مصوبات پرشمار گذرانده اند که بانکهای خصوصی اجازه داشته باشند فراتر از بانکهای تجاری دیگر و دولتی ها، از مردم بهره بگیرند. ابعاد خلاف قانون عمل کردن بانکهای خصوصی حدی نمی شناسد. در آبان 1403، مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی اعلام کرد آنها همه قانونهای معطوف به بانکداری خصوصی را زیرپا گذاشتند. از جمله اینکه بین دو، سوم تا چهار، پنجم کل اعتبارات خود را به زیرمجموعه شان داده اند. این گزارش می گوید از نظر گستره و عمق فساد ببینید چه خبر است!؟ مواردی داریم که فردی وام گرفته و به او مهلت 600 ماهه داده شده است!؟ در کل تاریخ بانکداری دنیا، چند وام با مهلت 600 ماهه داده شده است!؟ همین وامهای با این مهلت هم با نرخ بهره صفر بوده است! می گوید با وجود این، بخش اعظم وامهایی که این گونه داده شده، برنگشته است!
گروه اقتصادی: دکتر فرشاد مومنی، اقتصاددان و رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد، با بیان اینکه «جان فوران» می گوید وقتی کل سخنان و مکتوبات امام خمینی (ره) را بررسی می کنید، کل اعتراضاتی که ایشان به رژیم پهلوی داشته را ذیل 9 عنوان می توان بررسی کرد، گفت: عنوان ها نشان می دهد ما به جدی گرفتن تاریخ و شناختن قفلهای تاریخی بسیار نیاز داریم. سرکوب مطبوعات و احزاب سیاسی، فساد، تقلب در انتخابات، نقض قانون اساسی، از بین بردن استقلال دانشگاه ها، تضعیف عقاید اسلامی، کاپیتولاسیون، فروش نفت به اسرائیل و گسترش دولت، این 9 بند است. به یقین تغییرات و تفاوتهای فاحشی میان ایران دهه 1350 با امروز وجود دارد، اما ببینید چند تا از این عنوانها برای شما معنی دار جلوه می کند و این نشان می دهد اگر به تاریخ اعتنای بایسته ای نداشته باشیم و در فرایندهای تصمیم گیری و تخصیص منابع، خود را از این گونه دانایی ها محروم کنیم، همه زیان خواهند دید. وقتی هم این زیان فراگیر و همگانی اتفاق می افتد، تعبیر قرآن این است که بپرهیزید از فتنه هایی که در آن فقط آنها که ظلم کردند، عوارض ماجرا منحصرا به آنها اصابت نمی کند و سرنوشت جمعی فراگیر در اینجا نقش آفرینی می کند.
به دلیل غفلت از تاریخ و معرفت تاریخی بهای سنگینی می پردازیم
به گزارش جماران، دکتر فرشاد مومنی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی که در دومین نشست از سلسله جلساتی که به مناسبت ایام سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در موسسه مطالعات دین و اقتصاد برگزار می شود؛ با عنوان «علیه فراموشی؛ درسهایی از تاریخ شفاهی ایران در هاروارد» سخن می گفت، با اشاره به تعبیری از «سیسرون» که می گوید تاریخ آموزگار بسیار ارجمندی است، اما آموزش بینندگان بسیار کم توجهی دارد، اظهارداشت: با وجود همه تفاوتهای بنیادی که در تجربه تاریخی ایران مشاهده می کنید، اگر نظام تصمیم گیریهای ایران در دوره 1332 تا 1357، که روی آن کار کرده ام، در متنزل ترین سطح می توانست آگاهی های خود را درباره تجربه های تاریخ اقتصادی ایران بالا ببرد، می توانست بیش از 70 درصد خطاهای سیاستی در ایران رخ ندهد. ما بهایی به این سنگینی در باب غفلت از تاریخ و معرفت تاریخی می پردازیم.
