در این گزارش آمده است : جدا از جذابیت‌های طبیعی زیستگاه‌ها، توجه به پیشینه تاریخی آنها، یکی ازعوامل تأثیرگذار در رونق گردشگری است. درحال حاضر بسیاری از زیستگاه‌های طبیعی شناخته شده جهان همچون شبه جزیره سینای مصر نه تنها به‌دلیل زیگونگی ارزشمند ساحل شرم الشیخ، بلکه به‌ دلیل صومعه تاریخی سنت کاترین از اهمیتی بالا برخوردار است و این خود در کنار مدیریت بازدیدکنندگان نیازمند برنامه‌ریزی ویژه‌ای برای حفظ توأم طبیعت و پیشینه فرهنگی- تاریخی است. درهمین حال مجموعه شبه جزیره میانکاله و خلیج گرگان که دربرگیرنده جزیره آشوراده نیز بوده و نزدیک به نیم قرن است به‌عنوان پناهگاه حیات وحش میانکاله تحت حفاظت سازمان محیط زیست قرار گرفته، نه تنها بحق به غنای زیستی خود می‌بالد بلکه دارای پیشینه‌ای پر فراز و نشیب است که شناخت آن به درک تاریخ دریانوردی و سکونت در این بخش از ایران کمک می‌کند.
پیشینه کهن دریانوردی و اسکان
بنابر دیدگاه استرابون، تاریخ نگار یونانی در روزگاران کهن رود آمودریا به‌جای سرازیر شدن به دریای خوارزم، (دریاچه آرال) درجایی واقع در جنوب خلیج قره بغاز به دریای خزر ریخته و بازرگانان کالاهای هندی را از مسیر شمال افغانستان با کشتی و در امتداد این رود به دریای خزر و از آنجا به رود کورا و دریای سیاه انتقال می‌دادند و به احتمال بسیار زیاد از همان ایام بندرهای پر رونقی در خلیج گرگان و جزیره تاریخی آبسکون وجود داشته است. هرچند اکنون اثری از جزیره آبسکون برجای نمانده و به باور برخی پژوهشگران یا به‌ دلیل فرسایش در آب فرورفته یا به خشکی اصلی متصل شده اما این ناحیه پس از اسلام بندری پر رونق بوده که کشتی‌های بازرگانی بین آن و بندر دربن (باب الابواب آباد کرده انوشیروان) و تختگاه خزران (آستارا خان کنونی) در آمد و رفت بوده و به همین دلیل در یورش‌های دریایی قرن نهم و دهم میلادی وایکینگ‌های رس(Rus) که نیای دولت‌های روس و اسلاو هستند این نواحی مورد کاوش و چپاول قرار می‌گرفت. به‌دلیل فقدان جاده و انبوه جنگل‌های جلگه‌ای ساحل جنوبی دریای خزر منطقی‌ترین راه ارتباطی این نواحی کشتیرانی بوده که تا دوران صفوی به شکل سنتی انجام می‌شده است.
دریانوردی در دریای خزر
و اهمیت جزیره آشوراده در قرون معاصر
همزمان با فتح آستاراخان در اواسط قرن شانزدهم توسط تزار ایوان مخوف، توجه بازرگانان اروپایی به اهمیت کشتیرانی در دریای خزر معطوف شد اما دولت‌های روسیه و صفوی هیچ یک قادر به ایجاد یک ناوگان مدرن در قلمروی دریایی خویش نبودند و به‌دلیل همین ناتوانی، ترکمانان ساحل شرقی با استفاده از قایق‌های بادبانی مدام به ساحل شرقی مازندران برای به‌دست آوردن غنایم و گرفتن اسیر حمله می‌کردند. در سال 1668 میلادی استنکا رازین، قزاق طغیانگر معروف، از آستاراخان به جنوب شرقی دریا لشکر کشید و پس از تصرف، غارت و سوزاندن شهر اشرف، دژی را در شبه جزیره میانکاله بنا کرد که در سال بعد دولت ایران به زحمت توانست آن را به تصرف درآورد. شاه عباس به آبادانی مازندران بسیار توجه داشت و جدا از پایه‌ گذاری مجموعه شکوهمند عباس آباد و به جهت اشتیاقی که به شکار در میانکاله داشت اقامتگاه‌هایی را در این ناحیه بنا کرد که اکنون دیگر اثری از آن در میانکاله به چشم نمی‌خورد اما پس از سقوط اصفهان توسط محمود افغان، شاه طهماسب از روی ناچاری در سال 1723 معاهده‌ای را با پتر بزرگ امضا کرد که در برابر به رسمیت شناختن او سراسر قلمروی شمالی ایران از دربند تا خلیج گرگان به روسیه واگذار و روس‌ها پس از ورود به میانکاله آن را شبه جزیره پوتمکین نامیدند که در زمان ملکه آنا و به‌دلیل فشار نادر شاه، روسیه در سال 1732 از تمامی متصرفات خود در ایران دست کشید.
