یکی از مفاهیم اساسی و مورد مطالعه علم جامعهشناسی بویژه در حوزه جامعهشناسی شهر، مفاهیم شهرنشینی و شهرگرایی است. در جامعهشناسی بین شهرگرایی و شهرنشینی تفاوت وجود دارد: شهرنشینی بیشتر بار کمی دارد و به معنای جمعیتی است که در شهر حضور دارد، فارغ از روحیات، علائق، خواستهها و سایر شاخصههای کیفی اما شهرگرایی به معنای نوعی علاقه شهروندان به شهر که بیشتر از سر آگاهی است و پیش زمینه آن، داشتن حس تعلق به شهر است.
حس تعلق به شهر خود متاثر از عوامل بسیاری مانند قدمت، بافت، معماری، منظر، اجتماع، فرهنگ و … است و ایجاد حس مکان در بافتهای شهری یکی از وظایف مدیران و برنامهریزان شهری است.
با مقدمهای که گفته شد نگاهی میتوان کرد به مساله شهرنشینی و یا شهرگرایی در شهرستان آستانه اشرفیه، گویا سالها به این نتیجه رسیدهایم که از شهرمان میشود درآمد کسب کرد اما زندگی نه!
به شهر همجوارمان، یعنی لاهیجان با فاصله 5 کیلومتر، به خیابانهایی که محل تجمع طبقه بالا و حتی خیابان هایی که محل تجمع و زندگی طبقه متوسط شهری است اگر نگاهی کنیم، آنجا را پر از همشهریان خود با انواع و اقسام پسوندهای به اصطلاح اصیل و غیر اصیل و ریشهای آستانهای میبینیم.
چه میشود که فرهنگ شهرگرایی خود را انباشتهای سرمایهای خود را به کناری نهاده و بجای تحمل و اثرگذاری به شهرهای دیگر مهاجرت میکنیم. حق انسان به شهر، حق انسان به محیطی که میپسندد، حق انسان به آزادی و … تمامی حقهای به حق هر انسانی است که فارغ از کجایی بودن، فارغ از پسوندهایش کاملا محترم و ارزشمند است.
اما آنچه شهری را توسعه میدهد، شهری انسان محور است. وجود شهروندان شهرگرا سرمایهای اجتماعی برای توسعه شهر است و علاوه بر سرمایههای مادی و زیرساختهای شهری، شهروندان شهرگرا نیز از داراییهای شهر محسوب میشوند چرا که یکی از مهمترین عوامل شکل دهنده شهر، فرهنگ انسان است و شهروندان به عنوان یکی از مولفههای توسعه شهری تا حد زیادی میتوانند در روند تصمیمسازی و اجرای برنامههای شهری موثر میباشند.
شهری مملو از انسان هایی که با حضورشان، با اسکانشان، با سرمایه گذاریشان، با حتی پیاده قدم زدنشان در شهر سبب توسعه و سبب تغییر فرهنگ شهری از شهرنشینی به شهرگرایی میشوند.
اکنون سال هاست شهر آستانه اشرفیه اگر نگوییم تهی اما دچار کمبود شدید انسان هایی است که حضورشان سبب توسعه، سبب تغییر فرهنگ از شهرنشینی به شهرگرایی است. هیچ منطقه مسکونی در شهرمان را نمیتوان خیلی متفاوت از جای دیگر شهر تعریف کرد به همان تبع هم ریسک سرمایه گذاریها بسیار سودمحور همراه با پلشتی در ظاهر ساخت و سازها شده است.
نبود شهرگرایی شهروندان عواقب زیادی برای شهر دارد از جمله مشکلاتی مانند وندالیسم یا تخریب اموال عمومی تا نبود مشارکت شهری و عدم پرداخت مالیات و …
عدم تقدم شهرگرایی نسبت به شهرنشینی است که شاهد توقف اجرای پروژههای نو و خلاقانه میشویم زیرا تصور عام به درستی واقعیت موجود شهرمان در قالب شهرنشینی است نه شهرگرایی و باور به توسعه و متفاوت بودن یک امر فرهنگی … بنابراین آنچه آستانه اشرفیه را شهری شهرگرا خواهد کرد، وجود انسانهایی با خواست و مطالبه شهرگرایی است.
