واقعیت اینست که ما امروز شرایط خطیری داریم و بنوعی با وضعیت بغرنج (complex situation) روبروییم، یعنی وضعیتی که در آن مشکلات و مسائل مختلف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به صورت شبکه‌ای به هم تنیده شده‌اند. وضعیت بغرنج به شرایطی اشاره دارد که در آن مسائل و مشکلات به صورت پیچیده و همایند به هم متصل‌اند. این به معنای آن است که هرگونه تلاشی برای حل یکی از مشکلات ممکن است تأثیری مستقیم یا غیرمستقیم بر سایر مسائل بگذارد.

در یادداشتی که پیشتر نوشته ام ضمن تاکید بر اهمیت جایگاه معاون اول رئیس جمهور و با اشاره به شرایط خطیر کشور، پیشنهاد کردم اسحق جهانگیری بعنوان معاون اول رئیس جمهور دعوت به کار شود. درباره چرایی این پیشنهاد در آن یادداشت توضیحاتی دادم و در این مجال سعی می کنم بیشتر آن را باز کنم.

واقعیت اینست که ما امروز شرایط خطیری داریم و بنوعی با وضعیت بغرنج (complex situation) روبروییم، یعنی وضعیتی که در آن مشکلات و مسائل مختلف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به صورت شبکه‌ای به هم تنیده شده‌اند. وضعیت بغرنج به شرایطی اشاره دارد که در آن مسائل و مشکلات به صورت پیچیده و همایند به هم متصل‌اند. این به معنای آن است که هرگونه تلاشی برای حل یکی از مشکلات ممکن است تأثیری مستقیم یا غیرمستقیم بر سایر مسائل بگذارد. شرایط پیچیده به وضعیتی اشاره دارد که در آن عوامل مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، زیست محیطی و سایر عوامل مرتبط با جامعه و کشور با هم تعامل دارند و باعث ایجاد چالش‌ها و پیچیدگی‌هایی در فرآیندهای تصمیم‌گیری می‌شوند. این شرایط معمولاً شامل عدم قطعیت، تغییرات ناگهانی، تأثیرات مزمن و پایدار بر جامعه و کشور، ناهماهنگی بین عوامل مختلف، ارتباطات پیچیده و غیرخطی، تعداد زیادی از عوامل مؤثر و رابطه پیچیده بین آن‌ها است. حل و فصل چنین وضعیت‌هایی نیازمند نگاه جامع، چندوجهی و بین‌رشته‌ای است.

این شرایط به‌ویژه در کشورهایی که با بحران‌های متعدد و متنوعی روبه‌رو هستند، بیشتر به چشم می‌آید. در این شرایط، تصمیم‌گیری و مدیریت وضعیت نیازمند دیدگاهی چندبعدی و دارابودن ویژگی های مختلفی بصورت همزمان است. ادوارد لورنز، پدر نظریه آشوب، در توضیح این مفهوم می‌گوید: «یک پروانه که در برزیل بال بزند می‌تواند طوفانی در تگزاس به پا کند». این جمله به خوبی نشان می‌دهد که چگونه عوامل کوچک و به ظاهر بی‌اهمیت می‌توانند به تغییرات بزرگ و پیچیده منجر شوند.

همه با شرایط کنونی که در آن قرار گرفته ایم آشنایید و نیاز چندانی به توصیف مجدد آن نیست. گسل های اجتماعی، اختلال در سامانه سیاست در کشور، تحریم ها و شرایط بین المللی، تورم مزمن و بالای 40درصد در چندسال متوالی، دلسردی و قهر اجتماعی، کاهش مشارکت انتخاباتی و... بخوبی نمایانگر این وضعیت هست.

با انتخاب دکتر مسعود پزشکیان به‌عنوان رئیس‌جمهور، در ابتدای راه دولت چهاردهم با توجه به وضعیت پیچیده کنونی و امیدهای ایجادشده، نیاز به یک کابینه توانمند و در راس آن معاون اول قدرتمند و چندوجهی بیش از پیش احساس می‌شود.

معاون اول رئیس‌جمهور به عنوان دست راست رئیس‌جمهور و نفر دوم دولت، نقش حیاتی در مدیریت وضعیت بغرنج کشور ایفا می‌کند. این نقش نیازمند ویژگی‌های خاصی است که در ادامه به آن‌ها اشاره می‌کنیم:

1. شناخت جامع و به‌روز از شرایط کشور: معاون اول باید توانایی درک و تحلیل مسائل مختلف را داشته باشد و صرفاً بر یک حوزه خاص متمرکز نباشد. این قابلیت مستلزم تجربه مدیریتی کافی و شناخت دقیق و جامع از مسائل و درهم تنیدگی آنهاست. معاونت اولی رئیس جمهور جایگاهی نیست که با تکیه بر تجربه و دانش در یک رشته یا حوزه خاص بتوان از عهده آن برآمد. دولت به قدرت مدیریت و تصمیم گیری بهینه در این جایگاه نیاز دارد. هربرت سایمون، نظریه‌پرداز تصمیم‌گیری، تأکید دارد که تصمیم‌گیری بهینه نیازمند شناخت و درک جامع از مسائل مختلف است. او هشدار می‌دهد که نگاه تک‌بعدی می‌تواند به تصمیمات نادرستی منجر شود؛ به عنوان مثال، اتخاذ تصمیمات خاص اقتصادی بدون لحاظ مسائل و واقعیت‌های اجتماعی ممکن است به گسترش نابرابری‌ها و تعمیق شکاف‌های اجتماعی و بروز و ظهور نارضایتی ها و اعتراضات اجتماعی منجر شود. اقتصاد را نباید جدا از جامعه تلقی کرد، چرا که هر تصمیم اقتصادی پیامدهای اجتماعی و سیاسی خاص خود را به دنبال دارد.

