پیکولو جزیرهای جادویی است که هرچند وقت یکبار موجودی را به درون خود میکشد. هربار که فرد جدیدی به پیکولو پرتاب میشود، رُز (جادوییترین گل جزیرهی پیکولو) گُل میدهد و دیگر اهالی را مطلع میکند. روزی پیکی در حین پاراگلایدر سواری داخل ابرها کشیده میشود و در پیکولو سقوط میکند. پس از سقوط، اهالی پیکولو او را پیدا کرده و او را رسما شهروند پیکولو میدانند.
اینکه حالا کودکان هم صاحب سریالهای ویژه خود هستند میتواند یک امتیاز برای کودکان نسل امروز باشد که از فرصت و ظرفیت رسانهای نوینی برخوردارند که نسل ما از آن محروم بودند.
ضمن اینکه سریالسازی کودک میتواند یک تجربه تازه از فیلمسازی باشد که امکاتی تازه برای جذب مخاطب کودک و حتی بزرگسال فراهم میکند. سریال «پیکولو» در یک فضای فانتزی که با تخیل کودک گره میخورد تلاش کرده فرصتی برای خیالپردازیهای مخاطب خود فراهم کرده یا به نیاز او در این زمینه پاسخ دهد.
پیکولو جزیرهای جادویی است که هرچند وقت یکبار موجودی را به درون خود میکشد.
هربار که فرد جدیدی به پیکولو پرتاب میشود، رُز (جادوییترین گل جزیرهی پیکولو) گُل میدهد و دیگر اهالی را مطلع میکند. روزی پیکی در حین پاراگلایدر سواری داخل ابرها کشیده میشود و در پیکولو سقوط میکند. پس از سقوط، اهالی پیکولو او را پیدا کرده و او را رسما شهروند پیکولو میدانند. در واقع قصه سعی میکند امر ناشناخته و میل به مکاشفه و رمزگشایی از آن را مبنای داستانپردازی خود قرار دهد که این با روحیه جستجوگرانه کودک و خیالپردازیهای او ربط روانشناختی پیدا کرده و میتواند آنها را با خود همراه کند. در واقع به میانجی وجوه انضمامی قصه، روزنهای به فضای ذهنی و انتزاعی کودک که بر تخیلات او بنا میشود گشوده شده و همین به تمهیدی برای شیوه روایت داستان تبدیل میشود.
این شگفتی یا شگفتانگیزی نه فقط در محیط جغرافیایی درام که در آدمهای قصه و کاراکترهایی که وارد قصه میشوند هم وجود دارد. مثلا اینکه در پیکولو موجودات عجیب و متنوعی زیست میکنند و هر موجود، جهان و ویژگیهای خاص خودش را دارد. هر کدام از آنها را میتوان هم به مثابه خرده داستان در بازنمایی روایت خط اصلی داستان دانست و هم شگفتانگیزی عناصر و مولفههای درام در تعداد بیشتری از کاراکترها گسترده شده که هر کدام بتواند بخشی از مخاطبان را بیشتر جذب کرده و با خود همراه کند. پیکی به عنوان شخصیت محوری قصه، از گذشته خود چیزی به یاد نمیآورد. او به مرور با اهالی پیکولو (مخترع، پانچو، شالی، واکرو و تهغاریها) آشنا میشود و آنها در هر قسمت با یک موضوع و چالش جدید روبهرو میشوند. در واقع هم با شخصیتهای گوناگون که هر کدام ویژگیهای رفتاری خود را دارند مواجه هستیم و هم با تعدد قصهها که ساختاری اپیزودیک از یک داستان کلی ایجاد میکند.
از سوی دیگر «پیکور» یک سریال عروسکی است اما در شمایل یا همان موقعیتهای پیشین و سنتی که از مجموعههای عروسکی به یاد داریم. در اینجا در یک ساختار و روایت خلاقانه، عروسکهای بامزه که صداپیشگان مختلفی جای آنها حرف میزنند در یک فضاسازی مدرن و تخیلی امکانی برای تجربه خلاقانه فراهم میکند که ذهن کودک را با جهان فانتزی و انتزاعی خود آشناتر کرده و در پیوند با آن به تجربهای دراماتیک تبدیل میکند.
البته در کنار عروسکها با شخصیتهای واقعی هم روبرو هستیم که در یک دیالکتیک ارتباطی، موقعیتهای قصه را فراهم میکند. هومن حاجی عبدالهی و مهسا طهماسبی این دیالکتیک را بالانس کرده و بر جذابیت کار میافزایند. حضور محمد بحرانی هم به عنوان مشاور هنری و هم یکی از صدا پیشههای این سریال برگ برندهای است که میتواند در جذب مخاطب نقش موثری داشته باشد. موسیقی و حرکات موزون، یکی دیگر از ارکان جدایی ناپذیر از داستان است که در موقعیتها و شرایط گوناگون به شکلهای مختلفی ظهور میکند و به ایجاد نشاط و شادی بیشتری در روح قصه کمک میکند.
«پیکولو» ساز و کار مشخصی را برای موسیقی دارد که در تمام اپیزودها تکرار میشود. در هر قسمت از این سریال عروسکی، یک یا دو قطعه روی انیمیشنهای میانی میآید و یک ارکستر آن قطعات را مینوازند و میخوانند. حال و هوای قطعات پاپ و تا حدی پاپ کلاسیک است. آنچه بیش از همه در روایت این سریال مهم است، سویههای جستجوگرانه آن است. به این معنا که کودک با یک سفر پرماجرا مواجه هست که هم اتفاقات شگفتانگیز در آن رخ میدهد و هم کاراکترهای متنوع و جذابی در آن وجود دارد که یک سفر جادویی را رقم میزنند.
سفری پر ماجرا که بر تخیل و جهان فانتزی کودک استوار بوده و میتواند به جهان ذهنی او وارد شده و به فرصتی برای بازنمایی آن تبدیل شود. ساخت این سریال میتواند نوید بخش دوره تازهای از برنامهسازی کودک باشد. سریالی که سعی کرده با فهم مخاطب کودک امروز و فهم جهان کودکانه، قصهای فانتزی و ماجراجویانه خلق کند و این همان نیازی است که برای غنی کردن نیازهای اوقات فراغت و تامین سرگرمی کودکان امروز به شدت به آن نیازمندیم و میتواند راهی تازه برای ساخت سریالهای کودکانه باشد.
رضا صائمی