در ادامه این مطلب آمده است: نام کهن یزد، بر گرفته از نام «یزت» یکی از فرشتگان مقرّب خداوند است . و بی دلیل نبود آنگاه که علاءالدولۀ بویه ای در سدۀ ششم، وقتی ناگزیر شد تخت و تاج را رها کند، از میان تمام شهرهای ایران، یزد را برگزید. و از آن زمان نام «دارالعباده»، قرین نام باستانی و جاویدان «یزد» شد.
هنوز که هنوز است و در هرگوشۀ ایران که پای می گذاری، تا نام یزد و یزدی را بر زبان می آوری، به نیکی از آن یاد می کنند و می گویند: «یزدی ها کارشون درسته». حرف یزدی و قول یزدی، خود معتبرترین سند، چک و سفته است.
خوی مهربانانۀ مردم یزد باعث شده که هر فرد و قومی که پای بدین دیار می گذارد، به خوبی و راحتی در آن شهر زندگی می کند و دل کندن از آن برایش مشکل است. اکنون ده ها دانشجوی غیر یزدی در همین شهر درس خوانده و ازداوج کرده و بر سر کار هستند. چرا این چنین است. چرا در حالی که غریبه ها در شهرهای دیگر ایران به دشواری می توانند کاری برای خود دست و پا کنند و زندگی کنند، اکنون بهترین فرصت های شغلی در یزد، نصیب غریبه هاست. در افواه یزد شایع است که مردم یزد، «غریبه پرست» هستند.
قرن هاست هزاران زرتشتی آواره از گوشه و کنار ایران، در دیار یزد در کمال خوبی و خوشی در برزن های گوناگون شهرهای یزد، اردکان ، تفت و صدوق در کنار مسلمان ها زندگی می کنند. تنوّع گویش زرتشتیان استان یزد، دلیل مهاجرت آن از شهرهای شیراز، سمیرم، اصفهان، مشهد، سمنان و غیره است چرا زرتشتیان فقط در دو سه شهر ایران، مانند تهران، یزد، اهواز ، کرمان و اورومیه ساکن شدند. در حالی که ایران پیش از اسلام، زرتشت بود.
سده هاست که یهودی های مهاجر در خیابان مسجد جامع یزد، ساکن هستند و چندین کنیسه برای خود دارند.
در زمان پهلوی اوّل و به گاه جنگ آذربایجان چندین خانوار آذری به اجبار به یزد کوچانده شدند. امّا پس از گذشت بیش از هشتاد سال هنوز در یزد ساکن هستند و به دیار خود برنگشتند. وجود خانواده هایی بزرگ و نام هایی چون گجراتی، کسمایی، اصفهانیان، عرب پور، شیرازی، تبریزی، ملک ، عرب نژاد، خراسانی، رشتی، نائینی و... گویای سکونت چند صد سالۀ این اقوام در یزد است، روزهای محرّم وفور دسته جات سینه زنی مقیم یزد، گویای وجود اقوام گوناگون در این شهر ریشه دار پرشکیب است.
به هنگام جنگ ایران و عراق در سال 1354 و پس از آن جنگ، کردهای بازارنی و طالبانی با صدام، صدها خانوار کرد و عرب عراقی به سوی یزد رهسپار شدند.
این دو گروه بیش از پنجاه سال است که در یزد ساکن هستند و هرکدام در بازار و بازرگانی یزد صاحب موقعیّت های خوبی هستند.
در بحبوحۀ جنگ افغانستان، هزاران افغانی راهی یزد شدند. در طیّ این بیست و اندی سال که ساکن یزد هستند، برخی از افراد این گروه چه جنایت ها و شقاوت هایی که قلم از نوشتن آن شرم دارد، نکردند امّا هیچ گاه مانند بسیاری از شهرهای ایران مورد آزار و اذیّت مردم قرار نگرفتند. هماره مردم یزد، حساب این گروه اندک را از بقیّه جدا کردند.
هنوز سرایدار بسیاری از کارخانه ها و شرکت های بزرگ یزد، افغانی هستند، چرا تا این اندازه اعتماد؟ یادمان نرفته که جنگ تحمیلی عراق باعث کوچ هزاران خانوار به سراسر ایران شد، امّا با اینکه جنگ و بازسازی، سال هاست پایان یافت، هنوز صدها خانوار عرب، کرد و لر در یزد ساکن هستند و به هیچ وجه قصد بازگشت به دیار خود را ندارند.
