شاعری که چونان یک روانکاو اجتماعی مردم خود را می شناخت و به ساده ترین و بی پیرایه ترین شیوه و به زبان مادری برایشان از زندگی می سرود.
او واژه های آشنا و خاطره انگیز را با ضرب المثل، افسانه ها"گیشه دمرده" ، متل ها و گاه طنز در شعرش به هم می آمیخت و با صدای رسا، گیرا و حزینش با انتخاب موسیقی متنی درخور در قالب نوارهای کاست به صورت شفاهی به مردم عرضه می کرد.
از این رو شعر شیون فومنی سهل و ممتنع است و نه تنها قشر فرهیخته بلکه افراد بی سواد جامعه شعرهایش را دوست داشته و به خاطر سپردند .به نحوی که اکنون برخی از عبارات شعری اش تبدیل به ضرب المثلهای رایج در زبان گیلکی شده است."غریبه کی نایه تی خانا بی ستم بداره . " از سویی شعرهایش به گونه ای است که حتی با گذشت چند نسل همچنان بین جوانان نیز محبوب و رایج است." بیا میرزا تی شالا می کمر داود"
*اشعاری با ویژگی قدرتمند نمایشی
نیما حسندخت کارگردان تئاتر و بازیگر در مورد جهان شعری شیون فومنی و ویژگی نمایشی اشعار وی گفت : جدای از منظومهها که ویژگی نمایشی قدرتمندی دارند، به جهت نزدیکی جهان ذهنی شیون به شاعران سبک هندی و باریک بینیهایشان در نگاه به پدیدههای هستی عنصر نمایشی در شعرهایش قویتر نیز شده است.
این پژوهشگر فرهنگی تصریح کرد : نگاه شیون به مسایل پیرامونی و پیوند بنیادین آن با امور بشری و جهانی برسازنده امکانهای بیشتری برای پرداخت آثار دراماتیک، از تلاشهای او در این خصوص است.
فقدانی که ما پس از رادی در سنت نمایشنامه نویسی ایرانی/ گیلانی مان بدان دچاریم دستاویزی ازین دست ها که در شعر شاعرانی همچون شیون،محمد ولی مظفری،محمود پاینده لنگرودی و محمدعلی افراشته نطفه بندی شده میتواند موجد عناصر رهایی بخشی باشد.
*شیون، شاعری طناز با رویکرد اجتماعی
حامد پورشعبان شاعر و پژوهشگر گیلانی نیز در تحقیقی در مورد شیون فومنی با اشاره به چند وجهی بودن این شاعر اشاره و خاطرنشان کرد : شاعرانی که به گویش بومی در گیلان شعر سروده اند و می سرایند بسیارند اما دارندگان آثار کیفی و معتبر انگشت شمارند که از این میان می توان به زنده یادان محمد علی افراشته ، شیون فومنی و محمد ولی مظفری اشاره کرد.
وی اظهار داشت: برخی منتقدین شعر شیون را متاثر از افراشته دانسته اند و اگرچه چنین نظری چندان بی راه هم نیست اما با مطالعه ی عمیق تر آثار او به آسانی می توان به این نتیجه رسید که شیون در شعر گیلان پدیده ای است با پتانسیل متفاوت و منش ادبی او چنان ویژه است که هر گونه تاثیرپذیری در جهان شعری او مستحیل شده است و اگر رویکرد اجتماعی و گرایش به طنز در شعر او گاه تداعی گر برخی مضامین منظومه های افراشته است نوع روایت گری و شاعرانگی در بافتار منظومه های وی او را به کلی از همه مستثنی و متمایز کرده است .
*روایت در شعر فومن
وی در خصوص نفوذ شیون فومنی در ذهن و دل مردم گیلان اعم از روشنفکر و غیر روشنفکر گفت : روایت در شعر شیون به ویژه در منظومه های او عنصر بسیار مهمی است ، چنان که خود شاعر با هوشمندی تمام این نکته را دریافته و هم از این رو پیش از مکتوب کردن آثار خود تقریبا همه شعرهایش را با صدای مطبوع خود دکلمه کرده است چرا که تاثیرگذاری متون روایی با دکلماسیون ، بیش تر از صورت مکتوب آن است .