در سال 1781 میلادی که ایران سخت درگیر کشمکش‌های داخلی ناشی از خلأ قدرت پس از درگذشت کریمخان زند بود به فرمان کاترین کبیر، وینویچ (Voinovich) دریاسالار روسی به بهانه رونق بازرگانی، دژی در محدوده خلیج گرگان درست کرد که با هوشیاری آغا‌محمد خان قاجار که در این نواحی قدرت را به‌دست گرفته بود او نیز بیرون رانده شد. اما سال‌ها بعد با انعقاد عهدنامه گلستان انحصار کشتیرانی در دریای خزر به روسیه تعلق گرفت و این بهانه‌ای شد تا دولت ایران نتواند از راهزنی دریایی در جنوب شرقی خزر پیشگیری کند و به همین دلیل در سال 1842 روسیه با موافقت ضمنی ایران که از روی ناچاری بود یک پایگاه دریایی در جزیره آشوراده به‌عنوان سرکوب راهزنان دریایی ایجاد کرد و در کنار حضور نظامی از این جزیره به‌عنوان یک مرکز بازرگانی برای خرید نفت و خاویار و پوست و پنبه برای انتقال به باکو و آستاراخان استفاده می‌کرد. تا اینکه در دهه‌های بعد دولت ایران بارها به تسخیر دائمی آشوراده اعتراض کرد اما روسیه همواره ایجاد امنیت را بهانه‌ای برای حضور نظامی خویش عنوان می‌کرد تا اینکه در سال 1921 آشوراده بار دیگر به ایران تعلق گرفت.
جاذبه‌های آشوراده و میانکاله
از روزگاران کهن
با وجود از بین رفتن پستانداران شاخصی چون ببر هیرکانی و مرال از لحاظ وجود زیستگاه‌های تالابی و غنای مثال زدنی پرندگان مهاجر و بومی جزیره آشوراده، این منطقه به‌عنوان یکی از ذخایر جهانی زیست کره و نخستین تالاب‌های رامسر شناخته شده و در حال حاضر به‌دلیل نابودی شبکه گسترده‌ای از زیست بوم‌های آبی ایران همچون هورالعظیم، بختگان، ارژن، ارومیه، هامون جازموریان و گاوخونی، آشوراده و میانکاله تنها زیست بوم آبی ایران است که هنوز به‌طور کامل از دست نرفته و در گذرگاه مهاجرت بین آسیای شمالی-اروپا و آفریقا مکانی تا حدودی امن به شمار می‌آید و این منطقه ساحلی نسبتاً دست نخورده که نماینده آخرین پوشش بیشه‌های انار ساحلی است، در صورت اجرای یک برنامه جامع هنوز ظرفیت احیای زیستگاه و معرفی مجدد مرال و شوکا را دارا است.
نقش پیشینه تاریخی و دریانوردی
در ارزشگذاری برای گردشگری
اما یکی از معضلات چشمگیر طبیعت گردی در جهان و بویژه ایران تأثیر مخرب گردشگران بی‌مسئولیتی است که به‌دلایل گوناگون سبب انهدام غیر قابل احیای زیستگاه‌های طبیعی می‌شوند که وضعیت اسفناک کلاردشت نشان دهنده دلایل بیم راستین کارشناسان از این واقعیت است. بحث‌هایی چون ایجاد کیش دوم در شمال که اخیراً زیاد شنیده می‌شود تنها به ایجاد سازه‌های بتونی مانند هتل و هایپرمارکت در جزیره کوچک آشوراده دامن خواهد زد و تأثیر حاشیه‌ای این زیرساخت‌ها بر محیط زیست حساس و شکننده ساحلی و دریایی منطقه بر ارزش شیلاتی و ماهیان خاویاری و افزایش هولناک ورود پساب و زیگونگی شکوهمند پرندگان مهاجر و بومی موردی نیست که بتوان همچون ارزیابی طرحی چون سد گتوند آن را لاپوشانی کرد.
