محمود احمدی نژاد می گوید: بوش هم که ایران را تهدید به جنگ کرده بود اعلام کرد می خواهم با ایران مذاکره کنم و با ما در عراق مذاکره کرد یعنی سیاست های دولت باعث شد آقای بوش جای جنگ مذاکره را انتخاب کند اما عمر دولتش کفایت نکرد و دولت بعدی با ما گفت و گو کرد. می خواهم بگویم که سایه جنگ برداشته شد.

به گزارش جماران؛ احمدی نژاد در پاسخ به این سوال که یعنی شما نمی خواهید دیگر در مقام ریاست جموری باشید؟گفت: خیر. اشکال شما این است که ذهنتان صفر و صدی است، من اگر احساس وظیفه کنم ثبت نام می کنم، شما یکنفر را در ایران پیدا کنید که بگوید احمدی نژاد از من خواسته است که او را تبلیغ کنم، من هرگز این کار را نکرده ام.

محمود احمدی نژاد می گوید: در سال ۹۰ که امریکا گفت بانک مرکزی و نفت تحریم هستند ما به همه گفتیم که این دیگر شوخی بردار نیست چون این جنگ اقتصادی است.

محمود احمدی‌نژاد منکر هر گونه تلاشی برای حضور مجدد در انتخابات ریاست جمهوری است. البته رئیس جمهور سابق، در تناقضی آشکار ثبت‌نام در انتخابات ریاست جمهوری را مصداق تلاش نمی‌داند.

بخش هایی از گفتگو با محمود احمدی نژاد را در ادامه بخوانید؛

*به نظر من اینکه آدم یک کاری کند که نظر دیگران را به خودش جلب کند به نوعی سقوط انسانی است. مثلایک کسی می گوید من این طراحی را می کنم که رأی ها به طرف من آید، به نظر من فساد از همینجا شروع می شود. من یک انسان معمولی بودم و الان هم هستم. من همانطور که زندگی می کردم با مردم حرف زدم، من نرفتم طراحی کنم که مثلا این لباس را بپوشم یا این حرف را بزنم که مثلا عده ای را جذب کنم، یک انسان چقدر باید ساقط شده باشد که فیلم بازی کند تا رأی جمع کند؟ من داشتم زندگیم را می کردم و الان هم همانطور زندگی می کنم و اصلا برای من چیزی فرق نکرده است.

ادعای جدید احمدی نژاد: سایه جنگ را از ایران دور کردم /احساس وظیفه کنم کاندیدا می شوم/۱۰ وزیر من در سال ۸۴ به هاشمی رأی دادند/یک آدم معمولی هستم

*عده ای زیادی از سیاسیون ۲ جناح در سال ۸۴ به شدت مخالف آمدن من بودند و مواضعشان معلوم است و همه شان در برابر من موضع گرفتند و فشار آوردند ولی گذشته است و الان وقت بیان آن نیست.

*من خارج از ۲ جناح آمدم اما معلوم است که این ۲ جناح کار می کنند آنها در تبلیغات می گفتند که احمدی نژاد بیاید در خیابان ها دیوار می کشد و این را تا آخر ادامه دادند در حالی که من کِی چنین کاری کردم.

*کدام جناح از پیروزی من خوشحال شد؟ اگر منظورتان رهبران جناح ها است، آنها اصلا خوشحال نشدند و تا امروز هم مخالفتشان با من ادامه دارد. همان هایی که مدعی بودند، ۷ وزیر من را انداختند. مثلا می گویند مجلس هفتم از من حمایت کرده است، کجا حمایت کرده است؟ هر طرحی که برای آنها می بردیم پدرمان را در می آوردند تا تصویبش کنند و نقطه مقابل ما را تصویب می کردند. اما اصلاح‌طلبان اصرار داشتند که اصولگرایان من را آوردند و از من حمایت می کنند چون حریف اصولگرایان هستند ولی تمام رهبران اصولگرا مخالف آمدن من بودند و این را اعلام هم کرده بودند.

*در دولت ما چند روزنامه بسته شده است؟ یک روزنامه شرق را هیئت نظارت که قانون آن را مجلس نوشته است که در آن از دولت ۳ عضو و ۴ عضو غیر از دولت هستند؛ آن روزنامه را بستند و آن هم با این عنوان که به رئیس جمهور توهین کرده اند. من به وزیر ارشاد گفتم به چه حقی آن را بسته اید و او گفت دست من نبوده است، من گفتم بیخود دست شما نبوده است و باید آن را باز کنید، اما در دولت قبل از ما در یک روز ۵۰ روزنامه بسته شد؛ اما همان هایی که روزنامه هایشان بسته شده است چون رئیس جمهور خودشان این کار را کرده بود می گویند بهترین دوران مطبوعات در آن زمان بوده است ولی در زمان احمدی نژاد سیاه ترین دوران مطبوعات بوده است. اینها واقعیت ندارد و توده های مردم این را قبول نکردند؛ ما هیچ وقت هیچ روزنامه نگاری را به دادگاه نکشاندیم، ولی قبل از ما و بعد از ما این کار را کردند، البته موضوع آزادی آنطور که مطلوب من است و دلم می خواست اصلا اتفاق نیفتاد.

