به گزارش ایرنا، یکی از فعالیتهای سازمانهای بین المللی، جریان سازی است و معمولا آن را با نام گذاری ها و ایجاد دستورکارهای سالانه انجام می دهند.
سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو)، 17 سال پیش (سال 2001 میلادی) با چنین هدفی، 10 نوامبر را با عنوان «روز جهانی علم در خدمت صلح و توسعه» نامگذاری کرد.
خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) به همین مناسبت با سعید عطار عضو هیات علمی گروه حقوق و علوم سیاسی دانشگاه یزد گفت و گو کرده است:
** ایرنا: دیدگاه شما درباره علم، صلح و توسعه چیست؟ اهمیت این سه مقوله در جامعه کنونی چگونه است؟
عطار: طرح امسال سازمان بین المللی یونسکو برای روز علم برای خدمت و توسعه، تمرکز بر شعار «علم، یک حق بشری» است.
همین که این مساله، موضوعی برای گفت و گوی 2 ایرانی در یک رسانه ایرانی است نشان می دهد که یونسکو توانسته موضوعات مدنظرش را تبدیل به دستور کار محلی برای کشورها کند.
اگر زندگی در صلح و بهروزی را یکی از قدیمی ترین آرزوهای بشر بدانیم، علم آموزی خواسته ای جوان تر به نظر می رسد.
در یک تعریف ساده، صلح به معنی نبود جنگ و رسیدن به یک تفاهم عمومی در حوزه های مورد اختلاف است؛ یعنی اگر در مساله آب اختلاف داریم یا در مساله شیوه اداره جامعه با هم اختلاف داریم، به جای برداشتن چوب و سنگ، مسائل خود را با گفت و گو حل کنیم و به نقطه نظر مشترک برسیم.
علم هم به معنای مجموعه قواعد نظام مند در مورد جهان است که آزمون پذیر باشد، یعنی بتوان آنها را به بوته آزمایش گذاشت و تاییدشان کرد.
معتقدم، توسعه، جادوییترین کلمه قرن بیستم بود، چرا که بسیاری از ملتها را افسون خود کرد.
مفهوم توسعه دارای تعاریف و معانی بسیاری است؛ از «رشد اقتصادی» وقتی که برای مثال، به شرایط تولید و تاثیر فعالیتهای اقتصادی بر شرایط کلی زندگی مردم توجه میشود تا «پیامدهای اجتماعی» برای مثال، توزیع درآمد، رفاه انسانی و عدالت اجتماعی، همه معانی متفاوت از مفهوم توسعه است.
با این حال، مخرج مشترک اغلب تعاریف این است که گذار از وضعیت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نامطلوب به وضعیت مطلوبتر که در آن، انسان شادتر است و توانایی بیشتری برای کنترل سرنوشت و زندگی خود دارد.
نتیجه اینکه، توسعه یعنی زیستن در صلح همراه با رفاه و توام با شادکامی و احساس رضایت نسبی.
** ایرنا: این سه مقوله (علم، صلح و توسعه) چگونه می توانند با یکدیگر ارتباط و تعامل داشته باشند یا علم چگونه می تواند در خدمت صلح و توسعه باشد؟
عطار: این سه مقوله گاهی با یکدیگر ارتباط مثبت و گاهی ارتباط منفی دارند؛ علم در حالتی می تواند به صلح و در وضعیتی دیگر به جنگ بیانجامد؛ اگر علم به جنگ بیانجامد، توسعه هم احتمالا منتفی می شود.
بسیاری از قواعد علمی، خنثی هستند مانند علم فیزیک یا شیمی که یک مجموعه نخبگان سیاسی می توانند آنها را برای ساخت بمب اتم، سلاح شیمیایی یا شیوه های ظریف تر کشتار جمعی به کار بگیرند یا آنها را در خدمت توسعه تکنولوژی هایی قرار دهند که زندگی روزمره مردم را متحول کند.
در تاریخ بشر رویدادهای بی شماری مشاهده می شود که در آن، خون و علم به هم گره خورده اند اگر علم به عنوان وسیله، مجهز به یک هدف درست و انسانی و جهت گیری اش معطوف به بهروزی همگانی نباشد، ابزاری برای به زنجیر کشیدن انسانها می شود.
پیشرفت های علمی سه دهه نخست قرن بیستم، پایه ای برای جنگ های ویرانگر شد اگر همین پیشرفت ها برای مثال در حوزه فیزیک در کشور آلمان ادامه پیدا می کرد، شاید جنگ جهانی دوم آخرین جنگ موجودات در شرف نابودی به نام انسان می شد.