شهر یزد به دلیل ارزانی مایحتاج و کرایۀ خانه، و مردم یزد به دلیل روحیۀ قناعتگری کاسبان، سازش پذیری، صداقت و مهربانی خود و ده ها دلیل دیگر، شاید جزء نخستین شهرهایی در این باشند که هر ساله انبوه مهاجران را از گوشه و کنار ایران به خود می پذیرد، مثلاً بیشتر قیرکاران یزد، اهل همدان ، گچ کاران اهل آذربایجان و مقنیان و کارگران ساختمانی از افغانستان یا بلوچستان هستند. در گوشه و کنار این شهر، کبابی بنابی، نانوایی سنندجی، کارگر رشتی، اقلیدی، آباده ای، خوری و شهربابکی، رفتگر سیستانی، فروشندۀ عرب، بازاری خوزستانی، پرستار آبادانی و غیره دیده می شود
گاه چنان است که در یکی ار خیابان های یزد به تعداد انگشتان دست، یزدی دیده نمی شود، انگاری میدان امیرچقماق، جزء یزد نیست، پاساژ کویتی ها دربست مال تهرانی هاست، صفاییه یکی از محلات تهران است. در برخی ادارات تعداد کارمندان غیر بومی آن تقریباً به اندازه بومی هاست.
با توجّه به آنچه گفته این اقوام، اکنون شهروند یزد محسوب می شوند، امّا آیا یزدی هستند. هرگز، هرگز. متأسّفانه همگام با رشد مهاجر پذیری در یزد، آمار طلاق ، زندان، سرقت و دیگر ناهنجاری های اجتماعی رشد نگران کننده ای داشته است.
بی گزافه چند تا از زندانی های یزد، یزدی هستند؟ لهجه و شیوۀ پوشش لباس ملاقات کنندگان در خیابان زندان، گویای این سخن است. انبوه چهره های نا آشنا با گویش های گوناگون، هر روز در راهرو دادگاه های یزد در آمد و شدند. امّا متأسّفانه و در نهایت این آمارها به نام یزد نوشته می شوند. زیرا که اینان شهروند یزد هستند.
آیا یزدی گناه کرده که صادق و صمیمی است و با همه کس سازگار است؟ چرا باید تاوان، ارزانی و سازش پذیری و مهماندوستی را یزدی ها بپردازند.
مردان و زنان یزدی در همیشۀ تاریخ به نیک نامی زندگی کرده اند و سالیان سال است در کنار خانوادۀ خود با خوبی و خوشی به سر برده اند.
زن یزدی با لباس سفید به خانۀ شوهر می آید و با لباس سفید از همان خانه به در می شود. شاید در کمتر جای ایران به اندازۀ یزد شاهد پدیدۀ مرگ همزمانی زن و شوهر باشیم. سخن بسیار است، امّا حوصلۀ این مقال، بیش از این گنجایش ندارد.
روزنامه پیمان یزد به صاحب امتیازی و مدیرمسئولی محمدمسعود ارکان در گستره استان یزد منتشر و توزیع می شود.
175 رسانه در استان یزد مجوز دارند که از این تعداد 126 مجوز متعلق به نشریات چاپی، 31 مورد متعلق به رسانه های برخط (خبرگزاری و پایگاه خبری) و ١8 مجوز هم مربوط به رسانه های الکترونیک غیر برخط است.
7532/ 6197
هنوز که هنوز است و در هرگوشۀ ایران که پای می گذاری، تا نام یزد و یزدی را بر زبان می آوری، به نیکی از آن یاد می کنند و می گویند: «یزدی ها کارشون درسته». حرف یزدی و قول یزدی، خود معتبرترین سند، چک و سفته است.
خوی مهربانانۀ مردم یزد باعث شده که هر فرد و قومی که پای بدین دیار می گذارد، به خوبی و راحتی در آن شهر زندگی می کند و دل کندن از آن برایش مشکل است. اکنون ده ها دانشجوی غیر یزدی در همین شهر درس خوانده و ازداوج کرده و بر سر کار هستند. چرا این چنین است. چرا در حالی که غریبه ها در شهرهای دیگر ایران به دشواری می توانند کاری برای خود دست و پا کنند و زندگی کنند، اکنون بهترین فرصت های شغلی در یزد، نصیب غریبه هاست. در افواه یزد شایع است که مردم یزد، «غریبه پرست» هستند.
قرن هاست هزاران زرتشتی آواره از گوشه و کنار ایران، در دیار یزد در کمال خوبی و خوشی در برزن های گوناگون شهرهای یزد، اردکان ، تفت و صدوق در کنار مسلمان ها زندگی می کنند. تنوّع گویش زرتشتیان استان یزد، دلیل مهاجرت آن از شهرهای شیراز، سمیرم، اصفهان، مشهد، سمنان و غیره است چرا زرتشتیان فقط در دو سه شهر ایران، مانند تهران، یزد، اهواز ، کرمان و اورومیه ساکن شدند. در حالی که ایران پیش از اسلام، زرتشت بود.
سده هاست که یهودی های مهاجر در خیابان مسجد جامع یزد، ساکن هستند و چندین کنیسه برای خود دارند.
در زمان پهلوی اوّل و به گاه جنگ آذربایجان چندین خانوار آذری به اجبار به یزد کوچانده شدند. امّا پس از گذشت بیش از هشتاد سال هنوز در یزد ساکن هستند و به دیار خود برنگشتند. وجود خانواده هایی بزرگ و نام هایی چون گجراتی، کسمایی، اصفهانیان، عرب پور، شیرازی، تبریزی، ملک ، عرب نژاد، خراسانی، رشتی، نائینی و... گویای سکونت چند صد سالۀ این اقوام در یزد است، روزهای محرّم وفور دسته جات سینه زنی مقیم یزد، گویای وجود اقوام گوناگون در این شهر ریشه دار پرشکیب است.