وی با بیان اینکه بی حکمت نیست که در هم تنیدگی تمام عیار میان تاریخ، جامعه شناسی، اقتصاد و علوم سیاسی وجود دارد و اگر خود را از این گنجینه محروم کنیم، بسیاری از مسائل را از دست خواهیم داد، یادآورشد: ما در سرزمینی زندگی می کنیم که نظام تصمیم گیریهای اساسی اش، حتی قادر نیست برای 1404، از تجربه های 1401 هم استفاده کند. وقتی سند لایحه بودجه 1404 را که نگاه می کنید، از دریچه آن عناصری که فاجعه های انسانی و اجتماعی سال 1401 را رقم زد، گویا زخمهای آن حادثه خوب شده و عزیزان دوباره تصمیم گرفته اند یک بار دیگر آن را آزمون کنند.
85 درصد خطاهای سیاستی که در نخستین شوک نفتی رخ داده، باز هم تکرار شده
این اقتصاددان به مقایسه ای که از دوره نخستین شوک نقتی در سال 52 و 56 با دوره 84 تا 90 که دومین شوک بسیار بزرگ نفتی بوده، انجام داده، اشاره کرد و ادامه داد: تقریبا 85 درصد خطاهای سیاستی که در نخستین شوک نفتی اتفاق افتاده، عینا در آخرین تجربه شوک نفتی هم در دوره 84 تا 90 تکرار شده و این بسیار حیرت انگیز و تکان دهنده است و به ما می گوید ما چقدر نیاز داریم که درباره معرفت تاریخی، جدی تر و کوشاتر باشیم.
شوک به اقتصاد و جامعه ایران بین سقوط صفویه تا آمدن قاجارها، بیش از 3 برابر شوک ناشی از حمله مغول به ایران بوده
مومنی با بیان اینکه ما در اسارت مناسبات رانتی قرار داریم و در این چارچوب، مهم ترین عنصر تضمین کننده بقای آن، عدم شفافیت، پنهان کاری و دستکاری واقعیتها است و مراجعه به تاریخ از این زاویه هم به ما کمک می کند، تجربه های آزمون شده در تاریخ ایران را پرتعداد عنوان کرد و گفت: یکی از یافته های کار مطالعاتی، که با موضوع تاریخ اقتصادی ایران در فاصله 80 ساله دوران سقوط صفویه و برآمدن قاجاریه، انجام شد و من در آن مشارکت داشتم، این بود که شوکهای وحشتناکی که به اقتصاد و جامعه ایران وارد شده، بیش از 3 برابر شوک ناشی از حمله مغول به ایران بوده، اما تعداد کتاب یا مقاله هایی که در باره این دوره در دسترس ما است، بسیار ناچیز است و حکایت از این دارد که تقاضای بایسته ای در ساخت اداره کشور و نظام آموزش و پژوهش ما وجود ندارد که چنین گنجینه هایی همچنان بکر باقی مانده است.
درکِ به شدت پهلوی زده ای از دوره قاجار داریم
این استاد دانشگاه حساس شدن نسبت به مساله دستکاری واقعیتها و دشواری های غیرمتعارف فهم عالمانه از اقتصاد در ایران را یکی دیگر از نکاتی برشمرد که در آن پژوهش با آن مواجهه شده و اظهارداشت: از آنجا که اساس ماجرای تداوم مناسبات رانتی، به فریب، پنهان کاری، دستکاری واقعیت و دادن آدرسهای غلط بر می گردد، ما در آن مطالعه، به این نتیجه رسیدیم که نسل من و پس از من، از دوره قاجار، به شدت درک پهلوی زده ای است. مانند همه دوران تاریخی دیگر در ایران که قدرت مستقر به جای اینکه تلاش کند از آنها درس بگیرد، بخش بزرگی از مشروعیت خود را از طریق تخریب و تخطئه قدرت قبلی می بیند، این مساله باعث شده تصویری به غایت مخدوش از قاجاریه در اختیار ما قرار گیرد.
ماجرای کتاب 20 جلدی جنگهای ایران و روسیه که به طور مشکوکی گم شد!
