یک چهره شب قدر؛ تقدیر امور خلقت است که در سوره دخان آمده؛ <{ فیها یفرق کل امر حکیم}>
و چهره دیگرش بهرمندی از "فیض الهی" است؛ <{تَنَزَّلُ الْمَلآَئِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِن کُلِّ أَمْرٍ * سَلاَمٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ}> .
فیض در لغت؛ "پر شدن ظرف" است.
و فیض الهی همان افاضه رحمت بی انتهاء اوست که برای هر تشنه ای به شکلی ظهور و بروز می کند و او را، از جهات مختلف پُر می کند؛ یکی را شفا، و یکی را مورد عفو، و یکی را موفق در امور دنیا، و یکی را صاحب درجات معنوی می کند.
علامه طباطبائی(ره) در ذیل آیه ۱۰۰ سوره اسراء در رابطه خصوصیت فیض الهی می گوید:
"همانا منبع فیض الهی است، خزائن رحمت اوست که به هر چیزی افاضه می کند. و هر عطایی که می کند صدورش از آن مقام است و هیچ بذل و بخششی از آن مقام نکاهیده و آن را به ستوه در نمی آورد. و این مقام تنها و تنها برای خدای سبحان است" .
انسان ها در برابر فیض الهی:
گروه اول؛
سابقه ایمان قوی دارند... اهل ذکر و شکر و خلاصه معنویت اند. و ذکر و وصف شان از قلم و زبان عادی بر نمی آید.
آنان به گونه ای از اهل ایمان هستند که، کمترین نارسایی ایمانی در دنیای آنان دیده نمی شود، ممکن است گاهی مرتکب اشتباه کوچکی شوند اما با همه وجود از ایمان و معنویت شان حراست می کنند.
آنان کسانی اند که؛ "موید من عندالله" هستند؛ چون شامل؛ «إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنوا.» ﴿حج /۳۸﴾ هستند.
و نیز بهرمند از تاییدات عالَم قدس، که فرمود؛ «وَاَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ» "﴿بقره /۸۷﴾ .
و بالاتر اینکه؛ مورد سلام و صلوات الهی قراردارند؛ «هو الذی یُصلّی علیکم و ملائکته» ﴿احزاب /۴۳﴾ .
در نتیجه رفتار و اخلاق و نیات شان به گونه ای الهی است که فقط فرشتگان توان ارزیابی سرعت معنوی آنان را دارند.
دو نمونه از بهره مندی گروه اول از ایمان شان؛ در خصوص جوانان مومن؛ در مورد جوانان اصحاب کهف فرمود: «إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى وَرَبَطْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ» ﴿کهف /۱۴﴾
تفسیر کشاف می گوید؛ این جوانان از هدایت های معنوی که همان "توفیق" باشد بهرمند می شوند.
و علامه طباطبائی در المیزان می نویسد؛ از آنجا که "ربط" به معنای "شّد" است و کنایه از اضطراب بوده، این جوانان مومن، به برکت ایمانشان از هر پریشانی محافظت می شوند.
در خصوص عموم مومنین هم، بالاترین اعطاء و عطایای الهیه را مطرح می فرماید: «وَلَا یُنْفِقُونَ نَفَقَةً صَغِیرَةً وَلَا کَبِیرَةً وَلَا یَقْطَعُونَ وَادِیًا إِلَّا کُتِبَ لَهُمْ لِیَجْزِیَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ » ﴿توبه/۱۲۱﴾ و هیچ مال کوچک و بزرگی را هزینه نمی کنند و هیچ سرزمینی رابرای خیری نمی پیمایند مگر آنکه در پرونده اعمالشان ثبت می شود، و خدا به آنان با معیار گرفتن بهترین عملی که همواره انجام می دادند، پاداش دهد.
گروه دوم؛ در کنار ثوابها چه بسا مرتکب خطایائی شده باشند که در قرآن تعبیر شده؛ <{ وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلا صَالِحًا وَآخَرَ سَیِّئًا عَسَى اللَّهُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ}> (توبه/۱۰۴)، با مختصر توجه و انابه می تواند فیوضات از دست رفته خود را جبران کرده و بر خان "فیض الهی" جلوس کنند.
