در این گزارش آمده است: فقر و نداری درد بدی است اما از آن بدتر تبعیض است، تبعیض درد نداری را بزرگتر می نمایاند، به ویژه آن که احساس کنی کسی که آن نعمت یا پست را در اختیار دارد، لیاقتش را نداشته باشد.
در چنین وضعی سوزش ناشی از احساس تبعیض بسی بیشتر می شود و به مرور یکی از عوامل شکاف اجتماعی می گردد، قشر یا گروهی که احساس تبعیض می کند، همواره مترصد فرصت انتقام است و اگر بدان دست یابد، معلوم نیست چه ها کند.
احساس تبعیض و بی عدالتی یکی از دردها و بلایای در کمین جامعه کنونی ما است، روند رویدادها در دولت های پس از جنگ به گونه ای پیش رفت که عده ای از افراد جامعه در بهره وری از ثروت های جامعه، بر دیگران رجحان یافتند و پدیده ای به نام رانت به مرور در زبان شهروندان جای خویش را پیدا کرد.
رانت خواران با سوء استفاده از حفره و خلاء های قانونی و نیز موقعیت هایی که نصیب شان شده بود، به مرور گسترش یافتند.
این گسترش هم در طول بود و هم در عرض، یعنی هم بر تعداد رانت خواران افزوده گشت و هم رانتخواران روز به روز فربه تر شدند و این فربه گی فرصت های تازه ای برای بهره وری بیشتر از منابع در اختیار آنها قرار داد.
این طبقه رانتخواران در رشد سرطانی خویش تمام جنبه های حیات اجتماعی ایران را تحت تاثیر قرار دادند، آقازاده های رانت خوار اگر در مراحل اولیه حیات خویش به داشتن یک خودروی وطنی یا حداکثر یک مدل بالای خارجی اما معمولی رضایت می دادند، به مرور ولعشان فزونی یافت و اکنون در دور دورهای روزمره به کمتر از پورش و فراری و مازاراتی و چه و چه رضایت نمی دهند.
خوشگذرانی از دریای شمال به سواحل مدیترانه نقل مکان کرده است.
البته این ویترین در برابر کثافت پستوی پدران تقریبا هیچ است، طبقه بورژوازی رانت خوار اکنون به هیولایی سیری ناپذیر بدل گشته است و با ثروت افسانه خویش توانایی درافتادن با دولت مستقر را هم دارد.
بماند که هم زانو و هم محفل اوست، این گروه با دستیابی به رانت اطلاعات و تصمیماتی که مقدمات آن در ارکان برنامه ریزی کشور در جریان است، بیش و پیش از همگان آمادگی خود را برای استفاده از شرایط جدید فراهم می کند و در زمان مناسب بر فربهی خویش می افزاید.
رانت خوار البته با قیافه حق به جانب خود را شخصیتی باهوش و به تعبیری زرنگ می داند، فعال اقتصادی که ایثارگرانه ثروت خویش را در خدمت به جامعه به گردش انداخته است.
زالویی که از مکیدن خون ملت آغاز کرده و اکنون به اژدهایی تبدیل شده که می تواند به دولت اعلان جنگ کند؛ با دلار 4200 تومانی مایحتاج مردم را وارد انبارهای خویش کند تا هر وقت که موقعیت را مناسب یافت با هر قیمتی که دلش خواست به خلایق بفروشد.
شناسایی این اژدها، زالوهای غارتگر چندان دشوار نیست، آنها نیازی به پنهان کردن خویش نمی بینند، راست راه می روند و خیره در چشمان خلق به ثروت اندوزی فرصت طلبانه خویش افتخار می کنند.
رانت خواران رابطه آنها با کشور و وطن صرفا مبتنی بر استفاده ابزاری و سوء استفاده است، درست همان رابطه انگل و میزبان، بدون ذره ای مهر و محبت.
عرق ملی در رانت خواران تقریبا صفر است، این جماعت در شرایط بحران به راحتی وطن فروشی می کنند تا بر ثروت خویش بیفزایند و غارت منابع، تخصص اصلی این طبقه است و روزهای سخت آنها را در غارت پر روتر و جسورتر می کند و برای رهایی از شر این دشمن خانگی در روزهای سخت پیش رو راهی باید!
