دکتر محمد محمودی کیا عضو هیأت علمی پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی در یادداشتی اختصاصی برای جماران نوشت: کوتاهی تأمل‌برانگیز و به دور از انتظار ارتش سوریه در دفاع از تمامیت ارضی کشور و عقب‌نشینی سریع و به دور از مقاومت از حلب چنانچه ناشی از یک تاکتیک نظامی باشد، مسئله‌ای قابل‌توجه است که در هر صورت، هزینه دفاع و بازگشت به وضعیت گذشته را به طور چشمگیری افزایش می‌دهد و چنانچه ناشی یک خیانت باشد امکان تکرار آن را در مراحل بعدی بحران افزایش می‌دهد که این وضعیت بر شرایط ابهام‌گونه حاکم بر معادلات میز تصمیم‌گیری و اقدام به شکل معناداری می‌افزاید.

پایگاه خبری جماران: هیئت تحریر‌الشام برای باز احیاء نماتمام خود به یک پرچم و نماد جدید و تغییر در آرایش چهره و البسه نیاز داشت تا در صورتی نوین ابزاری برای تعقیب و تحقق سیاست‌های آشوب‌زای بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای شود. ماهیت چندملیتی مبارزان این گروه تروریستی و کارنامه پر از جنایت آن در طی سال‌های نه چندان دور، نشان از یک طرح نو برای تغییر در نظم ژیوپلیتیکی منطقه غرب و جنوب غرب آسیا دارد. پیش‌روی سریع و بدون هر گونه مقاومت از سوی نیروهای ارتش عربی سوریه، و به کنترل درآوردن سریع و به دور از انتظار استان راهبردی حلب - که شاهراه ارتباطی دولت مرکزی با مناطق شمال و شمال شرقی این کشور و نیز قلب اقتصادی آن است - بر گمانه‌زنی‌ها مبنی بر وجود یک طرح از پیش برنامه‌ریزی‌شده برای نگاه داشتن منطقه بر مدار آشوب و بحران صحه می‌گذارد. استفاده قابل‌توجه از ابزارهای رسانه‌ای برای تصویرسازی متفاوت از ماهیت جنایتکارانه این گروه و نیز تسلط مشهود در بهره‌مندی از پهپادها در میدان نبرد از نکات در خور توجه در بازخیزش جدید این گروه تروریستی است که نمی‌تواند خلق‌الساعه بروز و ظهور یابد و طبعاً نیازمند یک برنامه‌ریزی بلنددامنه در زمینه آموزش، تجهیز و ساماندهی نیروی انسانی است.


هم‌زمانی بازگشت غیرمنتظره تحریر‌ الشام به صحنه سیاست و اقتدار نظامی آن با اجرای آتش‌بس و کناره‌گیری موقت جنگ ویرانگر رژیم صهیونیستی در جبهه جنوبی لبنان، نشانه‌ای دیگر از وجود یک طرح قبلی برای تضعیف حاکمیت دولت مرکزی سوریه و یا تحت فشار گذاردن آن برای کناره‌گیری از سیاست حمایت‌گرایانه آن از مقاومت و سیاست نزدیکی با جمهوری اسلامی ایران است تا به هر نحو ممکن شاهراه ارتباطی و مسیر ایمن جبهه پشتیبانی از محور مقاومت منقطع گردد و زمینه برای هرگونه اقدام تجاوزکارانه و یا بدعهدی احتمالی رژیم صهیونیستی در دوره زمانی آتش بس موقت ۶۰ روزه را فراهم آورد. طبعاً آنچه در میدان در حال وقوع است نشان از یک اراده قوی برای حذف مقاومت از نقشه ژئوپلیتیک خاورمیانه دارد تا تنها عامل بازدارنده در مقابل سیاست‌های فزون خواهانه غرب در منطقه از میان برداشته شود و یا در حالتی از انفعال و ضعف قرار گیرد.


در این میان وضعیت متحدان سوریه نیز در شرایط تجربه شده در سالیان گذشته نیست؛ روسیه خود درگیر در جنگ با اوکراین است و روزهای پرتنشی را در روابط خود با غرب تجربه می‌کند تا جایی که در واکنش نسبت به حمله موشکی بالستیکی اوکراین، از موشک پیشرفته هاپیرسونیک راهبردی خود رونمایی و بهره برداری و حتی تهدید به استفاده از تسلیحات هسته‌ای کرد.

