در این مقاله آمده است :آنچه روشن است جامعه مدنی دارای توان و فربهی لازم برای ایفای نقش جدی در معاملات گوناگون سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیست.
در تمامی این سال ها بدنه اجتماعی به جای نگاه به توانایی های اجتماعی به قدرت حاکمیت و حکومت چشم دوخته است و این نگرش به گونه ای رمق جامعه مدنی را دستخوش آسیب کرده و می کند.
به فراموشی سپردن توانایی های اجتماعی و تکیه بر امکانات دولت و یارانه خواهی نه تنها در مقولات اقتصادی که در امور فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نیز امری نیست که از چشم پوشیده بماند.
نکته دیگری نیز هست که در این سال ها بیش از هر چیز دیگری نگاه فرهنگی و اجتماعی را دگرگون کرده است و آن زود خواستن و آسان خواستن است. و در کنار همه اینها بیش خواهی نیز میدانی پر رونق دارد. این نکته معادلات اجتماعی را بر هم زده و ویژه خواهی را جایگزین تلاش های بنیادین و کوشش های جدی کرده است.
برای کاری که با رابطه و ویژه خواری حل شدنی است کوشش و تلاش بیهوده و کم معنا می شود. این رفتار اجتماعی و شاید اقتصادی هم به علت ناتوانی جامعه مدنی است.
بسیاری از کسانی که برای پرداخت های پنهانی (رشوه) آمادگی کامل دارند برای رشد جامعه مدنی پای لنگ و جیبی تنگ دارند.
اگر بخواهیم به سالم سازی فضای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بپردازیم توانبخشی جامعه مدنی راهکاری عملی است که باید به آن پرداخته شود و برای رشد آن باید سرمایه انسانی و مادی به میدان آورده شود.
سازمان های مردم نهاد که با پذیرش مسئولیت همگانی، افزایش انگیزه و کار داوطلبانه همراه است بخشی از نیاز اجتماعی و مسیری روشن برای آموزش های اجتماعی، کار گروهی و مسئولیت پذیری است.
دریافتی: حامد سالاری** انتشار: بهنام احمدی
7420/ 5054
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.