در طول قرن بیستم علم هم به شکلی به خدمت توسعه درآمد که در کنار پر کردن جیبها و سیر کردن شکم ها، محیط زیست را به شدت به خطر انداخت.
در واقع، انگار ما می خواستیم یا هنوز هم می خواهیم که زمین را شخم بزنیم و منابع خود را نابود کنیم تا زندگی های ما نونوار شود، این موارد را به قیمت نابودی محیط زیست، گونه های جانوری، هوا و خاکمان انجام می دهیم.
تجربیات تلخ بشر در این موارد، شاید زمینه لازم برای رسیدن به وضعیت جدیدی را ایجاد کرده باشد؛ وضعیتی که در آن، علم در خدمت صلح و توسعه پایدار باشد، انگار ما از عصر تقدس دادن به علم و حرص و ولع بی پایان، وارد دوره تامل و بازاندیشی شده ایم.
اگر علم معطوف به هدفی باشد، آن هدف زیستی آرام تر، صلح آمیزتر و شادکام تر است. شاید هدف اصلی یونسکو از طرح شعار روز جهانی علم برای صلح و توسعه نیز همین باشد.
** ایرنا: شرایط ایران در خصوص توجه به سه مقوله علم، صلح و توسعه) چگونه است؟
عطار: جامعه ما از چند قرن پیش، جامعه ای تابعیتی است یعنی ما کمترین تاثیر را در ایجاد موجهای جهانی داریم و بیشترین تاثیر را از آنها می پذیریم.
نکته این است که کمی دیرتر به اشتباهات دیگران پی می بریم و از این نظر، به موقع متوجه تجربیات بشری نمی شویم؛ برای مثال در حالی که از دهه 1360 شمسی در جهان به این جمع بندی رسیده بودند که مفهوم توسعه پایدار مهم است ما در دهه 1390 تازه چند سالی است که کمی موضوع را جدی گرفته ایم.
البته شاید این جدی گرفتن هم به دلیل اجباری است که ایجاد شده، بحرانهای متعدد ما را مجبور می کند که ترمز بسیاری از سیاستهای نادرست را بکشیم.
اگر این طور نگاه کنیم می بینیم که ما هم در به خدمت گرفتن علم برای صلح و توسعه پایدار، خطاهای مهلکی کرده ایم.
در استان یزد تا قبل از دهه 1320، سازماندهی مساله آب توسط نظام قنات انجام می شد که مبتنی بر علم گذشتگان ما بود. ترکیبی از چندین علم به کار افتاده بودند و نظمی مناسب را برقرار کردند.
بعد از دهه 1320، علوم جدید که به ساخت ابزارهای جدیدی مانند موتور برقی منجر شد، وارد کشور شد.
علوم جدید و ابزارهای جدیدش باید به شکلی مورد استفاده قرار می گرفت که صلح پیشین و توسعه قبلی را به سطحی بالاتر ارتقا دهد. باید اینگونه هدف گذاری می شد اما نشد.
موتورهای جدید به جان آبهای زیرزمینی افتادند و هدف اصلی فراموش شد؛ این شد که نه توسعه ممکن شد و نه صلح جدیدی برقرار شد.
در وضعیت کنونی نیازمند نگاه دوباره به گذشته هستیم و از خطاهایمان درس بگیریم.
اگر هدف علم را بهروزی و شادکامی تعریف نکنیم و به شکل افراطی، رشد آن هم تعریفی به شدت ناقص از رشد را به جای توسعه در نظر بگیریم، اگر با فناوری های جدید به جان روح و جسم ایران و ایرانیان بیفتیم و سرمایه های اجتماعی و طبیعی خود را تخریب کنیم، به عبارت دیگر، اگر روند نادرست گذشته ادامه پیدا کند، حیات تاریخی یک ملت تاریخی به خطر می افتد.
اگر از این موارد درس بگیریم و به دستاوردهای جدید علوم نظر کنیم و ببینیم که علومی مانند علوم انسانی نیز هستند که می توانند جایگاه درست آدمها و شیوه های درست سازماندهی جامعه را تعریف کنند، اگر علم را فقط تکنیک تعریف نکنیم و ببینیم که علم هم تابع هدفی انسانی و ابزاری در خدمت انسانها برای رسیدن به جامعه ای عادلانه و توسعه یافته است، اگر نگاهمان به خود و جهان را دگرگون کنیم، در آغاز مرحله ای قرار می گیریم که نامش را می توان گذاشت «ورود ایران به عصر توسعه پایدار».