مومنی با بیان اینکه ما چند دوره مستقیما حتی با روسیه، درگیری نظامی داشتیم، اما با این حال، چیزی از مکتوبات روسی که به کار فهم واقعیتهای ما بیاید، چندان در دسترس ما قرار ندارد، یادآورشد: باستانی پاریزی می گوید حسن تقی زاده، به شکل استثنایی، توانست یک دوره بیست جلدی کتاب درباره جنگهای ایران و روس، به زبان روسی خریداری کند و به ایران بیاورد، اما می گوید به طرز بسیار مشکوک و غیرمتعارفی، این 20 جلد کتاب گم شد! ما در این زمینه بسیار ماجراها داریم. حتی بعد از انقلاب بلشویکی که آنها این میزان به نوشتن تاریخ ایران اهتمام داشتند، آثاری از نویسندگان آکادمی علوم شوروی که به فارسی ترجمه شد، عمدتا آثار مربوط به پیشاتاریخ و دورانهای میانه بوده و اصلا اهتمام متناسبی برای دوران معاصر، چه از طریق حزب توده و چه هم پیمانان آن، مشاهده نمی کنیم.
اراده سازمان یافته ای برای مخدوش کردن تجربه جنبشهای اجتماعی بزرگ ایران وجود دارد
بسیاری از انتسابها به آخوند خراسانی درباره انقلاب مشروطه، از بیخ و بن دروغ است
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد با بیان اینکه «اکبر ثبوت» در کتاب خود درخصوص شرح آرای آخوند خراسانی می گوید هم از ناحیه روسها و هم انگلیسی ها، اراده سازمان یافته ای برای مخدوش کردن تجربه های درخشان جنبشهای اجتماعی بزرگ در ایران وجود دارد، افزود: ما شواهدی از موضوع دستکاری هایی از واقعیت که می خواهد ایرانیان را از نظر اندیشه ای، بلاتکلیف نگه دارد، درباره مشروطه و هم جنبش ملی شدن نفت و انقلاب اسلامی داریم. آقای ثبوت، نشان می دهد بسیاری از چیزهایی که با عنوان واکنش آخوند خراسانی به تجربه انقلاب مشروطیت مطرح شده، از بیخ و بن دروغ است. تکنولوژی آنها در این دروغ پردازی این بوده که از شدت تکرار، آن را به یک باور تبدیل می کنند.
شدت بی اعتنایی ایرانی ها به آزموده هایشان حیرت انگیز است
وی با بیان اینکه شدت بی اعتنایی ایرانی ها به آزموده هایشان حیرت انگیز است، به بخشهایی از کتاب «مقاومت شکننده»، نوشته «جان فوران» که در آن اشاره شده 400 سال است که ایرانی ها بر سر نبود وضع موجود تفاهم دارند اما فکری برای جایگزین آن نمی کنند و این یادگیری جمعی در ایران بسیار ضعیف است، گفت: چون ماجرای نرخ ارز اخیرا در ایران بسیار سرو صدا برپا کرده، دیدم چقدر اهتمامهای سازمان یافته برای مخدوش کردن کارنامه درخشان و بی نظیر مدیریت ارزی کشور در دوران جنگ وجود دارد. شیوه هایی به کار می برند و مثلا یک بار یک موج راه انداختند با این مضمون که رکورد دار فاصله میان نرخ ارز رسمی با نرخ بازار سیاه، دوران مهندس موسوی است. من آن زمان توضیح دادم که این یک مقایسه غیرکارشناسی و فریب کارانه است که می خواهد توجیه کننده جهت گیریهای فاجعه ساز مشوق تضعیف ارزش پول ملی باشد. به این دلیل که در دوره مهندس موسوی، نحوه مدیریت بازار ارز، زمین تا آسمان نسبت به دوره بعد از جنگ متفاوت شده است.
