کربلا و عاشورا دانشگاه آداب فردی و اجتماعی است و در هر لحظه این واقعه بی نظیر، تابلویی از نجابت، شرافت و اصالت انسان برای همه اعصار، مکاتب و تمدن ها به نمایش گذاشته شده است و جامعیت جلوه های آن، هر عاقل و بالغی را مجذوب و شیفته خود کرده و آثار اخلاقی و آموزه های انسانی آن، نسل ها را منقلب و متاثر می سازد.
یکی از جلوه ها و درس های ماندگار و بسیار ظریف مکتب عاشورا، درس ادب و اخلاق است و بی شک عباس (ع) به عنوان یکی از استادان بی بدیل این دانشگاه بشریت، مشق های خاصی از آداب علوی را در آن ارائه کرده است.
شکی نیست که از زمان آب بخشیدن امام حسین (ع) به حر و سوارانش تا آخرین نفس های ظهر عاشورا، ادب و نزاکت در لحظه لحظه این قیامت روی زمین حکمفرما بوده است، اما رفتار منحصر بفرد حضرت ابالفضل (ع) آن شیرزاده بی نظیر، گویای معدنی غنی و منبعی سرشار از خلق و خوی حسنه در وجود اوست و نحوه همراهی او و اطاعت محض از برادر، ولی و امام خویش تا زمان جانبازی و جانفشانی، درس ها و نکته های آموختنی بسیار دارد.
لحظه فتح فرات توسط عباس بن علی (ع) و بی اعتنایی او به خواهش کام تشنه اش، مثالی بی نظیر از ادب متعالی انسان و نمونه ای بارز از نجابت خاندان علوی است و آن ساقی تشنه کام، وقتی از سیراب شدنش قبل از امام حسین (ع) و فرزندان تشنه کام آن حضرت، شرم می دارد و دست رد بر سینه ملتهب فرات زده و برای بردن مشکی آرامش به خیمه های سوزان شتاب می کند، در حقیقت بزرگترین درس تواضع، تقوی و ادب را در پای تخته سیاه بشریت به همه نسل های بعد از خود می نگارد و دیکته می کند.
به یقین امتحانی چنین سخت و دشوار را همگان نمی توانند از عهده برآیند و مدعیان به اینگونه ادب، اگر در آنگونه آزمون جانفرسا قرار گیرند، بی شک قبل از همه عزیزان لهیب تشنگی خود را فرو خواهند نشاند.
هر چند نمی شود عباس شد اما باید ادب او را یاد بگیریم و به همدیگر گوشزد کنیم و با ترویج حسن خلق آن علمدار بی همتا، رسم احترام و اظهار کوچکی در قبال بزرگان را بیش از همیشه در جامعه ترویج کنیم و در کنار عزاداری ها و سوگواری هایی که در اصل راز و نیاز با معبود است، از ادب عاشورائیان بی بهره نمانیم.
کم نیستند برادران مسلمانی که از یک پدر و مادر زاده شده و برای امام حسین و عباس (ع) عزاداری می کنند، اما نسبت به همدیگر بی تفاوت و دلسرد هستند و با وجود اینکه سال ها احوالات جانفشانی امام و برادر باوفایش را در کربلا شنیده و بازگو کرده اند، اما هنوز دل های خودشان نسبت به همدیگر از رقت و لطافت لازم برخوردار نیست و به احتمال قوی برای فرزندان این قبیل برادران نیز این سئوال پیش می آید که، پدران ما چرا از آداب کربلا درس لازم را فرا نگرفته اند.
این دل چرکینی های ما نسبت به همدیگر بیشتر ریشه در خواهش های دنیوی و هدف های زمینی دارد و اگر به این موانع فائق آئیم، آرمان های انسانی و آسمانی بیشتر نمایان خواهد شد و دل ها با سعه صدر کافی برای هم خواهند تپید و در مقیاس بزرگ تر نیز، با درس آموزی از دانشگاه کربلا بین جوامع مسلمان پیوند برادری و برابری محکم تر و ناگسستنی تر خواهد شد و هدف نهایی دین نیز، وحدت امت و اطاعت از خداوند است.
آری باید چشم ها را با اشک بشوئیم و در احوالات خود بازنگری کنیم و از خدا بخواهیم تا به برکت سوگواری ها و ابراز ارادت به خاندان پاک حسین (ع) ، روشنای کربلا در تنگنای وجودمان بتابد و از آن فیض عظیم و نورانی بی نصیب نمانیم و در محضر درس ادب و معرفت عباس نامدار، الفبای محبت و وفاداری را مشق کنیم و باور داشته باشیم که همانگونه که نسیم ماه محرم، کدورت ها را از کوچه های دل می رباید، با بازآموزی و بازگویی درس های کربلا، نگاه ها به همدیگر مهربان تر و دل ها نزدیک تر خواهد شد.
خبرنگار ایرنا
۷۱۲۴ /6030