در این مطلب آمده است: :شاید مدفون شدن در مکانی نامعلوم، خفتن در غربت یا غریب بودن در وطن، جبر سرنوشت مشاهیر یزد است که یکی چونانی وحشی بافقی باید زیر آسفالت خیابان امام(ره) یزد به خواب ابدی باشد.
روایتگری چون آذر یزدی هنوز بی مقبره است و یا آزادیخواهی چون فرخی یزدی در نقطه نامعلوم در تهران خفته است.
اما عجیب تر از آن حال و روز مفاخری است که وارثانش در یاد و دل اثری از آنها نداشته باشند و در زمانه های پس از خود جز نامی بر خیابانی یا عنوانی بر کتاب خاک خورده ای گوشه طاقچه ای کسی بر زبان یادی از آنها نکند.
مرگ سرنوشت محتوم ابنای بشر خاصه سرآمدان آنهاست اما آنچه پشتوانه تاریخ امروزمان به حساب می آید، نفس هایی است که در گذشته برای آزادی سرزمینمان در سینه حبس شده و قلم هایی است که برای اعتلای فرهنگ و هنرمان به حرکت در آمده و قلبهایی است که برای هویت امروزمان تپیده است.
میراثی که همچون تاجی پر گوهر و یا ردایی زربافت از سلسله ای آویخته به موی دوست به ما رسیده تا نشانه ای از ادب و فرهنگ امروزی مان را بدان بیفزاییم و به آیندگان بسپاریم. نه اینکه زینت بخش موزه ها یا در قالب تابلویی آویخته بر کوی و برزن بخواهیم دلخوش به پاسداشت مفاخرمان باشیم.
ادب و فرهنگ همچون خون نیازمند جاری بودن است تا لخته نشود و رگ های هویت و انسانیت را بی اثر نسازد.
این جوش و خروش اما نیازمند تپش قلبی ساخته شده از بازخوانی آثار و اندیشه های مفاخری است که همچون فرخی یزدی جانباخته آنند. آنهم در شرایطی که بزرگ و کوچک امروز از بحران هویت نسل جوان سخن می گویند و نگران تهاجم فرهنگی و سلطه فرهنگ جهانی شده غرب هستند.
به نظر یگانه راه آشنا کردن جامعه امروز یزد با داشته های علمی و فرهنگی اش، برپایی رویدادهایی منظم و پردامنه فرهنگی (نه مقطعی و سمبلیک) است تا بصورت فراگیر و پرتکرار مفاخر این دیار مورد مداقه عام و خاص قرار گیرند و چونان مدالی بر سینه نسل امروز با افتخار بدرخشند.
برپایی نمایشگاه، جشنواره، تولید آثار سمعی و بصری، تدوین کتاب هایی مناسب جهت معرفی مفاخر یزد در مدارس، کنگره های بین المللی و استفاده از ظرفیت رسانه ای بسیار گسترده امروزی، بسترهایی است که باید هم دستگاه های دولتی و متولی و هم خصوصا انجمن ها و گعده های مردن نهاد به بهانه های مختلف در طول سال مورد توجه قرار دهند.
جای بسی تاسف است که یزد در ایران شهره به استانی ثروتمند است اما سهم ثروتمندان یزدی در خلق آثار هنری و برپایی یادمان هایی برای مفاخر یزد بسیار ناچیز است و همگان تنها از دولت انتظار خرج کردن و ارج نهادن مفاخرشان را دارند آنهم در شرایطی که یزدیها در صنعت و تجارت کمترین وابستگی به دولت را داشته اند.
برای استانی که 24 سال صدرنشین کنکور است و علم و ادب بسیار در آن مورد احترام است، بی توجهی به رویدادهای فرهنگی و نقش کم رنگ بخش خصوصی در پاسداشت مفاخرش جای تامل و تاسف دارد.
برگزاری «شب فرخی یزدی» می تواند گامی موثر و آغاز راه بی پایان ارج نهادن به مفاخر در یزد باشد به شرط آنکه متولیان امور فرهنگی یزد با تمام قوا به میدان بیایند و میان اهالی فرهنگ و صاحبان سرمایه و اندیشه اجماعی ایجاد کنند تا چنین رویدادهایی دائمی و مستمر در استان برپا شود.
بی شک اگر گذشته مان را در امروز پرشتاب و دغدغه، فراموش کنیم به سرنوشت این بیت از فرخی یزدی دچار خواهیم شد:
در دفتر زمانه فتد نامش از قلم
هر ملتی که مردم صاحب قلم نداشت
روزنامه بشارت یزد در گستره استان یزد منتشر و توزیع می شود.
166 رسانه در استان یزد مجوز دارند که از این تعداد 118 مجوز متعلق به نشریات چاپی، 30 مورد متعلق به رسانه های برخط (خبرگزاری و پایگاه خبری) و ١8 مجوز هم مربوط به رسانه های الکترونیک غیر برخط است.
2088/ 6197
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.