دولت زمان جنگ اعتنایی به اینکه در بازار سیاه ارز چه می گذرد، نداشت
این اقتصاددان توضیح داد: در کل دوره جنگ، دولت، معیشت مردم و نیازهای تولیدکنندگان به ارز را به صورت کاملا پیش بینی پذیر و حمایت شده مدیریت می کرد و بنابراین اصلا اعتنا و اهتمامی به اینکه در بازار سیاه ارز چه می گذرد، نداشت. در حالی که در دوره بعد از جنگ، کل مقدرات مردم و تولیدکننده ها را به قاچاقچی ها و مقدراتی که آنها در بازار سیاه ارز تعریف می کنند وصل کرده اند. اکنون می گویند ما خودمان در سازمان برنامه بودیم و درباره اینکه نیازهای معیشتی مصرف کننده و و خانواده ها و تولیدکننده ها را چند نرخی کنیم هم اهتمامهایی داشتیم. با این ادعا چگونه می توان برخورد کرد!؟ اینکه در دوره آقای مهندس موسوی ، رویکردی فراجناحی به دیدگاه های کارشناسی وجود داشته و اجازه حضور دیدگاه های متفاوت داده می شده، واقعیتی است. بنابراین وقتی این گروه ادعا می کنند ما آن زمان هم در مدیریت اقتصادی کشور و سازمان برنامه و بانک مرکزی بودیم و این گونه فکر می کردیم، نمی توانم بگویم این دروغ است، واقعا آنها وجود داشتند و این گونه هم فکر می کردند، اما وقتی آنها به شکل مشکوکی از این استفاده می کنند برای اینکه بگویند در دوره آقای موسوی آن دقت وجود نداشته، باید پرسید اینها حلیم چه کسی را هم می زنند و از طریق مخدوش کردن آن تجربه، می خواهند چه چیزی حاصل کنند!؟
دولت زمان جنگ اجازه نمی داد معیشت مردم و سرنوشت تولیدکننده ها، دچار بی ثباتی و ناامنی شود
به گزارش جماران، مومنی تاکید کرد: به آنها می گویم شما حضور داشتید، اما آیا در فرایندهای تصمیم گیری و تخصیص منابع، محلی از اعراب داشتید یا خیر!؟ همه می دانند درباره مسائل نرخ ارز، در دوره جنگ آقای مهندس موسوی، حرف آخر را به آقای عالی نسب سپرده بودند و ایشان مطلقا این گونه فکر نمی کردند و تا آنجا که در توانشان بود، اجازه نمی دادند معیشت مردم و سرنوشت تولیدکننده ها، دچار بی ثباتی و ناامنی شود و آنچه که امروز شاهد آن هستیم که در آن مافیاها رشد می کنند و مردم به طرز فاجعه آمیزی در فقر غوطه می خورند و تولیدکننده ها هم برای بقا ترجیح می دهند مونتاژکاری کنند رخ نمی داد. در دوره جنگ، حتی یک سند درباره اینکه دولت کوچکترین اهتمامی برای تزریق یک دلار، در بازار سیاه، برای کاهش نرخ ارز وجود ندارد. علاوه بر آن، در دوره جنگ، درست مانند بودجه ریالی، بودجه ارزی هم به تصویب قانون گذار می رسید.
این استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، اضافه کرد: در دوره پس از 1365 که ایران با اولین شوک معکوس نفتی روبرو شد، ما به صورت اجتناب ناپذیر، با تغییراتی در سیاست ارزی هم روبرو بودیم، اما هیچ کدام از آن تغییرات آن دو اهتمام ویژه را تحت تاثیر قرار نمی داد و اهتمام و اراده جدی به معیشت مردم و وضعیت تولیدکنندگان، حتی در سالهای بعد از 1365 هم به قوت خود باقی بود. اگر واقعا حکومت آن زمان هم مانند بعد از جنگ ولنگار شده بود و میدان ارز را عرصه تاخت و تاز قاچاقچیها و مافیاها قرار داده بود، پس خاطره جمعی مثبت ایرانی ها از آن دوره، چگونه پدیدار شده و چرا اکنون دقیقا ضد آن خاطره وجود دارد.