** ایرنا: جایگاه علم در ایران و بهره گیری مسئولان و تصمیم سازان توسعه کشور از دیدگاه های اساتید دانشگاه را چگونه ارزیابی می کنید؟
عطار: سوال سختی می پرسید و پاسخ آن بسیار پیچیده است.
از یک نظر، سیاستگذاران ما شیفته علم هستند. آنها هم مانند اغلب ما دوست دارند از پیشرفته ترین فناوری های روز استفاده کنند، از گوشی های تلفن همراه تا ماشین هایی که سوار می شوند؛ به نظر می رسد، آنها نیز احتمالا مانند اغلب ما شهروندان عادی، علم را به صورت فناوری می بینند.
اما اگر علم را فناوری به همراه فکری بدانیم که آن فناوری را ساخته احتمالا آنها و شاید بسیاری از ما زیاد شیفته علم نخواهند بود.
برای مثال، یک جامعه را در نظر بگیریم که در این جامعه، بچه ها ابتدا به مدرسه می روند و سپس برخی از آنها به دانشگاه. آنها تحت قواعد رسمی و غیررسمی زندگی می کنند که به زندگی آنها جهت می دهد و انگیزه های آنها را تعیین می کند.
این قواعد به آنها یاد می دهد که اگر می خواهید پیشرفت کنید باید کار کنید و نوآور و خلاق باشید یا مثلا مجیزگو باشید و در اولین فرصت، دزدی کنید. بگذارید مثبت نگر باشیم. فرض کنیم که دسته ای از آنها، نوآور هستند و می خواهند نوآوری های خود را به فناوری تبدیل کنند.
باید تیمی تشکیل دهند، نظام بانکی از آنان حمایت مالی و سپس نظام ثبت اختراعات، حقوق اختراع آنها را تضمین کند.
اگر در جامعه ای چنین ساز و کارهایی ضعیف باشد، علمی که آنها آموخته اند و می خواهند آن را به کار گیرند، به زندگی بهتر برای مردم عادی یعنی آنچه یونسکو معتقد است، نمی رسد. احتمالا عطای این کار را به لقایش خواهند بخشید و اگر به خارج از کشور نروند، نوآوری را کاری دردسر ساز می بینند و به کنج خلوت خود می خزند.
شیفتگی به علم اگر به شیفتگی به روحیه علمی گسترش پیدا نکند، تنها ثمره اش چسبیدن به فناوری و افسون شدن در آن خواهد بود.
برای گذار از این وضعیت، نیاز است بیشتر بر فرآیندهای تولید علم و نهادهایی تمرکز کنیم که می توانند آدم های نوآور را به هم گره بزنند و از آنها حمایت کنند.
اگر از مردم عادی بپرسید که نظرتان در مورد این جمله چیست: «بر روی این طرح یا برای تصویب این موضوع، صدها ساعت کار کارشناسی شده است» فکر می کنید چه می گویند؟ حدس می زنم بیشتر نظرها این طور باشد: از قبل تصمیم گرفته بودند که آن طرح را انجام دهند. فقط می خواستند بگویند طرح، تایید علمی هم دارد تا موجه جلوه کند. برای همین، بحثهای برخی از اساتید و کارشناسان نزدیک به خود را به عنوان نگاه جامعه دانشگاهی جا می اندازند.
ادامه این شرایط باعث می شود که نهاد علم و اصحاب علم نیز اعتبار خود را از دست بدهند. علم اگر چنین بی اعتبار شود، پایه اغلب روندهای درست در آینده را تخریب خواهد کرد.
** ایرنا: جایگاه علم در یزد و بهره گیری مسئولان از دیدگاه های اساتید دانشگاه در تصمیم سازی های توسعه ای استان را چگونه ارزیابی می کنید؟
عطار: اگر پاسخ به سوال قبل را در نظر داشته باشیم، بحث جایگاه علم در استان یزد نیز چیزی یکسره متفاوت با وضعیت ایران نیست. یزد، استانی در ایران است و وضعیتش نمی تواند بریده از وضعیت کشور باشد.
با این حال، اجازه بدهید به عنوان عضوی از خانواده دانشگاه یزد به نکته ای اشاره کنم که نشان می دهد، جامعه دانشگاهی در استان تلاش کرده کمی متفاوت با دیگر استانها عمل کند.
استان یزد دارای سابقه زیادی در تاسیس دانشگاه نیست. امسال 30 سالگی دانشگاه یزد جشن گرفته می شود و سایر موسسات آموزشی در استان نیز سابقه بلندی ندارند.
به لحاظ تاریخی، یزدی ها در برخی از موارد، پیشگام بوده اند و دانشگاه یزد نیز تلاش کرده در موضوع گسترش علم در جامعه و به کار گرفتن علم در خدمت حل مسائل استان، پیشگام باشد.
