آموختن را از مدرسهی صنایع مستظرفهی قدیمه و با یادگیری هنر ایرانی آغاز کرد و سپس برای آموختن و گسترش افق دید و جهان بینی اش و آشنایی با هنر نوین جهان به اروپا رفت.
به گزارش ایرنا، گروه گیلان کالچر و انجمن طرفداران توسعه انزلی به بهانهی نود و هشتمین زادروز جلیل ضیاء پور با حضور جمعی از کنشگران و علاقمندان هنرهای تجسمی در مجتمع ارشاد شهر زادگاهش به بحث و بررسی هنر وی و نکوداشت این چهره تاثیرگذار فرهنگی انزلی پرداخت.
جلیل ضیاءپور 5 اردیبهشت 1299 در انزلی به دنیا آمد و 30 آذر 1378 چشم از جهان فروبست . او نقاش، استاد دانشگاه، پژوهشگر و مؤلف ایرانی بود که از او به عنوان «پدر نقاشی مدرن ایران» یاد میشود.او جدا از آن که نقاشی پیشرو و پرچمدار نهضت نوگرایی بود، فعالیتهای پژوهشی گستردهای را در زمینه مردمشناسی، بررسی و شناخت زبان، فرهنگ عامه، پوشاک و نقشهای زینتی مناطق گوناگون ایران داشت که نتایج آنها به عنوان کتاب مرجع این رشته از علوم هم اینک در دانشگاهها مورد استفاده قرار میگیرد. ضیاءپور علاوه بر خلق نزدیک به 40 اثر نقاشی و دو مجسمه ، 28 جلد کتاب در زمینههای پوشاک ایرانیان، هنر، تاریخ تالیف کرد .
این هنرمند نوگرا همانطور که در مستند ' جلیل ضیاء پور' ساخته ی هوشنگ آزادی ور بیان داشت سال 1328 در آشفته بازار فرهنگ و هنر ایران یعنی زمانی که عده ای همچنان کورکورانه و بدون آگاهی و نوآوری دنباله رو سنتهای گذشته هنر نقاشی بودند ، گروه دیگری پیروان کمال الملک و حداکثر تابع امپرسیونیسم ؛ و دسته ای غرب زدگانی بیگانه با پشتوانه های فرهنگی ایران ، بعد از تحصیل هنر به ایران بازگشت و به قول خودش برای جنگیدن با این اوضاع آشفته در فرهنگ و هنر آستین بالا زد تا نهضتی را در هنر ایران به راه بیاندازد.
ضیاپور گروه خروس جنگی را با همکاری غلامحسین غریب و حسن شیروانی تاسیس و نشریه ای با همین نام نیز منتشر کرد. نیما نیز از ابتدا با مجله خروس جنگی همکاری داشت و شعر معروف 'خروس میخواند' را برای شماره اول این نشریه سرود . آنها کوشیدند نهضتی نوگرا ، منتقد و تحلیلی در هنر ایران به راه بیندازند.
این هنرمند آمده از اروپا اما آشنا و دلبسته به هنر ایران کوبیسم را مطرح کرد و آثاری بس زیبا و ارزشمند به شیوه اختصاصی خود آفرید. کارهایی چون کل امیر و گل بهار، آقام حینا می بنده ، زینب خاتون ، زن بندری، چادر نشینان که تلفیقی از هنر ایرانی با سبکی نو و مختص خود اوست.
ضیاء پور ، کوبیسم را شیوه و قالبی می دانست که با حجم و سطح و خط هندسی انجام بگیرد و معتقد بود طرح کار کوبیسم یا هندسی ساده، شیوهای بود که سالها و بلکه قرنها در وطن ما زمینه داشت. وی در باب علت معرفی این سبک می گفت : هدف من ارائه یک گونه ارتباط نگارهای بین نگارههای سنتی ما و کارهای مدرن غربی بود.