این در حالی است که احیای زیرساخت‌های کهن موجود با استفاده از الگوهای قدیمی و بویژه معماری روسی در آشوراده و بندر ترکمن یکی از عوامل تأثیر‌گذار در جلب توجه بوم گردان و کاهش نیاز به ساخت و سازهای بتون محور خواهد بود. هیچ گاه نباید فراموش کرد که حتی قایقرانی نیز می‌تواند باعث ناامنی در زیستگاه‌های طبیعی و فراری دادن پرندگان شود. در صورتی که برنامه‌هایی برای قایقرانی در آشوراده به مرحله اجرا در آید در کنار منع استفاده از هرگونه قایق موتوری برای گردشگری در منطقه باید از قایق‌های بادبانی و پارویی، همچون کایاک، سود جست و در کنار اطمینان از ایمنی بازدید‌کنندگان باید محدوده‌ای مشخص را برای این ورزش در نظر گرفت.
از سوی دیگر به‌دلیل امنیت نسبی و شرایط زیستگاه، جزیره آشوراده و خلیج گرگان را می‌توان بهترین زیستگاه برای مشاهده توأم دو گونه آبزی فک خزری و شنگ (سمور آبی) بر شمرد که در دیگر مناطق ساحل جنوبی خزر ناامنی، از دست رفتن زیستگاه‌های ساحلی و آلودگی شدید آب شانس دیده شدن آنها را کاهش داده است. در حال حاضر در زیستگاه‌های ساحلی دریای شمال هلند و آلمان به‌دلیل منع شکار و ایجاد امنیت، گله‌های فک نه تنها برای استراحت و آفتاب گرفتن به زیستگاه‌های ثابت بازگشته بلکه افزایش آمار توله‌آوری نشانه موفقیت برنامه حفاظت از زیستگاه برای این گونه بوده و در کنار محقق شدن هدف‌های کارشناسان محیط زیست بومگردان خودی و بیگانه نیز با رعایت قوانین موفق به دیدن فک و دیگر گونه‌ها مانند پرندگان مهاجر و پوشش گیاهی بومی شده و این تجربه در میانکاله و جزیره آشوراده در صورت داشتن اراده واقعی برای پایه‌گذاری بوم گردی سازگار با پاسداشت زیستگاه بخوبی قابل اجرا خواهد بود. نکته بسیار مهم در برنامه‌ریزی و اجرای هر شکل از بوم گردی در این منطقه توجه به حساسیت‌های آشوراده و تأثیر حاشیه‌ای بر زیستگاه‌های پیرامون آن است. برای کاستن از هرگونه فشار بر آشوراده همچون لگدکوب شدن زمین، از بین رفتن پوشش گیاهی، خطر آتش‌سوزی و آلودگی‌های ناشی از پساب سرویس‌های بهداشتی و صوتی و نوری، تمرکز اصلی بوم گردی و ایجاد زیرساخت‌هایی برای سکونت و ارائه خدمات به گردشگران باید خارج از جزیره و در جایی چون بافت قدیمی اما بهسازی شده بندر ترکمن باشد و تنها تعداد مشخصی از بوم گردان آموزش دیده درباره حساسیت زیستگاه در هر نوبت از جزیره و نه لزوماً همه نواحی آن بازدید کنند. ارزش و حساسیت زیستگاه آشوراده تا بدان اندازه است که باید با قدرت در برابر هرگونه برنامه‌های سودجویانه و زیانبار، گرچه با نام‌هایی مردم فریب، ایستاد و سعی در برنامه‌ریزی و اجرایی شدن طرح‌هایی را داشت که کمترین میزان تخریب را برای زیستگاه و پایدارترین سود را برای جوامع محلی داشته باشد.
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.