به اعتقاد وی این درک شیون که شاعر با راوی ( در منظومه های او) تفاوت دارد بیانگر دقت نظر او بوده است . وی علاوه بر این که نقش و وظیفه شاعری اش را با دقت انجام داد، نقش اشخاص منظومه هایش را هم به خوبی ایفا کرد ، بی آنکه از این مسئله هراس داشته باشد که ممکن است مخاطب بر او خرده بگیرد که چرا به جای شخصیت زن یکی از منظومه هایش، یک راوی مرد دکلمه کرده است.
*طنز
پور شعبان در خصوص طنزموجود در آثار شیون تصریح کرد: آن چه که به عنوان عنصر طنز در ساختار روایی این شاعر قابل پیگیری است البته همان نوع طنزی است که در زبان گیلکی و گویش های متفاوت آن می توان جست و جو کرد .
وی افزود: زبان گیلکی در نهاد خود این عنصر را همواره به همراه دارد. صد البته آن چه که بعنوان طنز در آثار شیون مطرح است با لودگی تفاوت دارد و او طنازی هایش را با فاصله ای محسوس از لودگی به کار می گیرد . هنر شیون یکی همین است که با روحیه ی مطایبه آمیز در موقعیت های جدی ، طنز را زیر جلدی و موقر به کار می برد .
این استاد ادبیات فارسی خاطرنشان کرد: شیون ظرایف و طرایف زبان گیلکی را به خوبی شناخته بود از این رو می کوشید در شیب تند شعرهای اجتماعی خود رندانه طنازی کرده مخاطب را با انبساط خاطر با خود همراه کند
*ضرب المثل
پورشعبان در مورد استفاده شیون از ضرب المثل و همچنین تبدیل برخی اشعار او به ضرب المثل گفت : آن چه که هم پای طنز در ساختار روایی شعرهای شیون فومنی حرکت می کند ضرب المثل های گیلکی است . وی علاوه بر این که هم چون شاعران سبک هندی ادعاهای خود را با ضرب المثل ها یا شبه ضرب المثل های متفاوت مستند می کند ، می کوشد با زبان خود مردم با آن ها سخن بگوید و با این تمهیدات ماحصل تجربیات زبانی مردم را با استعدادی مردم شناسانه در شعرهای خود به اشتراک بگذارد ، چنان که در برخی شعرهایش ، حدود نصف شعر را ضرب المثل تشکیل می دهد :
کو واسی دکلایه دره پورابه ( کوه باید ریزش کند تا دره پر شود)
و نکته دیگر این که در لابه لای ضرب المثل ها ، خود ابیات یا مصراعی ارائه می کند که شبه ضرب المثل و در قد و قواره ی ضرب المثل های رایج گیلکی است.
نه زمین دزدیه نه دانه حرام / رابانه قسمته کاهو امی شین (نه زمین ما دزدی هست ، نه دانی ما حرام ! با این حال کاهوی ما نصیب حلزون هاست )
بمرده مارا شیون یاد نوادان ( به مادر مرده لازم نیست گریه و زاری یاد بدهی )
*نگاه اجتماعی شاعر
به اعتقاد پورشعبان، این لطف روایت شیون با تکیه بر طنازی های هنرمندانه و استفاده مناسب ازضرب المثل ها و اصطلاحات رایج در زبان مردم این منطقه ، تاثیر گذاری شعرهایش را دو چندان کرده است. و از آن جا که نگاه اجتماعی در منظومه های او غالب است شاید این دو مولفه بهترین گزینه برای تاثیر گذاری بیشتر شعرهایش بوده است .