به اعتقاد وی عوارض اجتماعی عصر ماشین بر هنرمند تأثیر میگذارد. هنرمند هم شکل هندسی را بر میگزیند که بهترین و مناسبترین شکلی است که میتوانست زندگی ماشینی را معرفی کند. شکلهای هندسی به خاطر شباهت بسیار نزدیکشان به ابزار و ادوات ماشین، وسیلهی الهامگیری هنرمندان عصر ماشین شد.
اما او نمیخواست همهی هنرمندان از وی دنبالهروی کنند بلکه همانگونه که خود بیان می کند میخواست همه را به این توجه بدهد که همین فرشهای زیر پای ما با نقشهای هندسیاش، همین کاشیکاریها و نقوش تزیینی ما جنبهای از کوبیسم را دارا هستند.
به واقع بر اساس گفته های خودش کوبیسم برای او بهانهای بود تا به هنرمند ایرانی نشان بدهد که چگونه سنت را با نیازهای زمانه خودش پیوند بزند و از ایسمها نترسد.
ضیاء پور معتقد بود که ما پشتوانهی عظیمی از هنرهای تصویری داریم و دستاندرکاران ما که با این پشتوانه سر و کار دارند، باید در مورد این تغییر و تحول، سریعالانتقال و پذیرای روزگار، زمانه و زندگی عصر خودشان باشند.
به باور وی پیروی از سنت به معنای تکرار مذموم و قالب گذشته نیست، بلکه به معنای میدان دادن به سنت است تا پا به پای تحولات انسان رشد کند و متحول شود.
*خروس جنگی و تلاش برای بیدار کردن مخاطبان
ضیاء پور در بازگشت با همکاری عده ای از فرهیختگان نظیر نیما پایه گذار شعر نو انجمن «خروس جنگی» را به راه انداخت و به تجزیه و تحلیل آثار هنری پرداختند .
او اعتقاد داشت مکتب سقاخانه و جریان خط نقاشی که پس از نهضت خروس جنگی پدید آمدند همچون نقاشی قهوهخانه و پردهداری، صورت ملی دارند. او به نقاشان توصیه می کرد کاری انجام دهند که مربوط به محیط خودشان باشد. اگر اهل کویر هستند، نقاشی شان بر آمده از کویر باشد و اگر شمالی هستند از مایه های این خطه الهام گرفته باشد.
وی در مورد هنر پس از انقلاب می گفت: بعد از انقلاب از نظر هنری جهشهای خوبی پیدا کردیم. مثل خط نگارهها یا همین خط نقاشی اما از نظر نقاشی تصویری تقریباً صفر بودهایم. این نوع نقاشی جنبه تبلیغی دارد. در تبلیغات هم باید عوامانه کار کرد.
ضیاء پور اعتقاد داشت : سطح عوامانه هنر را هیچ وقت به تعالی نمیبرد. هنرمند و هنرجو همیشه باید پُرسنده باشند. زیرا پُرسندگی پویندگی است و در هر هنر، پویندگی زندگی است.
وی در مورد نقاشی امروز ایران می گفت : نقاشی امروز هنوز مقلد است و چیزی پیدا نکرده که نمایندهی شخصیت و هویت ملی ما باشد.
ضیاءپور خود در مورد کارهایش می گفت : کارهایی که در اوایل میکردم در زمینههای اکسپرسیونیسم، کوبیسم و کوبیسم آبستره انجام میگرفت. این کارها به این منظور بود تا محیط با این شیوهها آشنا شود. در میان این کارها در شیوهی اکسپرسیونیسم، اگر دیده باشید، «کاوه آهنگر» از خاصیتی ویژه برخوردار است. آن را به صورت موج ساختم و به صورت سمبلیستی هدفی انقلابی را در نظر داشتم که باید در وضع هنری ما اتفاق بیفتد. بعداً این رشته کارها را کنار گذاشتم و به کار خودم پرداختم.