طنز کیومرث صابری برای ایجاد قطعه 598 در بهشت زهرا برای دلالان ارزی
مومنی یادآورشد: هم سن و سالان من می دانند، بعد از اینکه قطعنامه پذیرفته شد و نرخ ارز در بازار سیاه، شروع به کاهش گذاشت، دستمایه جوکهای عجیب و غریبی درباره سرنوشت دلالان و قاچاقچی های ارز شده بود. زنده یاد کیومرث صابری در روزنامه اطلاعات ستونی با عنوان «دو کلمه حرف حساب» داشت که وقتی چند مورد سکته در میان دلالهای ارز اتفاق افتاد، به طعنه و طنز نوشت که پیشنهاد می کنم قطعه ای در بهشت زهرا با عنوان قطعه 598 ایجاد کنیم. یعنی مردم به عنوان جوک، با فراز و فرودهای نرخ ارز در بازار سیاه برخورد می کردند و برای آنها اصلا نرخ ارز در بازاری که اکنون از «سیاه» به «آزاد» مزین شده، اهمیتی نداشت.
ارکان زندگی مردم و تولیدکننده ها می لرزد وقتی که کوچکترین نوسانی در نرخ ارز در بازار سیاه اتفاق می افتد
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد افزود: ببینید چگونه تمام ارکان زندگی مردم و تولیدکننده ها می لرزد وقتی که کوچکترین نوسانی در نرخ ارز در بازار سیاه اتفاق می افتد؛ به این دلیل که اکنون کل مقدرات و سرنوشت مردم به آن گره خورده و اگر نیم نگاه حمایت ناقص ناپایدار هم با عنوان «ارز ترجیحی» برای کالاهای اساسی وجود دارد، مقامات مسئول اقتصادی، اکنون با بی پروایی و صراحت، می گویند هدف ما این است که این ارز را از بین ببریم و فقط یک ارز آن هم ارز بازار سیاه داشته باشیم. گویی اگر قاچاقچی ها، که بزرگترین تعزیه گردان این بازار به اصطلاح آزاد هستند، مقدرات سرنوشت مردم را در دست داشته باشند، منافع افرادی بهتر تضمین می شود و چقدر جای دریغ و تاسف است که مقامات رسمی اقتصادی هم از همین ایدئولوژی تبعیت می کنند و تن در دادن به منافع قاچاقچی ها را جزء افتخاراتشان می دانند.
اظهارات دو، سه هفته اخیر وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی، بسیار شرم آور است
مومنی با بسیار شرم آور خواندن اظهارات دو سه هفته اخیر وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی، ، گفت: استدلالهایشان را ببینید! می گوید ما الزام قانونی گذاشتیم ، برای اینکه صادرکنندگان غیرنفتی ارز حاصل از صادراتشان را برگردانند، اما چون زورمان به آنها نمی رسد، مردم را تنبیه می کنیم! یعنی ارز ترجیحی را حذف می کنیم و می گوییم مقدراتتان با مطامع قاچاقچی ها تنظیم شود. استدلال دومی که وزیر اقتصاد مطرح کرده این است که می گوید ما پدیده ای به نام قدرت قیمت گذاری دلخواه داریم. بازیگران انحصارگر و شبه انحصارگر مافیایی، هر کاری دلشان بخواهد با قیمتها می کنند، چون زور ما به آنها نمی رسد، مردم را تنبیه می کنیم! استدلالها اکنون به این سطح نزول پیدا کرده است.
هیچ اقدام اصلاحی، به اندازه کنترل بانکهای خصوصی ایران را از این بلایایی که به آن گرفتار شده، نجات نمی دهد
این اقتصاددان با بیان اینکه هیچ اقدام اصلاحی، به اندازه کنترل و متوقف کردن بانکهای خصوصی ایران را از این بلایایی که به آن گرفتار شده ، نمی تواند بهتر نجات دهد، اضافه کرد: صورتجلسات شورای اقتصاد و شورای پول و اعتبار در دوره قبل از انقلاب را بررسی کنید، در آن دوره که اوضاع متفاوت بوده و به قول آنها چپ ها و کمونیستها حاکم نبوده اند، رئیس بانک مرکزی می گوید من با دادن امتیاز به بانک های خصوصی مخالفم به این دلیل که بانک مرکزی قادر به نظارت موثر بر طرز عمل آنها نیست. به این دلیل که آنها به مافیاهای دیگر وصل هستند و زور یک کارشناس بانک به آنها نمی رسد.