*در سال ۸۴ من رقیب آقای هاشمی شدم، جبهه اصلاحات کلا از آقای هاشمی حمایت کردند من چند وزیر آورده باشم که به آقای هاشمی رأی دادند؟ ۱۰ تا خوب است؟ بیش از ۱۰ وزیر من کسانی بودند که به آقای هاشمی رأی داده بودند و من می دانستم اما به آنها گفتم که این منشور کار ما است، اگر می توانید با این منشور کار کنید، بسم الله!

* بعضی از وزرای من افراد شاخص هم بودند اما خوشبختانه رفتند و با دولت ادامه ندادند، یعنی من آنها را کنار گذاشتم نه به این خاطر که به کسی دیگر رأی دادند یا جناح دیگری داشتند بلکه چون به آن منشور پایبند نبودند و آن را رعایت نمی کردند. من آن منشور را جلوی آنها گذاشتم و به آنها گفتم که این بند و این بند و این بند را رعایت نکرده اید و به آنها چند بار اخطار دادم و در آخر با آنها خداحافظی کردم.

*من بیش از ۲۰ بار گفتم که من با گشت ارشاد مخالف هستم و همه هم می دانند که این دست رئیس جمهور نیست، اما آنها می‌گویند احمدی نژاد، گشت ارشاد! چون می خواهند از احمدی نژاد این چهره را ترسیم کنند که بتوانند آن را بزنند.

*من نمی خواهم بگویم که آدم ویژه ای هستم، من یک آدم معمولی مثل بقیه ملت ایران هستم.

* یکباره یکی بالای منبر می رفت و می گفت که فلان کشور برای ما است و حالا بیا و درستش کن! یا یک مقام نظامی می گفت فلان کشور برای ما است، اینها همه کارشکنی بود ولی با این حال بالاترین حجم تجارت خارجی و بیشترین حجم صادارت غیرنفتی(ما صادرات غیر نفتی را با شش و هشت دهم میلیارد در سال تحویل گرفتیم و با ۴۳ میلیارد دلار در سال تحویل دادیم)، همه اینها یعنی شرایط برای مردم و ارتباطات بیرونی مناسب تر شده است.

* هرکدام از رؤسای جمهور که می خواهند بسم الله! می نشینیم و با اسنادی که بانک مرکزی و وزارت صنعت دارد، عملکردهای دولتها را با هم مقایسه می کنیم. در سیاست های خارجی در دوره اول قطع نامه صادر می کردند و تهدید می کردند و ما می گفتیم که کاغذ پاره است. اما در سال ۹۰ امریکا گفت که بانک مرکزی و نفت تحریم هستند و ما به همه گفتیم که این دیگر شوخی بردار نیست چون این جنگ اقتصادی است.

*من با مردم آمریکا هم حرف زده ام، کدام رئیس جمهور اینکار را کرده است؟ آیا موضوع مشکلات هسته ای از دولت ما شروع شده است؟ یا من وارث آن بودم؟

*من تلاشی برای ریاست جمهوری دوباره کرده ام؟ تلاش آن است که برویم و تیم جمع کنیم و پول خرج کنیم.

{در پاسخ به این سوال که یعنی شما نمی خواهید دیگر در مقام ریاست جموری باشید؟}: خیر. اشکال شما این است که ذهنتان صفر و صدی است، من اگر احساس وظیفه کنم ثبت نام می کنم، شما یکنفر را در ایران پیدا کنید که بگوید احمدی نژاد از من خواسته است که او را تبلیغ کنم، من هرگز این کار را نکرده ام.

*من کی گفتم که در آن ۸ سال نگذاشته اند کار کنیم؟ آقای خاتمی در کل دوره دومش گفت نمی گذارند ما کار کنیم، آقای روحانی هم همین را گفت اما من کی چنین حرفی را زدم؟

*می گویند که احمدی نژاد دنبال سازش با امریکا است، من به اوباما می گفتم که بیایید در سازمان ملل با هم صحبت کنیم اما اینهایی که ضد و نقیض در مورد من صحبت می کردند می گفتند که احمدی نژاد سازش کرده و کشور را خراب کرده است.

*حتی بوش هم که ایران را تهدید به جنگ کرده بود اعلام کرد می خواهم با ایران مذاکره کنم و با ما در عراق مذاکره کرد یعنی سیاست های دولت باعث شد آقای بوش جای جنگ مذاکره را انتخاب کند اما عمر دولتش کفایت نکرد و دولت بعدی با ما گفت و گو کرد. می خواهم بگویم که سایه جنگ برداشته شد.

منبع: اکوایران

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
16 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.