*ویژگی کارهای ضیاءپور از زبان خودش
ضیاء پور می گوید: کارهایی که انجام دادم در زمینهی هنرهای محیط خودمان بود، البته به نحوی که با فرهنگ ما هم همخوانی داشته باشد. این آثار دارای سه وضعیت مشخص هستند.یکی از مشخصات نمایش قید در این کارها است. در کارها و اطراف کاشیهایی که ساخته شده خطوطی مانند میله به چشم میخورد و به نظر میرسد موضوعات در پشت آن میلهها زندانی شدهاند. این قیدی سرتاسری است که اجتماع روی هر فرد عادی و غیر عادی دارد.
نکتهی دوم در این کارها سنت است. منظورم بهره برداری از سنت برای یک برداشت تازه است.در آنجا از رنگآمیزیهای سنتی استفاده کردم، منتها با برداشتی که خودم برای زمان معاصر داشتم. به دلیل اینکه فرهنگ عامه و مردمشناسی مدتی از موضوعات مورد مطالعهام بود، کارهایم و مثلاً لباس عشایر و مردم روستایی که کار کردهام از رنگآمیزیهای بسیار خوبی در اصل برخوردار بودهاند که من با اسلوب خودم از آنها برداشت کردهام. نکتهی سومی که در کارم به چشم میخورد آزادی عمل است. هر چند قیدها برای یک هنرمند که باید آنها را رعایت کند دست و پاگیر هستند، اما آزادی عمل چیزی است که هر هنرمندی در کارش به آن نیاز دارد.
با انتخاب نحوهی کار روی کاشیها که کاملاً سنتی و ایرانی هستند این آزادی عمل برایم پیش آمد و توانستم هرگاه رنگی را نخواهم استفاده نکنم، کاشیهایی را بردارم یا چند کاشی را به رنگ دلخواه رنگآمیزی کنم.
وی تاکید می کند که با داشتن دو خاصیت اصلی، یکی استفاده از سنت و دیگری آزادی عمل، کارش وابسته به هیچ مکتب داخلی و خارجی نیست و به این طریق دارای هویت خاص خودش است.
*هنرمندی که خود را فدای هنر ایران کرد
حامد بهروزکار نقاش به نام گیلانی و از موثرترین افراد در شکل گیری دانشکده هنر گیلان در نشستی در یادبود ضیاء پور در بندرانزلی شهری که در آن دوران کودکی و نوجوانی اش را گذراند و به آن دلبستگی فراوان داشت گفت: 10 نفر از برجسته ترین چهره های هنرهای تجسمی ایران گیلانی هستند و ضیاء پور پایه گذار هنر مدرن ایران و چهره ای ملی است که عمرش را در کار پژوهش و آموزش و هنرهای تجسمی گذاشت و خود را فدای هنر ایران کرد .
به گفته وی وقتی کارهای ضیاء پور را به لحاظ بصری مورد توجه قرار می دهیم می بینیم نهضت سقاخانه از جزئیات کار او گرفته شده است.
وی خاطرنشان کرد: همانطور که گفته شده مدرنیسم در هنر ایران را مدیون نیما، هدایت و ضیاء پور هستیم ، افرادی که موجب بوجود آمدن هنر نو در ایران شدند.
بهروز کار یاداور شد: ضیاء پور معتقد بود نقاش بی سواد عمله است . مخصوصا ما در ایران به نقاش هایی نیاز داریم که درک عمیق از مطلب داشته باشند .
وی اظهار داشت : ضیاپور می گفت ما در حیطه ادبیات تجسی فقیریم و باید در این بخش کار شود. او طبیعت بی جان خود را به زبان کوبیسم می چید .
این نقاش با بیان این که ضیاء پور هنرمندی بسیار کمال گرا بود و به دولت بعنوان یک کارفرما نمی نگریست بلکه معتقد بود مردم کارفرما هستند افزود: کارهای وی بسیار بزرگند و تنها با هزینه دولتی امکان پذیر بود.
وی با اشاره به تالیفات متعدد ضیاء پور گفت: کتابهای ضیاء پور مرجع هستند و اکنون بسیاری از نوشته هایش در دسترس عموم مردم نیست.