مومنی یادآورشد: گزارشهای سالانه مجمع جهانی اقتصاد با عنوان «رقابت پذیری جهانی» نشان می دهد در 10 ساله گذشته، بیش از یک، سوم سالها، از نظر حاکم کردن قانون جنگل و به صفر رساندن اقدامات تنظیم گری در بازار پول، ایران رتبه یک جهان را دارد. یعنی ایران بی تعهدترین حکومت به ترک تازیهای الیگارشی های مالی است. این الیگارش ها در چند دهه ای که سروکله شان در اقتصاد ایران پیدا شده، چه بر سر بازار مسکن، بازار زمین و خودرو و ارز و سکه آورده اند!؟ انحصارهای مالی را پدیدار کرده اید و کاری به این الیگارشها ندارید. آنها به هر چه بخواهند حمله می کنند و به بهای مفلوک و مفلس کردن مردم، سودهای آنچنانی می برند.
در حالی که کل رشد تولید در کشورمان در 20 ساله، 36 درصد بوده، رشد نقدینگی 10 هزار و 250 درصد بوده
به گزارش جماران، وی به گزارش کمیسیون اقتصادی مجلس در اردیبهشت 1400 اشاره کرد که در آن آمده در دو دهه اول پس از ظهور بانکهای خصوصی در اقتصاد ایران، در حالی که کل رشد تولید در کشورمان در این 20 ساله، 36 درصد بوده، رشد نقدینگی 10 هزار و 250 درصد بوده است، و افزود: ببینید چه مناسباتی وجود دارد!؟ به آنها که این مناسبات را به ایران تحمیل کردند و خود را زیر پرچم بازارگرایی مخفی کرده اند، می گویم شما آبروی بازارگرایی را هم بردید و این بازارگرایی مبتذل است که ربطی به علم اقتصاد و نظریه معتبر بازار ندارد، بلکه پوششی برای پیگیری مطامع مافیاها است.
ابعاد خلاف قانون عمل کردن بانکهای خصوصی حدی نمی شناسد
بانکهای خصوصی، چهار، پنجم کل اعتبارات خود را به زیرمجموعه شان داده اند
مومنی با بیان اینکه برخی بررسی هایی که آقای مهندس بحرینیان انجام داده است نشان می دهد گویی مقام پولی به تسخیر این مافیاها در آمده و مصوبات پرشمار گذرانده اند که بانکهای خصوصی اجازه داشته باشند فراتر از بانکهای تجاری دیگر و دولتی ها، از مردم بهره بگیرند، افزود: ابعاد خلاف قانون عمل کردن بانکهای خصوصی حدی نمی شناسد. در آبان 1403، مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی اعلام کرد آنها همه قانونهای معطوف به بانکداری خصوصی را زیرپا گذاشتند. از جمله اینکه بین دو، سوم تا چهار، پنجم کل اعتبارات خود را به زیرمجموعه شان داده اند. این گزارش می گوید از نظر گستره و عمق فساد ببینید چه خبر است!؟ مواردی داریم که فردی وام گرفته و به او مهلت 600 ماهه داده شده است!؟ در کل تاریخ بانکداری دنیا، چند وام با مهلت 600 ماهه داده شده است!؟ همین وامهای با این مهلت هم با نرخ بهره صفر بوده است! می گوید با وجود این، بخش اعظم وامهایی که این گونه داده شده، برنگشته است!
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد گفت: حال ببینید اگر یک چک یک میلیون تومانی یک کارمند برگردد، چه تنبیه هایی برای او درنظر می گیرند!؟ اصلا امکانش بقای او را به خطر می اندازند! این قدر باید این مناسبات ضعیف کش و مافیاپرور باشد!؟
مومنی به خاطرات محمد یگانه اشاره کرد که در آن آمده که حتی یک بانک خصوصی که پشت آن فسادهای سیاسی و مالی نباشد، در ایران شکل نگرفته است، ضمن شرح عملکرد منفی هژبر یزدانی در این رابطه، تصریح کرد: دکتر حسین بشیریه، می گوید یکی از کانونهای اصلی فروپاشی، در کل تجربه های فروپاشی رژیمهای سیاسی در قرن بیستم، این است که مقامات پولی و مالی شان به تسخیر مافیاها در می آیند. سخت گیریهای غیرعادی نسبت به ضعیف ترین آدمها می کنند و ولنگاریهای غیرعادی تر درباره این الیگارشهای پولی و مالی دارند.