از این منظر روسیه در شرایطی قرار ندارد که به طور فعال بتواند خود را وارد در جبهه دیگری از درگیری‌های نظامی نماید؛ هر چند به طور سنتی و تاریخی روسیه همواره در مقام یک هم‌پیمان قابل اعتماد برای سوریه عمل کرده و منافع قابل‌توجهی نیز از حضور سیاسی نظامی خود در سوریه دنبال می‌کند که نمی‌تواند از آن چشم‌پوشی نماید. با این همه، نیروهای نظامی روسیه در سوریه حداکثر حمایت از نظام سیاسی و اعاده حاکمیت دولت مرکزی بر مناطق اشغالی را خواهند داشت و به گمان، عقب‌نشینی سریع نیروهای نظامی سوری از استان حلب و تمرکز بر مناطق و نقاط راهبردی دیگر نشانه‌ای از سبک مدیریت بحران روس‌ها باشد.


حزب‌الله لبنان نیز تا چند روز پیش درگیر در یک جنگ تمام عیار و نابرابر بود و متحمل هزینه‌های سنگین انسانی و مادی شده و هجمه سنگین دو ماه گذشته رژیم صهیونیستی بخش قابل‌توجهی از منابع آن را به تحلیل برده و از سوی دیگر می‌باید همچنان تمام توان و نیروی عملیاتی خود را در حالت آمادگی برای مواجهه با هر گونه بدعهدی رژیم خبیث صهیونیستی نگاه داشته و از این رو امکان ورود به جبهه جدید از درگیری نظامی را ندارد و صرفا به طور محدود از قابلیت مداخله در تحولات جاری برخوردار است.


مقاومت اسلامی عراق نیز بدون موافقت دولت مرکزی و فرماندهی کل نیروهای نظامی امکان مداخله در بحران پیش آمده را نداشته و طبیعتاً حفاظت از مرزها و عدم جواز به گسترش پیامدهای احتمالی آشوب جدید در اولویت آن قرار دارد. از سوی دیگر مقاومت اسلامی عراق همچنان خود را ملزم به دفاع از مردم غزه دانسته و تداوم عملیات خود علیه رژیم غاصب را در دستور کار خود دارد. لذا امکان مداخله گسترده در خاک سوریه برای آن به سهولت فراهم نیست.

 

جمهوری اسلامی ایران نیز طی ۱۴ ماه گذشته از اصلی‌ترین پایگاه‌های پشتیبانی از جنگ در نوار غزه و نیز جبهه جنوبی لبنان بوده و تا مرحله مواجهه نظامی مستقیم با رژیم صهیونیستی پیش رفته است. گستردگی تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران و نیز لزوم آمادگی برای هر گونه شرارت احتمالی رژیم صهیونیستی در مدت زمان باقی مانده تا روی کارآمدن دولت جمهوری‌خواهان در ایالات متحده، موجب می‌شود تا محدودیت‌های قابل‌توجهی برای مداخله نظامی و حمایت همه‌جانبه از دولت مرکزی دمشق برخوردار باشد. طبیعتاً از آنجا که هرگونه تغییر در معادلات قدرت در سوریه و تضعیف حاکمیت مرکزی آن تهدیدی علیه منافع فوری جمهوری اسلامی تلقی می‌شود لذا قابل پیش‌بینی است ایران نقشی فعال ولی محدود در قبال بحران اخیر ایفا خواهد کرد.


بر اساس آنچه از ترسیم وضعیت منطقه بحران و نیز بازیگران حمایت کننده از دولت مرکزی سوریه قابل استنتاج است حکایت از وجود یک برنامه از پیش طراحی‌شده برای تداوم وضعیت بحران در منطقه داشته تا امکان تجدید قوا و ترمیم آسیب‌های وارده به بازیگران قدرتمند درگیر در بحران فراهم نیاید. از این منظر چند آینده قابل ترسیم است که هر کدام پیامدهای مختص به خود را به دنبال خواهد داشت.


سناریوی نخست تداوم وضعیت بحرانی در ارتش سوریه و سقوط پی در پی شهرها و نقاط راهبردی است که طبعاً این روند می‌تواند حلقه امنیتی برای دولت مرکزی را به طور قابل‌توجهی تنگ کرده و وضعیت بی‌ثباتی را در سوریه دامن زده و جنگ داخلی پردامنه‌ای را با حضور دیگر گروه‌های مسلح رقم زند.