بهروز کار در مورد جایگاه هنرهای تجسمی ایران اظهار داشت : هنر وقتی می تواند جهانی باشد که بر جهان تاثیر بگذارد نه بر یک محدده کوچک و ما هنوز در هنرهای تجسمی جایگاه تثبیت شده ای در دنیای معاصر نداریم .
*گالری خوب نداریم
این استاد نقاشی اظهار داشت : با این که گیلان را طلایه دار هنر نوین ایران می دانیم گالری حرفه ای نداریم و تصریح کرد گالری حرفه ای یعنی بتواند کار بفروشد.
بهروز کار با بیان این که فرهنگ نماد و ویترین هر حکومتی است خاطر نشان کرد ،در اینده تاریخ را از روی اسم پادشان و سردمداران و جغرافیا نمی نویسند بلکه بر اساس کشف و شهود آثار هنری می نویسند .
*تاکید فراوان ضیاء پور در کسب سواد بصری
مرتضی منصف از دیگر نقاشان به نام گیلان از تاکید بسیار ضیاء پور روی سواد بصری سخن گفت و افزود به اعتقاد وی دانشجوی هنر در ایران نخست باید از شناخت هنر ایران و تذهیب و مینیاتور کار خود را آغاز کند .
*توجه ضیاء پور به خاستگاه زبان و قوم
امین حق ره از کنشگران فرهنگی و اجتماعی گیلان در ادامه به توجه ضیاء پور به خاستگاه زبانی و قومی اش اشاره و تصریح کرد : ضیاء پور هیچگاه زبان و قومیت و زاد و بوم خود را فراموش نکرد .
ضیاءپور 30 سال جنگید تا بفهماند که نقاشی نیاز به بینش دارد . عشق او به نوآوری در هنر که او را بنیان گذار هنر مدرن ایران ساخت را می توان از این شعر فرخی سیستانی که به عنوان شعار انجمن خروس جنگی برگزید درک کرد که ' فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر، سخن نو آر که نو را حلاوتی است دگر. '
*نقل قولهای ضیاء پور از مستند ساخته 'هوشنگ آزادی ور' ومربوط به دهه 70 و شرایط هنر در آن دوره است.
6030
به گزارش ایرنا، گروه گیلان کالچر و انجمن طرفداران توسعه انزلی به بهانهی نود و هشتمین زادروز جلیل ضیاء پور با حضور جمعی از کنشگران و علاقمندان هنرهای تجسمی در مجتمع ارشاد شهر زادگاهش به بحث و بررسی هنر وی و نکوداشت این چهره تاثیرگذار فرهنگی انزلی پرداخت.
جلیل ضیاءپور 5 اردیبهشت 1299 در انزلی به دنیا آمد و 30 آذر 1378 چشم از جهان فروبست . او نقاش، استاد دانشگاه، پژوهشگر و مؤلف ایرانی بود که از او به عنوان «پدر نقاشی مدرن ایران» یاد میشود.او جدا از آن که نقاشی پیشرو و پرچمدار نهضت نوگرایی بود، فعالیتهای پژوهشی گستردهای را در زمینه مردمشناسی، بررسی و شناخت زبان، فرهنگ عامه، پوشاک و نقشهای زینتی مناطق گوناگون ایران داشت که نتایج آنها به عنوان کتاب مرجع این رشته از علوم هم اینک در دانشگاهها مورد استفاده قرار میگیرد. ضیاءپور علاوه بر خلق نزدیک به 40 اثر نقاشی و دو مجسمه ، 28 جلد کتاب در زمینههای پوشاک ایرانیان، هنر، تاریخ تالیف کرد .
این هنرمند نوگرا همانطور که در مستند ' جلیل ضیاء پور' ساخته ی هوشنگ آزادی ور بیان داشت سال 1328 در آشفته بازار فرهنگ و هنر ایران یعنی زمانی که عده ای همچنان کورکورانه و بدون آگاهی و نوآوری دنباله رو سنتهای گذشته هنر نقاشی بودند ، گروه دیگری پیروان کمال الملک و حداکثر تابع امپرسیونیسم ؛ و دسته ای غرب زدگانی بیگانه با پشتوانه های فرهنگی ایران ، بعد از تحصیل هنر به ایران بازگشت و به قول خودش برای جنگیدن با این اوضاع آشفته در فرهنگ و هنر آستین بالا زد تا نهضتی را در هنر ایران به راه بیاندازد.