علاوه بر اینکه مدیریت دانشگاه در این مسیر گام گذاشته که رشته های دانشگاهی باید مطابق با مسائل استان تدوین شوند و جدا از تلاشهای ارزشمندی که مدیران دانشکده ها و گروههای علمی و اساتید در رشته های مختلف برای حرکت در مسیر نوآوری انجام می دهند، تاسیس کانونهای تفکر دانشگاه یزد یکی از مهمترین گام های عملی است که دانشگاه یزد برداشته است.
از حدود 2 سال پیش، دانشگاه یزد با آسیب شناسی از وضعیت توسعه استان، نهادی را با عنوان «کانونهای تفکر» تاسیس کرد. این کانونها ماموریت دارند که اصحاب علم را در کنار مدیران نهادهای اجرایی و عمومی و فعالان بخش خصوصی و تشکلهای مردم نهاد قرار دهند.
تلاش شد این کانونها، به شکلی نظم پیدا کنند که خارج از الگوهای رسمی و بوروکراتیک، دارای ساختاری چابک بوده، استقلال فکری و سازمانی داشته باشند و به صورت پلهایی بین دانشگاه و بخشهای مختلف جامعه عمل کنند.
با این رویکرد بود که ابتدا، نیاز به داشتن یک افق فکری (شهری برای آینده) و سپس نیاز به اقدام در راستای حل مساله آب به عنوان مهمترین مساله استان یا کاهش دامنه آن، زمینه های لازم را برای تاسیس «کانون تفکر شهر هوشمند» و «کانون تفکر آب» ایجاد کردند.
«کانون تفکر سلامت اجتماعی» (مسائل اجتماعی استان)، «کانون تفکر اقتصاد یزد» (مسائل اقتصادی استان) و «کانون تفکر گردشگری» (مسائل و فرصتهای حوزه گردشگری استان) سه کانون تفکری بودند که در کنار 2 مورد قبلی، کانونهای تفکر پنج گانه دانشگاه یزد را تشکیل می دهند.
این موارد تلاشهایی برای استخدام علم در راستاس حل مشکلات جامعه بود؛ تلاشهایی برای رسیدن به هدف «علم برای صلح و توسعه».
** ایرنا: دغدغه شما در خصوص موضوع علم در خدمت صلح و توسعه چیست؟
عطار: دغدغه جمعی که زیاد است اما شاید مهمترین دغدغه من در موضوعی که صحبت می کنیم این است که چه زمانی ما واقعا از خواب بیدار می شویم.
ما از چند قرن پیش، به خواب تاریخی رفته ایم و در دوره معاصر، چندبار به طور موقت کمی بیدار شدیم و باز به خواب رفتیم. منظورم از این به خواب رفتن، دور شدن از تحولات جهانی و ناقص فهمیدن مسیرهای تحولی است.
ژاپنی ها، کره ای ها، چینی ها، سنگاپوری ها و برخی دیگر از کشورها نیز کم و بیش وضعیت مشابه ما داشتند اما به خصوص پس از جنگ جهانی تا دهه 1970، همگی آنها بیدار شدند و شروع به فهم واقعی از خود و جهان کردند.
اخذ علم را در پیوندهای مشترک با دیگران تعریف کردند، توسعه شان را به همکاری با دیگران گره زدند و صلح را هدفی دانستند که با در کنار دیگران بودن محقق می شود.
ما متاسفانه هنوز نتوانسته ایم به تعریف مورد اجماعی از این سطوح سه گانه همکاری برسیم؛ حتی برخی مواقع درکمان نیز از علم، صلح و توسعه در دنیای کنونی، از درک کم و بیش پذیرفته شده جهانی دور است.
حداقل آنچه من از تاریخ تحولات و فرآیندهای توسعه ملتهای مختلف فهمیده ام این است که بدون درک درست از جهان و طراحی ساز و کار درست پیوندهای جهانی، تحقق هدف «علم برای صلح و توسعه» بسیار دشوار است، چرا که نه علم، علمی برای خدمت به مردم عادی خواهد بود، نه صلح، فرآیندی زاینده و مستمر خواهد ماند و نه توسعه، بر محور پایداری ادامه پیدا خواهد کرد.
استان یزد دارای حدود یکصد هزار دانشجوست که در 60 مرکز آموزش عالی به تحصیل مشغول هستند، از این تعداد حدود 14 هزار دانشجو در دانشگاه یزد تحصیل می کنند.
