ایشان هیچ گاه به فکر مرجعیت و ریاست عامه مسلمین نبودند.حتی مجالس و محافل قم که تشکیل می شد شرکت نمی فرمودند
با وجود اینکه موقعیت حضرت امام خمینی(س) درحوزه علمیه قم ایشان را به عنوان مرجع تقلیدی مسلم برهمگان آشکار می کرد اما ایشان هیچ تبلیغی برای این امر انجام نمی دادند.خاطرات شاگردان ایشان و دیگر افراد نشانی از این منش امام خمینی (س)است. بخشهایی از این خاطرات درکتاب برداشتهایی از سیره امام خمینی جلد دوم، درج شده است.
من که نگفتم چاپ کنید
آیت الله توسلی
بعد از وفات حضرت آیت الله بروجردی با اینکه اولین حوزه درس در قم مجلس درس امام بود، اما ایشان هیچ گاه به فکر مرجعیت و ریاست عامه مسلمین نبودند.حتی مجالس و محافل قم که تشکیل می شد شرکت نمی فرمودند؛لذا چند نفر از طلاب با خرج خودشان حاشیه بر «عروة الوثقی»ایشان را چاپ کردند ولی قدری از پول چاپ کم آوردند.بنده به مرحوم اشراقی گفتم:«اگر می توانید تتمه پول چاپ را از امام دریافت نمایید.»بعد از چند روزی جواب آوردند که امام فرمودند:«من که نگفتم چاپ کنید!»
مردم رساله را چاپ کردند
حجت الاسلام سید حمید روحانی
امام در دوران زندگی خویش کوچکترین گامی در راه بدست آوردن مقام و مسند برنداشتند.عکس و رساله خود را تا روزهای آغاز نهضت(که مردم چاپ و پخش کردند)اجازه چاپ و پخش ندادند و تازه در آن شرایطی که فریاد مقلدین از نداشتن توضیح المسائل ایشان به آسمان بلند شده بود،فقط چاپ آن را اجازه دادند ولی از وجوهات شرعیه صرف چاپ آن نکردند و بودجه اولین چاپ توضیح المسائل ایشان از طرف خود مردم جمع آوری و تامین گردید و تا روزی که در قم می زیستند حتی یک جلد رساله به طور رایگان در اختیار کسی نگذاشتند و اصولا در منزل ایشان رساله یافت نمی شد.
راضی نبودند رساله رایگان توزیع شود
آیت الله جنتی
در طول انقلاب آنجا که کار جنبه شخصی پیدا می کرد،امام استقبال نمی کردند برای چاپ «حاشیه عروه»ایشان،ناشر خواست تا طبق معمول- گویا- پنجاه جلد پیش خرید کنند تا کتاب را چاپ نماید. ایشان نپذیرفتند و ناشر هم چاپ نکرد.و بعد ها هم که عده ای مایل بودند رساله های علمیه امام را به طور رایگان در اختیار مردم بگذارند (که قهرا جنبه تبلیغی پیدا می کرد)ایشان حاضر نبودند.
اینها را به یک کتابفروشی بگویید
حجت الاسلام رحیمیان
امام بر خلاف معمول که رساله های علمیه را با استفاده از بیت المال و وجوه شرعیه چاپ و در سطحی گسترده به طور رایگان بین مردم توزیع می کنند، هرگز نگذاشتند رساله عملیه شان از وجوه شرعیه چاپ شود و به طور کلی اجازه ندادند به کسی رایگان داده شود. از باب نمونه والد محترم این جانب در سال 1341 خدمت امام رسید و با ذکر مقدماتی از قبیل کثرت مقلدان و نیاز آنان به رساله سعی می کردند امام را به اقدام برای چاپ رساله ترغیب کنند ولی امام بعد از استماع سخنان ایشان با صراحت و بدون مجامله فرمودند:«این حرفها را مناسب است به یک کتابفروشی بگویید!»