ضیاپور گروه خروس جنگی را با همکاری غلامحسین غریب و حسن شیروانی تاسیس و نشریه ای با همین نام نیز منتشر کرد. نیما نیز از ابتدا با مجله خروس جنگی همکاری داشت و شعر معروف 'خروس میخواند' را برای شماره اول این نشریه سرود . آنها کوشیدند نهضتی نوگرا ، منتقد و تحلیلی در هنر ایران به راه بیندازند.
این هنرمند آمده از اروپا اما آشنا و دلبسته به هنر ایران کوبیسم را مطرح کرد و آثاری بس زیبا و ارزشمند به شیوه اختصاصی خود آفرید. کارهایی چون کل امیر و گل بهار، آقام حینا می بنده ، زینب خاتون ، زن بندری، چادر نشینان که تلفیقی از هنر ایرانی با سبکی نو و مختص خود اوست.
ضیاء پور ، کوبیسم را شیوه و قالبی می دانست که با حجم و سطح و خط هندسی انجام بگیرد و معتقد بود طرح کار کوبیسم یا هندسی ساده، شیوهای بود که سالها و بلکه قرنها در وطن ما زمینه داشت. وی در باب علت معرفی این سبک می گفت : هدف من ارائه یک گونه ارتباط نگارهای بین نگارههای سنتی ما و کارهای مدرن غربی بود.
به اعتقاد وی عوارض اجتماعی عصر ماشین بر هنرمند تأثیر میگذارد. هنرمند هم شکل هندسی را بر میگزیند که بهترین و مناسبترین شکلی است که میتوانست زندگی ماشینی را معرفی کند. شکلهای هندسی به خاطر شباهت بسیار نزدیکشان به ابزار و ادوات ماشین، وسیلهی الهامگیری هنرمندان عصر ماشین شد.
اما او نمیخواست همهی هنرمندان از وی دنبالهروی کنند بلکه همانگونه که خود بیان می کند میخواست همه را به این توجه بدهد که همین فرشهای زیر پای ما با نقشهای هندسیاش، همین کاشیکاریها و نقوش تزیینی ما جنبهای از کوبیسم را دارا هستند.
به واقع بر اساس گفته های خودش کوبیسم برای او بهانهای بود تا به هنرمند ایرانی نشان بدهد که چگونه سنت را با نیازهای زمانه خودش پیوند بزند و از ایسمها نترسد.
ضیاء پور معتقد بود که ما پشتوانهی عظیمی از هنرهای تصویری داریم و دستاندرکاران ما که با این پشتوانه سر و کار دارند، باید در مورد این تغییر و تحول، سریعالانتقال و پذیرای روزگار، زمانه و زندگی عصر خودشان باشند.
به باور وی پیروی از سنت به معنای تکرار مذموم و قالب گذشته نیست، بلکه به معنای میدان دادن به سنت است تا پا به پای تحولات انسان رشد کند و متحول شود.
*خروس جنگی و تلاش برای بیدار کردن مخاطبان
ضیاء پور در بازگشت با همکاری عده ای از فرهیختگان نظیر نیما پایه گذار شعر نو انجمن «خروس جنگی» را به راه انداخت و به تجزیه و تحلیل آثار هنری پرداختند .
او اعتقاد داشت مکتب سقاخانه و جریان خط نقاشی که پس از نهضت خروس جنگی پدید آمدند همچون نقاشی قهوهخانه و پردهداری، صورت ملی دارند. او به نقاشان توصیه می کرد کاری انجام دهند که مربوط به محیط خودشان باشد. اگر اهل کویر هستند، نقاشی شان بر آمده از کویر باشد و اگر شمالی هستند از مایه های این خطه الهام گرفته باشد.