دانشگاه یزد افزون بر 400 عضو هیات علمی و یکصد رشته تحصیلی دارد.
7532/ 6197
سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو)، 17 سال پیش (سال 2001 میلادی) با چنین هدفی، 10 نوامبر را با عنوان «روز جهانی علم در خدمت صلح و توسعه» نامگذاری کرد.
خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) به همین مناسبت با سعید عطار عضو هیات علمی گروه حقوق و علوم سیاسی دانشگاه یزد گفت و گو کرده است:
** ایرنا: دیدگاه شما درباره علم، صلح و توسعه چیست؟ اهمیت این سه مقوله در جامعه کنونی چگونه است؟
عطار: طرح امسال سازمان بین المللی یونسکو برای روز علم برای خدمت و توسعه، تمرکز بر شعار «علم، یک حق بشری» است.
همین که این مساله، موضوعی برای گفت و گوی 2 ایرانی در یک رسانه ایرانی است نشان می دهد که یونسکو توانسته موضوعات مدنظرش را تبدیل به دستور کار محلی برای کشورها کند.
اگر زندگی در صلح و بهروزی را یکی از قدیمی ترین آرزوهای بشر بدانیم، علم آموزی خواسته ای جوان تر به نظر می رسد.
در یک تعریف ساده، صلح به معنی نبود جنگ و رسیدن به یک تفاهم عمومی در حوزه های مورد اختلاف است؛ یعنی اگر در مساله آب اختلاف داریم یا در مساله شیوه اداره جامعه با هم اختلاف داریم، به جای برداشتن چوب و سنگ، مسائل خود را با گفت و گو حل کنیم و به نقطه نظر مشترک برسیم.
علم هم به معنای مجموعه قواعد نظام مند در مورد جهان است که آزمون پذیر باشد، یعنی بتوان آنها را به بوته آزمایش گذاشت و تاییدشان کرد.
معتقدم، توسعه، جادوییترین کلمه قرن بیستم بود، چرا که بسیاری از ملتها را افسون خود کرد.
مفهوم توسعه دارای تعاریف و معانی بسیاری است؛ از «رشد اقتصادی» وقتی که برای مثال، به شرایط تولید و تاثیر فعالیتهای اقتصادی بر شرایط کلی زندگی مردم توجه میشود تا «پیامدهای اجتماعی» برای مثال، توزیع درآمد، رفاه انسانی و عدالت اجتماعی، همه معانی متفاوت از مفهوم توسعه است.
با این حال، مخرج مشترک اغلب تعاریف این است که گذار از وضعیت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نامطلوب به وضعیت مطلوبتر که در آن، انسان شادتر است و توانایی بیشتری برای کنترل سرنوشت و زندگی خود دارد.
نتیجه اینکه، توسعه یعنی زیستن در صلح همراه با رفاه و توام با شادکامی و احساس رضایت نسبی.
** ایرنا: این سه مقوله (علم، صلح و توسعه) چگونه می توانند با یکدیگر ارتباط و تعامل داشته باشند یا علم چگونه می تواند در خدمت صلح و توسعه باشد؟
عطار: این سه مقوله گاهی با یکدیگر ارتباط مثبت و گاهی ارتباط منفی دارند؛ علم در حالتی می تواند به صلح و در وضعیتی دیگر به جنگ بیانجامد؛ اگر علم به جنگ بیانجامد، توسعه هم احتمالا منتفی می شود.
بسیاری از قواعد علمی، خنثی هستند مانند علم فیزیک یا شیمی که یک مجموعه نخبگان سیاسی می توانند آنها را برای ساخت بمب اتم، سلاح شیمیایی یا شیوه های ظریف تر کشتار جمعی به کار بگیرند یا آنها را در خدمت توسعه تکنولوژی هایی قرار دهند که زندگی روزمره مردم را متحول کند.
در تاریخ بشر رویدادهای بی شماری مشاهده می شود که در آن، خون و علم به هم گره خورده اند اگر علم به عنوان وسیله، مجهز به یک هدف درست و انسانی و جهت گیری اش معطوف به بهروزی همگانی نباشد، ابزاری برای به زنجیر کشیدن انسانها می شود.
پیشرفت های علمی سه دهه نخست قرن بیستم، پایه ای برای جنگ های ویرانگر شد اگر همین پیشرفت ها برای مثال در حوزه فیزیک در کشور آلمان ادامه پیدا می کرد، شاید جنگ جهانی دوم آخرین جنگ موجودات در شرف نابودی به نام انسان می شد.
در طول قرن بیستم علم هم به شکلی به خدمت توسعه درآمد که در کنار پر کردن جیبها و سیر کردن شکم ها، محیط زیست را به شدت به خطر انداخت.