پندگیری از تجربه های تاریخی فروپاشی رژیم پهلوی، نجات دهنده است
به گزارش جماران، استاد گروه برنامه ریزی و توسعه اقتصادی دانشگاه علامه طباطبایی با تاکید بر اینکه پندگیری از تجربه های تاریخی، خصوصا درباره فروپاشی رژیم پهلوی، واقعا نجات دهنده است، ادامه داد: مجید تهرانیان، در مقاله ای شش بحران را ذکر می کند که گریبان رژیم پهلوی را گرفته بود؛ بحران هویت، بحران مشروعیت ، بحران نفوذ، بحران مشارکت، بحران یکپارچگی و بحران توزیع. اگر یک رژیمی، در یک ساخت توسعه نیافته رانتی، آگاهانه از مردمش در رقم زدن به سرنوشت سیاسی و اقتصادی شان مشارکت زدایی کند، گور خود را می کند. آنچنان مسائل شگفت انگیز در این زمینه وجود دارد، که قابل تصور نیست.
هدیه ای که می توان به عنوان یک درس به حکومت گرامی داد...
50درصد جمعیت ایران، یک بار هم موفق نمی شوند از بانک وام بگیرند
مومنی خاطرنشان کرد: هدیه ای که می توان به عنوان یک درس به حکومت گرامی داد، این است که گزارشی بگیرید که چرا در دوران تعدیل ساختاری، نزدیک به دو، سوم از کل جمعیت در سنین فعالیت ایران، هیچ نقشی در تولید ملی ندارند. وقتی مقدرات کشور را در اختیار مافیاها و الیگارشهای پولی و مالی قرار می دهید، روشن است که دیگر راه نفسی برای مردم باقی نمی ماند. این گونه می شود که بانک مرکزی و وزارت کار گزارشی منتشر می کنند و می گویند 50درصد جمعیت ایران، در کل دوره زندگی شان، در شرایط کنونی، یک بار هم موفق نمی شوند از بانک وام بگیرند ، اما حدود 90 درصد کل سپرده ها، متعلق به 6درصد از سپرده گذاران است. بعد این گونه می شود که یک عضو محترم شورای فقهی بورس اعلام کرده که 85درصد قراردادهای بانکی، مخدوش و دستکاری شده است. برای یک جامعه ای که می خواهد روی پای خود بایستد، اولویت مواجهه با این وضعیت، در مقایسه با اولویتهای دیگری که حکومت گرامی برای خود تعریف می کند، کجا سنجیده شده است!؟ چگونه می شود توضیحی برای عملکرد عزیزانی که این میزان سهل انگاریها را درباره مافیاها روا می دارند پیدا کنیم!؟
وی با بیان اینکه آبراهامیان در کتاب خود می گوید، در فاصله 1345 تا 1355، میزان مرگ و میر کودکان، افزایش چشم گیری داشت، ایران از نظر خدمات بیمارستانی و نسبت تختهای بیمارستانی به جمعیت، پایین ترین میزان را در خاورمیانه داشت! یعنی خود خاورمیانه که همیشه جزء پس افتاده ترین جوامع دنیا بوده است، با این حال ایران در انتهای جدول کیفیت خدمات سلامت در دسترس مردم قرار داشته است، اظهارداشت: اکنون بررسی کنید که اوضاع مردم در زمینه آموزش و سلامت چه وضعیتی دارد. سهم پرداخت از جیب برای سلامت را با استانداردهای دنیا مقایسه کنید. خاضعانه از همه اطرافیان آقای رئیس جمهور و همه نهادهای نظارتی تقاضا می کنم که این مصاحبه های اخیری که از یکی از اساتید به نام امور دارویی کشور منتشر شده را بخوانند. در 19 دیماه، رئیس فدراسیون اقتصاد سلامت که از اساتید ممتاز دانشگاه علوم پزشکی تهران هم هستند فرمودند این چه مناسباتی است که قیمت یک داروی تزریقی را که اگر در داخل ساخته شود و قیمت تمام شده آن برای تولیدکننده ها 19هزار و 500 تومان است، عامدانه اجازه نمی دهند از 4 هزار و 500 تومان افزایش یابد، بنابراین تولیدکننده ها از تولید آن منصرف می شوند و در نتیجه آن دارو را از هند که جزء کم کیفیتها هم محسوب می شود به قیمت 290 هزار تومان به مردم بی پناه و مظلوم می فروشند. این چه مناسباتی است که منافع واردکننده ها را به تولیدکننده ها و مردم اولویت می دهید!؟ بعد هم می گویند ما اجازه افزایش قیمت به کسی نمی دهیم!