به هنگام جنگ ایران و عراق در سال 1354 و پس از آن جنگ، کردهای بازارنی و طالبانی با صدام، صدها خانوار کرد و عرب عراقی به سوی یزد رهسپار شدند.
این دو گروه بیش از پنجاه سال است که در یزد ساکن هستند و هرکدام در بازار و بازرگانی یزد صاحب موقعیّت های خوبی هستند.
در بحبوحۀ جنگ افغانستان، هزاران افغانی راهی یزد شدند. در طیّ این بیست و اندی سال که ساکن یزد هستند، برخی از افراد این گروه چه جنایت ها و شقاوت هایی که قلم از نوشتن آن شرم دارد، نکردند امّا هیچ گاه مانند بسیاری از شهرهای ایران مورد آزار و اذیّت مردم قرار نگرفتند. هماره مردم یزد، حساب این گروه اندک را از بقیّه جدا کردند.
هنوز سرایدار بسیاری از کارخانه ها و شرکت های بزرگ یزد، افغانی هستند، چرا تا این اندازه اعتماد؟ یادمان نرفته که جنگ تحمیلی عراق باعث کوچ هزاران خانوار به سراسر ایران شد، امّا با اینکه جنگ و بازسازی، سال هاست پایان یافت، هنوز صدها خانوار عرب، کرد و لر در یزد ساکن هستند و به هیچ وجه قصد بازگشت به دیار خود را ندارند.
شهر یزد به دلیل ارزانی مایحتاج و کرایۀ خانه، و مردم یزد به دلیل روحیۀ قناعتگری کاسبان، سازش پذیری، صداقت و مهربانی خود و ده ها دلیل دیگر، شاید جزء نخستین شهرهایی در این باشند که هر ساله انبوه مهاجران را از گوشه و کنار ایران به خود می پذیرد، مثلاً بیشتر قیرکاران یزد، اهل همدان ، گچ کاران اهل آذربایجان و مقنیان و کارگران ساختمانی از افغانستان یا بلوچستان هستند. در گوشه و کنار این شهر، کبابی بنابی، نانوایی سنندجی، کارگر رشتی، اقلیدی، آباده ای، خوری و شهربابکی، رفتگر سیستانی، فروشندۀ عرب، بازاری خوزستانی، پرستار آبادانی و غیره دیده می شود
گاه چنان است که در یکی ار خیابان های یزد به تعداد انگشتان دست، یزدی دیده نمی شود، انگاری میدان امیرچقماق، جزء یزد نیست، پاساژ کویتی ها دربست مال تهرانی هاست، صفاییه یکی از محلات تهران است. در برخی ادارات تعداد کارمندان غیر بومی آن تقریباً به اندازه بومی هاست.
با توجّه به آنچه گفته این اقوام، اکنون شهروند یزد محسوب می شوند، امّا آیا یزدی هستند. هرگز، هرگز. متأسّفانه همگام با رشد مهاجر پذیری در یزد، آمار طلاق ، زندان، سرقت و دیگر ناهنجاری های اجتماعی رشد نگران کننده ای داشته است.
بی گزافه چند تا از زندانی های یزد، یزدی هستند؟ لهجه و شیوۀ پوشش لباس ملاقات کنندگان در خیابان زندان، گویای این سخن است. انبوه چهره های نا آشنا با گویش های گوناگون، هر روز در راهرو دادگاه های یزد در آمد و شدند. امّا متأسّفانه و در نهایت این آمارها به نام یزد نوشته می شوند. زیرا که اینان شهروند یزد هستند.
آیا یزدی گناه کرده که صادق و صمیمی است و با همه کس سازگار است؟ چرا باید تاوان، ارزانی و سازش پذیری و مهماندوستی را یزدی ها بپردازند.
مردان و زنان یزدی در همیشۀ تاریخ به نیک نامی زندگی کرده اند و سالیان سال است در کنار خانوادۀ خود با خوبی و خوشی به سر برده اند.
زن یزدی با لباس سفید به خانۀ شوهر می آید و با لباس سفید از همان خانه به در می شود. شاید در کمتر جای ایران به اندازۀ یزد شاهد پدیدۀ مرگ همزمانی زن و شوهر باشیم. سخن بسیار است، امّا حوصلۀ این مقال، بیش از این گنجایش ندارد.
روزنامه پیمان یزد به صاحب امتیازی و مدیرمسئولی محمدمسعود ارکان در گستره استان یزد منتشر و توزیع می شود.
175 رسانه در استان یزد مجوز دارند که از این تعداد 126 مجوز متعلق به نشریات چاپی، 31 مورد متعلق به رسانه های برخط (خبرگزاری و پایگاه خبری) و ١8 مجوز هم مربوط به رسانه های الکترونیک غیر برخط است.
7532/ 6197
کپی شد