در واقع، انگار ما می خواستیم یا هنوز هم می خواهیم که زمین را شخم بزنیم و منابع خود را نابود کنیم تا زندگی های ما نونوار شود، این موارد را به قیمت نابودی محیط زیست، گونه های جانوری، هوا و خاکمان انجام می دهیم.
تجربیات تلخ بشر در این موارد، شاید زمینه لازم برای رسیدن به وضعیت جدیدی را ایجاد کرده باشد؛ وضعیتی که در آن، علم در خدمت صلح و توسعه پایدار باشد، انگار ما از عصر تقدس دادن به علم و حرص و ولع بی پایان، وارد دوره تامل و بازاندیشی شده ایم.
اگر علم معطوف به هدفی باشد، آن هدف زیستی آرام تر، صلح آمیزتر و شادکام تر است. شاید هدف اصلی یونسکو از طرح شعار روز جهانی علم برای صلح و توسعه نیز همین باشد.
** ایرنا: شرایط ایران در خصوص توجه به سه مقوله علم، صلح و توسعه) چگونه است؟
عطار: جامعه ما از چند قرن پیش، جامعه ای تابعیتی است یعنی ما کمترین تاثیر را در ایجاد موجهای جهانی داریم و بیشترین تاثیر را از آنها می پذیریم.
نکته این است که کمی دیرتر به اشتباهات دیگران پی می بریم و از این نظر، به موقع متوجه تجربیات بشری نمی شویم؛ برای مثال در حالی که از دهه 1360 شمسی در جهان به این جمع بندی رسیده بودند که مفهوم توسعه پایدار مهم است ما در دهه 1390 تازه چند سالی است که کمی موضوع را جدی گرفته ایم.
البته شاید این جدی گرفتن هم به دلیل اجباری است که ایجاد شده، بحرانهای متعدد ما را مجبور می کند که ترمز بسیاری از سیاستهای نادرست را بکشیم.
اگر این طور نگاه کنیم می بینیم که ما هم در به خدمت گرفتن علم برای صلح و توسعه پایدار، خطاهای مهلکی کرده ایم.
در استان یزد تا قبل از دهه 1320، سازماندهی مساله آب توسط نظام قنات انجام می شد که مبتنی بر علم گذشتگان ما بود. ترکیبی از چندین علم به کار افتاده بودند و نظمی مناسب را برقرار کردند.
بعد از دهه 1320، علوم جدید که به ساخت ابزارهای جدیدی مانند موتور برقی منجر شد، وارد کشور شد.
علوم جدید و ابزارهای جدیدش باید به شکلی مورد استفاده قرار می گرفت که صلح پیشین و توسعه قبلی را به سطحی بالاتر ارتقا دهد. باید اینگونه هدف گذاری می شد اما نشد.
موتورهای جدید به جان آبهای زیرزمینی افتادند و هدف اصلی فراموش شد؛ این شد که نه توسعه ممکن شد و نه صلح جدیدی برقرار شد.
در وضعیت کنونی نیازمند نگاه دوباره به گذشته هستیم و از خطاهایمان درس بگیریم.
اگر هدف علم را بهروزی و شادکامی تعریف نکنیم و به شکل افراطی، رشد آن هم تعریفی به شدت ناقص از رشد را به جای توسعه در نظر بگیریم، اگر با فناوری های جدید به جان روح و جسم ایران و ایرانیان بیفتیم و سرمایه های اجتماعی و طبیعی خود را تخریب کنیم، به عبارت دیگر، اگر روند نادرست گذشته ادامه پیدا کند، حیات تاریخی یک ملت تاریخی به خطر می افتد.
اگر از این موارد درس بگیریم و به دستاوردهای جدید علوم نظر کنیم و ببینیم که علومی مانند علوم انسانی نیز هستند که می توانند جایگاه درست آدمها و شیوه های درست سازماندهی جامعه را تعریف کنند، اگر علم را فقط تکنیک تعریف نکنیم و ببینیم که علم هم تابع هدفی انسانی و ابزاری در خدمت انسانها برای رسیدن به جامعه ای عادلانه و توسعه یافته است، اگر نگاهمان به خود و جهان را دگرگون کنیم، در آغاز مرحله ای قرار می گیریم که نامش را می توان گذاشت «ورود ایران به عصر توسعه پایدار».
** ایرنا: جایگاه علم در ایران و بهره گیری مسئولان و تصمیم سازان توسعه کشور از دیدگاه های اساتید دانشگاه را چگونه ارزیابی می کنید؟
عطار: سوال سختی می پرسید و پاسخ آن بسیار پیچیده است.