7420/ 5054
در چنین وضعی سوزش ناشی از احساس تبعیض بسی بیشتر می شود و به مرور یکی از عوامل شکاف اجتماعی می گردد، قشر یا گروهی که احساس تبعیض می کند، همواره مترصد فرصت انتقام است و اگر بدان دست یابد، معلوم نیست چه ها کند.
احساس تبعیض و بی عدالتی یکی از دردها و بلایای در کمین جامعه کنونی ما است، روند رویدادها در دولت های پس از جنگ به گونه ای پیش رفت که عده ای از افراد جامعه در بهره وری از ثروت های جامعه، بر دیگران رجحان یافتند و پدیده ای به نام رانت به مرور در زبان شهروندان جای خویش را پیدا کرد.
رانت خواران با سوء استفاده از حفره و خلاء های قانونی و نیز موقعیت هایی که نصیب شان شده بود، به مرور گسترش یافتند.
این گسترش هم در طول بود و هم در عرض، یعنی هم بر تعداد رانت خواران افزوده گشت و هم رانتخواران روز به روز فربه تر شدند و این فربه گی فرصت های تازه ای برای بهره وری بیشتر از منابع در اختیار آنها قرار داد.
این طبقه رانتخواران در رشد سرطانی خویش تمام جنبه های حیات اجتماعی ایران را تحت تاثیر قرار دادند، آقازاده های رانت خوار اگر در مراحل اولیه حیات خویش به داشتن یک خودروی وطنی یا حداکثر یک مدل بالای خارجی اما معمولی رضایت می دادند، به مرور ولعشان فزونی یافت و اکنون در دور دورهای روزمره به کمتر از پورش و فراری و مازاراتی و چه و چه رضایت نمی دهند.
خوشگذرانی از دریای شمال به سواحل مدیترانه نقل مکان کرده است.
البته این ویترین در برابر کثافت پستوی پدران تقریبا هیچ است، طبقه بورژوازی رانت خوار اکنون به هیولایی سیری ناپذیر بدل گشته است و با ثروت افسانه خویش توانایی درافتادن با دولت مستقر را هم دارد.
بماند که هم زانو و هم محفل اوست، این گروه با دستیابی به رانت اطلاعات و تصمیماتی که مقدمات آن در ارکان برنامه ریزی کشور در جریان است، بیش و پیش از همگان آمادگی خود را برای استفاده از شرایط جدید فراهم می کند و در زمان مناسب بر فربهی خویش می افزاید.
رانت خوار البته با قیافه حق به جانب خود را شخصیتی باهوش و به تعبیری زرنگ می داند، فعال اقتصادی که ایثارگرانه ثروت خویش را در خدمت به جامعه به گردش انداخته است.
زالویی که از مکیدن خون ملت آغاز کرده و اکنون به اژدهایی تبدیل شده که می تواند به دولت اعلان جنگ کند؛ با دلار 4200 تومانی مایحتاج مردم را وارد انبارهای خویش کند تا هر وقت که موقعیت را مناسب یافت با هر قیمتی که دلش خواست به خلایق بفروشد.
شناسایی این اژدها، زالوهای غارتگر چندان دشوار نیست، آنها نیازی به پنهان کردن خویش نمی بینند، راست راه می روند و خیره در چشمان خلق به ثروت اندوزی فرصت طلبانه خویش افتخار می کنند.
رانت خواران رابطه آنها با کشور و وطن صرفا مبتنی بر استفاده ابزاری و سوء استفاده است، درست همان رابطه انگل و میزبان، بدون ذره ای مهر و محبت.
عرق ملی در رانت خواران تقریبا صفر است، این جماعت در شرایط بحران به راحتی وطن فروشی می کنند تا بر ثروت خویش بیفزایند و غارت منابع، تخصص اصلی این طبقه است و روزهای سخت آنها را در غارت پر روتر و جسورتر می کند و برای رهایی از شر این دشمن خانگی در روزهای سخت پیش رو راهی باید!
7420/ 5054
کپی شد