معاون اول باید شناخت کامل و به‌روزی از وضعیت و مناسبات درونی کشور و همچنین تحولات بین‌المللی داشته باشد. این شناخت به او امکان می‌دهد که تصمیمات بهینه‌تری بگیرد و به‌طور مؤثرتر با چالش‌ها مواجه شود. کیت اسنو، نظریه‌پرداز سیستم‌های پیچیده، بر اهمیت این شناخت تأکید دارد و معتقد است که وضعیت‌های بغرنج به دلیل همایندی مسائل مختلف، نیازمند رویکردهای بین‌رشته‌ای و جامع هستند. نادیده گرفتن این ضرورت می‌تواند به تصمیمات نادرست و ناکارآمد منجر شود.

2. تجربه کافی و لازم: تجربه مدیریتی و اجرایی در سطوح مختلف از جمله ویژگی‌هایی است که معاون اول باید دارا باشد. تجربه در مدیریت بحران‌ها و شناخت فرآیندهای دولتی از اهمیت بالایی برخوردار است.

تنظیم روابط درون قوه مجریه، کمک به تنظیم مناسبات با دیگر نهادها و ارکان تصمیم گیری و تصمیم سازی در کشور، توان مدیریت پیشبرد اهداف و برنامه های دولت و اداره دولت در غیاب رئیس جمهور مستلزم تجربه کافی و لازم است و بی تردید کسی که تجربه موفقی از حضور در این جایگاه داشته باشد هزینه های بالای آزمون و خطای دیگران را نخواهد داشت. شناخت علل و عوامل اخلال در مناسبات سیاسی دولت، شناخت انواع پیچیدگی ها و مسائل در درون نظام تصمیم گیری و تصمیم سازی ها در کشور، شناخت نیروهای سیاسی و اجتماعی و مدیران و نخبگان ابزاری همگی مستلزم دارابودن تجربه کافی و لازم و تسلط به ابعاد و جنبه های مختلف شبکه و سامانه سیاست در کشور که پر از انواع بازیگران و ذینفعان است، می باشد.

3. انرژی و پویایی: معاون اول باید از انرژی و توان لازم برای پیگیری مسائل و اجرای برنامه‌ها برخوردار باشد. در شرایط بحرانی، نیاز به فردی است که بتواند به سرعت و به‌طور مؤثر تصمیم‌گیری کند و اقدامات لازم را به عمل آورد.

4. همسویی و تعهد به برنامه‌های رئیس‌جمهور: معاون اول باید با برنامه‌ها و سیاست‌های رئیس‌جمهور منتخب همسو باشد و به آن‌ها تعهد داشته باشد. عدم همسویی می‌تواند به تعارض و ناکارآمدی در تصمیم‌گیری‌ها منجر شود. همچنین مقبولیت نسبی در میان هواداران دولت و عقبه سیاسی و اجتماعی آن نیز حائز اهمیت است و به کاهش تعارضات در این زمینه نیز کمک  می کند. چنین شخصیتی می تواند حلقه اتصال بدنه اجتماعی، رهبران جریان اصلاحات و رئیس جمهور منتخب و کابینه باشد.

 

وضعیت بغرنج و اهمیت اجتناب از آزمون و خطا

در شرایطی که کشور با بحران‌های متعدد و پیچیده‌ای مواجه است، فرصت برای آزمون و خطا وجود ندارد. تاب‌آوری مردم کاهش یافته و شکاف‌های اجتماعی افزایش یافته‌اند. سرمایه اجتماعی نیز به شدت تضعیف شده است. به همین دلیل، معاون اول باید از تجربه و دانش لازم برخوردار باشد تا بتواند تصمیمات صحیح و مؤثری اتخاذ کند. علاوه بر این، بخشی مهم از جامعه تمایل خود به رأی دادن را از دست داده و در اعتمادشان به کارآمدی صندوق رأی تزلزل و تردید ایجاد شده است. این موضوع می‌تواند کشور را در بزنگاه انتخابات ریاست‌جمهوری بعدی در موقعیت بدی قرار دهد.

سیاستمدار در شرایط بغرنج حق و امکان آزمو ن و خطا ندارد. این جایگاه، جایگاه پژوهشی و به آزمون گذاشتن فرضیه ها نیست. اینجا با زندگی عینی مردم که هر روز بدتر می شود روبرویید و قرار است بتوانید بخشی از ویژگی‌های دنیایی که مردم در آن زندگی می‌کنند را بهبود بدهید.

در شرایط بغرنج، توانایی بازتاب و تحلیل عمیق از وضعیت موجود و پیامدهای احتمالی اقدامات، کلید موفقیت است. اهمیت تفکر بازتابی و تحلیل عمیق در مواجهه با مسائل پیچیده از این حیث دارای اهمیت است و بدون این توانایی، تصمیم‌گیری‌های مؤثر و کارآمد ممکن نخواهد بود.

در هر حال انتخاب معاون اول رئیس‌جمهور در شرایط بغرنج کنونی از اهمیت بالایی برخوردار است و بنظر نگارنده تصمیم درست در این زمینه می تواند مسیر موفقیت دولت چهاردهم را هموار کند و برعکس عدم توجه به این ملاحظات می تواند آسیب های جدی در پی داشته باشد و ناترازی های مختلف، آشفتگی ها و ضعف بر دولت در این شرایط خطیر را حاکم کند.

 

مهدی مکارمی

دکتری جامعه شناسی اقتصادی و توسعه دانشگاه تهران

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.