند و همینطور با دانشمندان ادیان و مذاهب دیگر صورت گرفته و متن کامل آن‌ها در کتاب‌های علمی ثبت و ضبط شده و در اختیار ما قرار دارند، بهترین نشانه موافقت دین با حضور صاحبان افکار مختلف در عرصه‌های فکر و علم هستند. همین روش در طول تاریخ در حوزه‌های علمیه متداول بوده و هم‌اکنون نیز جریان دارد.

حوزه‌های علمیه ایران در دوران کنونی که دوران حاکمیت ولایت فقیه است، با صراحت مبحث فقهی مربوط به ولایت فقیه را مطرح و عده‌ای آن را تأیید و عده‌ای نیز رد می‌کنند و در عین حال همگی در نهایت رفاقت در کنار همدیگر زندگی می‌کنند. اقتضای طبع بحث‌های علمی همین است و اگر برخلاف این روش عمل شود، جامعه دچار مرگ فکری و عقب ماندگی‌های شدید علمی خواهد شد. رمز پیشرفت شگرف مسلمانان صدر اسلام در زمینه‌های علمی این بود که پیشوایان واقعی دین به آزاد‌اندیشی و ضرورت مطرح شدن افکار مختلف معتقد بودند و یکدست شدن مراکز علمی را به زیان علم و حتی دین می‌دانستند.

در دوران معاصر، بزرگانی مانند شهید بهشتی و شهید مطهری نه‌تنها با حضور مخالفین فکری خود در دانشگاه‌ها مشکلی نداشتند بلکه وجود آن‌ها را لازم می‌دانستند. استدلالشان هم این بود که اسلام بقدری صاحب منطق است که می‌تواند پاسخ تمام شبهات را بدهد و به همین دلیل میدان دادن به صاحبان افکار و عقائد گوناگون حتی ماتریالیست‌ها اشکالی ندارد.

بالاتر از صحنه دانشگاه، حضور در صدا و سیماست که یک رسانه فراگیر است و می‌تواند تمام اقشار مردم را پوشش بدهد. آیت‌الله بهشتی، زمانی که در یکی از عالی‌ترین مناصب قدرت نظام جمهوری اسلامی حضور داشت، در مناظره با سران احزاب کمونیستی و مارکسیستی شرکت کرد و اصرار داشت این مناظره عیناً و بدون سانسور از تلویزیون و رادیو پخش شود. اینجانب در جلسه شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی که موضوع مناظره شهید مظلوم آیت‌الله بهشتی با دبیرکل حزب توده و تعدادی دیگر از سران احزاب مارکسیستی و کمونیستی را در دستور کار داشت، شاهد بودم که ایشان در برابر نظر مخالف بعضی از اعضا با قاطعیت گفت ما باید مشوق چنین مناظره‌هائی باشیم و به تمام مخالفین میدان بدهیم حتی از تلویزیون حرفشان را بزنند و جواب ما را بشنوند و مردم هم قضاوت کنند. این مناظره در خرداد ۱۳۶۰ از سیمای جمهوری اسلامی پخش شد و تمام گروه‌های مارکسیستی و کمونیستی را خلع سلاح کرد.

روشن است که طرفداران حضور و پخش سخنان و افکار و عقاید مارکسیست‌ها و کمونیست‌ها از رادیو و تلویزیون، با حضور و اظهارنظر مخالفین فکری خود در دانشگاه‌ها و مراکز علمی به طریق اولی مخالفتی نداشتند. دانشگاه‌ها و مراکز علمی علاوه بر اینکه صحنه‌های محدودی نسبت به رسانه ملی هستند، به دلیل حضور افراد صاحبنظر و اهل بحث در آن‌ها آمادگی نقد و رد نقطه نظر‌های مخالف را دارند و از زمینه بهتری برای غلبه منطق بر مطالب نادرست برخوردارند. قطعاً حساب افراد معاند جداست.

نکته مهم‌تری که باید حتماً مورد توجه طرفداران یکدست سازی دانشگاه‌ها قرار گیرد اینست که در شرایط کنونی که فضای مجازی در انتقال افکار و اندیشه‌های داخلی و خارجی بی‌رقیب و یکه‌تاز است، محدود ساختن فکر و علم در دانشگاه نه‌تنها جواب نمی‌دهد بلکه نتیجه عکس خواهد داد. راه درست اینست که مسئولان دست از طرح یکدست سازی بردارند و به ضوابطی که برای گزینش و ادامه کار اساتید وجود دارد عمل کنند. خوبست حضرات در این نکته نیز تأمل کنند که وقتی یکدست سازی در مدیریت کشور تجربه ناکامی از آب درآمد، امید بستن به یکدست سازی در عرصه علمی و فکری مثل دل بستن به سراب است.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.