بازگشت به جایگاه بهره مندی از فیض الهی آنچنان دشوار هم نیست.
این بازگشت برای اینان؛ باعث ایجاد تناسب و سنخیت با عالَم بالا می شود ، می توانند خود را زیر فَیَضان رحمت الهی قرار داده و بهرمند شوند.
انجام کار خیر ، و یا حتی "نیت" هر خیری، آدمی را به این امتیاز می رساند.
این روایات را ببینید که چگونه می تواند، صِرف علم به قدرت الهی، باعث شمول رحمت الهی شود و یا صِرف دانستن اینکه همه نعمتها از اوست، انسان را میهمان سفره رحمت الهی می کند: قبول داشته باشد که کار دست خداست؛
رسول الله(ص) ؛ فَقَالَ تَبَارَکَ وَتَعَالَى : أَذْنَبَ عَبْدِی ذَنْبًا فَعَلِمَ أَنَّ لَهُ رَبًّا یَغْفِرُ الذَّنْبَ وَیَأْخُذُ بِالذَّنْبِ ، غَفَرْتُ لِعَبْدِی ... ( المحاسن )
منعم را بداند اوست؛ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: مَا مِنْ عَبْدٍ أَذْنَبَ ذَنْباً فَنَدِمَ عَلَیْهِ إِلاَّ غَفَرَ اَللَّهُ لَهُ قَبْلَ أَنْ یَسْتَغْفِرَ وَ مَا مِنْ عَبْدٍ أَنْعَمَ اَللَّهُ عَلَیْهِ نِعْمَةً فَعَرَفَ أَنَّهَا مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ الا غفر الله قبل ان یحمده. (کافی )
واقعیت این است که باید گفت که کار گروه سوم ، در نهایت خطر است .
«وَمَنْ یَکْفُرْ بِالْإِیمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِی الْآخِرَهِ مِنَ الْخَاسِرِینَ» . المیزان مائده/۵
عواملی که ایمان را به نابودی صددرصدی می کشاند:
((ظلم)) :
۱)حکم بر خلاف حق؛
ابان گوید از امام صادق(ع) شنیدم، میفرمود: کمترین عاملی که یک فرد مسلمان را از اسلام خارج میسازد این است که بر خلاف حق، رأیی بدهد، و پای آن رأی ایستادگی هم بکند! زیرا خدای تعالی فرمود: و من یکفر بالایمان فقد حبط عمله...(تفسیرعیاشی)
۲)تبعیت کامل از شرک؛
امام صادق(ع) فرموده کفر به ایمان عبارت است از اینکه کسی ایمان بیاورد، و سپس اهل شرک را اطاعت کند.(تفسیرقمی)
این مربوط به کسانی است که با نام اسلام، همه منافع حوزه اسلامی را به پای شرک هزینه می کنند تا از حمایتهای آنان بهره مند شوند.
((بی اعتنائی کافرانه به دستورات دین)):
محمد بن مسلم از امام باقر و امام صادق(ع) که فرمود: کفر به ایمان این است که مسلمان عمل به دستورات اسلام را به تدریج ترک کند تا بکلی ترک شود . (تفسیرعیاشی)
و روایت دیگری از عبیدبن زراره از امام صادق(ع) در خصوص نماز ذکر شده است.
علامه طباطبائی گوید: چون خدای تعالی، نماز را ایمان خوانده، و فرموده : " و ما کان الله لیضیع ایمانکم ، یعنی خدای تعالی هرگز ایمان شما – نماز شما – را بی اجر نمیکند" .
((انکار امام علی))
بصائر از ابی حمزه روایت آورده که گفت: من از امام باقر(ع) از معنای کلام خدای عز و جل سؤال کردم که فرموده: و من یکفر بالایمان فقد حبط عمله، و هو فی الاخره من الخاسرین فرمود: تفسیر این آیه در بطن قرآن است، و معنایش این است که هر کس به ولایت علی کفر بورزد چنین و چنان میشود ، چون علی(ع) همانا ایمان است.