سناریوی دوم بر عقب نشینی راهبردی ارتش تکیه دارد تا فرصت برای بازسازی ارتش را فراهم آورد و مانع از تسلط گروه‌های تروریستی بر نقاط راهبردی در مناطق شمال غربی و غرب سوریه شود. این سناریو در صورت صحت می‌بایست طی روزهای آتی با اجرای عملیات‌های نظامی و ترکیبی از سوی دولت مرکزی و هم‌پیمانان آن صورت تحقق یابد.

 

انتظار می‌رود پیش‌روی سریع گروه‌های تروریستی به عقب‌راندن سریع آنها نیز منجر شود چرا که شورشیان از حیث استعداد نیروی انسانی محدود بوده و از سویی به دلیل ماهیت گاه غیرعربی از مشروعیت و مقبولیت لازم در بین جوامع تحت اشغال و تصرف برخوردار نیستند.


سناریوهای سوم امنیتی‌سازی مجدد سوریه از طریق خلق ادعاهای تحریک‌کننده همچون انتساب به استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی به ارتش در مواجهه با غیرنظامیان است که می‌تواند زمینه برای ورود نیروهای فرامنطقه‌ای به بحران را گشوده نماید. هر چند حمایت دولت‌های عربی از این ایده به واسطه عادی‌سازی روابط با دولت بشار الاسد در طی سال‌های اخیر دور از انتظار است ولی می‌تواند به عنوان اهرم فشاری بر روسیه و ایران در خلال تحولات پیش‌رو و روی کار آمدن دولت جدید در آمریکا مورد استفاده قرار گیرد.
با این وصف پیشنهاد می‌شود سیاست‌های اعلامی و اعمالی جمهوری اسلامی علاوه بر حضور پشتیبانی‌کننده و عمل در چارچوب موافقتنامه‌های امنیتی با دولت مرکزی، بر عدم انتشار وضعیت آشوب به دیگر نقاط با همکاری ارتش عربی سوریه، نیروهای نظامی روسیه و نیز دیگر اضلاع محور مقاومت، بر بهره‌گیری حداکثری از دیپلماسی منطقه‌ای به منظور خنثی‌سازی توطئه قطبی‌سازی منطقه و یا هر طرح و برنامه با هدف اجماع‌سازی عربی علیه دولت سوریه متمرکز شود تا نوعی مشارکت عربی برای برون‌رفت از وضعیت پیش آمده فراهم شود. طبعا حفظ هوشیاری در برابر شرارت احتمالی رژیم صهیونیستی اقتضا می‌کند توجهات از خطرات ممکنه منحرف نشده و آمادگی هر گونه مواجهه با شرارت رژیم اشغالگر چه در جنوب لبنان و چه نسبت به منافع ملی جمهوری اسلامی در نظر قرار داشته باشد. کابینه جنگ‌طلب نتانیاهو در وضعیت نابسمانی در قبال جنگ در غزه و شکست در پذیرش آتش‌بس با مقاومت اسلامی لبنان قرار دارد و امکان هرگونه آتش‌افروزی از سوی آن وجود دارد؛ لذا حفظ آمادگی در برابر آن از ضروریات کنونی است.

 

به نظر در شرایط فعلی عمده توجهات در عرصه دیپلماتیک و نیز پشتیبانی نظامی می‌باید بر حمایت از دولت مرکزی و ارتش عربی سوریه متمرکز باشد تا این امکان برای ایشان فراهم آید نقش فعالانه‌تری در قبال بازپس‌گیری حلب و دیگر بخش‌های از کنترل خارج شده ایفا نمایند. طبیعتاً بدون کنش‌گری فعالانه و مسئولانه ارتش سوریه و دستگاه امنیتی آن، هزینه حمایت از دولت مرکزی دمشق به شکل قابل‌توجهی بالا خواهد بود و امکان درافتادن در یک جنگ داخلی فرسایشی و البته خارج از کنترل فراهم خواهد آمد. کوتاهی تأمل‌برانگیز و به دور از انتظار ارتش سوریه در دفاع از تمامیت ارضی کشور و عقب‌نشینی سریع و به دور از مقاومت از حلب چنانچه ناشی از یک تاکتیک نظامی باشد، مسئله قابل‌توجهی است که در هر صورت، هزینه دفاع و بازگشت به وضعیت گذشته را به طور چشمگیری افزایش می‌دهد و چنانچه ناشی یک خیانت باشد امکان تکرار آن را در مراحل بعدی بحران افزایش می‌دهد که این وضعیت بر شرایط ابهام‌گونه حاکم بر معادلات میز تصمیم‌گیری و اقدام به شکل معناداری می‌افزاید.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.