2007
حس تعلق به شهر خود متاثر از عوامل بسیاری مانند قدمت، بافت، معماری، منظر، اجتماع، فرهنگ و … است و ایجاد حس مکان در بافتهای شهری یکی از وظایف مدیران و برنامهریزان شهری است.
با مقدمهای که گفته شد نگاهی میتوان کرد به مساله شهرنشینی و یا شهرگرایی در شهرستان آستانه اشرفیه، گویا سالها به این نتیجه رسیدهایم که از شهرمان میشود درآمد کسب کرد اما زندگی نه!
به شهر همجوارمان، یعنی لاهیجان با فاصله 5 کیلومتر، به خیابانهایی که محل تجمع طبقه بالا و حتی خیابان هایی که محل تجمع و زندگی طبقه متوسط شهری است اگر نگاهی کنیم، آنجا را پر از همشهریان خود با انواع و اقسام پسوندهای به اصطلاح اصیل و غیر اصیل و ریشهای آستانهای میبینیم.
چه میشود که فرهنگ شهرگرایی خود را انباشتهای سرمایهای خود را به کناری نهاده و بجای تحمل و اثرگذاری به شهرهای دیگر مهاجرت میکنیم. حق انسان به شهر، حق انسان به محیطی که میپسندد، حق انسان به آزادی و … تمامی حقهای به حق هر انسانی است که فارغ از کجایی بودن، فارغ از پسوندهایش کاملا محترم و ارزشمند است.
اما آنچه شهری را توسعه میدهد، شهری انسان محور است. وجود شهروندان شهرگرا سرمایهای اجتماعی برای توسعه شهر است و علاوه بر سرمایههای مادی و زیرساختهای شهری، شهروندان شهرگرا نیز از داراییهای شهر محسوب میشوند چرا که یکی از مهمترین عوامل شکل دهنده شهر، فرهنگ انسان است و شهروندان به عنوان یکی از مولفههای توسعه شهری تا حد زیادی میتوانند در روند تصمیمسازی و اجرای برنامههای شهری موثر میباشند.
شهری مملو از انسان هایی که با حضورشان، با اسکانشان، با سرمایه گذاریشان، با حتی پیاده قدم زدنشان در شهر سبب توسعه و سبب تغییر فرهنگ شهری از شهرنشینی به شهرگرایی میشوند.
اکنون سال هاست شهر آستانه اشرفیه اگر نگوییم تهی اما دچار کمبود شدید انسان هایی است که حضورشان سبب توسعه، سبب تغییر فرهنگ از شهرنشینی به شهرگرایی است. هیچ منطقه مسکونی در شهرمان را نمیتوان خیلی متفاوت از جای دیگر شهر تعریف کرد به همان تبع هم ریسک سرمایه گذاریها بسیار سودمحور همراه با پلشتی در ظاهر ساخت و سازها شده است.
نبود شهرگرایی شهروندان عواقب زیادی برای شهر دارد از جمله مشکلاتی مانند وندالیسم یا تخریب اموال عمومی تا نبود مشارکت شهری و عدم پرداخت مالیات و …
عدم تقدم شهرگرایی نسبت به شهرنشینی است که شاهد توقف اجرای پروژههای نو و خلاقانه میشویم زیرا تصور عام به درستی واقعیت موجود شهرمان در قالب شهرنشینی است نه شهرگرایی و باور به توسعه و متفاوت بودن یک امر فرهنگی … بنابراین آنچه آستانه اشرفیه را شهری شهرگرا خواهد کرد، وجود انسانهایی با خواست و مطالبه شهرگرایی است.
2007
کپی شد