9 عنوان اعتراض امام خمینی(ره) به رژیم پهلوی از زبان «جان فوران»
این استاد اقتصاد به بخشهایی از کتاب «جان فوران» اشاره کرد و افزود: وقتی کل سخنان و مکتوبات امام خمینی (ره) را بررسی می کنید، کل اعتراضاتی که ایشان به رژیم پهلوی داشته را ذیل 9 عنوان می توان بررسی کرد؛ عنوان ها نشان می دهد ما به جدی گرفتن تاریخ و شناختن قفلهای تاریخی بسیار نیاز داریم. سرکوب مطبوعات و احزاب سیاسی، فساد، تقلب در انتخابات، نقض قانون اساسی، از بین بردن استقلال دانشگاه ها، تضعیف عقاید اسلامی، کاپیتولاسیون، فروش نفت به اسرائیل و گسترش دولت، این 9 بند است. به یقین تغییرات و تفاوتهای فاحشی میان ایران دهه 1350 با امروز وجود دارد، اما ببینید چند تا از این عنوانها برای شما معنی دار جلوه می کند و این نشان می دهد اگر به تاریخ اعتنای بایسته ای نداشته باشیم و در فرایندهای تصمیم گیری و تخصیص منابع، خود را از این گونه دانایی ها محروم کنیم، همه زیان خواهند دید. وقتی هم این زیان فراگیر و همگانی اتفاق می افتد، تعبیر قرآن این است که بپرهیزید از فتنه هایی که در آن فقط آنها که ظلم کردند، عوارض ماجرا منحصرا به آنها اصابت نمی کند و سرنوشت جمعی فراگیر در اینجا نقش آفرینی می کند.
از مسائلی که نشانه هایی از قفل شدگی به تاریخ دارد، به سادگی عبور نکنید
به گزارش جماران، مومنی گفت: صمیمانه به نظام تصمیم گیریهای اساسی کشور توصیه می کنم از مسائلی که نشانه هایی از قفل شدگی به تاریخ دارد، به سادگی عبور نکنند. آن بی اعتنایی ها به فقر و فساد گسترده و نابرابریهای فزاینده، سیستم را از حرکت می اندازد، و ما را دچار تصلبهای خطرناک می کند. اندازه دلاری تولید ناخالص داخلی ایران در سالهای 1384 و 1393 و 1402 بررسی کنید! اندازه اقتصاد ایران در کل این سه نقطه عطف تاریخی، بر حدود 400 میلیارد دلار قفل شده است. در حالی که ما در سالهای 84 به بعد نفت را در بعضی از سالها تا بشکه ای 140 دلار هم فروخته ایم، چطور می شود آن شرایط با شرایط تحریمی شدید در سال 1402، بر اقتصاد ملی یک اثر مشابه با سال 1393 که به سمت برجام حرکت کردیم بگذارد؟ ببینید جامعه به دلیل این از کارافتادگی ها، دچار پیچیدگی می شود. ما باید به دانایی های تاریخی و آینده شناختی اهتمام کنیم.