*شاعری منتقد
این منتقد گیلانی با بیان این که شیون در کلیت در شعرهایش شاعری منتقد است افزود: طرح منظومه هایی نظیر " گاب" ، " گیشه دمرده" ، " آقادار" و غیره به نوعی تبیین رویکرد منتقدانه ی او نسبت به جامعه است و می توان از برخی شهرهایش دریافت که او برای شاعر ، وظیفه نقد از وضعیت موجود و دفاع از مردم تحت ستم قایل است :
" آخ تو نانی چی کشه ایم او روزان / نیشتاوه کافر نیدینه موسلمان/ شب تا صوبه سر ایتیه چوم نوخفتیم / نیشتیم و هی می دیله امره گفتیم / ان تره ویشتر کونه دیل ناگران/ چره تی هوادار نایی ا شاعران"
( آه ، تو نمی دانی که در آن روزگار چه بر سر ما می آمد/ کافر نشنود ، مسلمان نبیند/ شب تا صبح لحظه ای نمی خوابیدم / می نشستم و هی با خودم می گفتم / این مسئله تو را بیشتر نگران می کند / چرا این شاعران به هواداری تو بر نمی خیزند ؟ )
*خرافه ستیزی
پورشعبان در ادامه به سویه دیگر نگاه انتقادی شیون یعنی خرافه ستیزی پرداخت و گفت او هم چنان که با اقشار مختلف مردم پیوند خورده شاعری است که در شعر از بالا به جامعه نگاه می کند و همانند هر روشنفکری ضعف ها و علت های سیاسی اجتماعی و ایدئولوژیک محیط زندگی خود را آشکار می کند و به نوعی با آن می جنگد و یا دست کم مخاطبان خود را به سطحی از آگاهی همراهی می کند و جالب این که چنان تلخی و شیرینی را هنرمندانه به هم می آمیزد که مخاطب بی هیچ جدل یا مناقشه ای صراحت گفته های او را می پذیرد:
"من دخیل دوستنه نانم / من نگم درخت بی خوده ولی تا ایسه او کس که تی گبانه گوشا ده / چوب امره درد دیل کودن بده."
(من دخیل بستن نمی دانم/ من نمی گویم درخت چیز بی خودی ست ولی / تا هست کسی که به حرف هایت گوش می دهد/ با چوب درد دل کردن بد است)
*ترانه های شیون
وی در ادامه به وجه دیگری از خلاقیت شیون یعنی ترانه های او اشاره و خاطرنشان کرد: آشنایی و رابطه ی عمیق او با خوانندگان و آهنگسازان مطرح گیلان این فرصت را در اختیار او گذاشته بود که بتواند در ترانه سرایی نیز طبع آزمایی کند و حتا گاهی ملودی ترانه هایش را بسازد. حاصل طبع روان شیون و استعداد بداهه سرایی او ، ترانه هایی است که با صدای چند تن از خوانندگان گیلانی ماندگار شده است . ترانه های ماری ماری ، گول پری ، مهربان بانو از جمله آثاری است که از او به یادگار مانده است .
و در خاتمه پور شعبان بر این باور است که درک درست شیون فومنی از ادبیات عامیانه گیلان ، استعداد ذاتی او در سرودن شعر و صدای پخته و مطلوب وی در دکلماسیون شعر از او پدیده ای ساخت که بی بدیل در ذهن مردم و اهالی فرهنگ این سامان ماند و جاودانه خواهد ماند .