وی در مورد هنر پس از انقلاب می گفت: بعد از انقلاب از نظر هنری جهشهای خوبی پیدا کردیم. مثل خط نگارهها یا همین خط نقاشی اما از نظر نقاشی تصویری تقریباً صفر بودهایم. این نوع نقاشی جنبه تبلیغی دارد. در تبلیغات هم باید عوامانه کار کرد.
ضیاء پور اعتقاد داشت : سطح عوامانه هنر را هیچ وقت به تعالی نمیبرد. هنرمند و هنرجو همیشه باید پُرسنده باشند. زیرا پُرسندگی پویندگی است و در هر هنر، پویندگی زندگی است.
وی در مورد نقاشی امروز ایران می گفت : نقاشی امروز هنوز مقلد است و چیزی پیدا نکرده که نمایندهی شخصیت و هویت ملی ما باشد.
ضیاءپور خود در مورد کارهایش می گفت : کارهایی که در اوایل میکردم در زمینههای اکسپرسیونیسم، کوبیسم و کوبیسم آبستره انجام میگرفت. این کارها به این منظور بود تا محیط با این شیوهها آشنا شود. در میان این کارها در شیوهی اکسپرسیونیسم، اگر دیده باشید، «کاوه آهنگر» از خاصیتی ویژه برخوردار است. آن را به صورت موج ساختم و به صورت سمبلیستی هدفی انقلابی را در نظر داشتم که باید در وضع هنری ما اتفاق بیفتد. بعداً این رشته کارها را کنار گذاشتم و به کار خودم پرداختم.
*ویژگی کارهای ضیاءپور از زبان خودش
ضیاء پور می گوید: کارهایی که انجام دادم در زمینهی هنرهای محیط خودمان بود، البته به نحوی که با فرهنگ ما هم همخوانی داشته باشد. این آثار دارای سه وضعیت مشخص هستند.یکی از مشخصات نمایش قید در این کارها است. در کارها و اطراف کاشیهایی که ساخته شده خطوطی مانند میله به چشم میخورد و به نظر میرسد موضوعات در پشت آن میلهها زندانی شدهاند. این قیدی سرتاسری است که اجتماع روی هر فرد عادی و غیر عادی دارد.
نکتهی دوم در این کارها سنت است. منظورم بهره برداری از سنت برای یک برداشت تازه است.در آنجا از رنگآمیزیهای سنتی استفاده کردم، منتها با برداشتی که خودم برای زمان معاصر داشتم. به دلیل اینکه فرهنگ عامه و مردمشناسی مدتی از موضوعات مورد مطالعهام بود، کارهایم و مثلاً لباس عشایر و مردم روستایی که کار کردهام از رنگآمیزیهای بسیار خوبی در اصل برخوردار بودهاند که من با اسلوب خودم از آنها برداشت کردهام. نکتهی سومی که در کارم به چشم میخورد آزادی عمل است. هر چند قیدها برای یک هنرمند که باید آنها را رعایت کند دست و پاگیر هستند، اما آزادی عمل چیزی است که هر هنرمندی در کارش به آن نیاز دارد.
با انتخاب نحوهی کار روی کاشیها که کاملاً سنتی و ایرانی هستند این آزادی عمل برایم پیش آمد و توانستم هرگاه رنگی را نخواهم استفاده نکنم، کاشیهایی را بردارم یا چند کاشی را به رنگ دلخواه رنگآمیزی کنم.
وی تاکید می کند که با داشتن دو خاصیت اصلی، یکی استفاده از سنت و دیگری آزادی عمل، کارش وابسته به هیچ مکتب داخلی و خارجی نیست و به این طریق دارای هویت خاص خودش است.