از یک نظر، سیاستگذاران ما شیفته علم هستند. آنها هم مانند اغلب ما دوست دارند از پیشرفته ترین فناوری های روز استفاده کنند، از گوشی های تلفن همراه تا ماشین هایی که سوار می شوند؛ به نظر می رسد، آنها نیز احتمالا مانند اغلب ما شهروندان عادی، علم را به صورت فناوری می بینند.
اما اگر علم را فناوری به همراه فکری بدانیم که آن فناوری را ساخته احتمالا آنها و شاید بسیاری از ما زیاد شیفته علم نخواهند بود.
برای مثال، یک جامعه را در نظر بگیریم که در این جامعه، بچه ها ابتدا به مدرسه می روند و سپس برخی از آنها به دانشگاه. آنها تحت قواعد رسمی و غیررسمی زندگی می کنند که به زندگی آنها جهت می دهد و انگیزه های آنها را تعیین می کند.
این قواعد به آنها یاد می دهد که اگر می خواهید پیشرفت کنید باید کار کنید و نوآور و خلاق باشید یا مثلا مجیزگو باشید و در اولین فرصت، دزدی کنید. بگذارید مثبت نگر باشیم. فرض کنیم که دسته ای از آنها، نوآور هستند و می خواهند نوآوری های خود را به فناوری تبدیل کنند.
باید تیمی تشکیل دهند، نظام بانکی از آنان حمایت مالی و سپس نظام ثبت اختراعات، حقوق اختراع آنها را تضمین کند.
اگر در جامعه ای چنین ساز و کارهایی ضعیف باشد، علمی که آنها آموخته اند و می خواهند آن را به کار گیرند، به زندگی بهتر برای مردم عادی یعنی آنچه یونسکو معتقد است، نمی رسد. احتمالا عطای این کار را به لقایش خواهند بخشید و اگر به خارج از کشور نروند، نوآوری را کاری دردسر ساز می بینند و به کنج خلوت خود می خزند.
شیفتگی به علم اگر به شیفتگی به روحیه علمی گسترش پیدا نکند، تنها ثمره اش چسبیدن به فناوری و افسون شدن در آن خواهد بود.
برای گذار از این وضعیت، نیاز است بیشتر بر فرآیندهای تولید علم و نهادهایی تمرکز کنیم که می توانند آدم های نوآور را به هم گره بزنند و از آنها حمایت کنند.
اگر از مردم عادی بپرسید که نظرتان در مورد این جمله چیست: «بر روی این طرح یا برای تصویب این موضوع، صدها ساعت کار کارشناسی شده است» فکر می کنید چه می گویند؟ حدس می زنم بیشتر نظرها این طور باشد: از قبل تصمیم گرفته بودند که آن طرح را انجام دهند. فقط می خواستند بگویند طرح، تایید علمی هم دارد تا موجه جلوه کند. برای همین، بحثهای برخی از اساتید و کارشناسان نزدیک به خود را به عنوان نگاه جامعه دانشگاهی جا می اندازند.
ادامه این شرایط باعث می شود که نهاد علم و اصحاب علم نیز اعتبار خود را از دست بدهند. علم اگر چنین بی اعتبار شود، پایه اغلب روندهای درست در آینده را تخریب خواهد کرد.
** ایرنا: جایگاه علم در یزد و بهره گیری مسئولان از دیدگاه های اساتید دانشگاه در تصمیم سازی های توسعه ای استان را چگونه ارزیابی می کنید؟
عطار: اگر پاسخ به سوال قبل را در نظر داشته باشیم، بحث جایگاه علم در استان یزد نیز چیزی یکسره متفاوت با وضعیت ایران نیست. یزد، استانی در ایران است و وضعیتش نمی تواند بریده از وضعیت کشور باشد.
با این حال، اجازه بدهید به عنوان عضوی از خانواده دانشگاه یزد به نکته ای اشاره کنم که نشان می دهد، جامعه دانشگاهی در استان تلاش کرده کمی متفاوت با دیگر استانها عمل کند.
استان یزد دارای سابقه زیادی در تاسیس دانشگاه نیست. امسال 30 سالگی دانشگاه یزد جشن گرفته می شود و سایر موسسات آموزشی در استان نیز سابقه بلندی ندارند.
به لحاظ تاریخی، یزدی ها در برخی از موارد، پیشگام بوده اند و دانشگاه یزد نیز تلاش کرده در موضوع گسترش علم در جامعه و به کار گرفتن علم در خدمت حل مسائل استان، پیشگام باشد.