*نگاهی به زندگینامه شیون
میراحمد سید فخری نژاد با نام شاعری شیون فومنی سوم دی ماه ۱۳۲۵ در شهرستان فومن متولد شد . تحصیلات ابتداییخود را در رشت سپری کرد و بعد همراه خانواده به کرمانشاه کوچ کرد و سه سالهٔ دوم دبیرستان را تا اخذ دیپلم طبیعی در ۱۳۴۵ در آنجا گذراند.شیون سال ۱۳۴۶ وارد سپاهی دانش در طارم شد و یک سال بعد به استخدام ادارهٔ آموزش و پرورش استان مازندران درآمد.او در سال ۱۳۷۲ مبتلا به بیماری نارسایی کلیه شد و یک سال بعد برای درمان این نارسایی به وسیله دیالیز به تهران کوچ کرد و در همین سال با وجود درد شدید موفق به اخذ مدرک تحصیلی لیسانس در ادبیات فارسی، از دانشگاه تربیت معلم شد. شیون در سال ۱۳۷۶ پس از سالها تدریس، بازنشسته شد.وی از معدود شاعران گیلان زمین است که به گواه آثارش به عنوان شاعر موفق دوزبانه ی مردمی در ادبیات معاصر مطرح است. شیون با سرایش اشعار ساده و دلنشین ، زبان گیلکی را که مورد بی مهری و غفلت قرار گرفته بود با اشعار زیبایش بار دیگر در مرکز توجه مردم قرار داد و از سوی دیگر در حوزه شعر فارسی با انتشار مجموعههای شعر فارسی و ارائه قالبهای معمول و مرسوم شعر فارسی از شاعران تأثیر گذار و توانای شعر معاصر بشمار میرود.
شیون سال ۱۳۷۲ مبتلا به بیماری نارسایی کلیه شد و در شهریور ۱۳۷۷ پس از یک دوره بیماری مزمن کلیوی و انجام پیوند کلیه در یکی از بیمارستانهای تهران از دنیا رفت و بنا به وصیتش در جوار آرامگاه میرزا کوچک جنگلی در آرامستان سلیمان داراب رشت به خاک سپرده شد.
از آثار این شاعر می توان به پیش پای برگ (برگزیده اشعار فارسی ، یک آسمان پرواز (برگزیده اشعار فارسی )، از تو برای تو ( مجموعه غزل، رباعی، دو بیتی، مثنوی سرودهٔ شاعر جمع آوری و منتشر شده به کوشش فرزندش حامد فومنی) ، رودخانه در بهار ( اشعار سپید شاعر همراه با مقدمهای از شیون در باب دیدگاه وی از شعر و زبان شعری )، کوچه باغ حرف ( این مجموعه در برگیرندهٔ کلیهٔ اشعار شاعر در قالب رباعی ) اشاره کرد.
خیاله گرده گیج (پرسه خیال): مجموعه شعر گیلکی همراه با آوانگاری و برگردان فارسی و توضیح و تشریح لغات و اصطلاحات گیلکی که در آغاز این کتاب به قلم شمس لنگرودی، حافظ موسوی، دکتر احمد ابومحبوب، دکتر علیرضا حسن زاده نظرات و دیدگاه های این شخصیت ها درباره شعر و جایگاه ادبی شیون ، آلبوم صوتی منظومه گیلکی "گاب دکفته بازار" به کوشش: حامد فومنی و همکاری هنرمندان تئاتر گیلان. این منظومه گیلکی در قالب نمایشنامه منظوم به روایت حامد فومنی و اجرای هنرمندان تئاتر و در پایان با اجرای ترانه گیلکی با صدای سعید تحویلداری و آهنگسازی اکبر کنعانی منتشر شده است.
آلبوم صوتی "هلاچین" (مجموعه ترانه های گیلکی شیون فومنی) با صدای ناصر مسعودی، آهنگساز: مسعود لاهیجی، تنظیم موسیقی: رضا فدائی، دکلمه: حامد فومنی منتشر شده است.
اما نه مزار او ؛ که حیات شعرهایش در دل و ذهن و خاطر مردمان گیلان زمین زلال و جاری است که همواره با مردم بود و برای مردم سرود . چنان که خود گفت : تا قبله می شین مردمه من قبله نمایم .
و به راستی که زادروز فرخنده ی زنده یاد شیون فومنی فارغ از مناسبت های رسمی روز شعر گیلکی است.