*هنرمندی که خود را فدای هنر ایران کرد
حامد بهروزکار نقاش به نام گیلانی و از موثرترین افراد در شکل گیری دانشکده هنر گیلان در نشستی در یادبود ضیاء پور در بندرانزلی شهری که در آن دوران کودکی و نوجوانی اش را گذراند و به آن دلبستگی فراوان داشت گفت: 10 نفر از برجسته ترین چهره های هنرهای تجسمی ایران گیلانی هستند و ضیاء پور پایه گذار هنر مدرن ایران و چهره ای ملی است که عمرش را در کار پژوهش و آموزش و هنرهای تجسمی گذاشت و خود را فدای هنر ایران کرد .
به گفته وی وقتی کارهای ضیاء پور را به لحاظ بصری مورد توجه قرار می دهیم می بینیم نهضت سقاخانه از جزئیات کار او گرفته شده است.
وی خاطرنشان کرد: همانطور که گفته شده مدرنیسم در هنر ایران را مدیون نیما، هدایت و ضیاء پور هستیم ، افرادی که موجب بوجود آمدن هنر نو در ایران شدند.
بهروز کار یاداور شد: ضیاء پور معتقد بود نقاش بی سواد عمله است . مخصوصا ما در ایران به نقاش هایی نیاز داریم که درک عمیق از مطلب داشته باشند .
وی اظهار داشت : ضیاپور می گفت ما در حیطه ادبیات تجسی فقیریم و باید در این بخش کار شود. او طبیعت بی جان خود را به زبان کوبیسم می چید .
این نقاش با بیان این که ضیاء پور هنرمندی بسیار کمال گرا بود و به دولت بعنوان یک کارفرما نمی نگریست بلکه معتقد بود مردم کارفرما هستند افزود: کارهای وی بسیار بزرگند و تنها با هزینه دولتی امکان پذیر بود.
وی با اشاره به تالیفات متعدد ضیاء پور گفت: کتابهای ضیاء پور مرجع هستند و اکنون بسیاری از نوشته هایش در دسترس عموم مردم نیست.
بهروز کار در مورد جایگاه هنرهای تجسمی ایران اظهار داشت : هنر وقتی می تواند جهانی باشد که بر جهان تاثیر بگذارد نه بر یک محدده کوچک و ما هنوز در هنرهای تجسمی جایگاه تثبیت شده ای در دنیای معاصر نداریم .
*گالری خوب نداریم
این استاد نقاشی اظهار داشت : با این که گیلان را طلایه دار هنر نوین ایران می دانیم گالری حرفه ای نداریم و تصریح کرد گالری حرفه ای یعنی بتواند کار بفروشد.
بهروز کار با بیان این که فرهنگ نماد و ویترین هر حکومتی است خاطر نشان کرد ،در اینده تاریخ را از روی اسم پادشان و سردمداران و جغرافیا نمی نویسند بلکه بر اساس کشف و شهود آثار هنری می نویسند .
*تاکید فراوان ضیاء پور در کسب سواد بصری
مرتضی منصف از دیگر نقاشان به نام گیلان از تاکید بسیار ضیاء پور روی سواد بصری سخن گفت و افزود به اعتقاد وی دانشجوی هنر در ایران نخست باید از شناخت هنر ایران و تذهیب و مینیاتور کار خود را آغاز کند .
*توجه ضیاء پور به خاستگاه زبان و قوم
امین حق ره از کنشگران فرهنگی و اجتماعی گیلان در ادامه به توجه ضیاء پور به خاستگاه زبانی و قومی اش اشاره و تصریح کرد : ضیاء پور هیچگاه زبان و قومیت و زاد و بوم خود را فراموش نکرد .
ضیاءپور 30 سال جنگید تا بفهماند که نقاشی نیاز به بینش دارد . عشق او به نوآوری در هنر که او را بنیان گذار هنر مدرن ایران ساخت را می توان از این شعر فرخی سیستانی که به عنوان شعار انجمن خروس جنگی برگزید درک کرد که ' فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر، سخن نو آر که نو را حلاوتی است دگر. '
*نقل قولهای ضیاء پور از مستند ساخته 'هوشنگ آزادی ور' ومربوط به دهه 70 و شرایط هنر در آن دوره است.
6030
کپی شد