علاوه بر اینکه مدیریت دانشگاه در این مسیر گام گذاشته که رشته های دانشگاهی باید مطابق با مسائل استان تدوین شوند و جدا از تلاشهای ارزشمندی که مدیران دانشکده ها و گروههای علمی و اساتید در رشته های مختلف برای حرکت در مسیر نوآوری انجام می دهند، تاسیس کانونهای تفکر دانشگاه یزد یکی از مهمترین گام های عملی است که دانشگاه یزد برداشته است.
از حدود 2 سال پیش، دانشگاه یزد با آسیب شناسی از وضعیت توسعه استان، نهادی را با عنوان «کانونهای تفکر» تاسیس کرد. این کانونها ماموریت دارند که اصحاب علم را در کنار مدیران نهادهای اجرایی و عمومی و فعالان بخش خصوصی و تشکلهای مردم نهاد قرار دهند.
تلاش شد این کانونها، به شکلی نظم پیدا کنند که خارج از الگوهای رسمی و بوروکراتیک، دارای ساختاری چابک بوده، استقلال فکری و سازمانی داشته باشند و به صورت پلهایی بین دانشگاه و بخشهای مختلف جامعه عمل کنند.
با این رویکرد بود که ابتدا، نیاز به داشتن یک افق فکری (شهری برای آینده) و سپس نیاز به اقدام در راستای حل مساله آب به عنوان مهمترین مساله استان یا کاهش دامنه آن، زمینه های لازم را برای تاسیس «کانون تفکر شهر هوشمند» و «کانون تفکر آب» ایجاد کردند.
«کانون تفکر سلامت اجتماعی» (مسائل اجتماعی استان)، «کانون تفکر اقتصاد یزد» (مسائل اقتصادی استان) و «کانون تفکر گردشگری» (مسائل و فرصتهای حوزه گردشگری استان) سه کانون تفکری بودند که در کنار 2 مورد قبلی، کانونهای تفکر پنج گانه دانشگاه یزد را تشکیل می دهند.
این موارد تلاشهایی برای استخدام علم در راستاس حل مشکلات جامعه بود؛ تلاشهایی برای رسیدن به هدف «علم برای صلح و توسعه».
** ایرنا: دغدغه شما در خصوص موضوع علم در خدمت صلح و توسعه چیست؟
عطار: دغدغه جمعی که زیاد است اما شاید مهمترین دغدغه من در موضوعی که صحبت می کنیم این است که چه زمانی ما واقعا از خواب بیدار می شویم.
ما از چند قرن پیش، به خواب تاریخی رفته ایم و در دوره معاصر، چندبار به طور موقت کمی بیدار شدیم و باز به خواب رفتیم. منظورم از این به خواب رفتن، دور شدن از تحولات جهانی و ناقص فهمیدن مسیرهای تحولی است.
ژاپنی ها، کره ای ها، چینی ها، سنگاپوری ها و برخی دیگر از کشورها نیز کم و بیش وضعیت مشابه ما داشتند اما به خصوص پس از جنگ جهانی تا دهه 1970، همگی آنها بیدار شدند و شروع به فهم واقعی از خود و جهان کردند.
اخذ علم را در پیوندهای مشترک با دیگران تعریف کردند، توسعه شان را به همکاری با دیگران گره زدند و صلح را هدفی دانستند که با در کنار دیگران بودن محقق می شود.
ما متاسفانه هنوز نتوانسته ایم به تعریف مورد اجماعی از این سطوح سه گانه همکاری برسیم؛ حتی برخی مواقع درکمان نیز از علم، صلح و توسعه در دنیای کنونی، از درک کم و بیش پذیرفته شده جهانی دور است.
حداقل آنچه من از تاریخ تحولات و فرآیندهای توسعه ملتهای مختلف فهمیده ام این است که بدون درک درست از جهان و طراحی ساز و کار درست پیوندهای جهانی، تحقق هدف «علم برای صلح و توسعه» بسیار دشوار است، چرا که نه علم، علمی برای خدمت به مردم عادی خواهد بود، نه صلح، فرآیندی زاینده و مستمر خواهد ماند و نه توسعه، بر محور پایداری ادامه پیدا خواهد کرد.
استان یزد دارای حدود یکصد هزار دانشجوست که در 60 مرکز آموزش عالی به تحصیل مشغول هستند، از این تعداد حدود 14 هزار دانشجو در دانشگاه یزد تحصیل می کنند.
دانشگاه یزد افزون بر 400 عضو هیات علمی و یکصد رشته تحصیلی دارد.
7532/ 6197
کپی شد