می بینیم که در تربیون های رسمی رسانه ها مدیری یا فردی صاحب منصب از چالش های و موانع روی زمین مانده صنایع دستی سخنی به میان آورد. در این وضعیت وقتی واقعبینانه شرایط کارگاه های تولید صنایع دستی و فعالان این حوزه مورد بررسی قرار گیرد تازه ابعاد تراژیک ماجرا دیده خواهد شد. این حقیقت تلخ نیز، اغلب با وعده برنامه و اتفاقاتی مربوط به زمان آینده که قرار است چنین شود و چنان شود و گاهی هم ابهام گویی و فرافکنی کردن روبرو شده و سروته ماجرا هم می آید و تمام.
به گزارش جماران؛ حجت اله مرادخانی، پژوهشگر صنایع دستی و مدرس دانشگاه در یادداشتی نوشت:
در دنیای امروز تبلیغات و اغراق های رسانه ای یکی از رویکردهایی است که از رهگذر آن مفاهیم یا پدیده هایی را در افکار عمومی برجسته کرده و بستری موثر برای ارتباط عاطفی مخاطبان با آن موضوعات را فراهم می آورند. در این میان اما این روند برجسته سازی در مسیر هم افزایی و تقویت آن پدیده ها اتفاق می افتد تا با این کار بتوانند زمینه های موثرتری برای رفع چالش های مرتبط را فراهم آورند و سرمایه های اجتماعی را به عنوان پشتوانه مستحکم جذب نمایند. در عرصه مملو از جذابیت صنایع دستی ایران اما این رویه در چرخه ای معکوس و در دوری باطل در حال انجام است. به عبارت دیگر تبلیغات و شوآف های رسانه ای نه در اختیار برجسته تر شدن حقایق فعلی صنایع دستی، بلکه صرفا در اختیار چرخه بی حاصل موفق جلوه دادن مدیران این حوزه اتفاق می افتد.
شاید این پرسش در ذهن مخاطب این نوشتار مطرح شود که این شکل از تبلیغات چرا برای صنایع دستی اثر مثبت نداشته و چرا نمی توان از آن به عنوان اقدامی هم افزایانه برای بهبود شرایط صنایع دستی ایران و فعالان آن یاد کرد؟ در پاسخ به این موضوع ابتدا لازم است نگاهی گذرا به چالش های امروز صنایع دستی داشته باشیم. صنایع دستی ایران در روزگار فعلی با چالش های جدی در فرآیند تولید و مراحل مختلف آن از طراحی و تامین مواد اولیه گرفته تا دسترسی به ابزارهای تولید جدید و بسته بندی روبروست. در زمینه ترویج و آموزش نیز مسائلی جدی پیش روی این عرصه قرار دارد. در ارتباط با بارازهای داخلی و صادرات نیز موانع چند سال اخیر به قوت خود باقی هستند. هر چند نمی توان تلاش ها و اقدامات صورت گرفته از سوی بخش دولتی و خصوصی برای رفع این مشکلات را منکر شد، اما در این بین با وجود محدودیت منابع مالی و انسانی، نکته با اهمیت توجه به اولویت های اساسی و موانع جدی تر است. سالانه در لایحه بوجه دولت سهم صنایع دستی نسبت به دو بخش میراث فرهنگی و گردشگری از تناسب منصفانه ای برخوردار نیست و این مسئله در طول هر سال اجرایی خود تبدیل به چالش کاهنده در مسیر حرکت این حوزه بوده و هست. با وجود این موارد مهم که برای بالاتر بردن قدرت چانه زنی مدیریت صنایع دستی برای جذب منابع مالی و حقوقی بیشتر موثر هستند، در عوض به طور مستمر شاهد برجسته شدن به ظاهر موفقیت مدیران این حوزه یا موضوعاتی با اولویت پایین تر هستیم. برای مثال در بوق کردن افزایش تعداد ثبت جهانی شهرها و روستاهای صنایع دستی اتفاق بدی نیست، ولی در عمل این مسئله گره ای از کار صنایع دستی باز نکرده و صرفا تصویری غیر واقعی از حال خوب صنایع دستی به مراجع و نهادهای بالادستی می دهد و آنها در مواقع لازم با این تصور که بنابر آمارهای و ارقام اعلام شده از سوی معاونت صنایع دستی، حال صنایع دستی خوب است، این حوزه را از دستور اولویت های خود خارج کرده، بی آنکه بدانند وضعیت حقیقی صنایع دستی ایران در مقطع کنونی سخت متزلزل و ناخوش است. و تنها دستاورد این اتفاق، موفق دیده شدن مدیران این حوزه و تجلیل احتمالی آنها در جشنواره های مرتبط است.
از طرفی در این فرآیند برجسته سازی رسانه ای و شوآف های متعارف، توازنی میان نقش و جایگاه صنایع دستی و موقعیت و عملکرد مدیران وجود ندارد و اغلب کفه ترازو به سمت موفق جلوه دادن مدیران سنگینی می کند. و کمتر می بینیم که در تربیون های رسمی رسانه ها مدیری یا فردی صاحب منصب از چالش های و موانع روی زمین مانده صنایع دستی سخنی به میان آورد. در این وضعیت وقتی واقعبینانه شرایط کارگاه های تولید صنایع دستی و فعالان این حوزه مورد بررسی قرار گیرد تازه ابعاد تراژیک ماجرا دیده خواهد شد. این حقیقت تلخ نیز، اغلب با وعده برنامه و اتفاقاتی مربوط به زمان آینده که قرار است چنین شود و چنان شود و گاهی هم ابهام گویی و فرافکنی کردن روبرو شده و سروته ماجرا هم می آید و تمام. در شرایط فعلی این چرخه معیوب به واسطه تکرار مدام آن در هر دولت، خود تبدیل به چالشی نفسگیر و فرسایشگر برای فعالان صنایع دستی و اکوسیستم وسیع آن شده است. مقوله ای که به نظر می رسد تا شهامت و انصاف حقیقت گویی و رویکرد مشکل گشا بر مدیریت کلان صنایع دستی ایران حاکم نشود، در کوتاه مدت و میان مدت آش همان خواهد بود و کاسه همان و تلاطم و بی ثباتی بر گستره صنایع دستی ایران همچنان حکم فرما خواهد ماند.